روز ۱۷مرداد۶۰، روزنامه کیهان رژیم، در میان نام چندین شهید دیگر از جمله نوشت: «یروم ستاقیان، فرزند توماس، عضو فعال منافقین و شرکت کننده در تخریب و انفجار اماکن» تیرباران شد. در آن لیست، رژیم خمینی به حقیقت تازهیی اعتراف میکرد. روشن شد که یک مسیحی انقلابی در صفوف رزمندگان مجاهد خلق سلاح بهدست گرفته و به نبرد با دشمنترین دشمنان خدا و خلق پرداخته است. یروم ستاقیان کارگر مبارزی بود که کمی بعد از انقلاب ضدسلطنتی به صفوف هواداران مجاهدین پیوسته بود. انقلابی شهید یروم ستاقیان در سال۱۳۳۴ در یک خانواده شریف و زحمتکش کارگری بهدنیا آمد. یروم بهخاطر مسئولیتش در تأمین معیشت خانواده نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد و بهکار در کارخانههای تهران پرداخت. قلب پاک و سرشار از عاطفه انسانی او نسبت به دیگران باعث شد که میان خانواده و اطرافیانش از محبوبیت زیادی برخوردار گردد. در محیط کار نیز مورد احترام همکاران خود بود. ورزشکاری نیرومند با خصایص والای انسانی بود و زندگی در میان کارگران زحمتکش و رنجدیده از او فردی با اراده و محکم ساخته بود. یروم در جریان انقلاب ضدسلطنتی دوران سربازی خود را میگذراند و در لحظه قیام بلافاصله در صف خلق و در شمار اولین کسانی بود که در جریان تسخیر پادگان ونک، مسلحانه به آنجا حمله کردند و پس از آن نیز تا مدتی به حفاظت از آن پرداخت. پس از پیروزی قیام نیز مدتی در یکی از کمیتههای تهران فعال بود. اما با دیدن اعمال ضد انقلابی مرتجعان میوهچینی که بعداز انقلاب، انقلابی شده بودند بهزودی از آنجا کناره گرفت. مجاهد شهید یروم ستاقیان در همین دوران با سازمان مجاهدین آشنا شد و تجسم خواستها و آرمانهای خود را در آن یافت. از آن پس در انجمنهای هوادار مجاهدین به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد. یروم قهرمان همواره با نفرتی عمیق از خمینی سخن میگفت و خیانتهای او را افشا میکرد.
سرانجام روزی فرا رسید که مقاومت انقلابی بایستی مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ میداد و یروم قهرمان، بدون لحظهیی تردید، سلاح برکف گرفت و دوشبهدوش همرزمان مجاهدش، بهمیدان رزم شتافت. یروم در چندین عملیات تهاجم به مزدوران مسلح یا حمله به مراکز دشمن، شماری از آنان را بههلاکت رساند. سرانجام در روز 24تیر60، حین یک مأموریت انقلابی به اسارت دشمن درآمد و بلافاصله او را به زیر شکنجه بردند. یروم قهرمان سختترین شکنجهها را تحمل کرد و با عشق و قلبی سرشار از امید بهپیروزی به همه مشتاقان آزادی میهن درس وفا و استواری آموخت. دشمن که نتوانسته بود یروم قهرمان را در هم بشکند، عاقبت در روز 16مهر60 او را با تعداد دیگری از همرزمانش به جوخه تیرباران سپرد.
سرانجام روزی فرا رسید که مقاومت انقلابی بایستی مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ میداد و یروم قهرمان، بدون لحظهیی تردید، سلاح برکف گرفت و دوشبهدوش همرزمان مجاهدش، بهمیدان رزم شتافت. یروم در چندین عملیات تهاجم به مزدوران مسلح یا حمله به مراکز دشمن، شماری از آنان را بههلاکت رساند. سرانجام در روز 24تیر60، حین یک مأموریت انقلابی به اسارت دشمن درآمد و بلافاصله او را به زیر شکنجه بردند. یروم قهرمان سختترین شکنجهها را تحمل کرد و با عشق و قلبی سرشار از امید بهپیروزی به همه مشتاقان آزادی میهن درس وفا و استواری آموخت. دشمن که نتوانسته بود یروم قهرمان را در هم بشکند، عاقبت در روز 16مهر60 او را با تعداد دیگری از همرزمانش به جوخه تیرباران سپرد.