در ابتدای روی کارآمدن دولت روحانی، رفسنجانی در مورد فسادهای افشا شده گفت: «این نوک کوه یخ در اقیانوس فساد» است، ظاهراً رفسنجانی میخواست بگوید این همه فساد غیرقابلتصور مربوط به دولت احمدینژاد بوده، اما حالا در آخرین ماههای دوره مسند نشینی روحانی، معاونش جهانگیری میگوید فساد مانند موریانه سرتاسر نظام را خورده است.
ممکن است این سؤال پیش بیاید که اینکه معاون رئیسجمهور نظام از نفوذ موریانه وار فساد به همه جای رژیم حرف میزند آیا واقعی است یا برای سوخت جنگ باندی این حرفها را زده است؟
واقعیت این است که اولاً معاون رئیسجمهور نظام این حرف را میزند و نمیشود که گفت اطلاع نداشته است و وقتی خودش اعتراف میکند، اولین هدف این اعتراف همان دولتی است که خود جهانگیری معاون اول آن است، بنابراین این اقرار بر اساس اصل حقوقی اقرار العقلا علی انفسهم جایز پذیرفته است. ممکن است اگر از جهانگیری علت را بپرسید تلاش کند از بیان واقعیت طفره برود، ولی این واقعیت که فساد سراپای رژیم را گرفته فقط حرف جهانگیری نیست. رسانههای حکومتی پر است از خبرها و اظهارنظرها در مورد گستردگی فساد، بنابراین در صحت حرف جهانگیری تردیدی نیست.
یک مهره سرشناس باند رفسنجانی به نام زیباکلام پرسیده است آیا در کشورهای دیگر هم این همه دستگاه، سازمان، نهادهای مراقبتی، حفاظتی، حراستی، بازرسی، نظارتی، تعزیراتی، اطلاعاتی، امنیتی و... . که در نظام ما هست وجود دارند؟ بعد هم خودش پاسخ داده در کشورهای دیگر نه این هم دستگاههای عریض و طویل مراقبتی و نظارتی هست و نه مدیران و مسئولانشان این همه مثل ما خطاکار و "کج دست" از آب در میآیند. البته زیبا کلام خودش جواب درست و کاملی به سؤال بسیار مهمی که مطرح کرده نداده است، چرا که روشن است که از مهرههای باندهای رژیم بر نمیآید که حرفی را مطرح کنند که سوالی ایجاد کند و به ترتیبی کل نظام زیر سؤال برود. چنین انتظاری هم از مهرههای نظام نمیرود.
اما قبل از جواب سؤال زیبا کلام لازم به اشاره است که شبیه همین سؤال را با بیانی دیگر خود خامنهای بارها مطرح کرده. از جمله گفته بود «حرف زدن دربارهی فساد فایدهای ندارد با "دزد دزد" گفتن، دزد از دزدی دست برنمیدارد» . در مورد ابعاد قاچاق هم اعتراف کرده بود «وقتیکه جنس خارجی وارد شد -چه از مبادی ورودی قانونی مثل گمرک و امثال اینها، چه از مبادی قاچاق که متأسّفانه خیلی هم زیاد است، همین وضعی پیش میآید که امروز هست»، با این اعتراف بهاصطلاح رهبر نظام میگوید چنین فساد سیستماتیکی هست که آدرس آنهم مشخص است که از آنجا ورودیها، هزار هزار کانتینر قاچاق وارد میشود چطور جلوی آن گرفته نمیشود؟ اگر خامنهای از یک جنایت پنهانی صحبت میکرد که پیدا کردن عامل آن به کلی کار پلیسی و تحقیقاتی نیاز داشت قابل فهم بود، اما وقتی از چپاول مافوق جنایتی صحبت میکند که آدرس آن روشن است، عواملش هم جلوی چشم همه دستگاههای انتظامی و قضایی هستند و باز هم به کارشان ادامه میدهند، این جاست که هر عاقلی میتواند نتیجه بگیرد که تداوم این قاچاق کلان و نجومی گسترده حداقل به این معنی است که با اجازه خود خامنهای بوده است. حالا از این جا میتوان به جواب سؤال زیباکلام پرداخت.
پاسخ این است که فساد به قول جهانگیری سیستمی یا فساد نهادینهیی است که حداقل در بخش حقوقهای نجومی اعتراف کردهاند که بر اساس قوانین نظام صورت میگیرد، فسادی است که از بالا و از رأس در تمامی اندامهای حکومتی جاری میشود، و تا وقتی چنین است بگیر و ببند و زندان و اعدام ذرهیی از این فساد کم نخواهد کرد. واقعیت این است که این بگیر و ببندها نه در جهت جلوگیری از چپاول، که از قضا در راستای تداوم این چپاول حکومتی است. ولیفقیه و تمامیت نظام آخوندی شامل همه باندها و دار و دستههایش از مواهب مضاعف این فساد بهره میبرند. ازیک سو کیسههایشان را پر میکنند و کاخ میسازند و از طرف دیگر هزینه دخالتهایشان در کشورهای منطقه را تأمین میکنند. نکته بعد اینکه، استفاده از همین فرصت بهعنوان بهانه و سرپوش برای سرکوب است، مثلاً در امر قاچاق میبینیم که چطور کولبران محروم را تحت عنوان مبارزه با قاچاق به قتل میرسانند. خلاصه جواب اینه که علت، جاری شدن فساد از رأس است.
حالا اینکه چرا مهرههای نظام وارد چنین اعترافهایی میشوند که کل نظام را زیر سؤال میبرد؟ میتواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله جنگ باندی. ولی یک نکته قابلتوجه است و آن اینکه خیال میکنند با دامن زدن به بحث فساد میتوانند بحرانهای دیگری مثل پس لرزههای مربوط به افشای سند صوتی آقای منتظری را دور بزنند. اما در عمل نتیجه معکوس است و بحرانهای رژیم در هم ضرب میشوند.
ممکن است این سؤال پیش بیاید که اینکه معاون رئیسجمهور نظام از نفوذ موریانه وار فساد به همه جای رژیم حرف میزند آیا واقعی است یا برای سوخت جنگ باندی این حرفها را زده است؟
واقعیت این است که اولاً معاون رئیسجمهور نظام این حرف را میزند و نمیشود که گفت اطلاع نداشته است و وقتی خودش اعتراف میکند، اولین هدف این اعتراف همان دولتی است که خود جهانگیری معاون اول آن است، بنابراین این اقرار بر اساس اصل حقوقی اقرار العقلا علی انفسهم جایز پذیرفته است. ممکن است اگر از جهانگیری علت را بپرسید تلاش کند از بیان واقعیت طفره برود، ولی این واقعیت که فساد سراپای رژیم را گرفته فقط حرف جهانگیری نیست. رسانههای حکومتی پر است از خبرها و اظهارنظرها در مورد گستردگی فساد، بنابراین در صحت حرف جهانگیری تردیدی نیست.
یک مهره سرشناس باند رفسنجانی به نام زیباکلام پرسیده است آیا در کشورهای دیگر هم این همه دستگاه، سازمان، نهادهای مراقبتی، حفاظتی، حراستی، بازرسی، نظارتی، تعزیراتی، اطلاعاتی، امنیتی و... . که در نظام ما هست وجود دارند؟ بعد هم خودش پاسخ داده در کشورهای دیگر نه این هم دستگاههای عریض و طویل مراقبتی و نظارتی هست و نه مدیران و مسئولانشان این همه مثل ما خطاکار و "کج دست" از آب در میآیند. البته زیبا کلام خودش جواب درست و کاملی به سؤال بسیار مهمی که مطرح کرده نداده است، چرا که روشن است که از مهرههای باندهای رژیم بر نمیآید که حرفی را مطرح کنند که سوالی ایجاد کند و به ترتیبی کل نظام زیر سؤال برود. چنین انتظاری هم از مهرههای نظام نمیرود.
اما قبل از جواب سؤال زیبا کلام لازم به اشاره است که شبیه همین سؤال را با بیانی دیگر خود خامنهای بارها مطرح کرده. از جمله گفته بود «حرف زدن دربارهی فساد فایدهای ندارد با "دزد دزد" گفتن، دزد از دزدی دست برنمیدارد» . در مورد ابعاد قاچاق هم اعتراف کرده بود «وقتیکه جنس خارجی وارد شد -چه از مبادی ورودی قانونی مثل گمرک و امثال اینها، چه از مبادی قاچاق که متأسّفانه خیلی هم زیاد است، همین وضعی پیش میآید که امروز هست»، با این اعتراف بهاصطلاح رهبر نظام میگوید چنین فساد سیستماتیکی هست که آدرس آنهم مشخص است که از آنجا ورودیها، هزار هزار کانتینر قاچاق وارد میشود چطور جلوی آن گرفته نمیشود؟ اگر خامنهای از یک جنایت پنهانی صحبت میکرد که پیدا کردن عامل آن به کلی کار پلیسی و تحقیقاتی نیاز داشت قابل فهم بود، اما وقتی از چپاول مافوق جنایتی صحبت میکند که آدرس آن روشن است، عواملش هم جلوی چشم همه دستگاههای انتظامی و قضایی هستند و باز هم به کارشان ادامه میدهند، این جاست که هر عاقلی میتواند نتیجه بگیرد که تداوم این قاچاق کلان و نجومی گسترده حداقل به این معنی است که با اجازه خود خامنهای بوده است. حالا از این جا میتوان به جواب سؤال زیباکلام پرداخت.
پاسخ این است که فساد به قول جهانگیری سیستمی یا فساد نهادینهیی است که حداقل در بخش حقوقهای نجومی اعتراف کردهاند که بر اساس قوانین نظام صورت میگیرد، فسادی است که از بالا و از رأس در تمامی اندامهای حکومتی جاری میشود، و تا وقتی چنین است بگیر و ببند و زندان و اعدام ذرهیی از این فساد کم نخواهد کرد. واقعیت این است که این بگیر و ببندها نه در جهت جلوگیری از چپاول، که از قضا در راستای تداوم این چپاول حکومتی است. ولیفقیه و تمامیت نظام آخوندی شامل همه باندها و دار و دستههایش از مواهب مضاعف این فساد بهره میبرند. ازیک سو کیسههایشان را پر میکنند و کاخ میسازند و از طرف دیگر هزینه دخالتهایشان در کشورهای منطقه را تأمین میکنند. نکته بعد اینکه، استفاده از همین فرصت بهعنوان بهانه و سرپوش برای سرکوب است، مثلاً در امر قاچاق میبینیم که چطور کولبران محروم را تحت عنوان مبارزه با قاچاق به قتل میرسانند. خلاصه جواب اینه که علت، جاری شدن فساد از رأس است.
حالا اینکه چرا مهرههای نظام وارد چنین اعترافهایی میشوند که کل نظام را زیر سؤال میبرد؟ میتواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله جنگ باندی. ولی یک نکته قابلتوجه است و آن اینکه خیال میکنند با دامن زدن به بحث فساد میتوانند بحرانهای دیگری مثل پس لرزههای مربوط به افشای سند صوتی آقای منتظری را دور بزنند. اما در عمل نتیجه معکوس است و بحرانهای رژیم در هم ضرب میشوند.