چکیده: «فاشیسم حاکم سعی کرد اولاً نیروهای خود را که گلهوار و بهصورت سهمیهیی وارد دانشگاه کرده، فعال کند و بهکار بگیرد. ثانیاً 16آذر را در چارچوب باندهای رژیم محصور کند و با این ترفند… 16آذر را که ماهیتاً و همواره صفآرایی دانشجویان در برابر تمامیت رژیم است، به رویارویی باندهای مختلف رژیم تبدیل کند. اما دانشجویان دلیر و آگاه این بساط دجالگری و فریب رژیم را بر سر خودش خراب کردند.
16آذر، بازتاب اجتماعی جام زهر اتمی و یک خط شکنی بود. دانشجویان توانستند بر رژیم در بالاترین نقطهٴ آمادگی و بسیجش، چیره شوند».
16آذر، بازتاب اجتماعی جام زهر اتمی و یک خط شکنی بود. دانشجویان توانستند بر رژیم در بالاترین نقطهٴ آمادگی و بسیجش، چیره شوند».
16آذر 1392 را بهخاطر بسپارید! این، یک فراز برجسته در جنبش آزادیخواهی مردم ایران، برای سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم بر میهنمان است. پس از چند سال اختناق مطلق، این اولین رویارویی سیاسی گسترده دانشجویان بود که بهطور همزمان، در شهرهای مختلف کشور بهوقوع پیوست و رژیم را مغلوب کرد. در این عمل پیروزمند، دانشجویان آگاه بهمثابه شاخکهای حسی جامعه، زهرخوردگی رژیم ولایتفقیه و درهمشکستگی و ضعف آن را در صحنهٴ عمل تجربه کردند. بنابراین از این پس دانشگاه، با پیامی که از در هم شکستگی رژیم و از قدرت خود گرفته، دانشگاه دیگری خواهد بود؛ کما اینکه این پیام برانگیزاننده، با سرعت به اجزای مختلف جامعه نیز خواهد رسید و آنها را به حرکت و تلاطم در خواهد آورد.
اتفاقی که در 16آذر افتاد و مفهوم آن
رژیم به خوبی میدانست که روز دانشجوی امسال، متفاوت از سالهای پیش خواهد بود. از اینرو برای برخورد با آن و مهار اوضاع، سراپا آماده شده بود تا به گمان خود، 16آذر را مصادره کند و خودش را متولی آن جلوه دهد. برای رسیدن به این هدف از چند روز قبل در رسانههای حکومتی دورخیز کرده و کوشیده بود با تحریف وقیحانهٴ تاریخ، حرکت قهرمانانهٴ دانشجویان در 16آذر1332 در اعتراض به کودتای 28مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق را، حرکتی در حمایت از روحانیت و آخوندها جلوه دهد. در همین رابطه، کیهان خامنهای در یادداشت روز (16آذر 92) با وقاحتی حیرتانگیز نوشته بود: «زمانی که رهبران و پیشگامان نهضت بیداری مردم و علمای تراز اول مبارز (!) در زندان و تبعید (!) بودند… ناگهان غیرت انقلابی فرزندان ملت در دانشگاه تهران درخشید و جوانان غیور علیه حضور نیکسون تظاهرات کردند».
رژیم برای مصادرهٴ 16آذر، در همین روز هم تدارک مفصلی دید و دو ترفند عمده را بهکار گرفت؛ اولاً ، سعی کرد نیروهای پاسدار و بسیجی خود را که گلهوار و بهصورت سهمیهای وارد دانشگاه کرده، فعال کند و بهکار بگیرد. ثانیاً 16آذر را در چارچوب باندهای رژیم محصور کند و با این ترفند دانشجویان را به سمت این یا آن باند رژیم و با شعار علیه این باند یا باند رژیم، مشغول کند. به این منظور چند تن از مهرههای رنگارنگ خود، از روحانی تا پاسدار شریعتمداری و محمدرضا خاتمی را به دانشگاههای مختلف فرستاد. تا 16آذر را که ماهیتاً و همواره صفآرایی دانشجویان در برابر تمامیت رژیم ضدملی و ضدانسانی آخوندی است، به رویارویی میان هواداران باندهای مختلف رژیم تبدیل کند. اما دانشجویان دلیر و آگاه با خروش خود و شعارهای انقلابی «مرگ بر دیکتاتور!» و «میکشم، میکشم آن که برادرم کشت!» و غیره… بساط رژیم را بر سر خودش خراب کردند.
در دانشگاه ملی که حسن روحانی به آنجا رفته بود و عمده توجه رژیم بهلحاظ سیاسی و تبلیغاتی روی آن متمرکز بود. دانشجویان اجازه ندادند این آخوند شیاد با چربزبانی، روز دانشجو را سرقت کند.
در داخل سالن، وقتی شعارهای اعتراضی و خشمگینانهٴ دانشجویان اوج گرفت و شعار مرگ بر زندانی سیاسی، طنینانداز شد، تلویزیون رژیم با رسوایی، صدا را در پخش مستقیم مراسم قطع کرد. روحانی با همان ترفند باندی کردن، شیادانه درصدد برآمد با همراه جلوه دادن خود با این شعار و با دادن سمت و سوی باندی، آن را از مفهوم واقعی خود منحرف کند، اما پلاکاردهایی که دانشجویان در داخل سالن و رودرروی او بلند کرده بودند، ژست این آخوند شیاد را به هم ریخت. پلاکاردهای دانشجویان از جمله با به رخ کشیدن شعارهای انتخاباتی دیروز روحانی و عملکردهای جنایتکارانه و سرکوبگرانهٴ امروزش، از جمله خطاب به روحانی این بود که: «تو حقوقدان هستی یا سرهنگ؟» و «دانشجو فقط گوش ندارد، بلکه زبان هم دارد» و «تریبون آزاد دانشجو کجاست؟».
دانشجویانی هم که در بیرون محل سخنرانی آخوند روحانی تجمع کرده بودند، شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «دیکتاتور واقعی بازداشت باید گردد» سر میدادند و در برابر گلة بسیجیهایی که نقش دانشجویان هوادار رژیم را بازی میکردند، ضمن درگیری با آنها، شعار میدادند: ”بسیجی حیا کن دانشگاه رو رها کن“ ، ”بسیجی دروغگو، کارت دانشجویی ات کو“ ، ”دانشجوی سهمیه همینه همینه“.
در دانشگاه صنعتی شریف، که خامنهای، تیغکش خود، پاسدار شریعتمداری را فرستاده بود، دانشجویان با غریو شعارها ی کوبنده و خشمگینانهٴ خود مانند «میکشم میکشم آن که برادرم کشت» ماهیت این پاسدار قاتل و جنایتکار را برملا کردند و هنگامی که او از فرط استیصال دانشجویان معترض را هدف دشنامهای خود قرار داد. دانشجویان متقابلاً شعار دادند «دشمن این خاک تویی، دشمن ایران تویی».
رسوایی آن چنان بارز و غیرقابل کتمان بود که کیهان شریعتمداری روز بعد (17آذر) در گزارشی تحت عنوان «بحثهای داغ» و بهرغم جعل و تحریف فراوان، ناگزیر به گوشههایی از آن اعتراف کرد و از جمله نوشت: «عدهیی شعار دادند: میکشم میکشم آن که برادرم کشت» که شریعتمداری گفت: بله این شعار درست است و بنده با آن مخالفتی نمیکنم، اما شما باید سران فتنه را بکشید، چرا که آنها برادرانتان را کشتند!».
به همین ترتیب بر اساس گزارشهایی که تا کنون رسیده، دانشگاههای پلیتکنیک، تبریز، زنجان، مشهد، شهرکرد و… عرصه خشم و خروش دانشجویان بوده است. اما مهمتر از آنچه در روز 16آذر اتفاق افتاد، درک این واقعیت است که 16آذر بازتاب اجتماعی جام زهر اتمی و یک خط شکنی بود. دانشجویان توانستند بر رژیم در بالاترین نقطهٴ آمادگی و بسیجش، چیره شوند. توانستند توطئه و ترفند رذیلانهٴ مصادرهٴ 16آذر و باندی کردن آن را بر سر رژیم و باندهایش خراب کنند. توانستند به همهٴ دنیا نشان دهند که آخوند روحانی که با لبخند و کلید و ادعای حقوقدانی آمده، قاتلی است که در اعدام و کشتار و زندان، از جنایتکاران قبلی گوی سبقت ربوده. دانشجویان توانستند 16آذر را همچنان که بایستهٴ آن است به فریاد رسای مردم ایران که از حنجرهٴ دانشجویان برمیخیزد تبدیل کنند. بیتردید 16آذر یک آغاز است و جنبش دانشجویی میرود تا در پیوند با عنصر پیشتاز، نقش ارزشمند خود را در جنبش انقلابی و رهاییبخش مردم ایران ایفا کند.