جنبش اجتماعی علیه اسیدپاشی و تظاهرات مردمی علیه این جنایت سازماندهی شده، سران رژیم را به سراسیمگی و هراس دچار کرده است تا جایی که یکی پس از دیگری به صحنه میآیند تا ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت امنیتی، بهنحوی این موضوع را رفع ورجوع کنند و نیروهای سرکوبگر رژیم را از جنایت اسید پاشی در ببرند
آخوند حسن روحانی قول رسیدگی به پرونده ”عامل یا عاملین“ میدهد و نسبت دادن این جنایت به مزدوران رژیم را اتهام میداند و شیادانه روضه میخواند که: «اتهام بیاساس و بیپایه از گناهان کبیره است!».
جنبش علیه اسید پاشی آنچنان موضوع اسید پاشی را بر سر نظام آوار کرده که وزیرکشور اعتراف میکند این جنبش امنیت عمومی (بخوانید امنیت نظام) را مورد هدف قرارداده است.
وی سپس موج انزجار عمومی از اسیدپاشی را بزرگ نمایی و جنگ روانی قلمداد میکند و میگوید: ”این موضوع هم مثل همه موضوعات دیگر است منتهی این دفعه این مسأله را به ناروا و با روشهای جنگ روانی، رسانههای بیگانه بزرگنمایی کردند. به هر حال فضای مجازی، رسانههای معاند بزرگ کردن و اتهامهای ناروا زدند. احساس امنیت عمومی را بهم زدند“ (تلویزیون شبکه خبر3آبان 93)
علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم نیز از خطر امنیتی شدن واکنشهای مردمی برای نظام ابراز وحشت میکند و با اشاره به وضعیت منطقه که قویاً به زیان رژیم است، در جلسه علنی مجلس رژیم میگوید: ”مسایل امنیتی در جامعه باید به سوی اجتماعی شدن سوق پیدا کند، نه بالعکس که پدیدههای سیاسی و اجتماعی، امنیتی شود، مخصوصاً وقتی ملاحظه میکنند که در شرایط ملتهب منطقه، قدرتها میخواهند آرامش کشور ایران که سنگر پایداری است بهم بزنند و گاه با رسانههای خود به تحریف و شینطنت مشغولند باید توجه رسانهها و سیاستمداران بیشتر و دقیقتر باشد». (جلسه علنی مجلس 4آبان 93)
پاسدار نقدی سرکرده بسیج ضدخلقی نیز جنبش اجتماعی علیه اسید پاشی را با قیام 88 مقایسه میکند: ”حوادث امروز اصفهان مشابه آن چیزی است که در فتنه سال 88 اتفاق افتاد و در آن عوامل دشمن با انجام برخی اعمال، آنها را به نیروهای ارزشی و مؤمن نسبت داده و رسانههای آنان نیز با دامن زدن به آن سعی در تنشآفرینی و القای ناامنی در کشور داشتهاند“ (خبرگزاری ایلنا 3آبان 93)
سردژخیم قوه قضاییه رژیم نیز ضمن دفاع از طرح ضدمردمی و سرکوبگرانه امر به معروف و نهی از منکر میگوید: «نسبت دادن اسیدپاشی به امر به معروف و اسلام، جفا و ظلم عجیبی است که نه تنها در مغرب زمین بلکه برخی رسانههای داخلی نیز به آن دامن میزنند». (تلویزیون شبکه خبر4آبان 93)
سراسیمگی رژیم از جنبش اجتماعی علیه اسید پاشی بیانگر شکست این طرح زنستیزانه و جنایتکارانه
و بیانگر این واقعیت است که تحول مهمی در تعادل قوای میان مردم و رژیم به زیان رژیم صورت گرفته، و وضعیت اجتماعی دیگر به عقب برنمیگردد و از این پس عوامل سرکوب مانند نیروی انتظامی گشتهای انصار حزبالله، گشت امر به معروف و نهی از منکر و سایر ارگانهای سرکوب، بهسادگی نمیتوانند در خیابانها جولان بدهند و مردم و زنان را سرکوب کنند.
رژیم آخوندی بهدلیل شکنندگی و به بیان دقیقتر بهدلیل رسیدن به مرحله پایانی عمر ننگینش، ضعیفتر از آن است که بتواند با ترفندها و شگردهای سابق، تنشهای اجتماعی را از سر بگذراند.
ضمنا هر تنش یا حرکت اجتماعی ضد رژیم به درون رژیم میریزد و تضادهای درونی آن را تشدید میکنند. همچنان که در قضایای اسید پاشی و اعتراض مردم علیه آن شاهد این واقعیت هستیم که باندهای درونی رژیم چگونه بر سر نحوه برخورد با این جنبش به جان هم افتادهاند و هر یک دیگری را مسبب آن میدانند.
آخوند حسن روحانی قول رسیدگی به پرونده ”عامل یا عاملین“ میدهد و نسبت دادن این جنایت به مزدوران رژیم را اتهام میداند و شیادانه روضه میخواند که: «اتهام بیاساس و بیپایه از گناهان کبیره است!».
جنبش علیه اسید پاشی آنچنان موضوع اسید پاشی را بر سر نظام آوار کرده که وزیرکشور اعتراف میکند این جنبش امنیت عمومی (بخوانید امنیت نظام) را مورد هدف قرارداده است.
وی سپس موج انزجار عمومی از اسیدپاشی را بزرگ نمایی و جنگ روانی قلمداد میکند و میگوید: ”این موضوع هم مثل همه موضوعات دیگر است منتهی این دفعه این مسأله را به ناروا و با روشهای جنگ روانی، رسانههای بیگانه بزرگنمایی کردند. به هر حال فضای مجازی، رسانههای معاند بزرگ کردن و اتهامهای ناروا زدند. احساس امنیت عمومی را بهم زدند“ (تلویزیون شبکه خبر3آبان 93)
علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم نیز از خطر امنیتی شدن واکنشهای مردمی برای نظام ابراز وحشت میکند و با اشاره به وضعیت منطقه که قویاً به زیان رژیم است، در جلسه علنی مجلس رژیم میگوید: ”مسایل امنیتی در جامعه باید به سوی اجتماعی شدن سوق پیدا کند، نه بالعکس که پدیدههای سیاسی و اجتماعی، امنیتی شود، مخصوصاً وقتی ملاحظه میکنند که در شرایط ملتهب منطقه، قدرتها میخواهند آرامش کشور ایران که سنگر پایداری است بهم بزنند و گاه با رسانههای خود به تحریف و شینطنت مشغولند باید توجه رسانهها و سیاستمداران بیشتر و دقیقتر باشد». (جلسه علنی مجلس 4آبان 93)
پاسدار نقدی سرکرده بسیج ضدخلقی نیز جنبش اجتماعی علیه اسید پاشی را با قیام 88 مقایسه میکند: ”حوادث امروز اصفهان مشابه آن چیزی است که در فتنه سال 88 اتفاق افتاد و در آن عوامل دشمن با انجام برخی اعمال، آنها را به نیروهای ارزشی و مؤمن نسبت داده و رسانههای آنان نیز با دامن زدن به آن سعی در تنشآفرینی و القای ناامنی در کشور داشتهاند“ (خبرگزاری ایلنا 3آبان 93)
سردژخیم قوه قضاییه رژیم نیز ضمن دفاع از طرح ضدمردمی و سرکوبگرانه امر به معروف و نهی از منکر میگوید: «نسبت دادن اسیدپاشی به امر به معروف و اسلام، جفا و ظلم عجیبی است که نه تنها در مغرب زمین بلکه برخی رسانههای داخلی نیز به آن دامن میزنند». (تلویزیون شبکه خبر4آبان 93)
سراسیمگی رژیم از جنبش اجتماعی علیه اسید پاشی بیانگر شکست این طرح زنستیزانه و جنایتکارانه
و بیانگر این واقعیت است که تحول مهمی در تعادل قوای میان مردم و رژیم به زیان رژیم صورت گرفته، و وضعیت اجتماعی دیگر به عقب برنمیگردد و از این پس عوامل سرکوب مانند نیروی انتظامی گشتهای انصار حزبالله، گشت امر به معروف و نهی از منکر و سایر ارگانهای سرکوب، بهسادگی نمیتوانند در خیابانها جولان بدهند و مردم و زنان را سرکوب کنند.
رژیم آخوندی بهدلیل شکنندگی و به بیان دقیقتر بهدلیل رسیدن به مرحله پایانی عمر ننگینش، ضعیفتر از آن است که بتواند با ترفندها و شگردهای سابق، تنشهای اجتماعی را از سر بگذراند.
ضمنا هر تنش یا حرکت اجتماعی ضد رژیم به درون رژیم میریزد و تضادهای درونی آن را تشدید میکنند. همچنان که در قضایای اسید پاشی و اعتراض مردم علیه آن شاهد این واقعیت هستیم که باندهای درونی رژیم چگونه بر سر نحوه برخورد با این جنبش به جان هم افتادهاند و هر یک دیگری را مسبب آن میدانند.