روز دهم دی بیش از دوهزار هموطن به جان آمده در مشهد با اعلام قبلی دست به تجمع اعتراضی و راهپیمایی زدند. این هموطنان مالباخته که سپردههایشان توسط باندهای حکومتی در شرکتی به نام پدیده شاندیز به غارت رفته، ماههاست که برای پس گرفتن سپردههایشان دست به تجمعات اعتراضی میزنند. این بار از یک هفته قبل با اعلام تجمع بزرگ، فراخوان داده بودند. سؤال این است که چرا رژیم آخوندی و نیروهای سرکوبگر توان به هم زدن این اعتراض را نداشتند. تظاهرکنندگان موفق شدند در میدان آفریقا تجمع کنند سپس به سمت میدان تقی آباد راهپیمایی کنند و از آنجا به سمت استانداری بروند. بهدلیل شدت اختناق در حاکمیت آخوندی تقریباً برای گروههای اجتماعی غیرممکن است که بتوانند با اعلام قبلی دست به تجمع اعتراضی بزنند. اما در یکسال گذشته برخی اقشار بزرگ اجتماعی مثل معلمان و پرستاران توانستهاند با عزم جزم، رژیم را به عقبنشینی وا داشته و دست به تجمعات بزرگ و سراسری بزنند. ورود یک گروهبندی دیگر اجتماعی به عرصهای که رژیم توان جمعوجور کردنش را ندارد، حکایت از وضعیت خراب رژیم و بنبست سرکوب دارد. زیرا چنانچه جلو این اعتراضات را بخواهد با سرکوب بیشتر بگیرد، باید جواب پولهای غارت شده آنها را هم بدهد که اساساً در قاموس این رژیم نمیگنجد و با توجه به وضعیت وخیم اقتصادی که دارد نمیتواند پای آن بیاید. از طرف دیگر آنها هم از وعدههای دروغ جان به لب شده و شعار میدهند: ”هزار وعده شنیدیم اما عمل ندیدیم
- سهامدار پدیده فقط دروغ شنیده“. بیپولی و فقر این هموطنان را به خیابان کشانده و در صورت ممانعت از اعتراضاتشان به تشدید قهر آنان با رژیم منجر خواهد شد. اگر رژیم بخواهد جلو آنها را باز بگذارد، میتواند این تجمعات بهدلیل شدت خشم مردم به اشغال استانداری هم بیانجامد. زیرا برای مردمی که آه در بساط ندارند و همهٴ هستیشان را رژیم غارت کرده و هیچ مرز و شرمی را در رعایت و پرداخت دیون مردم نگه نداشتهاست، طبیعی است که بعد از اشغال دفتر ورستوران شرکت پدیده شاندیز در هفته قبل، اشغال استانداری در چشمانداز باشد. بهخصوص که تجمعکنندگان فریاد میزدند: ”مرگ بر غاصب حق مردم، استاندار استاندار استعفا استعفا، عزا عزاست امروز روز عزاست امروز - زندگی این ملت روی هواست امروز“. در مورد شدت بروز قهر تظاهرات، حامد قادر مرزی عضو مجلس ارتجاع روز هفتم دی، به روحانی رئیسجمهور رژیم هشدار داد و گفت: ”جناب آقای روحانی، ... برای مردم فقیری که که آهی در بساط ندارند و بیکار هستند، تورم صفر درصد هم فرقی برای شکم گرسنه آنان ندارد. میترسم! میترسم! که فقر منجر به کفر و اوضاعی شود که امیدی برای رفع آن نباشد و تدبیری نتوان برای آن اتخاذ کرد“. (رادیو رژیم 7 دی 94 )
نیروی سرکوبگر ضدشورش البته در نزدیکی استانداری خراسان رضوی، اقدام به حمله و هجوم به مالباختگان به جان آمده کرد، شماری را دستگیر و مجروح کرد، اما نتوانست کاری از پیش ببرد زیرا مالباختگان اعلام کردند که روز دوشنبه 14 دی در تهران و در برابر وزارت کشور رژیم دست به تجمع بزرگ خواهند زد.
همزمان با نزدیک شدن به نمایش انتخابات رژیم و به بنبست رسیدن حربه سرکوب، نگرانی باندهای حکومتی از برپایی قیامی ”بزرگتر از 88“ قابلتوجه است، بهطوری که پاسدار صفار هرندی معاون فرهنگی سپاه پاسداران گفت: ”باید هوشیار بود تا خدای ناکرده نظام و انقلاب از جایی که فکرش را نمیکند ضربه نخورد“.. (خبرگزاری مهر رژیم 7دی 94)
واقعیت این است که مالباختگان که اکنون به گفته برخی کارشناسان حکومتی رقمشان نزدیک به نیم میلیون نفر میشود، حالا به یک گروهبندی اجتماعی بزرگی تبدیل شدهاند، که درماندگی رژیم در برخورد با آنها، لرزه دیگری بر اندام پوسیده نظام ولایتفقیه وارد کرده است.
- سهامدار پدیده فقط دروغ شنیده“. بیپولی و فقر این هموطنان را به خیابان کشانده و در صورت ممانعت از اعتراضاتشان به تشدید قهر آنان با رژیم منجر خواهد شد. اگر رژیم بخواهد جلو آنها را باز بگذارد، میتواند این تجمعات بهدلیل شدت خشم مردم به اشغال استانداری هم بیانجامد. زیرا برای مردمی که آه در بساط ندارند و همهٴ هستیشان را رژیم غارت کرده و هیچ مرز و شرمی را در رعایت و پرداخت دیون مردم نگه نداشتهاست، طبیعی است که بعد از اشغال دفتر ورستوران شرکت پدیده شاندیز در هفته قبل، اشغال استانداری در چشمانداز باشد. بهخصوص که تجمعکنندگان فریاد میزدند: ”مرگ بر غاصب حق مردم، استاندار استاندار استعفا استعفا، عزا عزاست امروز روز عزاست امروز - زندگی این ملت روی هواست امروز“. در مورد شدت بروز قهر تظاهرات، حامد قادر مرزی عضو مجلس ارتجاع روز هفتم دی، به روحانی رئیسجمهور رژیم هشدار داد و گفت: ”جناب آقای روحانی، ... برای مردم فقیری که که آهی در بساط ندارند و بیکار هستند، تورم صفر درصد هم فرقی برای شکم گرسنه آنان ندارد. میترسم! میترسم! که فقر منجر به کفر و اوضاعی شود که امیدی برای رفع آن نباشد و تدبیری نتوان برای آن اتخاذ کرد“. (رادیو رژیم 7 دی 94 )
نیروی سرکوبگر ضدشورش البته در نزدیکی استانداری خراسان رضوی، اقدام به حمله و هجوم به مالباختگان به جان آمده کرد، شماری را دستگیر و مجروح کرد، اما نتوانست کاری از پیش ببرد زیرا مالباختگان اعلام کردند که روز دوشنبه 14 دی در تهران و در برابر وزارت کشور رژیم دست به تجمع بزرگ خواهند زد.
همزمان با نزدیک شدن به نمایش انتخابات رژیم و به بنبست رسیدن حربه سرکوب، نگرانی باندهای حکومتی از برپایی قیامی ”بزرگتر از 88“ قابلتوجه است، بهطوری که پاسدار صفار هرندی معاون فرهنگی سپاه پاسداران گفت: ”باید هوشیار بود تا خدای ناکرده نظام و انقلاب از جایی که فکرش را نمیکند ضربه نخورد“.. (خبرگزاری مهر رژیم 7دی 94)
واقعیت این است که مالباختگان که اکنون به گفته برخی کارشناسان حکومتی رقمشان نزدیک به نیم میلیون نفر میشود، حالا به یک گروهبندی اجتماعی بزرگی تبدیل شدهاند، که درماندگی رژیم در برخورد با آنها، لرزه دیگری بر اندام پوسیده نظام ولایتفقیه وارد کرده است.