این روزها، نام بابک زنجانی در مطبوعات رژیم، بسیار دیده میشود. کسی که خود را «بسیجی اقتصادی نظام» معرفی کرده و حالا، دزدیها و ثروت میلیاردیاش، بر سر زبانهاست. کسی که خود مدعی است، در مدت کوتاهی، از یک دکاندار به یک سرمایهدار با ثروتی بیش از 10میلیارد دلار تبدیل شده است. کسی که خودش میگوید، تا سال 1372-73، وسیلهٴ نقلیهاش، یک موتور گازی بوده، اما اکنون، شرکت هواپیمایی با چندین هواپیما دارد و خود با هواپیمای شخصی جابهجا میشود.
حال پرسش این است که، در ایران زیر حاکمیت آخوندها، آیا بابک زنجانی، تک نمود است؟ اگر تک نمود نیست، چه دستگاهی، و یا چه دستهایی زیرساخت چنین میلیاردرهای یک شبه را مهیا میکند؟
در جنگ و جدال باندی آخوندها بهخاطر سهم بیشتر چپاول و دزدی، روزنامه «ابتکار»، وابسته به باند روحانی- رفسنجانی، در سرمقاله 30آذر 92 خود، به بخشی از این پرسشها، پاسخ داده است. مروری بر قسمتهای انتخاب شده از این سر مقاله، خواننده را از هر توضیح دیگری، درباره رژیم سراپا دزد و چپاول آخوندی، بینیاز میکند:
در پستوی اقتصادی ایران چه میگذرد!
اقتصاد دولتی ایران همواره با حاشیهای بهنام رانت، مفسد اقتصادی، میلیاردرهای یکشبه، دست به گریبان بوده است. این حاشیه به مرور به متن اقتصاد ایران تبدیل شده است. شرایط بهگونهیی شده که گویا کارکرد اصلی اقتصاد در ایران زایش میلیاردرهای یک شبه و فقر و گرسنگی توده مردم میباشد. این وضع خاص دوران اخیر که نامهای پیدرپی چراغ راهنمایی آن شده نمیباشد. پیش از انقلاب نیز این سرنوشت حاکم بود...
بابک زنجانی نشان داد که ظرفیت اقتصاد ایران برای زایش چنین پدیدههایی به مراتب بیش از ظرفیت امثال مه آفرید میباشد. او که خود را بسیجی اقتصاد و عصای دست اقتصاد ایران مینامد، نامی با گستره بینالمللی و با دارایی حدود 25هزار میلیارد تومان این روزها تیتر و سوتیتر روزنامههاست. آوازه این نام آوران و ستارهها موجب شده تا اسامی بیشماری که هر کدام میتوانست خود ستاره آسمان بیرقیب سود آوران اقتصاد ایران باشند به کما رفته و نادیده انگاشته شوند و پرونده هر کدام که باز شد افکار عمومی را از پرونده دیگران منصرف کرد.
حالا هم مطابق اخبار باید منتظر خودنمایی بابک شماره 2 بود و شاید بابکهای بیشماری نیز در صف رخ نمایی هستند تا از اینطریق معلوم شود که بازار رقابت ستارههای میلیاردر در اختیار و انحصار چند نفر و مربوط به یک دوره خاص نیست که این بازار ظرفیت مانور ستارههای بیشمار را دارد! پیرامون پدیده ستاره سازهای اقتصاد ایران و اینکه در پستوهای این اقتصاد چه میگذرد لازم است به نکاتی چند توجه شود:
1-مطالعه سرنوشت ستارههای میدان سرمایهداری در ایران نشان میدهد که قریب به اتفاق نام آوران این عرصه بدون سابقه و زمینههای پیشین و در یک رخداد راز آلود و یکشبه به چنین موقعیت ممتازی رسید هاند.
2-اوج این نام آوری در سن جوانی بوده است و تجربه کمترین نقش را در این باروری ایفا کرده است.
3- مطالعه نحوه دارایی ستارههای عرصه سرمایهداری نشان میدهد که بانکها نقش کلیدی و محوری در ستاره شدن آنان برعهده داشتهاند.
4-نظام توزیع در ایران، گلوگاه اصلی برای قهرمانسازی و ستاره پروری در حوزه سرمایهداری میباشد. بازی با تعرفهها به یک بخت آزمایی تبدیل شده است.
5- نوسان بازار ارز عدهیی را به آب و نان رساند و جمشید بسم اللهها تربیت کرد.
(عدهیی توانستند از طریق رانت با ارز قیمت مرجع، ماشین لوکس وارد کنند و با قیمت ارز آزاد به چند برابر عرضه نمایند)
6- تحریمها اگرچه کمر مردم را شکسته ولی عدهیی را هم به نان و نام رسانده است.
یران برای ستاره پروری میباشد. بیشک ستارههای موفق عرصه اقتصاد ایران فقط همین چند نفر نام آور نیستند قرعه فال به نام این چند نفر افتاده چنانچه پرده کنار رود آنگاه همه متوجه میشوند که اینان در مقابل خیل کثیری که نام شان مکتوم مانده و اخلاصشان اجازه نمایش نمیدهد؛ عددی بحساب نمیآیند. ولی باید دانست که صف ستارههای واقعی طویلتر از این چند نفر میباشند. این نمایه واقعی پستوی اقتصاد دولتی ایران است... سیاستگذاری یکشبه رانت زا و فساد آور میباشد...
حال پرسش این است که، در ایران زیر حاکمیت آخوندها، آیا بابک زنجانی، تک نمود است؟ اگر تک نمود نیست، چه دستگاهی، و یا چه دستهایی زیرساخت چنین میلیاردرهای یک شبه را مهیا میکند؟
در جنگ و جدال باندی آخوندها بهخاطر سهم بیشتر چپاول و دزدی، روزنامه «ابتکار»، وابسته به باند روحانی- رفسنجانی، در سرمقاله 30آذر 92 خود، به بخشی از این پرسشها، پاسخ داده است. مروری بر قسمتهای انتخاب شده از این سر مقاله، خواننده را از هر توضیح دیگری، درباره رژیم سراپا دزد و چپاول آخوندی، بینیاز میکند:
در پستوی اقتصادی ایران چه میگذرد!
اقتصاد دولتی ایران همواره با حاشیهای بهنام رانت، مفسد اقتصادی، میلیاردرهای یکشبه، دست به گریبان بوده است. این حاشیه به مرور به متن اقتصاد ایران تبدیل شده است. شرایط بهگونهیی شده که گویا کارکرد اصلی اقتصاد در ایران زایش میلیاردرهای یک شبه و فقر و گرسنگی توده مردم میباشد. این وضع خاص دوران اخیر که نامهای پیدرپی چراغ راهنمایی آن شده نمیباشد. پیش از انقلاب نیز این سرنوشت حاکم بود...
بابک زنجانی نشان داد که ظرفیت اقتصاد ایران برای زایش چنین پدیدههایی به مراتب بیش از ظرفیت امثال مه آفرید میباشد. او که خود را بسیجی اقتصاد و عصای دست اقتصاد ایران مینامد، نامی با گستره بینالمللی و با دارایی حدود 25هزار میلیارد تومان این روزها تیتر و سوتیتر روزنامههاست. آوازه این نام آوران و ستارهها موجب شده تا اسامی بیشماری که هر کدام میتوانست خود ستاره آسمان بیرقیب سود آوران اقتصاد ایران باشند به کما رفته و نادیده انگاشته شوند و پرونده هر کدام که باز شد افکار عمومی را از پرونده دیگران منصرف کرد.
حالا هم مطابق اخبار باید منتظر خودنمایی بابک شماره 2 بود و شاید بابکهای بیشماری نیز در صف رخ نمایی هستند تا از اینطریق معلوم شود که بازار رقابت ستارههای میلیاردر در اختیار و انحصار چند نفر و مربوط به یک دوره خاص نیست که این بازار ظرفیت مانور ستارههای بیشمار را دارد! پیرامون پدیده ستاره سازهای اقتصاد ایران و اینکه در پستوهای این اقتصاد چه میگذرد لازم است به نکاتی چند توجه شود:
1-مطالعه سرنوشت ستارههای میدان سرمایهداری در ایران نشان میدهد که قریب به اتفاق نام آوران این عرصه بدون سابقه و زمینههای پیشین و در یک رخداد راز آلود و یکشبه به چنین موقعیت ممتازی رسید هاند.
2-اوج این نام آوری در سن جوانی بوده است و تجربه کمترین نقش را در این باروری ایفا کرده است.
3- مطالعه نحوه دارایی ستارههای عرصه سرمایهداری نشان میدهد که بانکها نقش کلیدی و محوری در ستاره شدن آنان برعهده داشتهاند.
4-نظام توزیع در ایران، گلوگاه اصلی برای قهرمانسازی و ستاره پروری در حوزه سرمایهداری میباشد. بازی با تعرفهها به یک بخت آزمایی تبدیل شده است.
5- نوسان بازار ارز عدهیی را به آب و نان رساند و جمشید بسم اللهها تربیت کرد.
(عدهیی توانستند از طریق رانت با ارز قیمت مرجع، ماشین لوکس وارد کنند و با قیمت ارز آزاد به چند برابر عرضه نمایند)
6- تحریمها اگرچه کمر مردم را شکسته ولی عدهیی را هم به نان و نام رسانده است.
یران برای ستاره پروری میباشد. بیشک ستارههای موفق عرصه اقتصاد ایران فقط همین چند نفر نام آور نیستند قرعه فال به نام این چند نفر افتاده چنانچه پرده کنار رود آنگاه همه متوجه میشوند که اینان در مقابل خیل کثیری که نام شان مکتوم مانده و اخلاصشان اجازه نمایش نمیدهد؛ عددی بحساب نمیآیند. ولی باید دانست که صف ستارههای واقعی طویلتر از این چند نفر میباشند. این نمایه واقعی پستوی اقتصاد دولتی ایران است... سیاستگذاری یکشبه رانت زا و فساد آور میباشد...