23 دیماه مراسم تشییع و خاکسپاری مادر مجاهد شهربانو معصومیان خواهر مجاهد شهید حمید معصومیان و مادر مجاهدان شهید، عفت و عاطفه محسن طاهری که روز 16 دیماه درگذشت در گورستان سرژی در شمال پاریس برگزار شد.
ابوالقاسم رضایی: امروز روز وداع با مادر مجاهد خلق، شهربانو معصومیان است همانکه همه ما او را به مادر گرگانی میشناسیم.
مادر گرگانی بعد از چند سال رزم و رنج فراوان فرزندان شهیدش عفت و عاطفه و برادر شهیدش حمید معصومیان و همه جاودانه فروغها پیوست. او از همان آغاز حاکمیت ظلم و جور آخوندهای جلاد خودش را وقف آرمان مجاهدین و فرزندان مجاهدش کرد و خانه و کاشانه و همه امکانات و تواناییهایش را در خدمت مجاهدین قرار داده و خودش شجاعانه در این مسیر قدم نهاد.
به دختران مجاهدش افتخار میکرد که در فروغ جاویدان بهشهادت رسیدند و زندگی خودش در وفاداری به آرمان شهیدان طی شد. از همین رو تجمع امروز ما صرفاً برای وداع با چنین مادر فداکاری نیست بلکه قبل از هر چیز ادای احترام به او و ارزشهایی است که بدون تزلزل یک عمر حافظ آنها بود.
همچنین باید بگوییم اینکه چنین مادرانی جلای وطن کرده و از خانه و کاشانه و خلقی که به آن عشق میورزیدند دور شدهاند. بخشی از ظلم و جور آخوندهای جانی نسبت به ملت ایران است.
آخوندهایی که البته سفاکی و بیرحمی و فقدان هر گونه عنصر انسانی مشخصه آنهاست ولی وجه مهمتر درماندگی در برابر چنین زنان شجاعی است. اکنون از خواهر مجاهد زهرا مریخی خواهش میکنم تشریف بیاورند و پیام رئیسجمهور برگزیده مقاومت را خانم رجوی را قرائت کنند.
خواهر مجاهد زهرا مریخی:
پیام رئیسجمهور برگزیده مقاومت:
مادر بزرگوار و مجاهدم شهربانو معصومیان (مادر گرگانی) دار فانی را وداع گفت و با جاودانه فروغهای آزادی محشور شد.
سلام بر او و عزم و ایستادگیاش که از مظاهر شرف و پایداری زنان ایران بود. زنی از خطه شمال ایران و شهر بابل که از سی و چند سال پیشقدم در راه مجاهدین نهاد و تا دم آخر به این آرمان وفادار ماند. این مادر بزرگوار از آنروزها که خانهاش در بابل پناهگاه فرزندان مجاهدش بود تا زمانی که در دهه 60 در نبردهای مجاهدین با رژیم خمینی هم رزم و همراه بود تا روزهایی که بهرغم بیماری همه جا در کنار مجاهدین و مقاومت ایران ایستادگی کرد لحظهای دست از این راه برنداشت.
پس از شهادت دو فرزندش عفت و عاطفه خواستار پیوستن به قرارگاههای مجاهدین شد و در کنار مجاهدین به فعالیت پرداخت.
حتی زمانی که بهخاطر شدت بیماری قادر به حرکت نبود وجودش سراپا ایمان و شور و عشق به مجاهدین بود و برای همه فرزندانش و همه اشرفیان دعا میکرد. سلام بر شرافت و پایداری او.
مادر گرگانی عزیز ما به جاودانه فروغهای آزادی دو فرزند دلبندش عاطفه و عفت و حمید معصومیان از مسئولان مجاهدین در شمال ایران و دیگر فرزندان مجاهدش پیوست با قلبی مطمئن و سرشار از ایمان.
در بدرقه او امروز، مردم عزیزمان در شهر بابل که همشهریها و دوستان مادر هستند با ما هستند و در این آخرین وداع با ما همراهند. با ادای احترام به پیکر این مادر گرامی تسلیتهایم را به همشهریها و خانواده محترم معصومیان و محسن طاهری تقدیم میکنم. همچنانکه باید به مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی تسلیت بگویم که خواهران و برادران و فرزندان او هستند آنها که همه وجود و عشق مادر بودند و دعای شب و روزش برای سلامتی و موفقیت آنان بود. همچنین درگذشت مادر گرگانی را به مادران بزرگوار مجاهدین به همه اعضای مقاومت و بهخصوص به مسعود تسلیت میگویم. سلام بر او و صبر و پایداریش و درود بر عشق خالص و پاکش به مجاهدان آزادی و قیامکنندگان برای رهایی مردم ایران و سلام بر او که مظهری از شجاعت و اراده زنان ایران برای شکست رژیم ولایتفقیه و رهایی مردم ایران بود.
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه.
خواهر مجاهد مهناز سلیمیان:
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران
به نام جاودان فروغها
با گرامیداشت یاد مادر مجاهد شهربانو معصومیان مادر گرگانی که امروز در سفر آخر بدرقهاش میکنیم و به وداع با او آمدهایم.
مادر گرگانی زنی شجاع، و وفادار به آرمان مجاهدین بود. 80سال زندگی پر رنج و 34سال همرزمی و همراهی با مجاهدین کارنامه زندگی پرافتخار این مادر مجاهد خلق است. مادر گرگانی بعد از سرنگونی دیکتاتوری شاه از طریق دختران مجاهدش، عفت که معلمی محبوب و از هواداران جنبش معلمین بابل بود و عاطفه دانشآموز پرشور بخش دانش آموزی شهر بابل با مجاهدین آشنا شد. ولی بهزودی در صفوف مجاهدین قرار گرفت. در آن دوران که فاز سیاسی میخوانیمش، تنها امکانش را که خانهاش بود تمام و کمال در اختیار مجاهدین و میلیشیاهای مجاهد خلق قرار داد. خیلی از خواهران و برادرانی که در خانه آن مادر در آن ایام بودند از شجاعت، صلابت، متانت و افتادگی مادر تعریف میکنند. او با تواضعی بیمانند و با عشقی بیمانند، مانند یک مادر خونی با فرزندان میلیشیایی که در خانهاش مستقر بودند مهر و محبت و مایهگذاری میکرد. مایهگذاری که خودش حماسهای بود. بعد از سرکوب وحشیانه آخوندها در سی خرداد عاطفه دستگیر شد ولی مادر گرگانی پرشورتر و فعالتر از قبل به کمک فرزندانش شتافت و در کلیه ماموریتها از اجرای قرار تا حمل و نقل سلاح برای مجاهدینی که در جنگل بودند فعالانه پیشتاز میشد و وی را به یک مجاهد قابل تکیه تبدیل کرده بود.
مدتی کوتاهی بعد از سی خرداد خانهاش مورد هجوم پاسدارن قرار گرفت و مادر که در آن خانه نبود به زندگی مخفی روی آورد و همان خانه را فروخته و پولش در اختیار فرزندان مجاهدش قرار داد. در همین دوران بود که برادر مجاهدش حمید معصومیان دستگیر و توسط دژخیمان خمینی اعدام شد. مادر گرگانی در دوران زندگی مخفی بهرغم مشکلات جسمی دوشادوش فرزندان مجاهدش ایستادگی کرد و از هیچ تلاشی در جنگ با آخوندهای جانی حاکم کوتاهی نمیکرد. یک سال بعد با لو رفتن پایگاههایی که به آن رفت و آمد داشت بهصورت مخفیانه از ایران خارج شد و بعد از عملیات فروغ جاویدان که دختر مجاهدش عفت و عاطفه محسن طاهری در آن بهشهادت رسیدند به اشرف رفت و با تمام قوا به کمک فرزندان مجاهدش در ارتش آزادیبخش پرداخت در این دوران مادر گرگانی از مادران نمونه در صفوف رزمندگان ارتش آزادیبخش بود. وی در نامهیی سوگند میخورد که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون در کادر خانواده عقیدتی مجاهدین مجاهدت نماید. در سال 1370 مادر گرگانی بهدلیل بیماریهای مختلفی که مانع انجام مسئولیتهایش میشد به فرانسه آمد و چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت. با این حال تا زمانیکه جسمش اجازه میداد همچنان به فعالیت مشغول بود. و از آنزمان و طی 21سال بهرغم بیماریهای مختلف مادر گرگانی در همه میدانها حاضر و ناظر بود ما به وجود چنین زنان و مادران فداکار و مقاومی که با وجود همه نوع سختیها و ابتلائات همواره راه مبارزه و مقاومت را انتخاب میکنند و در هر شرایطی پیمودن راه مجاهدین تأکید میکردند افتخار میکنیم. و یاد مادر گرگانی عزیز را گرامی میداریم.
روحش شاد.
برادر مجاهد مهدی ابریشمچی
برای خداحافظی با مادر گرگانی جمع شدهایم. خداحافظی که بیشتر سلام به مادری است، مادری در صحنه نبرد و رزم، که امروز پرواز کرد و به جاودانه فروغها و به ستارههای درخشان آسمان غمزده میهن ما پیوست.
بنابراین مثل همیشه همچنانکه زندگی این مادر برای ما درسی بود، درسی که هر وقت که او را میدیدیم از او فرا میگرفتیم. درس ایستادگی، درس نبرد، درس پایداری. بدون شک به نظر من مادر گرگانی دوست دارد و میخواهد که برادرانش و فرزندانش امروز از پرواز او هم برای نبرد و برای ایستادگی و مقاومت درسی فرا بگیرند.
چرا در صحنه داخلی آخوندها به این فلاکت افتادهاند. بهرغم تمام توانمندیهایشان؟ چرا در عراق مالکی و دار و دستهاش امروز این چنان در معرض حمله و هجوم بهغایت انقلابی و صحیح بهار عراق قرار گرفتهاند. چرا مردم عراق میخواهند که رژیم گورش را از عراق گم کند، مالکی گورش را از عراق گم کند و پی کارشان بروند؟
و چرا برعکس امروز همه عراق فریادی را میزند که اشرفیها زده بودند و مجاهدین لیبرتی؟ راستی چرا؟
چرا امروز در سراسر جهان همه ما اعضای مقاومت سرفرازیم و یک کلمه درخشان و یک پرچم بالا بلند در دستمان است و متحد، یکپارچه از آمریکا تا سوئد تا داخل ایران تا عراق و پاریس و تا هر جای دیگر آن را بلند کردیم، پرچم آزادی مردم ایران و به پیش میرویم؟
راز این پیروزیها واقعاً کجاست؟ راز این پیروزهای اینجاست. آنجاست، بهروز، مادر گرگانی، مادر فرشید، مادری که ایستاد شهدایی را تقدیم خلق قهرمان کرد، کوهها جنبیدند و این مادران نجنبیدند. راز پیروزی ما در ایستادگی ما در مقاومت ماست. راز پیروزی ما در این است که مادر گرگانی بهرغم تمام سختیها، به قرآن به خدا، به تمام شهدای مجاهدین هر وقت که این مادر قهرمان را دیدم واقعاً از او درس ایستادگی گرفتم. بنابراین این مراسم این سلام، در عین وداع، این درود در عین البته تسلیت به خانوادههایی که این مادر را از دست دادهاند و به فرزندانشان و به اشرفیها و به همه کسانی که دل در گروه عشق تو مادر قهرمانمان داشتند. در عینحال جلسهای برای تجدیدعهد با تو مادر عزیز و با شهیدمان بهروز و با مادر فرشید برای پیمودن این راه تا قله پیروزی، و درخشیدن خورشید آزادی بر میهن ما، میهن عزیزمان ایران که بدون شک پیروزی از آن ماست.
ابوالقاسم رضایی: امروز روز وداع با مادر مجاهد خلق، شهربانو معصومیان است همانکه همه ما او را به مادر گرگانی میشناسیم.
مادر گرگانی بعد از چند سال رزم و رنج فراوان فرزندان شهیدش عفت و عاطفه و برادر شهیدش حمید معصومیان و همه جاودانه فروغها پیوست. او از همان آغاز حاکمیت ظلم و جور آخوندهای جلاد خودش را وقف آرمان مجاهدین و فرزندان مجاهدش کرد و خانه و کاشانه و همه امکانات و تواناییهایش را در خدمت مجاهدین قرار داده و خودش شجاعانه در این مسیر قدم نهاد.
به دختران مجاهدش افتخار میکرد که در فروغ جاویدان بهشهادت رسیدند و زندگی خودش در وفاداری به آرمان شهیدان طی شد. از همین رو تجمع امروز ما صرفاً برای وداع با چنین مادر فداکاری نیست بلکه قبل از هر چیز ادای احترام به او و ارزشهایی است که بدون تزلزل یک عمر حافظ آنها بود.
همچنین باید بگوییم اینکه چنین مادرانی جلای وطن کرده و از خانه و کاشانه و خلقی که به آن عشق میورزیدند دور شدهاند. بخشی از ظلم و جور آخوندهای جانی نسبت به ملت ایران است.
آخوندهایی که البته سفاکی و بیرحمی و فقدان هر گونه عنصر انسانی مشخصه آنهاست ولی وجه مهمتر درماندگی در برابر چنین زنان شجاعی است. اکنون از خواهر مجاهد زهرا مریخی خواهش میکنم تشریف بیاورند و پیام رئیسجمهور برگزیده مقاومت را خانم رجوی را قرائت کنند.
خواهر مجاهد زهرا مریخی:
پیام رئیسجمهور برگزیده مقاومت:
مادر بزرگوار و مجاهدم شهربانو معصومیان (مادر گرگانی) دار فانی را وداع گفت و با جاودانه فروغهای آزادی محشور شد.
سلام بر او و عزم و ایستادگیاش که از مظاهر شرف و پایداری زنان ایران بود. زنی از خطه شمال ایران و شهر بابل که از سی و چند سال پیشقدم در راه مجاهدین نهاد و تا دم آخر به این آرمان وفادار ماند. این مادر بزرگوار از آنروزها که خانهاش در بابل پناهگاه فرزندان مجاهدش بود تا زمانی که در دهه 60 در نبردهای مجاهدین با رژیم خمینی هم رزم و همراه بود تا روزهایی که بهرغم بیماری همه جا در کنار مجاهدین و مقاومت ایران ایستادگی کرد لحظهای دست از این راه برنداشت.
پس از شهادت دو فرزندش عفت و عاطفه خواستار پیوستن به قرارگاههای مجاهدین شد و در کنار مجاهدین به فعالیت پرداخت.
حتی زمانی که بهخاطر شدت بیماری قادر به حرکت نبود وجودش سراپا ایمان و شور و عشق به مجاهدین بود و برای همه فرزندانش و همه اشرفیان دعا میکرد. سلام بر شرافت و پایداری او.
مادر گرگانی عزیز ما به جاودانه فروغهای آزادی دو فرزند دلبندش عاطفه و عفت و حمید معصومیان از مسئولان مجاهدین در شمال ایران و دیگر فرزندان مجاهدش پیوست با قلبی مطمئن و سرشار از ایمان.
در بدرقه او امروز، مردم عزیزمان در شهر بابل که همشهریها و دوستان مادر هستند با ما هستند و در این آخرین وداع با ما همراهند. با ادای احترام به پیکر این مادر گرامی تسلیتهایم را به همشهریها و خانواده محترم معصومیان و محسن طاهری تقدیم میکنم. همچنانکه باید به مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی تسلیت بگویم که خواهران و برادران و فرزندان او هستند آنها که همه وجود و عشق مادر بودند و دعای شب و روزش برای سلامتی و موفقیت آنان بود. همچنین درگذشت مادر گرگانی را به مادران بزرگوار مجاهدین به همه اعضای مقاومت و بهخصوص به مسعود تسلیت میگویم. سلام بر او و صبر و پایداریش و درود بر عشق خالص و پاکش به مجاهدان آزادی و قیامکنندگان برای رهایی مردم ایران و سلام بر او که مظهری از شجاعت و اراده زنان ایران برای شکست رژیم ولایتفقیه و رهایی مردم ایران بود.
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه.
خواهر مجاهد مهناز سلیمیان:
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران
به نام جاودان فروغها
با گرامیداشت یاد مادر مجاهد شهربانو معصومیان مادر گرگانی که امروز در سفر آخر بدرقهاش میکنیم و به وداع با او آمدهایم.
مادر گرگانی زنی شجاع، و وفادار به آرمان مجاهدین بود. 80سال زندگی پر رنج و 34سال همرزمی و همراهی با مجاهدین کارنامه زندگی پرافتخار این مادر مجاهد خلق است. مادر گرگانی بعد از سرنگونی دیکتاتوری شاه از طریق دختران مجاهدش، عفت که معلمی محبوب و از هواداران جنبش معلمین بابل بود و عاطفه دانشآموز پرشور بخش دانش آموزی شهر بابل با مجاهدین آشنا شد. ولی بهزودی در صفوف مجاهدین قرار گرفت. در آن دوران که فاز سیاسی میخوانیمش، تنها امکانش را که خانهاش بود تمام و کمال در اختیار مجاهدین و میلیشیاهای مجاهد خلق قرار داد. خیلی از خواهران و برادرانی که در خانه آن مادر در آن ایام بودند از شجاعت، صلابت، متانت و افتادگی مادر تعریف میکنند. او با تواضعی بیمانند و با عشقی بیمانند، مانند یک مادر خونی با فرزندان میلیشیایی که در خانهاش مستقر بودند مهر و محبت و مایهگذاری میکرد. مایهگذاری که خودش حماسهای بود. بعد از سرکوب وحشیانه آخوندها در سی خرداد عاطفه دستگیر شد ولی مادر گرگانی پرشورتر و فعالتر از قبل به کمک فرزندانش شتافت و در کلیه ماموریتها از اجرای قرار تا حمل و نقل سلاح برای مجاهدینی که در جنگل بودند فعالانه پیشتاز میشد و وی را به یک مجاهد قابل تکیه تبدیل کرده بود.
مدتی کوتاهی بعد از سی خرداد خانهاش مورد هجوم پاسدارن قرار گرفت و مادر که در آن خانه نبود به زندگی مخفی روی آورد و همان خانه را فروخته و پولش در اختیار فرزندان مجاهدش قرار داد. در همین دوران بود که برادر مجاهدش حمید معصومیان دستگیر و توسط دژخیمان خمینی اعدام شد. مادر گرگانی در دوران زندگی مخفی بهرغم مشکلات جسمی دوشادوش فرزندان مجاهدش ایستادگی کرد و از هیچ تلاشی در جنگ با آخوندهای جانی حاکم کوتاهی نمیکرد. یک سال بعد با لو رفتن پایگاههایی که به آن رفت و آمد داشت بهصورت مخفیانه از ایران خارج شد و بعد از عملیات فروغ جاویدان که دختر مجاهدش عفت و عاطفه محسن طاهری در آن بهشهادت رسیدند به اشرف رفت و با تمام قوا به کمک فرزندان مجاهدش در ارتش آزادیبخش پرداخت در این دوران مادر گرگانی از مادران نمونه در صفوف رزمندگان ارتش آزادیبخش بود. وی در نامهیی سوگند میخورد که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون در کادر خانواده عقیدتی مجاهدین مجاهدت نماید. در سال 1370 مادر گرگانی بهدلیل بیماریهای مختلفی که مانع انجام مسئولیتهایش میشد به فرانسه آمد و چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت. با این حال تا زمانیکه جسمش اجازه میداد همچنان به فعالیت مشغول بود. و از آنزمان و طی 21سال بهرغم بیماریهای مختلف مادر گرگانی در همه میدانها حاضر و ناظر بود ما به وجود چنین زنان و مادران فداکار و مقاومی که با وجود همه نوع سختیها و ابتلائات همواره راه مبارزه و مقاومت را انتخاب میکنند و در هر شرایطی پیمودن راه مجاهدین تأکید میکردند افتخار میکنیم. و یاد مادر گرگانی عزیز را گرامی میداریم.
روحش شاد.
برادر مجاهد مهدی ابریشمچی
برای خداحافظی با مادر گرگانی جمع شدهایم. خداحافظی که بیشتر سلام به مادری است، مادری در صحنه نبرد و رزم، که امروز پرواز کرد و به جاودانه فروغها و به ستارههای درخشان آسمان غمزده میهن ما پیوست.
بنابراین مثل همیشه همچنانکه زندگی این مادر برای ما درسی بود، درسی که هر وقت که او را میدیدیم از او فرا میگرفتیم. درس ایستادگی، درس نبرد، درس پایداری. بدون شک به نظر من مادر گرگانی دوست دارد و میخواهد که برادرانش و فرزندانش امروز از پرواز او هم برای نبرد و برای ایستادگی و مقاومت درسی فرا بگیرند.
چرا در صحنه داخلی آخوندها به این فلاکت افتادهاند. بهرغم تمام توانمندیهایشان؟ چرا در عراق مالکی و دار و دستهاش امروز این چنان در معرض حمله و هجوم بهغایت انقلابی و صحیح بهار عراق قرار گرفتهاند. چرا مردم عراق میخواهند که رژیم گورش را از عراق گم کند، مالکی گورش را از عراق گم کند و پی کارشان بروند؟
و چرا برعکس امروز همه عراق فریادی را میزند که اشرفیها زده بودند و مجاهدین لیبرتی؟ راستی چرا؟
چرا امروز در سراسر جهان همه ما اعضای مقاومت سرفرازیم و یک کلمه درخشان و یک پرچم بالا بلند در دستمان است و متحد، یکپارچه از آمریکا تا سوئد تا داخل ایران تا عراق و پاریس و تا هر جای دیگر آن را بلند کردیم، پرچم آزادی مردم ایران و به پیش میرویم؟
راز این پیروزیها واقعاً کجاست؟ راز این پیروزهای اینجاست. آنجاست، بهروز، مادر گرگانی، مادر فرشید، مادری که ایستاد شهدایی را تقدیم خلق قهرمان کرد، کوهها جنبیدند و این مادران نجنبیدند. راز پیروزی ما در ایستادگی ما در مقاومت ماست. راز پیروزی ما در این است که مادر گرگانی بهرغم تمام سختیها، به قرآن به خدا، به تمام شهدای مجاهدین هر وقت که این مادر قهرمان را دیدم واقعاً از او درس ایستادگی گرفتم. بنابراین این مراسم این سلام، در عین وداع، این درود در عین البته تسلیت به خانوادههایی که این مادر را از دست دادهاند و به فرزندانشان و به اشرفیها و به همه کسانی که دل در گروه عشق تو مادر قهرمانمان داشتند. در عینحال جلسهای برای تجدیدعهد با تو مادر عزیز و با شهیدمان بهروز و با مادر فرشید برای پیمودن این راه تا قله پیروزی، و درخشیدن خورشید آزادی بر میهن ما، میهن عزیزمان ایران که بدون شک پیروزی از آن ماست.