سالهاست کارشناسان مختلف جهانی و ایرانی میگویند، زلزله در تهران قطعی است، اما نمیدانند چه زمانی و با چه شدتی، ولی با توجه به تعدد گسل ها، قطعاً زلزلهٴ خفیفی نخواهد بود.
از همان نخستین ماههای استقرار نظام ولایتفقیه هم کارشناسان ژئوفیزیک به صحنه آمدند و از بیعملیهای خیانت آمیز حکومت شاه در پیشگیری از عواقب زلزلهٴ محتوم تهران صحبت کردند. همین هشدارها کافی است تا هر حکومتی که ذرهیی دغدغه حفظ جان و مال مردم را دارد، دست به اقدامات پیشگیرانه بزند.
در رژیم آخوندی اولین اقدام پیشگیرانه برکناری رئیس مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران بود در بدو انقلاب، که چون حقایق زلزله خیزی تهران را گفته بود به جرم «تشویش اذهان عمومی» کنار گذاشته شد. و از آن نقطه صحبت در مورد زلزله و تهدیدات آن توسط این کارشناسان ممنوع شد. برخی روزنامههای حکومتی همان موقع نوشتند «زلزله که هر وقت بیاید میآید ما چرا خاطر مردم را پریشان کنیم؟».
اما در طی سالهاحاکمیت رژیم ولایتفقیه روشن شد موضوع «خاطر مردم» نبوده و نیست. موضوع چپاول بادست باز و زدن از حق و حقوق مردم در سادهترین اصول شهرسازی و توسعه و عمران است. و امروز در طلسمشکستگی ولیفقیه در اثر زهر هستهای، اینگونه اعترافها بهنقل از خبرگزاری حکومتی ایسنا در روزنامههای حکومتی هم سر باز کرده است:
از همان نخستین ماههای استقرار نظام ولایتفقیه هم کارشناسان ژئوفیزیک به صحنه آمدند و از بیعملیهای خیانت آمیز حکومت شاه در پیشگیری از عواقب زلزلهٴ محتوم تهران صحبت کردند. همین هشدارها کافی است تا هر حکومتی که ذرهیی دغدغه حفظ جان و مال مردم را دارد، دست به اقدامات پیشگیرانه بزند.
در رژیم آخوندی اولین اقدام پیشگیرانه برکناری رئیس مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران بود در بدو انقلاب، که چون حقایق زلزله خیزی تهران را گفته بود به جرم «تشویش اذهان عمومی» کنار گذاشته شد. و از آن نقطه صحبت در مورد زلزله و تهدیدات آن توسط این کارشناسان ممنوع شد. برخی روزنامههای حکومتی همان موقع نوشتند «زلزله که هر وقت بیاید میآید ما چرا خاطر مردم را پریشان کنیم؟».
اما در طی سالهاحاکمیت رژیم ولایتفقیه روشن شد موضوع «خاطر مردم» نبوده و نیست. موضوع چپاول بادست باز و زدن از حق و حقوق مردم در سادهترین اصول شهرسازی و توسعه و عمران است. و امروز در طلسمشکستگی ولیفقیه در اثر زهر هستهای، اینگونه اعترافها بهنقل از خبرگزاری حکومتی ایسنا در روزنامههای حکومتی هم سر باز کرده است:
«دکتر پرویز پیران که مشاور ارشد سازمان مللمتحد و استاد دانشکده شهرسازی و معماری... است همچون سایر صاحبنظران زمینشناسی و شهرسازی وقوع زلزله بزرگ در شهر تهران را قطعی دانسته و با اشاره به گسلهایی که بهصورت عرضی و قطری تهران را در برگرفتهاند گفته است که بیشتر خیابانهای شمال و مرکز تهران از فرشته تا طالقانی روی گسل قرار گرفتهاند. این استاد دانشگاه هشدار داد که در صورت فعال شدن گسل 90 کیلومتری دماوند تا هشتگرد دستکم 750هزار نفر جان خود را از دست خواهند داد و اگر گسل فشافویه در سوی دیگر پایتخت فعال شود، زلزله تهران دستکم 830هزارنفر را خواهد کشت».
این کارشناس با مراعات ملاحظات سیاسی بیعملی سودجویانه برای مقابله با زلزله در نظام ولایت را اینگونه تعبیرکرده است: «من در زمان رخ دادن زلزله آذربایجان سوالی را با این عنوان مطرح کردم که «آیا ما دچار بیسوادی و بیهوشی اجتماعی هستیم؟»
این کارشناس تصویر تهران بعد از زلزله را اینگونه رسم کرده است:
«در صورت بروز زلزله در تهران، 65 درصد از خانههای نوساز نیز فرو خواهند ریخت. وی با انتقاد شدید از نحوه مکانیابی فضاهای مسکونی، اظهار کرد: بسیار عجیب است که ما بارهای جمعیتی خود را بر روی گسلها، جایابی و فعال کردهایم که متأسفانه این امر ناشی از فسادی است که در ساخت و سازها وجود دارد و همچنین کیفیت نامرغوب مصالح نیز میتواند خسارات این حوزه را افزایش دهد.
احتمال تخریب قریب به 80 درصد بیمارستانها در زلزله تهران وجود دارد... برابر آمارها در سطح تهران، 70 میلیون موش و میلیونها سوسک داریم که در صورت بروز حادثه، این حیوانات موذی به سطح شهر و کنار مردم خواهند آمد».
در گزارش این کارشناس بهصورت سربسته گفته شده است: «بسیار عجیب است که ما بارهای جمعیتی خود را بر روی گسلها، جایابی و فعال کردهایم که متأسفانه این امر ناشی از فسادی است که در ساخت و سازها وجود دارد». سوار کردن بار جمعیتی روی گسلها در تهران یک قلم در نظام ولایتفقیه یعنی: سوزاندن جنگلهای پارک ملی خجیر و ساختن شهرکهای بیدر و پیکر بر روی گسل اصلی شهر تهران که دماوند تا هشتگرد 90 کیلومتر ادامه دارد. همین فساد در ساخت و سازها را چند سال قبل در مورد شهر تبریز در روزنامههای حکومتی اعتراف کردند. زمینهای روی گسل مشرف بر باغملی (شاه گولی سابق) را که روی نوار اصلی زلزله خیز شهر قرار دارند و زمان حکومت سابق قرار شده بود فقط برای فضای سبز شهر و ایجاد پارک جنگلی از آن استفاده شود، در دوران آخوند خاتمی و پاسدار احمدینژاد، زمینها را بالا کشیدند و تحت نام بخش خصوصی در آن محلات مسکونی جدید بنا کردند.
جمعبندی از این وضعیت را مدتی قبل یکی دیگر از کارشناسان در داخل رژیم کرده بود. روزنامه مردمسالاری در 13آذرماه 92 بهنقل عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه نیشابور نوشت: «برای پیشگیری از بحران هیچ کاری در کشور نکردهایم».
واقعیت اما فراتر از این اعتراف است. اقدامات رژیم نه تنها جنبه پیشگیری از بحران نداشته است بلکه سراسر در جهت تشدید خرابیهای ناشی از بحرانها بوده است. اعم از سیل و زلزله:
در شهر تهران یک فقره نزدیک به 60 درصد مناطق مسکونی و تجاری بافت فرسوده حساب میشوند. رژیم هیچگونه تسهیلات مردمی برای بازسازی این بافتها ایجاد نکرده است.
شهر تهران از جمعیت سه میلیونی به بیش از 10 میلیون گسترش یافته است. و با انبوه سازیهای بالای 6 طبقه، روی گسل ها، و خطوط انتقال برق فشار قوی روی زمین و انتقال گاز غیرایمن در تمام شهر، زمینه را برای خسارتهای دیگری بعد از وقوع زلزله آماده کرده است.
این بیعملی در آسیبپذیر بودن تمام بناهایی که مسولیتشان با دولت است موج میزند. فرسودگی بیش از 80درصد از بیمارستانها، وجود بیش از 50هزار کلاس درس با بافت فرسوده در سراسر کشور مؤید این موضوع هستند که اولویت در نظام ولایتفقیه با پرکردن کیسه ایادی رژیم (از آقا زادهها تا پاسداران) و حفظ نیروهای سرکوبگر و صدور بنیادگرایی و تروریسم است.
این کارشناس با مراعات ملاحظات سیاسی بیعملی سودجویانه برای مقابله با زلزله در نظام ولایت را اینگونه تعبیرکرده است: «من در زمان رخ دادن زلزله آذربایجان سوالی را با این عنوان مطرح کردم که «آیا ما دچار بیسوادی و بیهوشی اجتماعی هستیم؟»
این کارشناس تصویر تهران بعد از زلزله را اینگونه رسم کرده است:
«در صورت بروز زلزله در تهران، 65 درصد از خانههای نوساز نیز فرو خواهند ریخت. وی با انتقاد شدید از نحوه مکانیابی فضاهای مسکونی، اظهار کرد: بسیار عجیب است که ما بارهای جمعیتی خود را بر روی گسلها، جایابی و فعال کردهایم که متأسفانه این امر ناشی از فسادی است که در ساخت و سازها وجود دارد و همچنین کیفیت نامرغوب مصالح نیز میتواند خسارات این حوزه را افزایش دهد.
احتمال تخریب قریب به 80 درصد بیمارستانها در زلزله تهران وجود دارد... برابر آمارها در سطح تهران، 70 میلیون موش و میلیونها سوسک داریم که در صورت بروز حادثه، این حیوانات موذی به سطح شهر و کنار مردم خواهند آمد».
در گزارش این کارشناس بهصورت سربسته گفته شده است: «بسیار عجیب است که ما بارهای جمعیتی خود را بر روی گسلها، جایابی و فعال کردهایم که متأسفانه این امر ناشی از فسادی است که در ساخت و سازها وجود دارد». سوار کردن بار جمعیتی روی گسلها در تهران یک قلم در نظام ولایتفقیه یعنی: سوزاندن جنگلهای پارک ملی خجیر و ساختن شهرکهای بیدر و پیکر بر روی گسل اصلی شهر تهران که دماوند تا هشتگرد 90 کیلومتر ادامه دارد. همین فساد در ساخت و سازها را چند سال قبل در مورد شهر تبریز در روزنامههای حکومتی اعتراف کردند. زمینهای روی گسل مشرف بر باغملی (شاه گولی سابق) را که روی نوار اصلی زلزله خیز شهر قرار دارند و زمان حکومت سابق قرار شده بود فقط برای فضای سبز شهر و ایجاد پارک جنگلی از آن استفاده شود، در دوران آخوند خاتمی و پاسدار احمدینژاد، زمینها را بالا کشیدند و تحت نام بخش خصوصی در آن محلات مسکونی جدید بنا کردند.
فاعل فساد در ساخت و ساز شهر تهران کیست؟
گزارش ساکت است. اما رد فاعل را میشود در بین اعترافها روزنامهها بهروشنی پیدا کرد: «مرگ و میر آدمها در نخستین تکانههای زلزلههایی با ریشتر بالا که کشتههای مخصوص به خودش را دارد، ساختمانهای استاندارد و غیراستانداردی که روی گسلهای متنوع شهر ساخته شده، به کنار، مشکلات بعد از زلزله وتلفاتی که بعد از اتمام زلزله سراغ آدمها میآید بحثی دیگر است. بحث گاز شهری و انفجارهایی که قرار است گوشه گوشه شهر را منفجر کند یک بحث است و بحث فاضلاب زیر تهران هم بحث جدی دیگری است. فاضلابی که مزین به 70 میلیون موش است و جمعیت 10 میلیونی تهران را میبلعد». (روزنامه اعتماد اول دیماه 92)جمعبندی از این وضعیت را مدتی قبل یکی دیگر از کارشناسان در داخل رژیم کرده بود. روزنامه مردمسالاری در 13آذرماه 92 بهنقل عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه نیشابور نوشت: «برای پیشگیری از بحران هیچ کاری در کشور نکردهایم».
واقعیت اما فراتر از این اعتراف است. اقدامات رژیم نه تنها جنبه پیشگیری از بحران نداشته است بلکه سراسر در جهت تشدید خرابیهای ناشی از بحرانها بوده است. اعم از سیل و زلزله:
در شهر تهران یک فقره نزدیک به 60 درصد مناطق مسکونی و تجاری بافت فرسوده حساب میشوند. رژیم هیچگونه تسهیلات مردمی برای بازسازی این بافتها ایجاد نکرده است.
شهر تهران از جمعیت سه میلیونی به بیش از 10 میلیون گسترش یافته است. و با انبوه سازیهای بالای 6 طبقه، روی گسل ها، و خطوط انتقال برق فشار قوی روی زمین و انتقال گاز غیرایمن در تمام شهر، زمینه را برای خسارتهای دیگری بعد از وقوع زلزله آماده کرده است.
این بیعملی در آسیبپذیر بودن تمام بناهایی که مسولیتشان با دولت است موج میزند. فرسودگی بیش از 80درصد از بیمارستانها، وجود بیش از 50هزار کلاس درس با بافت فرسوده در سراسر کشور مؤید این موضوع هستند که اولویت در نظام ولایتفقیه با پرکردن کیسه ایادی رژیم (از آقا زادهها تا پاسداران) و حفظ نیروهای سرکوبگر و صدور بنیادگرایی و تروریسم است.