7آبان، که بهعنوان روز کورش کبیر تعیین شده، هزاران تن از مردم شهرهای مختلف کشور، با وجود ممانعتها و مزاحمتهای گسترده رژیم خودشان را به پاسارگاد محل آرامگاه کورش در استان فارس رساندند و ضمن بزرگداشت این افتخار بزرگ ایران و ایرانی، شعارهای ضدحکومتی سر دادند و خشم و نفرت خود را از ولایتفقیه و فاشیسم مذهبی حاکم ابراز کردند.
اولین سوالی که به ذهن میزند این است که چرا رژیم از برپایی این مراسم و تجمع مردم برای بزرگداشت کورش کبیر وحشت داشت؟
واقعیت این است که رژیم از هر تجمعی، حتی تجمع برای یک مسابقه ورزشی هم وحشت دارد، چون هر تجمع مردمی که خارج از کنترل رژیم باشد، با توجه به خشم و نارضایتی متراکم و انفجاری جامعه، میتواند تبدیل به یک حرکت اعتراضی شده و جرقة یک خیزش را بزند.
بخصوص وقتی پای نمادهای ملی مثل کورش، که سمبل آزادی، بهخصوص آزادی عقیده و مذهب که رژیم در نقطهٴ مقابلش هست، در میان باشد که خود عامل و انگیزهٴ بسیار قوی و نیرومندی است برای تجمع و ابراز خشم و نفرت مردم از رژیم.
بنابراین خیلی قابل فهم است که رژیم با تمام توان، از جعل خبر و شایعه پراکنی تا بستن جادهها و کنترل منطقه تا تهدید اهالی در مورد پذیرش مسافران و غیره… همه را بهکار گرفت تا جلو این تجمع را بگیرد، اما هیچکدام اینها اثری نداشت و این تجمع با شرکت هزاران نفر که اکثر آنها را هم جوانان تشکیل میدادند، برگزار شد و خبرش در تمام دنیا پیچید.
برگزاری این مراسم و تجمع، بهرغم همه اقدامات رژیم پیام و معنایی دارد که بهطور محوری به قرار زیر است:
اولاً ، پیامش در یک جمله عبارت هست از سیلی سنگینی بر صورت رژیم.
ثانیاً ، ضعف رژیم را پس از زهر اتمی، برملا کرد.
ثالثاً ، کارایی و اهمیت فضای مجازی را در فراهم کردن بستری برای ارتباط مردم با همدیگر و متشکل شدن آنها یک بار دیگه برجسته نمود.
رابعاً ، شعارهایی مثل «حکومت آخوندی فقط ظلم، فقط جنگ». نشان داد که مردم از جنگ و کشتار مردم در سوریه و عراق با هزینههای دهها میلیارد دلاری، چقدر بیزارند. همچنین شعار «آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه». نوک تیزش متوجه روحانی و باند او بود و نشان داد که مردم فریب ادعاها و ادعاهای روحانی و رفسنجانی را نخوردند و نمیخورند.
و بالاخره این یک صحنهٴ دیگر از بروز این واقعیت این بود که رژیم توان ایستادگی در برابر ارادهٴ مردم ایران را که برای آزادی بهپاخاستند ندارد.
اولین سوالی که به ذهن میزند این است که چرا رژیم از برپایی این مراسم و تجمع مردم برای بزرگداشت کورش کبیر وحشت داشت؟
واقعیت این است که رژیم از هر تجمعی، حتی تجمع برای یک مسابقه ورزشی هم وحشت دارد، چون هر تجمع مردمی که خارج از کنترل رژیم باشد، با توجه به خشم و نارضایتی متراکم و انفجاری جامعه، میتواند تبدیل به یک حرکت اعتراضی شده و جرقة یک خیزش را بزند.
بخصوص وقتی پای نمادهای ملی مثل کورش، که سمبل آزادی، بهخصوص آزادی عقیده و مذهب که رژیم در نقطهٴ مقابلش هست، در میان باشد که خود عامل و انگیزهٴ بسیار قوی و نیرومندی است برای تجمع و ابراز خشم و نفرت مردم از رژیم.
بنابراین خیلی قابل فهم است که رژیم با تمام توان، از جعل خبر و شایعه پراکنی تا بستن جادهها و کنترل منطقه تا تهدید اهالی در مورد پذیرش مسافران و غیره… همه را بهکار گرفت تا جلو این تجمع را بگیرد، اما هیچکدام اینها اثری نداشت و این تجمع با شرکت هزاران نفر که اکثر آنها را هم جوانان تشکیل میدادند، برگزار شد و خبرش در تمام دنیا پیچید.
برگزاری این مراسم و تجمع، بهرغم همه اقدامات رژیم پیام و معنایی دارد که بهطور محوری به قرار زیر است:
اولاً ، پیامش در یک جمله عبارت هست از سیلی سنگینی بر صورت رژیم.
ثانیاً ، ضعف رژیم را پس از زهر اتمی، برملا کرد.
ثالثاً ، کارایی و اهمیت فضای مجازی را در فراهم کردن بستری برای ارتباط مردم با همدیگر و متشکل شدن آنها یک بار دیگه برجسته نمود.
رابعاً ، شعارهایی مثل «حکومت آخوندی فقط ظلم، فقط جنگ». نشان داد که مردم از جنگ و کشتار مردم در سوریه و عراق با هزینههای دهها میلیارد دلاری، چقدر بیزارند. همچنین شعار «آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه». نوک تیزش متوجه روحانی و باند او بود و نشان داد که مردم فریب ادعاها و ادعاهای روحانی و رفسنجانی را نخوردند و نمیخورند.
و بالاخره این یک صحنهٴ دیگر از بروز این واقعیت این بود که رژیم توان ایستادگی در برابر ارادهٴ مردم ایران را که برای آزادی بهپاخاستند ندارد.