سرمربی تیم ملی جودوی ایران محمد منصوری که در سه سال گذشته سرمربیگری تیم ملی جودوی ایران را بهعهده داشته با وجودی که قراردادش تا المپیک توکیو اعتبار دارد ولی حاضر نیست به ایران برگردد.
وی روز یکشنبه ۱۴مهر ۹۸در این باره گفت که دیگر انگیزه نداشتم. جان به لب شده بودم. خانه از پایبست ویران است. تا الآن هم جان میکندم که دوام آوردم. آنجا نمیشود کار کرد. نمیگذارند کار کنی. با برنگشتن سعید، میخواستند همه چیز را سر من خراب میکنند و هنوز ایران بودم که مینوشتند دارم با صهیونیستها همکاری میکنم.
منصوری در ادامه گفت، روزی که ملایی در توکیو قربانی شد رفتم سر تمرین اما نمیتوانستم تمرین بدهم. با حس درماندگی و خفگی در خودم فرو رفته بودم و تمرکز نداشتم. ناگهان بلند شدم و روی تاتامی که به آن عشق میورزم و تمام زندگیام را برایش گذاشتهام، با صدای بلند به بچهها گفتم چه تمرینی؟ بروید از جوانیتان لذت ببرید. آخرش میخواهید سعید ملایی بشوید که بگویند بیسر و صدا بباز؟ وقتتان را اینجا تلف نکنید.
وی میافزاید، گرنداسلم پاریس بهخاطر باخت عمدی ملایی میخواستند ما را رد صلاحیت کنند. ملایی اشک میریخت و من هم بغض کرده بودم. بیپناه بودیم. سرپرست فدراسیون محمدرضا عمادی فردی ناشناخته برای جودو بود از دانشگاه امام صادق که خود را چسبیده به نظام میدانست و از طرفی دو ملیتی است و خانوادهاش مقیم اروپا. وضعیت نابسامانی بر جودو حکمفرما بود.
محجوب که از بهترینها بود رفت. ملایی رفت و بریمانلو هم گفت خداحافظ. البته آنقدر بریمانلو را بردند و آوردند که مجبور شد بگوید سربازم و میمانم. البته سرباز بیسلاح! سعید چهار بار در یک سال با این معضل روبهرو شد. در ابوظبی پای سالمش را گچ گرفتیم. در دوسلدورف به بریمانلو گفتیم سر وزن نرسد. اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود.