ایران یکی از کشورهایی است که مصرف سیگار در آن بهشدت بالاست. بههمین ترتیب قاچاق سیگار هم یکی از مهمترین منابع درآمد قاچاقچیان در ایران محسوب میشود. ولی نه هویت قاچاقچیان و نه حجم واقعی پولهای جابجا شده در این زمینه، روشن نیست.
طبق آماری که رژیم منتشر کرده، مصرف سالانه سیگار در جهانی که جمعیت آن از مرز 7میلیارد عبور کرده، عددی برابر با پنجهزارو ششصد میلیارد (۵۶۰۰میلیارد) نخ میباشد.
طبق همان آمار، مصرف سالانه سیگار در ایرانی که جمعیت آن یک درصد جمعیت کل دنیاست، حدود 60میلیارد نخ است. بهاین ترتیب و با یک تناسب ساده، این نتیجه بهدست میآید که یک ایرانی حدود 4برابر متوسط جهانی، سیگار دود میکند. بهگفته کارشناسان، علت اصلی بالا بودن غیرمعمول مصرف سیگار در ایران، آمار بسیار بالای معتادان به مواد مخدر است که همینها مصرفکنندگان اصلی سیگار محسوب میشوند.
رئیس شرکت دخانیات در روز 20مرداد81 از رادیو رژیم اعلام کرد در ایران 75درصد مصرف سیگار از طریق واردات قاچاق تأمین میگردد و برای واردات قاچاق سیگار، سالانه حدود 800میلیون تا یک میلیارد دلار ارز از کشور خارج میشود. رژیم برای سرپوش گذاشتن بر نقش خودش و ایادیش در این حجم عظیم قاچاق، گهگاه نمایش نابودکردن سیگارهای قاچاق بهراه میاندازد.
این حجم عظیم از سیگار قاچاق چگونه وارد کشور میشود؟
درآمد سرسامآور قاچاق سیگار در ایران نصیب چه کسانی میشود؟
سهم قاچاق در اقتصاد ایران چقدر است؟
و… سهم قاچاق در نابودی تولید و بازار داخلی تا چه حد است؟
اینها سؤالاتی است که در این نوشتار بهآن خواهیم پرداخت.
روزنامه رسالت ارگان یکی از باندهای رژیم طی مقالهیی به تاریخ 30آبان امسال در مورد بازار سیگار و قاچاق آن در ایران مینویسد:
تجارت سیگار، پنجمین تجارت سودآور جهان است که بعد از تجارت اسلحه، دارو، مواد مخدر و مشروبات الکلی قرار دارد و شاید بههمین علت است که برخیها برای تسخیر بازار سیگار سر و دست میشکنند. ستوننویس رسالت در ادامه میافزاید: ایران همراه با کشور برمه تنها کشورهای جهان هستندکه بیش از 50 درصد مصرف بازار سیگارشان از راه قاچاق تأمین میشود.
قاچاقچیها که این پول عظیم را بالا میکشند، چه کسانی هستند؟
مصرف سیگار در ایران، سالانه، 60میلیارد نخ است که 75درصد یعنی 45میلیارد نخ از طریق قاچاق تأمین میشود. البته این آمار مربوط بهچند سال پیش است و الآن قطعاً خیلی بیشتر شده. رژیم ادعا کرده که در یک نوبت، 250میلیون نخ که بار 25تریلی بود، نابود شد. حالا کاری نداریم که این ادعای نابودی سیگار قاچاق آیا واقعی است یا تبلیغات دروغ و پوشالی است، چون باورکردنی نیست که رژیمی که بالا تا پایین آن، دزد و قاچاقچی هستند، سیگار قاچاق را نابود بکند. طبق گزارشات هموطنانمان، رژیم سیگارهایی را که از فروشندگان خردهپا ضبط و مصادره میکند، بعداً خودش وارد بازار میکند. یک مهره رژیم میگفت که این 250میلیون نخ، بار 25تریلی بودند، یعنی هر کامیون، حاوی 10میلیون نخ. با یک ضرب و تقسیم ساده میشود نتیجه گرفت که برای حملونقل 45میلیارد نخ، باید ۴۵۰۰تریلی را بهکار گرفت. آیا چنین حجم انبوهی میتواند توسط قاچاقچیان مرزی و بهعبارت درستتر کولبرها صورتگرفته باشد؟
کولبرها صرفاً بهمنظور امرار معاش، چند کارتن سیگار یا کالاهای معمولی دیگر مثل پارچه و لوازم خانگی و غیره… در مناطق مرزی جابجا میکنند که البته همیشه هم با مزاحمتهای مأموران رژیم مواجه هستند که یا از آنها حق و حساب و رشوه میگیرند، یا همان سرمایه ناچیزشان را به یغما میبرند و آنها را جریمه میکنند. و فراتر از اینها، هفتهیی نیست که ما خبر شلیک پاسداران جنایتکار بهاین کولبران محروم و کشتن آنها را بهخصوص در کردستان نشنویم.
هرکس بهروشنی میتواند بفهمد و البته راز پوشیدهیی هم نیست که این حجم از قاچاق جز با امکانات و نفوذ دولتی امکانپذیر نیست.
برای روشنتر شدن موضوع، بهتر است که به قسمتی از سخنان پاسدار احمدینژاد نظری بکنیم:
کسی هست که اگر من اشاره کنم شما میشناسید. دخانیات ما برای اینکه این شبکه را بههم بزند گفته است که آقا من امتیازات واردات سیگار بهجای اینکه دست یک نفر باشد، آزاد میگذارم. هرکس میخواهد طبق مقررات و ضوابط بهداشتی و عوارض گمرکی سیگار وارد کند. کس دیگری هم آمده که حالا آدم به ظاهر سالمی است و گفته است من بدون قاچاق و تقلب و رشوه میخواهم سیگار وارد کنم.
آقایی که هنوز هم در یکی از مراکز است و زیاد هم مصاحبه میکند و ادعاهای خیلی گنده میکنه و تحلیلهای عجیب و غریب، این آقا را صدا زده و گفته تو میخواهی سیگار وارد کنی؟ گفته بله. گفته است پنج میلیارد دلار باید بدهی به فلان آقا. گفته است برای چی باید بدهم؟ گفته مگر نمیخواهی سیگار وارد کنی؟ گفته بله میخواهم وارد کنم و عوارض قانونی را میپردازم و سیگار مورد قبول بهداشت را وارد میکنم. گفته است نخیر نمیشود تا تو این پول را ندهی امکان ندارد بتوانی سیگار وارد کنی. این فرد هم نپرداخته است“.
”رئیس دخانیات آمد پیش من و گفت فلان آقا مرا صدا کرده و گفته چرا میخواهی بهاین فرد، مجوز واردکردن سیگار بدهی؟ تو حق نداری بهاین مجوز ورود سیگار بدهی. والا با تو برخورد میکنیم“.
روشن است که احمدینژاد در این سخنرانی درباره باند رقیب مافیای سیگار فاشگویی میکند، متقابلاً باند رقیب هم یقه او را درباره اختلاس بانکی 3هزار میلیارد تومانی اخیر میگیرد. در واقع، جنگ و دعوای باندها بر سر تقسیم غنائم و داراییهای بهیغما رفته مردم ایران است.
احمدینژاد روشن نکرده که منظورش در این صحبت کیست، اما مشخصاً سایت آفتاب مورخ سوم اردیبهشت 87 که گفته میشود متعلق به آخوند روحانی است، نوشت: «سرنخ مافیای دخانیات را در یک مجمع و در دستان یکی از فرماندهان سابق نظامی یافتند. و بعد به پاسداری بهنام ”طه طاهری“ معروف به ”صالح“ یا مسعود صدرالاسلام، اشاره میکند که در اوایل دهه 60 از شکنجهگران معروف بند 209 اوین بوده و در سرکوب دانشجویان در خرداد 78 هم یکی از مهرههای اصلی بود. او بعداً در زمان احمدینژاد رئیس دخانیات شد و بعد از رو شدن فضاحت رابطهاش با شرکت فیلیپ موریس نماینده سیگار مارلبرو، به سرکردگی ستاد مبارزه با قاچاق مواد مخدر گمارده شد. صدرالاسلام یکی از سرباندهای مافیای سیگار در رژیم است.
البته صدرالاسلام خودش هم بهنظر میرسد که نفر اصلی نیست، از گفته احمدینژاد برمیآید که فردی که درخواست 5میلیارد دلار رشوه کرده، از سران اصلی رژیم است که لابد باید در بیت خامنهای دنبالش گشت.
شاید این سؤال مطرح شود که این ۴۵۰۰تریلی سیگار به چه صورت وارد کشور میشود؟ در جواب باید گفت که واقعیت این است که سیگار فقط یک قلم است. بههمین نسبت دهها قلم کالای قاچاق در ابعاد نجومی وارد کشور میشود.
وقتی حکومت، حکومت باندهای مافیایی است این قبیل سؤالها که ناظر بر مکانیسمهاست، چندان جایی ندارد. کالاهای معمولی مثل سیگار که جای خود دارند، رژیم هزارانتن مواد مخدر را در داخل کشور توزیع میکند و هزارانتن دیگر را هم با استفاده از امکانات دولتی به اروپا قاچاق میکند. همان موقع که ماجرای سعید امامی معاون خودکشی شده وزارت اطلاعات داغ بود، روزنامههای رژیم، از جمله بهصراحت و با ذکر جزئیات گفتند و نوشتند که وزارت اطلاعات، قاچاق و ترانزیت مواد مخدر را که یک مسیر طولانی را از جنوب شرقی تا شمالغربی کشور طی میکند، در دست دارد و از اینطریق روزانه بهطور متوسط 60تن مواد مخدر را به اروپا قاچاق میکند و این علاوهبر 40تن موادی است که روزانه در داخل ایران توزیع میشود.
مبادی ورود اصلی کالا در قبضه قاچاقچیان حکومتی
پاسدار قالیباف، در سال 83 موقعی که «رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز» بود، در مورد میزان قاچاق یا واردات غیررسمی کالاهایی مثل چای، انواع لوازم خانگی، قطعات خودرو، لوازم کامپیوتر، سیگار و پارچه، در مصاحبه مطبوعاتی خود اعلام کرد که سالانه حدود 11میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور وارد میشود. بهگفته وی 70 درصد این حجم از کالای قاچاق از مبادی رسمی (خاکی، آبی و هوایی) وارد کشور میشود. یعنی از گمرکات رسمی کشور! یعنی همان اسکلههای ویژه و فرودگاههای اختصاصی سپاه پاسداران و غیره!
در دهم خرداد سال ۱۳۸۴خبرگزاری حکومتی فارس از قول همین قالیباف نوشت: بارها گفتهام که عدهیی از مقامات دولتی در امر قاچاق دخیل هستند».
طبق برآورد منابع رسمی و وزارت بازرگانی رژیم، معادل 30درصد کالایی که بهطور رسمی از مرزهای زمینی، آبی و هوایی کشور با خارج دادوستد میشود، بهصورت غیررسمی، غیرعلنی و قاچاق انجام میگیرد. مقامات دستاندرکار رژیم بارها بر قاچاق بیدردسر و بدون اشکال این حجم از کالا گواهی دادهاند.
سازمان گمرک هم گزارش داد که در سال، تعداد 45اسکله وجود داشته که ورود و خروج کالا از آنها تحت کنترل گمرکی نیست.
روزنامه جمهوری 9آذر81 بهنقل از سازمان بازرسی کشور تعداد این اسکلهها را در جنوب کشور بالغ بر صدها اسکله گزارش داد. وزیر بازرگانی دولت خاتمی در مورد صاحبان این اسکلهها، بر اساس گزارش سازمان بازرسی کشور، اعلام کرد که این اسکلهها عمدتاً متعلق به نهادها و ارگانهای مختلف دولتی، نیروهای نظامی و انتظامی، ارتش، سپاه پاسداران، سازمانهای اطلاعاتی نظیر حفاظت اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، بسیج و ارگانهای مشابه میباشد.
در همان سال81روزنامه حکومتی خراسان از 118 اسکله در سایه و روزنامه حکومتی ابرار از 153 اسکله پنهان خبر دادند. بر اساس گزارش منابع رژیم، سالبهسال افزایش مییافت.
در سال 83، تعداد اسکلههای غیرقانونی و خارج از کنترل و نظارت، بهگفته رئیس سازمان نظارت و بازرسی رژیم به 200 اسکله رسید.
پاسدار قالیباف همچنین اعتراف کرد که اولاً در 80درصد از 212اسکله و خور که در سواحل جنوبی کشور بهخدمت تخلیه و بارگیری کالا گرفته میشود، گمرک وجود ندارد. از 400 اسکله شناسایی شده (یا درحقیقت لو رفته) تنها 120 اسکله رسمی و قانونی هستند، و بقیه تماماً درخدمت قاچاق کالا هستند.
البته مبادی قاچاق تنها منحصر به اسکلهها نیست، فرودگاهها هم از مبادی ورود کالا هستند که امنیت و نظارت بر ورود و خروج آنها در دست سپاه پاسداران است. فرودگاه پیام کرج بهطور کامل در کنترل سپاه است. سپاه، همچنین کنترل بزرگترین فرودگاه کشور موسوم به امام را در دست دارد که ضمن نظارت بر قاچاق اقلام مخفی تسلیحاتی برای رژیم، کالاهای مربوط به ارگانها و سران سپاه را بدون مزاحمت سایر نهادهای چپاولگر رژیم، قاچاق میکند.
قاچاق کالا و ارز یکی از عرصههای کشمکش باندهای حاکم
نهاد مسئول رسیدگی به قاچاق کالاهای غیر از مواد مخدر، ارگانی است بهنام «ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز». این ستاد، اهرمی است که هرکدام از دو باند اصلی رژیم سعی میکند با بهدستگرفتن آن و از طریق آن از باند رقیب باج بگیرد و آنرا تحتفشار قرار بدهد. این ارگان در سال ۱۳۸۰اعلام کرد که به 57هزار پرونده قاچاق کالا و ارز رسیدگی کرده است. فرمانده نیروی انتظامی رژیم در بهمن 81 اعلام کرد 70درصد متهمان پروندههای قاچاق کالا و ارز در سراسر کشور و 90درصد متهمان پروندههای قاچاق کالا در بعضی استانها توسط قوه قضاییه تبرئه میشوند (کیهان 22بهمن ). مدیرکل مرکز مبارزه با قاچاق کالا نیز در اردیبهشت 82 گفت: «جریانهای بازدارندهیی در کشور وجود دارد که بهنحوی پیچیده و هماهنگ در راه مبارزه با قاچاق کالا مانع ایجاد کرده و سنگاندازی میکنند» (همشهری 25اردیبهشت ). وزیر بازرگانی دولت خاتمی بهنقل از رئیس کل گمرکات کشور هم اعلام کرد که از 18هزار پرونده قاچاق ارسالی به قوه قضاییه 17هزار پرونده (95درصد) تبرئه شدهاند.
بهاینترتیب تیغ ستاد موسوم به مبارزه با قاچاق کالا و ارز، مواردی را که علیه باند مقابل میریسد، قوه قضاییه که در قبضه باند دیگر بود، پنبه میکند. اینجا هم مثل سایر موارد، تیغ این ستاد فقط گوشت تن مردم محرومی را میبرد که برای امرار معاش خود، کالاهایی را در مناطق مرزی مبادله میکنند.
اجحافات و زورگوییهای این ستاد بارها موجب اعتراضات این مردم محروم شده است. از جمله: روز دوشنبه 7آذر ۱۳۹۰مردم بندر گناوه بهدلیل قانون گمرکی جدید که کالای همراه ملوانی ـ مشهور به ”ته لنجی“ ـ را محدود نموده، با بستن مغازههای خود اعتراض کردند و همراه با لنج داران، ملوانان و سایر اقشار مردم بهسوی فرمانداری شهر حرکت کردند و در آنجا دست به تجمع گستردهیی زدند و خواستار لغو این مقررات ظالمانه جدید شدند.
مطابق مقررات جدید، سفر هر ملوان برای واردات 5/1 میلیون تومان کالا، از 8 بار به 4بار در سال کاهش یافته است و ورود تعدادی از اقلام تجاری و مواد خوراکی نیز ممنوع اعلام گردیده.
پالیزدار طی اظهاراتی گفته بود که وقتی پرونده چپاول یکی از منسوبین سردمداران رژیم رو شد، او میخواست برای مختومه شدن پرونده، 700میلیارد تومن بپردازد. سؤال این است که چه مبلغی بالا کشیده بوده که برای حفظ آن، حاضر بوده 700میلیارد تومن بپردازد!؟
پالیزدار در قسمت دیگری از سخنانش اشاره کرد که قاچاق سیگار، تولید توتون ایران را فلج کرده.
این وضعیت را ما در تمام رشتههای تولیدی صنعتی و حتی کشاورزی میبینیم که چطور کارخانههای داخلی، زیر آوار واردات کالا که بهخصوص بهعلت نپرداختن حقوق گمرکی، بسیار ارزانتر از تولیدات داخلی است، از بین رفتهاند و بقیه هم دارند نفسهای آخر را میکشند که حاصل این وضعیت، بیکاری صدهاهزار کارگر است. بهاینترتیب سودهای میلیاردی واردات قاچاق، نصیب باندهای غارتگر حاکم میشود و دود آنهم به چشم کارگران و زحمتکشان و عموم مردم ایران میرود.
طبق آماری که رژیم منتشر کرده، مصرف سالانه سیگار در جهانی که جمعیت آن از مرز 7میلیارد عبور کرده، عددی برابر با پنجهزارو ششصد میلیارد (۵۶۰۰میلیارد) نخ میباشد.
طبق همان آمار، مصرف سالانه سیگار در ایرانی که جمعیت آن یک درصد جمعیت کل دنیاست، حدود 60میلیارد نخ است. بهاین ترتیب و با یک تناسب ساده، این نتیجه بهدست میآید که یک ایرانی حدود 4برابر متوسط جهانی، سیگار دود میکند. بهگفته کارشناسان، علت اصلی بالا بودن غیرمعمول مصرف سیگار در ایران، آمار بسیار بالای معتادان به مواد مخدر است که همینها مصرفکنندگان اصلی سیگار محسوب میشوند.
رئیس شرکت دخانیات در روز 20مرداد81 از رادیو رژیم اعلام کرد در ایران 75درصد مصرف سیگار از طریق واردات قاچاق تأمین میگردد و برای واردات قاچاق سیگار، سالانه حدود 800میلیون تا یک میلیارد دلار ارز از کشور خارج میشود. رژیم برای سرپوش گذاشتن بر نقش خودش و ایادیش در این حجم عظیم قاچاق، گهگاه نمایش نابودکردن سیگارهای قاچاق بهراه میاندازد.
این حجم عظیم از سیگار قاچاق چگونه وارد کشور میشود؟
درآمد سرسامآور قاچاق سیگار در ایران نصیب چه کسانی میشود؟
سهم قاچاق در اقتصاد ایران چقدر است؟
و… سهم قاچاق در نابودی تولید و بازار داخلی تا چه حد است؟
اینها سؤالاتی است که در این نوشتار بهآن خواهیم پرداخت.
روزنامه رسالت ارگان یکی از باندهای رژیم طی مقالهیی به تاریخ 30آبان امسال در مورد بازار سیگار و قاچاق آن در ایران مینویسد:
تجارت سیگار، پنجمین تجارت سودآور جهان است که بعد از تجارت اسلحه، دارو، مواد مخدر و مشروبات الکلی قرار دارد و شاید بههمین علت است که برخیها برای تسخیر بازار سیگار سر و دست میشکنند. ستوننویس رسالت در ادامه میافزاید: ایران همراه با کشور برمه تنها کشورهای جهان هستندکه بیش از 50 درصد مصرف بازار سیگارشان از راه قاچاق تأمین میشود.
قاچاقچیها که این پول عظیم را بالا میکشند، چه کسانی هستند؟
مصرف سیگار در ایران، سالانه، 60میلیارد نخ است که 75درصد یعنی 45میلیارد نخ از طریق قاچاق تأمین میشود. البته این آمار مربوط بهچند سال پیش است و الآن قطعاً خیلی بیشتر شده. رژیم ادعا کرده که در یک نوبت، 250میلیون نخ که بار 25تریلی بود، نابود شد. حالا کاری نداریم که این ادعای نابودی سیگار قاچاق آیا واقعی است یا تبلیغات دروغ و پوشالی است، چون باورکردنی نیست که رژیمی که بالا تا پایین آن، دزد و قاچاقچی هستند، سیگار قاچاق را نابود بکند. طبق گزارشات هموطنانمان، رژیم سیگارهایی را که از فروشندگان خردهپا ضبط و مصادره میکند، بعداً خودش وارد بازار میکند. یک مهره رژیم میگفت که این 250میلیون نخ، بار 25تریلی بودند، یعنی هر کامیون، حاوی 10میلیون نخ. با یک ضرب و تقسیم ساده میشود نتیجه گرفت که برای حملونقل 45میلیارد نخ، باید ۴۵۰۰تریلی را بهکار گرفت. آیا چنین حجم انبوهی میتواند توسط قاچاقچیان مرزی و بهعبارت درستتر کولبرها صورتگرفته باشد؟
کولبرها صرفاً بهمنظور امرار معاش، چند کارتن سیگار یا کالاهای معمولی دیگر مثل پارچه و لوازم خانگی و غیره… در مناطق مرزی جابجا میکنند که البته همیشه هم با مزاحمتهای مأموران رژیم مواجه هستند که یا از آنها حق و حساب و رشوه میگیرند، یا همان سرمایه ناچیزشان را به یغما میبرند و آنها را جریمه میکنند. و فراتر از اینها، هفتهیی نیست که ما خبر شلیک پاسداران جنایتکار بهاین کولبران محروم و کشتن آنها را بهخصوص در کردستان نشنویم.
هرکس بهروشنی میتواند بفهمد و البته راز پوشیدهیی هم نیست که این حجم از قاچاق جز با امکانات و نفوذ دولتی امکانپذیر نیست.
برای روشنتر شدن موضوع، بهتر است که به قسمتی از سخنان پاسدار احمدینژاد نظری بکنیم:
کسی هست که اگر من اشاره کنم شما میشناسید. دخانیات ما برای اینکه این شبکه را بههم بزند گفته است که آقا من امتیازات واردات سیگار بهجای اینکه دست یک نفر باشد، آزاد میگذارم. هرکس میخواهد طبق مقررات و ضوابط بهداشتی و عوارض گمرکی سیگار وارد کند. کس دیگری هم آمده که حالا آدم به ظاهر سالمی است و گفته است من بدون قاچاق و تقلب و رشوه میخواهم سیگار وارد کنم.
آقایی که هنوز هم در یکی از مراکز است و زیاد هم مصاحبه میکند و ادعاهای خیلی گنده میکنه و تحلیلهای عجیب و غریب، این آقا را صدا زده و گفته تو میخواهی سیگار وارد کنی؟ گفته بله. گفته است پنج میلیارد دلار باید بدهی به فلان آقا. گفته است برای چی باید بدهم؟ گفته مگر نمیخواهی سیگار وارد کنی؟ گفته بله میخواهم وارد کنم و عوارض قانونی را میپردازم و سیگار مورد قبول بهداشت را وارد میکنم. گفته است نخیر نمیشود تا تو این پول را ندهی امکان ندارد بتوانی سیگار وارد کنی. این فرد هم نپرداخته است“.
”رئیس دخانیات آمد پیش من و گفت فلان آقا مرا صدا کرده و گفته چرا میخواهی بهاین فرد، مجوز واردکردن سیگار بدهی؟ تو حق نداری بهاین مجوز ورود سیگار بدهی. والا با تو برخورد میکنیم“.
روشن است که احمدینژاد در این سخنرانی درباره باند رقیب مافیای سیگار فاشگویی میکند، متقابلاً باند رقیب هم یقه او را درباره اختلاس بانکی 3هزار میلیارد تومانی اخیر میگیرد. در واقع، جنگ و دعوای باندها بر سر تقسیم غنائم و داراییهای بهیغما رفته مردم ایران است.
احمدینژاد روشن نکرده که منظورش در این صحبت کیست، اما مشخصاً سایت آفتاب مورخ سوم اردیبهشت 87 که گفته میشود متعلق به آخوند روحانی است، نوشت: «سرنخ مافیای دخانیات را در یک مجمع و در دستان یکی از فرماندهان سابق نظامی یافتند. و بعد به پاسداری بهنام ”طه طاهری“ معروف به ”صالح“ یا مسعود صدرالاسلام، اشاره میکند که در اوایل دهه 60 از شکنجهگران معروف بند 209 اوین بوده و در سرکوب دانشجویان در خرداد 78 هم یکی از مهرههای اصلی بود. او بعداً در زمان احمدینژاد رئیس دخانیات شد و بعد از رو شدن فضاحت رابطهاش با شرکت فیلیپ موریس نماینده سیگار مارلبرو، به سرکردگی ستاد مبارزه با قاچاق مواد مخدر گمارده شد. صدرالاسلام یکی از سرباندهای مافیای سیگار در رژیم است.
البته صدرالاسلام خودش هم بهنظر میرسد که نفر اصلی نیست، از گفته احمدینژاد برمیآید که فردی که درخواست 5میلیارد دلار رشوه کرده، از سران اصلی رژیم است که لابد باید در بیت خامنهای دنبالش گشت.
شاید این سؤال مطرح شود که این ۴۵۰۰تریلی سیگار به چه صورت وارد کشور میشود؟ در جواب باید گفت که واقعیت این است که سیگار فقط یک قلم است. بههمین نسبت دهها قلم کالای قاچاق در ابعاد نجومی وارد کشور میشود.
وقتی حکومت، حکومت باندهای مافیایی است این قبیل سؤالها که ناظر بر مکانیسمهاست، چندان جایی ندارد. کالاهای معمولی مثل سیگار که جای خود دارند، رژیم هزارانتن مواد مخدر را در داخل کشور توزیع میکند و هزارانتن دیگر را هم با استفاده از امکانات دولتی به اروپا قاچاق میکند. همان موقع که ماجرای سعید امامی معاون خودکشی شده وزارت اطلاعات داغ بود، روزنامههای رژیم، از جمله بهصراحت و با ذکر جزئیات گفتند و نوشتند که وزارت اطلاعات، قاچاق و ترانزیت مواد مخدر را که یک مسیر طولانی را از جنوب شرقی تا شمالغربی کشور طی میکند، در دست دارد و از اینطریق روزانه بهطور متوسط 60تن مواد مخدر را به اروپا قاچاق میکند و این علاوهبر 40تن موادی است که روزانه در داخل ایران توزیع میشود.
مبادی ورود اصلی کالا در قبضه قاچاقچیان حکومتی
پاسدار قالیباف، در سال 83 موقعی که «رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز» بود، در مورد میزان قاچاق یا واردات غیررسمی کالاهایی مثل چای، انواع لوازم خانگی، قطعات خودرو، لوازم کامپیوتر، سیگار و پارچه، در مصاحبه مطبوعاتی خود اعلام کرد که سالانه حدود 11میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور وارد میشود. بهگفته وی 70 درصد این حجم از کالای قاچاق از مبادی رسمی (خاکی، آبی و هوایی) وارد کشور میشود. یعنی از گمرکات رسمی کشور! یعنی همان اسکلههای ویژه و فرودگاههای اختصاصی سپاه پاسداران و غیره!
در دهم خرداد سال ۱۳۸۴خبرگزاری حکومتی فارس از قول همین قالیباف نوشت: بارها گفتهام که عدهیی از مقامات دولتی در امر قاچاق دخیل هستند».
طبق برآورد منابع رسمی و وزارت بازرگانی رژیم، معادل 30درصد کالایی که بهطور رسمی از مرزهای زمینی، آبی و هوایی کشور با خارج دادوستد میشود، بهصورت غیررسمی، غیرعلنی و قاچاق انجام میگیرد. مقامات دستاندرکار رژیم بارها بر قاچاق بیدردسر و بدون اشکال این حجم از کالا گواهی دادهاند.
سازمان گمرک هم گزارش داد که در سال، تعداد 45اسکله وجود داشته که ورود و خروج کالا از آنها تحت کنترل گمرکی نیست.
روزنامه جمهوری 9آذر81 بهنقل از سازمان بازرسی کشور تعداد این اسکلهها را در جنوب کشور بالغ بر صدها اسکله گزارش داد. وزیر بازرگانی دولت خاتمی در مورد صاحبان این اسکلهها، بر اساس گزارش سازمان بازرسی کشور، اعلام کرد که این اسکلهها عمدتاً متعلق به نهادها و ارگانهای مختلف دولتی، نیروهای نظامی و انتظامی، ارتش، سپاه پاسداران، سازمانهای اطلاعاتی نظیر حفاظت اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، بسیج و ارگانهای مشابه میباشد.
در همان سال81روزنامه حکومتی خراسان از 118 اسکله در سایه و روزنامه حکومتی ابرار از 153 اسکله پنهان خبر دادند. بر اساس گزارش منابع رژیم، سالبهسال افزایش مییافت.
در سال 83، تعداد اسکلههای غیرقانونی و خارج از کنترل و نظارت، بهگفته رئیس سازمان نظارت و بازرسی رژیم به 200 اسکله رسید.
پاسدار قالیباف همچنین اعتراف کرد که اولاً در 80درصد از 212اسکله و خور که در سواحل جنوبی کشور بهخدمت تخلیه و بارگیری کالا گرفته میشود، گمرک وجود ندارد. از 400 اسکله شناسایی شده (یا درحقیقت لو رفته) تنها 120 اسکله رسمی و قانونی هستند، و بقیه تماماً درخدمت قاچاق کالا هستند.
البته مبادی قاچاق تنها منحصر به اسکلهها نیست، فرودگاهها هم از مبادی ورود کالا هستند که امنیت و نظارت بر ورود و خروج آنها در دست سپاه پاسداران است. فرودگاه پیام کرج بهطور کامل در کنترل سپاه است. سپاه، همچنین کنترل بزرگترین فرودگاه کشور موسوم به امام را در دست دارد که ضمن نظارت بر قاچاق اقلام مخفی تسلیحاتی برای رژیم، کالاهای مربوط به ارگانها و سران سپاه را بدون مزاحمت سایر نهادهای چپاولگر رژیم، قاچاق میکند.
قاچاق کالا و ارز یکی از عرصههای کشمکش باندهای حاکم
نهاد مسئول رسیدگی به قاچاق کالاهای غیر از مواد مخدر، ارگانی است بهنام «ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز». این ستاد، اهرمی است که هرکدام از دو باند اصلی رژیم سعی میکند با بهدستگرفتن آن و از طریق آن از باند رقیب باج بگیرد و آنرا تحتفشار قرار بدهد. این ارگان در سال ۱۳۸۰اعلام کرد که به 57هزار پرونده قاچاق کالا و ارز رسیدگی کرده است. فرمانده نیروی انتظامی رژیم در بهمن 81 اعلام کرد 70درصد متهمان پروندههای قاچاق کالا و ارز در سراسر کشور و 90درصد متهمان پروندههای قاچاق کالا در بعضی استانها توسط قوه قضاییه تبرئه میشوند (کیهان 22بهمن ). مدیرکل مرکز مبارزه با قاچاق کالا نیز در اردیبهشت 82 گفت: «جریانهای بازدارندهیی در کشور وجود دارد که بهنحوی پیچیده و هماهنگ در راه مبارزه با قاچاق کالا مانع ایجاد کرده و سنگاندازی میکنند» (همشهری 25اردیبهشت ). وزیر بازرگانی دولت خاتمی بهنقل از رئیس کل گمرکات کشور هم اعلام کرد که از 18هزار پرونده قاچاق ارسالی به قوه قضاییه 17هزار پرونده (95درصد) تبرئه شدهاند.
بهاینترتیب تیغ ستاد موسوم به مبارزه با قاچاق کالا و ارز، مواردی را که علیه باند مقابل میریسد، قوه قضاییه که در قبضه باند دیگر بود، پنبه میکند. اینجا هم مثل سایر موارد، تیغ این ستاد فقط گوشت تن مردم محرومی را میبرد که برای امرار معاش خود، کالاهایی را در مناطق مرزی مبادله میکنند.
اجحافات و زورگوییهای این ستاد بارها موجب اعتراضات این مردم محروم شده است. از جمله: روز دوشنبه 7آذر ۱۳۹۰مردم بندر گناوه بهدلیل قانون گمرکی جدید که کالای همراه ملوانی ـ مشهور به ”ته لنجی“ ـ را محدود نموده، با بستن مغازههای خود اعتراض کردند و همراه با لنج داران، ملوانان و سایر اقشار مردم بهسوی فرمانداری شهر حرکت کردند و در آنجا دست به تجمع گستردهیی زدند و خواستار لغو این مقررات ظالمانه جدید شدند.
مطابق مقررات جدید، سفر هر ملوان برای واردات 5/1 میلیون تومان کالا، از 8 بار به 4بار در سال کاهش یافته است و ورود تعدادی از اقلام تجاری و مواد خوراکی نیز ممنوع اعلام گردیده.
پالیزدار طی اظهاراتی گفته بود که وقتی پرونده چپاول یکی از منسوبین سردمداران رژیم رو شد، او میخواست برای مختومه شدن پرونده، 700میلیارد تومن بپردازد. سؤال این است که چه مبلغی بالا کشیده بوده که برای حفظ آن، حاضر بوده 700میلیارد تومن بپردازد!؟
پالیزدار در قسمت دیگری از سخنانش اشاره کرد که قاچاق سیگار، تولید توتون ایران را فلج کرده.
این وضعیت را ما در تمام رشتههای تولیدی صنعتی و حتی کشاورزی میبینیم که چطور کارخانههای داخلی، زیر آوار واردات کالا که بهخصوص بهعلت نپرداختن حقوق گمرکی، بسیار ارزانتر از تولیدات داخلی است، از بین رفتهاند و بقیه هم دارند نفسهای آخر را میکشند که حاصل این وضعیت، بیکاری صدهاهزار کارگر است. بهاینترتیب سودهای میلیاردی واردات قاچاق، نصیب باندهای غارتگر حاکم میشود و دود آنهم به چشم کارگران و زحمتکشان و عموم مردم ایران میرود.