از اظهارات امام جمعههای نمره موقت و غیرموقت در نمایشهای جمعهٴ 25مهر، تا واکنشهای عصبی جواد لاریجانی، تئوریسین شکنجه و اعدام در قبال تازهترین گزارش احمد شهید علیه رژیم آخوندی تا آنچه گزارشهای تلویزیون رژیم و روزنامههای حکومتی را پر کرده است، آشفتهبازاری را بهنمایش میگذارد که هر بیننده یا خوانندهیی را اگر به وضعیت وخیم نظام ولایت اشراف نداشته باشد، بهسرگیجه میاندازد.
نگاهی به گوشهیی از آنچه روزنامههای حکومتی را در روز 26مهر پرکرده، بهمصداق مشت، نمونهٴ خروار، تصویری از این وضعیت را بهدست میدهد.
ازنحوه گزارش نتایج گفتگوهای اتمی آغاز میکنیم. در حالی که روزنامه حکومتی اعتماد وابسته به باند رفسنجانی- روحانی «موافقت نامه نهایی را حاصل شده» میداند، روزنامه دیگر این باند موسوم به «آرمان» زیر عنوان «مسیر ناهموار مذاکرات» رسیدن به توافق را امری «زمانبر» توصیف میکند. از آنسو در حالیکه روزنامه موسوم به «وطن امروز» از باند ولایت از یک «توافق پنهان هستهیی» خبر میدهد، روزنامه جوان ارگان بسیج ضدمردمی از همین باند، مینویسد: «این دور از مذاکرات برخلاف گذشته هیچ دستاور روشنی نداشته است». این نمونهیی از تناقض گوییهای آشکار در مورد سرانجام مذاکرات هستهیی و جام زهری است که روی دستهای روحانی و رفسنجانی مانده است. زهری که چه خوردن و چه نخوردن آن برای رژیم پیامدهای بسیار خطرناکی در بردارد.
از بحران هستهیی به یک بحران بزرگ دیگر رژیم یعنی تشکیل ائتلاف بینالمللی میرویم، روزنامه حکومتی مردمسالاری وابسته به باند رفسنجانی در سرمقالهاش ابتدا ترکیه را به باد حمله میگیرد که «چشمان آنکارا با رؤیای امپراطوری عثمانی کور شده است» آنگاه پس از «تخاصم» شدید و انواع توهینها علیه رئیسجمهور ترکیه و مبتلا دانستن او به «دیپلماسی ابولا» بهاین نتیجه میرسد که باید «این نکته باور شود که ایران و جامعه جهانی به دیپلوماسی تعاملی دوسویه نیازمند هستند» و «تخاصم بیمورد میتواند به سرایت دیپلوماسی ابولا» منجر شود. این دیگر نشانهٴ اوج پریشانحالی سرمقالهنویسی است که ابتدا با حمله و فحاشی به دولت ترکیه «تخاصم» را بهاوج میرساند اما یک پاراگراف بعد از ضرورت نیاز به تعامل با جهان و نفی «تخاصم» دم میزند.
اگر با همین نگاه پرسهیی در سایر روزنامههای حکومتی بزنیم همین وضعیت را در دهها مورد دیگر مشاهده خواهیم کرد، یکی مینویسد: عربستان هیچ غلطی نمیتواند بکند، دیگری مینویسد، عربستان یک بازیگر داری تاثیر است. یکی از ترکیه آه و ناله سرمیدهد که چرا رئیسجمهورش «علیه نظام» ولایت موضعگیری کرده است، دیگری مینویسد ترکیه «تاثیرگذاری جدی» ندارد. یکی میگوید ما و حزبالله «در صف مقدم مبارزه با تروریسم در منطقه» هستیم دیگری میگوید ما و حزبالله «باید» در عملیات کنونی «در انتهای صف مبارزه علیه داعش» قرار بگیریم. اینها و دهها نمونهٴ دیگر تنها در روزنامههای حکومتی امروز یک سؤال را بهذهن میآورد:
سؤال این است: این آشفته بازار سیاسی در درون نظام ولایت ناشی از چیست؟ آشفته بازاری که در این روزگار در کمتر نظام و حاکمیتی میتوان یافت. جواب را باید در بنبستی دانست که نظام ولایت در آن آن گرفتار است و هیچ راه برون رفتی از محاصره بحرانها برایش متصور نیست. ریشهٴ تناقضگوییهایی که سرتاپای رژیم را فراگرفته همین وضعیت وخیمی است که تا روز جارو شدن آن بهدست مردم و مقاومت ایران ادامه خواهد داشت.
نگاهی به گوشهیی از آنچه روزنامههای حکومتی را در روز 26مهر پرکرده، بهمصداق مشت، نمونهٴ خروار، تصویری از این وضعیت را بهدست میدهد.
ازنحوه گزارش نتایج گفتگوهای اتمی آغاز میکنیم. در حالی که روزنامه حکومتی اعتماد وابسته به باند رفسنجانی- روحانی «موافقت نامه نهایی را حاصل شده» میداند، روزنامه دیگر این باند موسوم به «آرمان» زیر عنوان «مسیر ناهموار مذاکرات» رسیدن به توافق را امری «زمانبر» توصیف میکند. از آنسو در حالیکه روزنامه موسوم به «وطن امروز» از باند ولایت از یک «توافق پنهان هستهیی» خبر میدهد، روزنامه جوان ارگان بسیج ضدمردمی از همین باند، مینویسد: «این دور از مذاکرات برخلاف گذشته هیچ دستاور روشنی نداشته است». این نمونهیی از تناقض گوییهای آشکار در مورد سرانجام مذاکرات هستهیی و جام زهری است که روی دستهای روحانی و رفسنجانی مانده است. زهری که چه خوردن و چه نخوردن آن برای رژیم پیامدهای بسیار خطرناکی در بردارد.
از بحران هستهیی به یک بحران بزرگ دیگر رژیم یعنی تشکیل ائتلاف بینالمللی میرویم، روزنامه حکومتی مردمسالاری وابسته به باند رفسنجانی در سرمقالهاش ابتدا ترکیه را به باد حمله میگیرد که «چشمان آنکارا با رؤیای امپراطوری عثمانی کور شده است» آنگاه پس از «تخاصم» شدید و انواع توهینها علیه رئیسجمهور ترکیه و مبتلا دانستن او به «دیپلماسی ابولا» بهاین نتیجه میرسد که باید «این نکته باور شود که ایران و جامعه جهانی به دیپلوماسی تعاملی دوسویه نیازمند هستند» و «تخاصم بیمورد میتواند به سرایت دیپلوماسی ابولا» منجر شود. این دیگر نشانهٴ اوج پریشانحالی سرمقالهنویسی است که ابتدا با حمله و فحاشی به دولت ترکیه «تخاصم» را بهاوج میرساند اما یک پاراگراف بعد از ضرورت نیاز به تعامل با جهان و نفی «تخاصم» دم میزند.
اگر با همین نگاه پرسهیی در سایر روزنامههای حکومتی بزنیم همین وضعیت را در دهها مورد دیگر مشاهده خواهیم کرد، یکی مینویسد: عربستان هیچ غلطی نمیتواند بکند، دیگری مینویسد، عربستان یک بازیگر داری تاثیر است. یکی از ترکیه آه و ناله سرمیدهد که چرا رئیسجمهورش «علیه نظام» ولایت موضعگیری کرده است، دیگری مینویسد ترکیه «تاثیرگذاری جدی» ندارد. یکی میگوید ما و حزبالله «در صف مقدم مبارزه با تروریسم در منطقه» هستیم دیگری میگوید ما و حزبالله «باید» در عملیات کنونی «در انتهای صف مبارزه علیه داعش» قرار بگیریم. اینها و دهها نمونهٴ دیگر تنها در روزنامههای حکومتی امروز یک سؤال را بهذهن میآورد:
سؤال این است: این آشفته بازار سیاسی در درون نظام ولایت ناشی از چیست؟ آشفته بازاری که در این روزگار در کمتر نظام و حاکمیتی میتوان یافت. جواب را باید در بنبستی دانست که نظام ولایت در آن آن گرفتار است و هیچ راه برون رفتی از محاصره بحرانها برایش متصور نیست. ریشهٴ تناقضگوییهایی که سرتاپای رژیم را فراگرفته همین وضعیت وخیمی است که تا روز جارو شدن آن بهدست مردم و مقاومت ایران ادامه خواهد داشت.