نظام آخوندی این روزها با بحرانهای متعددی روبهرو است که بعضی از این بحرانها از درون بحرانی دیگر روی سر دولت آخوند حسن روحانی آوار میشوند.
دولت روحانی برای گره زدن سیاست خارجی خود با دولتهای غربی، باب مروادات با دولتها و پارلمانهای اروپایی را باز میکند که این امر نه تنها خود باعث ایجاد تنش و بحران در درون رژیم میشود، بلکه با آمدن هر هیأت از پارلمانها و یا دولتهای غربی به تهران، از دل آن بحران دیگری سر برمیدارد.
کاترین اشتون به ظاهر برای گرم کردن روابط کشورهای اروپایی با رژیم و برطرف کردن موانع پیشرفت این روابط، به ایران تحت حاکمیت آخوندها سفر کرد.
اشتون در سفرش به تهران یک ملاقات غیررسمی انجام داد که در اثر این ملاقات، در درون رژیم غوغا شد و گرگها به جان هم افتادند.
دولت روحانی برای فریب مردم طرح ضدمردمی سبد کالا را اجرا کرد، اما نه تنها هدف اولیه این طرح محقق نشد، بلکه نتوانست آن را پیش ببرد و عاقبت بر سر دولت آنچنان آوار شد که دست آخر مجبور شد آن را نیمه تمام جمع وجور کند. ضمنا همین طرح سبد کالا، جنگ وجدالهای باندی بر سر چگونگی اجرای آن را تشدید کرد و خود تبدیل به بحرانی برای دولت ضدمردمی شد.
در زمینه طرح موسوم به «هدفمند سازی یارانهها» و اجرای فاز دوم آن نیز دولت روحانی با بحران مواجه است، اگر این طرح را اجرا نکند اقتصاد ورشکسته رژیم توان تحمل پرداخت یارانه حاملهای انرژی را ندارد، اگر این طرح را اجرا کند به گفته کارگزاران رژیم، دولت آخوند حسن روحانی توان پرداخت یارانه نقدی به همه را ندارد. چنانچه دولت بخشی از مردم را از دریافت یارانهها محروم کند، با بحران دیگری روبهرو میشود، آنچنان که میتوان گفت دولت آخوند روحانی در زمینه اجرای طرح و چگونگی اجرای آن، دولتی درمانده و درگل فرو رفته است که نه راه پیش دارد و نه راه پس.
روزنامه حکومتی ابتکار26فروردین 92 در زمینه اجرای طرح ضدمردمی سبد کالا و فاز دوم طرح هدفمندی یارانهها و مشکلات دولت روحانی در این زمینه مینویسد: ”شاید بتوان ماجرای سبد کالا و کاستیهای توزیع آن را یکی از اولین مانعها و مخمصههای خودساخته دولت دانست. این روزها اما آمار گافها و مخمصههای خودساخته دولت در حال متنوع شدن است. ماجرای تلاش ظاهراً ناکام برای انصراف خانوادههای برخوردار از دریافت یارانه میتواند یکی از این مخمصهها باشد. ثبتنام متقاضیان دریافت یارانه نقدی به نیمه راه خود رسیده است و از همین حالا ترس و لرز برای شکست امیدواری به انصرافها خود را نشان داده است“.
در مباحثات مجلس رژیم نیز این روزها پرونده کرسنت و زیان 8میلیارد دلاری آن در میان است، وقتی که نمایندگان رژیم روی این پرونده بحث میکنند، از آنجایی که باز شدن این پرونده باعث بحران فراگیری در درون نظام میشود، لاریجانی رئیس مجلس خطاب به یکی از نمایندگان باند خامنهای میگوید، پرونده کرسنت در شورای امنیت ملی رژیم در جریان است و درست نیست که در انظار عموم در مورد این پرونده بحث میکنی.
رئیس مجلس رژیم طرح موضوع کرسنت را یک مسأله امنیتی برای نظام میداند و از ترس اینکه مبادا این موضوع نیز بهعنوان بحرانی بر سر نظام آوار شود سروته قضیه را هم میآورد.
قضیه حمید ابوطالبی گروگانگیر سابق و تبری جوینده امروزی از دجالیت خمینی در زمینه گروگانگیری، از همین بحرانهای فزاینده است که دولت روحانی را در چنبره خود قرار دادهاند.
دولت آخوند روحانی میخواست با فرستادن این خط امامی بزک شده به ادا و اطوارهای ”اصلاح طلبانه و میانهروی“ به سازمان ملل، در زمینه روابط خارجی گرهی از مشکلات روابط خارجی رژیم را بگشاید، اما ویزا ندادن آمریکا به این دیپلومات تروریست رژیم، باعث شد که این ماجرا بهعنوان بحرانی بر روی دولت آخوند حسن روحانی آوار شود.
دولت آخوند حسن روحانی با معرفی این فرد بهعنوان نماینده رژیم در سازمان ملل، نه تنها به هدفی که داشت نرسید، بلکه جنگ گرگها در زمینه رابطه با آمریکا را تشدید کرد.
برای حل وفصل ماجرای ابوطالبی، دولت روحانی نه راه پیش دارد و نه راه پس، اگر دولت روحانی روی پیشنهاد خود مصر باشد آمریکا نمیپذیرد و اگر هم عقبنشینی کند و فرد دیگری را جای او معرفی کند، بهانه به دست باند رقیب داده و تضادهای درونی نظام ولایتفقیه را بیش از پیش تشدید میکند و بهعنوان بحرانی دیگر بر سر رژیم و دولت روحانی آوارمی شود.
در زمینه رابطه رژیم با آمریکا و بحرانی که ماجرای ابوطالبی برای دولت روحانی بهوجود آورده است، روزنامه ابتکار مینویسد: ”معلوم نیست چرا دستگاه دیپلوماسی کشور و مشاوران حوزه سیاست خارجی دکتر روحانی هنگام ارزیابی رزومه این دیپلومات کارکشته، مصلحت سنجی و دوراندیشی را چاشنی تدابیر دیگر نکرده و به این یک قلم سابقه حضور کوتاه او در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا و حساسیت طرف آمریکایی به این ماجرا بیتوجه بودهاست. با این انتخاب، دولت در یک منگنه و مخمصه ناخواسته اما خود کرده دیگری گرفتار آمده است که به ظاهر در کوتاه مدت راه پس و پیشی برای برونرفت از آن متصور نیست“
موارد فوق نمونههای محدودی از فرو رفتن دولت آخوند روحانی و نظام ولایتفقیه درگرداب بحرانها، و بهوجود آمدن یک بحران از درون بحران دیگری است.
محدود شدن این دولت در سیکل بسته بحرانهای تو درتو، ناشی از بنبستی است که کل نظام ولایتفقیه در آن قرار دارد، طبعاً اگر به موارد فوق لشکر عظیم گرسنگان، بیکاران، جوانان عاصی و اثرات ناشی از آنها بر وضعیت رژیم بررسی شود به درک عمیقتری از مفهوم بحران در بحران میرسیم.
دولت روحانی برای گره زدن سیاست خارجی خود با دولتهای غربی، باب مروادات با دولتها و پارلمانهای اروپایی را باز میکند که این امر نه تنها خود باعث ایجاد تنش و بحران در درون رژیم میشود، بلکه با آمدن هر هیأت از پارلمانها و یا دولتهای غربی به تهران، از دل آن بحران دیگری سر برمیدارد.
کاترین اشتون به ظاهر برای گرم کردن روابط کشورهای اروپایی با رژیم و برطرف کردن موانع پیشرفت این روابط، به ایران تحت حاکمیت آخوندها سفر کرد.
اشتون در سفرش به تهران یک ملاقات غیررسمی انجام داد که در اثر این ملاقات، در درون رژیم غوغا شد و گرگها به جان هم افتادند.
دولت روحانی برای فریب مردم طرح ضدمردمی سبد کالا را اجرا کرد، اما نه تنها هدف اولیه این طرح محقق نشد، بلکه نتوانست آن را پیش ببرد و عاقبت بر سر دولت آنچنان آوار شد که دست آخر مجبور شد آن را نیمه تمام جمع وجور کند. ضمنا همین طرح سبد کالا، جنگ وجدالهای باندی بر سر چگونگی اجرای آن را تشدید کرد و خود تبدیل به بحرانی برای دولت ضدمردمی شد.
در زمینه طرح موسوم به «هدفمند سازی یارانهها» و اجرای فاز دوم آن نیز دولت روحانی با بحران مواجه است، اگر این طرح را اجرا نکند اقتصاد ورشکسته رژیم توان تحمل پرداخت یارانه حاملهای انرژی را ندارد، اگر این طرح را اجرا کند به گفته کارگزاران رژیم، دولت آخوند حسن روحانی توان پرداخت یارانه نقدی به همه را ندارد. چنانچه دولت بخشی از مردم را از دریافت یارانهها محروم کند، با بحران دیگری روبهرو میشود، آنچنان که میتوان گفت دولت آخوند روحانی در زمینه اجرای طرح و چگونگی اجرای آن، دولتی درمانده و درگل فرو رفته است که نه راه پیش دارد و نه راه پس.
روزنامه حکومتی ابتکار26فروردین 92 در زمینه اجرای طرح ضدمردمی سبد کالا و فاز دوم طرح هدفمندی یارانهها و مشکلات دولت روحانی در این زمینه مینویسد: ”شاید بتوان ماجرای سبد کالا و کاستیهای توزیع آن را یکی از اولین مانعها و مخمصههای خودساخته دولت دانست. این روزها اما آمار گافها و مخمصههای خودساخته دولت در حال متنوع شدن است. ماجرای تلاش ظاهراً ناکام برای انصراف خانوادههای برخوردار از دریافت یارانه میتواند یکی از این مخمصهها باشد. ثبتنام متقاضیان دریافت یارانه نقدی به نیمه راه خود رسیده است و از همین حالا ترس و لرز برای شکست امیدواری به انصرافها خود را نشان داده است“.
در مباحثات مجلس رژیم نیز این روزها پرونده کرسنت و زیان 8میلیارد دلاری آن در میان است، وقتی که نمایندگان رژیم روی این پرونده بحث میکنند، از آنجایی که باز شدن این پرونده باعث بحران فراگیری در درون نظام میشود، لاریجانی رئیس مجلس خطاب به یکی از نمایندگان باند خامنهای میگوید، پرونده کرسنت در شورای امنیت ملی رژیم در جریان است و درست نیست که در انظار عموم در مورد این پرونده بحث میکنی.
رئیس مجلس رژیم طرح موضوع کرسنت را یک مسأله امنیتی برای نظام میداند و از ترس اینکه مبادا این موضوع نیز بهعنوان بحرانی بر سر نظام آوار شود سروته قضیه را هم میآورد.
قضیه حمید ابوطالبی گروگانگیر سابق و تبری جوینده امروزی از دجالیت خمینی در زمینه گروگانگیری، از همین بحرانهای فزاینده است که دولت روحانی را در چنبره خود قرار دادهاند.
دولت آخوند روحانی میخواست با فرستادن این خط امامی بزک شده به ادا و اطوارهای ”اصلاح طلبانه و میانهروی“ به سازمان ملل، در زمینه روابط خارجی گرهی از مشکلات روابط خارجی رژیم را بگشاید، اما ویزا ندادن آمریکا به این دیپلومات تروریست رژیم، باعث شد که این ماجرا بهعنوان بحرانی بر روی دولت آخوند حسن روحانی آوار شود.
دولت آخوند حسن روحانی با معرفی این فرد بهعنوان نماینده رژیم در سازمان ملل، نه تنها به هدفی که داشت نرسید، بلکه جنگ گرگها در زمینه رابطه با آمریکا را تشدید کرد.
برای حل وفصل ماجرای ابوطالبی، دولت روحانی نه راه پیش دارد و نه راه پس، اگر دولت روحانی روی پیشنهاد خود مصر باشد آمریکا نمیپذیرد و اگر هم عقبنشینی کند و فرد دیگری را جای او معرفی کند، بهانه به دست باند رقیب داده و تضادهای درونی نظام ولایتفقیه را بیش از پیش تشدید میکند و بهعنوان بحرانی دیگر بر سر رژیم و دولت روحانی آوارمی شود.
در زمینه رابطه رژیم با آمریکا و بحرانی که ماجرای ابوطالبی برای دولت روحانی بهوجود آورده است، روزنامه ابتکار مینویسد: ”معلوم نیست چرا دستگاه دیپلوماسی کشور و مشاوران حوزه سیاست خارجی دکتر روحانی هنگام ارزیابی رزومه این دیپلومات کارکشته، مصلحت سنجی و دوراندیشی را چاشنی تدابیر دیگر نکرده و به این یک قلم سابقه حضور کوتاه او در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا و حساسیت طرف آمریکایی به این ماجرا بیتوجه بودهاست. با این انتخاب، دولت در یک منگنه و مخمصه ناخواسته اما خود کرده دیگری گرفتار آمده است که به ظاهر در کوتاه مدت راه پس و پیشی برای برونرفت از آن متصور نیست“
موارد فوق نمونههای محدودی از فرو رفتن دولت آخوند روحانی و نظام ولایتفقیه درگرداب بحرانها، و بهوجود آمدن یک بحران از درون بحران دیگری است.
محدود شدن این دولت در سیکل بسته بحرانهای تو درتو، ناشی از بنبستی است که کل نظام ولایتفقیه در آن قرار دارد، طبعاً اگر به موارد فوق لشکر عظیم گرسنگان، بیکاران، جوانان عاصی و اثرات ناشی از آنها بر وضعیت رژیم بررسی شود به درک عمیقتری از مفهوم بحران در بحران میرسیم.