تناقض گویی، دروغگویی، بزرگ نمایی و در یک کلام پوشال بافی، از کارکردها و وجوه ممیزه بارز سران و کارگزاران نظام آخوندی است.
با همین ویژگیها است که نظام ولایت فقه دروغ را راست جلوه میدهد، در حالی که در ضعف مطلق قرار دارد این ضعف را زیر دود و دم استتار میکند، پسرفت نظام در زمینههای اجتماعی، اقتصادی را در روز روشن و جلو چشم خلایق پیشرفت میداند و...
آخوند روحانی نیز که مانند آخوندهای دانه درشت و سران نظام، در مکتب خمینی درس شیادی آموخته است، به تمامی این فوت و فنها اشراف دارد.
یکی از این فوت و فنهای دجالگرانه که بسیار مورد استفاده دستهیی از سران رژیم قرار میگیرد که میخواهند چهرهٴ کریه فاشیسم مذهبی را زیر کوهی از کلماتی همچون «اعتدال» و «میانهروی» و «اصلاحات» و... . پنهان کنند، فن «گفتار درمانی» است.
در این فن آخوندها میگویند واقعیتهای ملموس زندگی روزمره را میتوان با «گفتار» جور دیگری به مخاطب باوراند بهطوری که بر اثر این گفتار درمانی میتوان به مخاطب «اعدام» نشان داد، اما مخاطب «اعتدال» ببیند.
آخوند روحانی، ابایی نداشت که در کنفرانس مطبوعاتی 24خرداد خود در بهکار بردن این فن افراط به خرج دهد. او به تناقضگویی روی آورد و پیشاپیش شکست احتمالی مذاکرات هستهیی را هم توجیه کند تا برای روز ضرورت و اضطرار نظام و دولتش، چیزی درچنته داشته باشد.
از همان روزی که رفسنجانی و روحانی تصمیم گرفتند جام زهر را به حلقوم نظام و ”مقام ولایت“ بریزند، روحانی تمامی مشکلات نظام را به برقراری تحریمها مصادره میکرد، تا جایی که برای توجیه تماس تلفنی با اوباما در جریان مسافرت به آمریکا، یک روز پیش از حرکت به آمریکا و شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعتراف کرد خزانه دولت خالی است.
بسیاری از ناظران و حتی مهرههای باند خامنهای این گفته روحانی را پیشدرآمد تماس تلفنی با اوباما و مقدمهای برای ریختن جرعه زهر به حلقوم ولیفقیه تعبیر کردند.
از زمان مسافرت روحانی به نیویورک، تمامی تلاش باند رفسنجانی- روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهیی رژیم، این بوده که به هر ترتیب شده معامله با کشورهای 1+5 خصوصاً معامله با آمریکا را جوش بدهند تا بتوانند اندکی تحریمها را بشکنند و اقتصاد درهم شکسته رژیم قدری نفس بکشد و ترمیم شود.
در کنفرانس خبری 24خرداد نیز آخوند روحانی بارها اشتیاقش را به اینکه مذاکرات به نتیجه برسد نشان داد و اندر فواید رسیدن مذاکرات به نتیجه گفت: ”اتفاقاً یکی از راههاش اینه که این مذاکرات به نتیجه برسه، چون اگر این مذاکرات به نتیجه برسه، معناش اینه که تحریمها برداشته میشه وقتی که تحریمها برداشته میشه سرمایهگذاری در ایران روانتر انجام میگیره، میخواهم بگم که تحریم، پایان تحریم کمک میکنه به این بحثی که جنابعالی مطرح کردید از بعضی از دوستان که اگر تحریم برداشته بشه و سرمایههای خارجی بیاد یک عدهیی پولدار میشوند، این از اون غصههای بیجایی است که همیشه کشور رو برده عقب، همیشه ما غصه خوردیم که بگذار همه فقیر بمونند اون یکی پولدار نشه، این یکی از مشکلات فرهنگی ما بوده، از مشکلات بینشی“
ملاحظه میشود که آخوند روحانی تحریم را ریشه اصلی تمامی مشکلات اقتصادی و بعضی از معضلات اجتماعی نظیر بیکاری میداند که رفع این مشکلات منوط به رفع تحریمها است.
آخوند روحانی در این کنفرانس خبری اشتیاقش را به رفع تحریمها مانند اشتیاق... میداند، اما به سیاق سران رژیم وقتی با این سؤال خبرنگاری مواجه میشود درصورتیکه مذاکرات به نتیجه نرسد و تحریمها رفع نشود، تلویحاً میگوید اتفاق خاصی پیش نمیافتد: ”بهترین راهحل توافقه، اگر توافق نشه ما مشکل چندان نخواهیم داشت“.
آخوند روحانی تا آنجا دچار تناقضگویی و فراربه جلومی شود که نه تنها میگوید درصورتیکه مذاکرات به نتیجهیی نرسید نظام آخوندی مشکل چندانی نخواهد داشت بلکه مدعی میشود: ”بنابراین کسی فکر نکنه که، آخه بعضیها فکر میکنند ما نشستهایم نگاه میکنیم به این مذاکره هستهیی که به کجا برسه“ ، ”من فکر میکنم نیاز اونها برای به توافق رسیدن بیش از ما باشه،“.
روحانی در لاف وگزاف و تناقضگویی به این حرفها بسنده نمیکند و ادعا میکند راه رژیم باز است و رابطه رژیم با کشورهای دیگر را به رخ خبرنگار و جهانیان میکشد: ”شما میبینید ما با ترکیه تصمیم گرفتیم روابط 15میلیارد را به 30میلیارد برسانیم. ربطی اصلاً به این مذاکرات هستهایی ندارد. ما اقداماتی با دنیا در حال انجامیم و آن را انجام خواهیم داد. و اونها خواهند دید ما امسال چهارفاز پارس جنوبی رو به ثمر میرسونیم. ربطی به مذاکرات هستهیی نداره، ما در منابع مشترک نفتی کار رو بهشدت شروع خواهیم کرد. ما نفت رو ظرفیت نفت رو و تولید نفت رو بالا میبریم. ما فروش نفت رو افزایش خواهیم داد. کما اینکه دادیم، امسال هم بیشتر میدهیم ربطی نداره به بحث تحریم“.
بالفرض که لاف و گزاف آخوند حسن روحانی در مورد رابطه با کشورهایی مانند ترکیه پایی در واقعیت داشته باشد که ندارد، آیا رابطه با کشوهایی نظیرترکیه میتواند اقتصاد درهم شکسته رژیم را نجات بدهد؟ و اگر چنین است پس آن حرفهای اولیه آخوند روحانی در این مصاحبه، کهام المصائب مشکلات اقتصاد درهم شکسته نظام را تحریم میدانست برای چه بود؟
وانگهی اگر رابطه باکشورهایی مانند ترکیه، برزیل و امثالهم میتوانست مشکل گشای اقتصاد درهم شکسته باشد، این روابط که جدید نیست و پیش از این هم وجود داشته است، پس چرا وضعیت اقتصاد نظام به وضعیت پیسی امروزی رسید؟
سخن آخر اینکه چنانچه تحریمها لغو نشوند و چنانچه تحریمهای جدیدی علیه رژیم وضع نشود، مگر در آینده وضعیت رژیم و اقتصاد درهم شکستهاش، بهتر از وضعیت کنونی خواهد بود؟
اینها تناقضاتی است که آخوند روحانی به صرفه نمیبیند اشارهیی به آنها بکند و اینها سوالاتی هستند که آخوند روحانی به مصلحت نمیبیند که به آنها پاسخ دهد و تناقضگویی و پوشال بافی میکند.
علت تناقضگویی وپوشال بافی شخصی نظیر آخوند روحانی، شرایط اضطرار و مرحله سرنگونی رژیم است ولاغیر.
با همین ویژگیها است که نظام ولایت فقه دروغ را راست جلوه میدهد، در حالی که در ضعف مطلق قرار دارد این ضعف را زیر دود و دم استتار میکند، پسرفت نظام در زمینههای اجتماعی، اقتصادی را در روز روشن و جلو چشم خلایق پیشرفت میداند و...
آخوند روحانی نیز که مانند آخوندهای دانه درشت و سران نظام، در مکتب خمینی درس شیادی آموخته است، به تمامی این فوت و فنها اشراف دارد.
یکی از این فوت و فنهای دجالگرانه که بسیار مورد استفاده دستهیی از سران رژیم قرار میگیرد که میخواهند چهرهٴ کریه فاشیسم مذهبی را زیر کوهی از کلماتی همچون «اعتدال» و «میانهروی» و «اصلاحات» و... . پنهان کنند، فن «گفتار درمانی» است.
در این فن آخوندها میگویند واقعیتهای ملموس زندگی روزمره را میتوان با «گفتار» جور دیگری به مخاطب باوراند بهطوری که بر اثر این گفتار درمانی میتوان به مخاطب «اعدام» نشان داد، اما مخاطب «اعتدال» ببیند.
آخوند روحانی، ابایی نداشت که در کنفرانس مطبوعاتی 24خرداد خود در بهکار بردن این فن افراط به خرج دهد. او به تناقضگویی روی آورد و پیشاپیش شکست احتمالی مذاکرات هستهیی را هم توجیه کند تا برای روز ضرورت و اضطرار نظام و دولتش، چیزی درچنته داشته باشد.
از همان روزی که رفسنجانی و روحانی تصمیم گرفتند جام زهر را به حلقوم نظام و ”مقام ولایت“ بریزند، روحانی تمامی مشکلات نظام را به برقراری تحریمها مصادره میکرد، تا جایی که برای توجیه تماس تلفنی با اوباما در جریان مسافرت به آمریکا، یک روز پیش از حرکت به آمریکا و شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعتراف کرد خزانه دولت خالی است.
بسیاری از ناظران و حتی مهرههای باند خامنهای این گفته روحانی را پیشدرآمد تماس تلفنی با اوباما و مقدمهای برای ریختن جرعه زهر به حلقوم ولیفقیه تعبیر کردند.
از زمان مسافرت روحانی به نیویورک، تمامی تلاش باند رفسنجانی- روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهیی رژیم، این بوده که به هر ترتیب شده معامله با کشورهای 1+5 خصوصاً معامله با آمریکا را جوش بدهند تا بتوانند اندکی تحریمها را بشکنند و اقتصاد درهم شکسته رژیم قدری نفس بکشد و ترمیم شود.
در کنفرانس خبری 24خرداد نیز آخوند روحانی بارها اشتیاقش را به اینکه مذاکرات به نتیجه برسد نشان داد و اندر فواید رسیدن مذاکرات به نتیجه گفت: ”اتفاقاً یکی از راههاش اینه که این مذاکرات به نتیجه برسه، چون اگر این مذاکرات به نتیجه برسه، معناش اینه که تحریمها برداشته میشه وقتی که تحریمها برداشته میشه سرمایهگذاری در ایران روانتر انجام میگیره، میخواهم بگم که تحریم، پایان تحریم کمک میکنه به این بحثی که جنابعالی مطرح کردید از بعضی از دوستان که اگر تحریم برداشته بشه و سرمایههای خارجی بیاد یک عدهیی پولدار میشوند، این از اون غصههای بیجایی است که همیشه کشور رو برده عقب، همیشه ما غصه خوردیم که بگذار همه فقیر بمونند اون یکی پولدار نشه، این یکی از مشکلات فرهنگی ما بوده، از مشکلات بینشی“
ملاحظه میشود که آخوند روحانی تحریم را ریشه اصلی تمامی مشکلات اقتصادی و بعضی از معضلات اجتماعی نظیر بیکاری میداند که رفع این مشکلات منوط به رفع تحریمها است.
آخوند روحانی در این کنفرانس خبری اشتیاقش را به رفع تحریمها مانند اشتیاق... میداند، اما به سیاق سران رژیم وقتی با این سؤال خبرنگاری مواجه میشود درصورتیکه مذاکرات به نتیجه نرسد و تحریمها رفع نشود، تلویحاً میگوید اتفاق خاصی پیش نمیافتد: ”بهترین راهحل توافقه، اگر توافق نشه ما مشکل چندان نخواهیم داشت“.
آخوند روحانی تا آنجا دچار تناقضگویی و فراربه جلومی شود که نه تنها میگوید درصورتیکه مذاکرات به نتیجهیی نرسید نظام آخوندی مشکل چندانی نخواهد داشت بلکه مدعی میشود: ”بنابراین کسی فکر نکنه که، آخه بعضیها فکر میکنند ما نشستهایم نگاه میکنیم به این مذاکره هستهیی که به کجا برسه“ ، ”من فکر میکنم نیاز اونها برای به توافق رسیدن بیش از ما باشه،“.
روحانی در لاف وگزاف و تناقضگویی به این حرفها بسنده نمیکند و ادعا میکند راه رژیم باز است و رابطه رژیم با کشورهای دیگر را به رخ خبرنگار و جهانیان میکشد: ”شما میبینید ما با ترکیه تصمیم گرفتیم روابط 15میلیارد را به 30میلیارد برسانیم. ربطی اصلاً به این مذاکرات هستهایی ندارد. ما اقداماتی با دنیا در حال انجامیم و آن را انجام خواهیم داد. و اونها خواهند دید ما امسال چهارفاز پارس جنوبی رو به ثمر میرسونیم. ربطی به مذاکرات هستهیی نداره، ما در منابع مشترک نفتی کار رو بهشدت شروع خواهیم کرد. ما نفت رو ظرفیت نفت رو و تولید نفت رو بالا میبریم. ما فروش نفت رو افزایش خواهیم داد. کما اینکه دادیم، امسال هم بیشتر میدهیم ربطی نداره به بحث تحریم“.
بالفرض که لاف و گزاف آخوند حسن روحانی در مورد رابطه با کشورهایی مانند ترکیه پایی در واقعیت داشته باشد که ندارد، آیا رابطه با کشوهایی نظیرترکیه میتواند اقتصاد درهم شکسته رژیم را نجات بدهد؟ و اگر چنین است پس آن حرفهای اولیه آخوند روحانی در این مصاحبه، کهام المصائب مشکلات اقتصاد درهم شکسته نظام را تحریم میدانست برای چه بود؟
وانگهی اگر رابطه باکشورهایی مانند ترکیه، برزیل و امثالهم میتوانست مشکل گشای اقتصاد درهم شکسته باشد، این روابط که جدید نیست و پیش از این هم وجود داشته است، پس چرا وضعیت اقتصاد نظام به وضعیت پیسی امروزی رسید؟
سخن آخر اینکه چنانچه تحریمها لغو نشوند و چنانچه تحریمهای جدیدی علیه رژیم وضع نشود، مگر در آینده وضعیت رژیم و اقتصاد درهم شکستهاش، بهتر از وضعیت کنونی خواهد بود؟
اینها تناقضاتی است که آخوند روحانی به صرفه نمیبیند اشارهیی به آنها بکند و اینها سوالاتی هستند که آخوند روحانی به مصلحت نمیبیند که به آنها پاسخ دهد و تناقضگویی و پوشال بافی میکند.
علت تناقضگویی وپوشال بافی شخصی نظیر آخوند روحانی، شرایط اضطرار و مرحله سرنگونی رژیم است ولاغیر.