مجاهد شهید امیرحسین افضل نیا
تاریخ تولد: 1345ـ مشهد
سابقه مبارزاتی: 27سال
ما لشکر آن هدهد بینام و نشانیم
ما ارتشی از قافلهٴ دلشدگانیم
فرمانده ما شوق دل ماست و ما نیز
آن شوق و شراریم که در سینه نهانیم
بیباکتر از شیر ز هر بیشه درآییم
تا میهنی از قافلهٴ دد برهانیم
«با ایمان راسخ و بدون شکاف به این حقیقت که آنچه در لیبرتی و اشرف میگذرد عین کارزار سرنگونی است و با ایمان راسخ و بدون شکاف به تغییر دوران در جمیع جهات و ایقان به اینکه اشرف و لیبرتی بهمثابه «شبه اوین، فتح مبین» آزمایش این دوران من مجاهد خلق است، پای در مسیری میگذاریم که با چشمانداز هر چه روشنتر تحقق سرنگونی و با اتکا به اصل کس نخارد و فداکاری عنصر پیشتاز مجاهد خلق، نوید پیروزی برای خلق اسیر و محروم به ارمغان میآورد».
مجاهد شهید اردشیر شریفیان
تولد: 1335ـ تهران
سابقه مبارزاتی: 32سال
با سرخی صد لالهٴ گلگون بنوشتهست
این دفتر پر قصه ز بس سرو و سپیدار
بوی شرفی گر که ازین خاک میآید
باشد ز گل زخم بسی شیر فداکار
تا تو نفسی با شرف از سینه برآری
بس سینه سپر گشته به بس تیغهٴ غدّار
«خونهایی در امتداد همان خونهای عاشورا در پایداری 6و7مرداد و 19فروردین بر زمین ریخته شد و پرچم هیهات را همچنان سرخ بر قلهٴ شرف و افتخار مجاهدین و اشرف الگوی مقاومت، برافراشته نگاه داشته است که به اذعان همه، الگوی انقلابهای نوین آزادیبخش و پایداری خلقها شده است و دور نیست که در منطقه و ایران خمینی زده به ثمر بنشیند…
(دشمنان) هنوز مجاهد خلق انتخاب کرده و پا در زمین کوبیده در مقابل دشمن خدا وخلق را نشناختهاند، چون هنوز رهبری مجاهدین و انقلاب ایدئولوژیک و توحید و آزادی را فهم نکردهاند…».
مجاهد شهید علیرضا پورمحمد (زکریا)
متولد1336 ـ اردبیل
سابقه مبارزه: 36سال
سابقه زندان: 3سال و 9ماه
من عشق تو را خریدهام آزادی!
با بال تو من پریدهام آزادی!
میمانم و گر شهید این راه شوم
بر پرچم تو چکیدهام آزادی!
«… من مجاهد هستم بجز آرمان مجاهدی هیچ چیزی برای من رسمیت ندارد و این را هم بهسادگی به دست نیاوردهام که به همین سادگی از دست بدهم. مجاهد میمانم. بهخاطر اینکه آرمان جامعه بیطبقه توحیدی در این واژه نهفته است. ارزشی خارج از این، برایم قابل تصور نیست. همواره بر مجاهد بودنم افتخار میکنم و از آن انرژی میگیرم… مجاهد میمیرم و این، دنیا و آخرت من خواهد بود».
مجاهد شهید سید علی سید احمدی
متولد1335 ـ تهران
سابقه مبارزه: 35سال
سابقه زندان: 3سال در رژیم شاه
آزادی اگر مرهم درد است
ایرانی اگر اهل نبرد است
قربان رهایی بکند جان کان
مشعلهٴ این ره سرد است
«با تمام وجود اعلام میکنم دفاع از اشرف و ایستادگی عین رزم سرنگونی است و از خدا میخواهم در این رزم مرا به افتخار شهادت نائل فرماید.
… بهترین و باصفاترین لحظهٴ زندگی را همین الآن دارم. در یک طرف دشمن ضدبشری ملت ایران با اعوان وانصارش برای ادامه حیات ننگین، دیوانهوار سم بر زمین میکوبد و تهدید میکند، در سوی دیگر صاحبان قدرت با پرداخت هزینه از جیب مجاهدین توصیه میکنند تا مجاهدین دست از حقوق حقهٴ خود بردارند و جان! سالم به در برند. غافل از اینکه عنصر مجاهد خلق اشرفی، (چیزی) جز عهد با خدا و خلق و دفاع از حقوق ملت ایران ندارد».
مجاهد شهید محمدعلی محمودی
متولد 1337 ـ تبریز
سابقه مبارزه: 30سال
من با تمام وجودم میگویم که سازمان یک منت بزرگ بر گردن من گذاشته که جزو نفراتی باشم که در مأموریت حفظ و نگهداری اموال سازمان در اشرف باشم. این اموال با رنج و خون شهیدان و خلقمان تأمین شده و من این مأموریت را جزیی از جنگ با رژیم میدانم... با استعانت از سرور شهیدان و با سوگند به خون شهیدانمان، عهد میبندم که برای محقق کردن سرنگونی رژیم پلید ولایتفقیه، لحظه به لحظه تلاش کنم و در این مسیر مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم. هیهات مناالذله 28آبان 91»
«... اشرف را عین کارزار سرنگونی میدانم و با تمام وجودم از آن دفاع خواهم کرد. اشرف را شبه اوین و آزمایش خودم میدانم و عبور سر فرازانه از این را فتح مبین میبینم و تعهد میدهم که در این مسیر تا آخرین قطره خونم جزو یکان 72 باشم و با جنگ صد برابر و بیابیا به دشمن در جمیع جهات بتوانم به عهدم با خدا و خلق وفادار بمانم. فدایی اشرف علی محمودی»
مجاهد شهید میرحسین مدنی
تولد: 1339 ـ ملایر
سابقه مبارزاتی: 34سال
تحصیلات: دانشجوی سال چهارم الکترونیک ـ آمریکا
اینجا دیهیمی ازستاره را به تقدیس نشستهام برفراز سیمای کسی که درخشش دیدگانش خلاصه پاکیهای بشری است.
قسمتی از نامه مجاهد شهید حسین مدنی به رهبر مقاومت، مسعود رجوی
با سلام
فدای شما و دلتنگ یک لحظه صفای بیانتهای شما که انسان را بیاختیار به سرچشمههای زلال انسانیت میبرد. مطمئنم که خستگی ناشی از کار فشرده در این روزها هیچ جایی در ارادهٴ سترگ شما که مشغول ورق زدن تاریخ هستید ندارد ولی خواهش میکنم که به خودتان فشار نیاورید.
… در لحظاتی برق ارادهای که میخواهد گام آخرین را بردارد برای خیز سرنوشت آماده میشود، مرا میگرفت و با آن ماهیچههایم فشرده میشد و مرا از دنیای خودم خلاص میکرد. این روزها بسیار به شما فکر کردهام. … نمیدانم چگونه بگویم ولی احساس میکنم که در آزمایشگاه تاریخ بالاخره سلاح در هم شکستن دشمن را بهدست آورده ای. این سلاح، اشرف است و در گذگاه زمان در ایستگاههای متعددی هم آزمایش پس داده است. وقتی آدم در خودش باشد و شما را در نیابد فکر میکند که دارد آزمایش مهمی را پس میدهد. اما خدا میداند که بر شما چه میگذرد. برای شما که این راه را طراحی کردهاید. میخواهم با اجازه خودت جسارت کنم و نکاتی را بگویم.
من مطمئنم که سختترین بیا بیا متعلق به خودت است. مطمئنم که مدتهاست میدانی اگر اشرف را فدا کنی راه باز میشود. میدانی که هر چه قیمت بالاتر باشد دستاورد آن بالاتر است. آخر شبه اوین را دو سال پیش خودت گفتی. مطمئنم که وقتی دو دستگاه بحث امروز را فرموله میکردی بارها به این فکر کردهای که اگر اشرف بگونهای تمامعیار سینه به سینه رژیم و ایادیش شود طلسم و جبر تعادلقوا را میتوان در هم شکست اما قیمت بالایی میخواهد. آدم وقتی اسیر تعادلقوا نباشد راه روشن است و این بار هم من با اتکای خودتان توانستم از چنبره همین محاسبات تعادل قوایی نسبتاً بیرون بیایم. اما عجبا که دوباره ورق زدن تاریخ به ریسک و قیمت دادن خودتان رسیده است.
مجاهد شهید عبدالحلیم نارویی
تولد: 1334 ـ زابل
سابقه مبارزاتی: 34سال
تحصیلات: دانشجوی سال چهارم پزشکی
سنگفرش راه تو گلبرگهای جان ما
ای بهار آرزو، بازآی در بستان ما
ما شقایق در رهت بر کوچهها پاشیدهایم
تا ز آزادی گلستانی شود ایران ما
«جنگ و نبرد با رژیم ظالم و حق ستیز ولایتفقیه را برگزیدم و به همین منظور بهصف مجاهدین خلق ایران پیوستم، بر این تعهد و سوگند خود وفا دارم… زندگی مطلوب من، مجاهدت برای آزادی مردم ایران است که در این صف و با این آرمان تحقق مییابد».
«… با اعتقاد و تعهد به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین که زنگارهای ارتجاعی ایدئولوژی جنسیت را از ذهن و ضمیر ما زدود متعهد به جنگ صد برابربرای سرنگونی دشمن ضدبشری میشوم».
مجاهد شهید امیر نظری
متولد1358 ـ تهران
تحصیلات: متوسطه در آلمان
سابقه مبارزه: 17سال
آن که پیش زندگی زانو نزد
پشت مرگ از همت خود بشکند
گر فدا فرهنگ انسانها شود
واژه انسان به انسان میسزد
هر چه در صندوق دل او داشت داد
تا زدل عطر گل ایمان وزد
از نامه به رهبری مقاومت مسعود رجوی
«هم زمان با اعلام مرحله سرنگونی رژیم آخوندی و برپا دادن به یکانها و دستههای ارتش آزادیبخش ملی در داخل میهن، سازمان بار دیگر برای تصفیه صفوف نیروی جنگنده ضد رژیم به من ابلاغ کرد بلادرنگ اشرف را ترک نموده و بهدنبال زندگی مطلوب خود بروم. این ابلاغیه در شرایطی صورت میگیرد که تعداد معدودی برای حفظ و نگهداری اموال تا زمان فروش در اشرف باقی ماندهایم
... اعلام میکنم که ماندنم در اشرف را بالاترین پرداخت و منت از طرف سازمان میدانم... تعهد میدهم که در راستای... پرش شیر به سوی خاک میهن و رهایی خلق تحت ستم به همه سختیها و توطئههای دشمن بیابیا گفته و برای سنگینترین مسؤلیتهای مرحله سرنگونی حاضر باشم»...
مجاهد شهید شاهرخ اوحدی
متولد 1342ـ تهران
سابقه مبارزه: 26سال
گر جان بدهیم جملگی در این راه
وز پیکر ما بهجا نماند جز آه
زان آه خروش فتح ما را شنوید!
لا حول ولا قوه الا بالله
«چقدر جای خوشوقتی و افتخار است در شب قدر 21 رمضان در بارگاه آقا علی (ع) قرار گرفتن و ایشان را حاضر و ناظر گرفتن، … مجاهد اشرفی هیچ باکی از هیچ صحنهیی در هر شرایطی و بههر صورتی و در هر زمانی ندارد چون پشتش به خواهر مریم و انقلاب است یعنی بهکوه وصل است».
مجاهد شهید حمید باطبی
تولد: 1337 - فیروزکوه
سابقه مبارزاتی: 35سال
دانشجوی سال سوم دانشگاه صنعتی اصفهان
«… نه جا میمانی در دل خاکستر
نه گم میشوی در تن غبار.
آیین تو؛ برخاستن است
تـو شمع نیستی
ــ که جاری بمانی در مرگ ــ
تو، هماره، خورشیدی
ــ در آفاق یا در حصار ــ …».
قسمتی از نقشه مسیر مجاهد شهید حمید باطبی در شب قدر رمضان سال 92
«دشمن زبون بهشیوههای گوناگون تلاش کرده و میکند شرایط را بر مجاهدین لیبرتی و اشرف سخت کند تا ما را در ادامه راه دچار ضعف و سستی کند… این خواسته دشمن را تا گور در دلش باقی خواهیم گذاشت. از خدای بزرگ میخواهم به عظمت این شب و شیر پیروزمندش، برادر مسعود و خواهر مریم را حفظ کند تا رسالتشان را که رهایی خلق از هر گونه ظلم و جور و استثمار است محقق سازند و به من این توفیق را بدهد که به تعهدات خویش در رکاب این رهبری آنطور که شایسته یک مجاهد خلق است و شایسته تغییر دوران عمل کنم».
مجاهد قهرمان، شهید رحمت (هادی) بلوک نخجیری
متولد: 1337ـ لاهیجان
سابقه مبارزه: 35سال
سابقه زندان: 3سال در رژیم خمینی
«… هرگاه دیو شب بر آسمان میهن خونبار
گسترد بال و پر
و جغد اختناق
بر بام خانه مردم
آوای شوم خویش فریاد کرد
و جهل و فقر و جنایت
در جای جای میهن دربند
بیداد کرد
سر زد ستاره سرخ مجاهدین
آنک دلیر، سرخ، شکوفا…».
«… با تمام وجود در راه رهایی خلق اسیر و محبوب خود قدم برداشته و با سرفرازی و شکوه و شیرینی به جنگ تمامعیار با نظام پلید آخوندهای دینفروش و وحشی ادامه خواهم داد. در این مسیر البته پذیرای هر ابتلایی هستم و نسبت به آنها در درگاه حقتعالی شکرگزارم. ”ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیرٍ فقیر“
… در مقابل دشمن پلید و همهٴ حامیان کثیف او چون کوه استوار خواهم ماند. اگر زمانه صد بار هم سختتر باشد بر ایستادگی و تعهدم افزوده و با درسی شکوهمند و پایدار آن را در میادین مختلف عیان خواهم نمود، و قطعاً با جمع مجاهدین دشمن را پشیمان خواهیم نمود».
احمد بوستانی
تولد: 1330 ـ شیراز
مهندس برق و الکترونیک از دانشگاه صنعتی شریف
سابقه مبارزاتی: 42سال
زندانی سیاسی زمان شاه
یک تن از ما، یک سپاه از خصم ما
این نبرد نابرابر،
این نبرد تن به تن، ادامه دارد
این چنین
این کهکشان
قصد سقوط یک شب خودکامه دارد.
فرازی از نقشه مسیر سال 92:
«یا علی، رژیم ضدبشری ولایتفقیه در بحران سرنگونی فرو رفته و طلسم ولایتفقیه درهمشکسته و آیات تغییر دوران همه جا نمایان شده و زود است که با شفاعت تو این بوزینگان دجال به زبالهدان تاریخ انداخته شوند. پس مرا یاری کن تا آن طور که شایستهٴ تو و مکتب توست خودم را تغییر دهم و در رکاب برادر مسعود و خواهر مریم به جنگ نهایی با دشمن خدا و خلق برخیزم. ...
آنچه در اینجا جریان دارد عین کارزار سرنگونی است و اگر شرایط هزار بار سختتر و بدتر بنماید و اینجا را شبه اوین کنند، مجاهد اشرفی را چه باک، ایمان دارم که این آزمایش و ابتلای ماست و پیروزی و فتح مبین از همینجا محقق میشود».
شهید قهرمان مجاهد خلق بیژن میرزایی
تولد: 1339 ـ تهران
سابقه مبارزاتی: 31سال
تحصیلات: لیسانس مهندسی کامپیوتر از دانشگاه ماساچوست آمریکا
ما زندگی را
در یک نفس عطر شرافت ساده کردیم
ما خویش را بهر گذر از تیغ زار درد و تهمت
آماده کردیم
در برههای که کوه جنبید
ما مرگ را
از اسب خود، پیاده کردیم
در این جهان غرقه در وابستگیها، ننگها، نیرنگها
ایجاد یک فصل نوین را در رهایی
اراده کردیم.
«ایدئولوژی ضداستثماری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق است که با عبور از کوران هزاران ابتلا و آزمایش سر فراز خود را به اثبات میرساند. هزاران بلا بر سرمان آوردند، تروریست خواندند، بمباران کردند، سلاحهایمان را گرفتند، با هدف «فروپاشی نرم» بریدهخانهیی تحت نام تیف درست کردند، محاصره کردند، در 6 و 7مرداد88 با تیغ و تبر بر سر و رویمان زدند، در 19فروردین 90، با رگبار گلوله سوراخ سوراخمان کردند و با هاموی و لودر زیرمان گرفتند، با مگاتن فشار… در نیم کیلومتر مربع زندان لیبرتی به بند کشیدند... با این امید که تشکیلاتمان را از هم پاشیده و نیروهای آن را پراکنده و مضمحل کنند، ولی هیهات! بیچاره شبپرستان که مجاهدین را نشناخته بودند…».
مجاهد شهید حسن جباری
متولد 1351ـ تهران
فوق دیپلم حسابداری
سابقه مبارزه: 11سال
مرا غایب مبین از صحنه رزم
منم توفنده روح و عزم من جزم
درون رگ رگ هر راهی راه
من آن خشمم من آن ایمان من آن عزم.
«… به فرموده مولایم علی (ع) از جایم تکان نخواهم خورد و از آرمانم که همانا آرمان آزادی یک خلق در زنجیر و اسیر است کوتاه نخواهم آمد و هرگز به دشمن پشت نخواهم کرد، سینه به سینه و سپر به سپر با همین تن بیسپر همچون شهدای 6 و7مرداد و 19فروردین در خاک پاک اشرف و شهدای مظلوم زندان لیبرتی در 22بهمن و 25خرداد میجنگم… و همین برایم افتخار و سعادت است».
مجاهد شهید محمد (مقداد) جعفرزاده
متولد 1342ـ تبریز
سابقه مبارزه: 34سال
از لابلای خونها میگذرند
از دهانهٴ زخمها
اما عطرشان، عطر گلهای سنبل است
با استخوانهای شکسته
با گوشتهای پاره پاره
زره میسازند برای خود
تا از میان لایههای کینه
تو را پیدا کنند
ای آزادی!
«به استقبال رزم و آزمایش در این مرحله میرویم و با اصل «کس نخارد» و با مرزبندی (با) ارتجاع و استعمار، هیچگونه سستی و ضعف و ذلت را نمیپذیریم و به هر جنگ نظامی و ایدئولوژیک بیا بیا میگویم تا فتح مبین را برای خلق خود به ارمغان بیاوریم. در این میدان جنگ، آن کس میماند که شایستهٴ این دوران است و بهای آن را میدهد و با تقدیم جان که کمترین، برای هر مجاهد خلق است».
مجاهد شهید حسین مام رسولی
متولد 1343 ـ نقده
سابقه مبارزه: 32سال
«رنج از گردههای کردستان برمیخیزد
چرا که تو دوستش داری
و زیرا که
برادران و خواهران تو
بر یالها و سینهٴ دشتهایش به خون غلطیدهاند.
و باز هم زیرا که
مشعلی فراراه ماست.
با شعلههایی حقیقی…
«همهٴ وجودم، افتخارم، انگیزه و حیاتم در بودن در این مسیر خلاصه میشود. به چیزی جز این تف کرده و هیهات مناالذله میگویم و با صدای رسا میگویم که من مجاهد هستم و مجاهد خواهم زیست و مجاهد در این مسیر خواهم مرد و این مایه رستگاریام در هر دو دنیا میباشد… آرزو و آرمان خودمان که همان محقق کردن دولت مهر تابان در سرزمین شیرو خورشید است فرا رسیده و با همین انگیزه و اشتیاق به مصاف سختیها و تعهدات خواهم رفت».
مجاهد شهید ابوالقاسم رضوانی
متولد1330 ـ سمنان
وکیل دادگستری و فوقلیسانس حقوق
سابقه مبارزه: 36سال
چون پیشتاز خویش
ایران ببین!
این خون سرخ و داغ مجاهد به خاک دشت
بار دگر
به پرچم تو رنگ میدهد
دژخیم در تله است
از عزم پایداری اشرف
الهام گیر
برپا به پیش
«… رستگاری از آن کسی است که خونش در خاک اشرف ریخته شود و در کنار شهدای 6 و7مرداد و 19فروردین به خاک سپرده شود…».
«از خدا میخواهم سرنگونی رژیم ولایتفقیه را نزدیک و دیدگان مردم ایران برا به جمال جان جانان و مهر تابان روشن نماید».
مجاهد شهید حسین سلطانی
تولد: 1335 ـ شهرضا
تحصیلات: فوق دیپلم راه و ساختمان
سابقه مبارزاتی: 33سال
جهان را ببین
که عطر استقامتت را
استشمام میکند
جهانی خبردار شده است.
از شکفتن گل پایداری تو
ما به پرسش «کیستی؟» پاسخ دادیم!
و بود شدیم.
شب از ما پرسید کیستی؟
و ما با خروش خویش
علیه تاریکی
گفتیم که از جنس نوریم
«قتلعام زندانیان مجاهد در سال 67... این پیام را میدهد که مجاهد خلق اهل سازش و تسلیم نیست… من هم با تمسک به همان خونهای پاک که بهناحق بر زمین ریخته شد سوگند یاد میکنم که تا رهایی خلق قهرمان و بردن سیمرغ رهایی مردم ایران خواهر مریم به تهران لحظهیی از پای ننشینم و با جنگ صد برابر بهپیش بتازم».
مجاهد شهید نبیالله سیف
متولد 1332 ـ تهران
سابقه مبارزه: 40سال
سابقه زندان: 4سال زندانی سیاسی در رژیم شاه
«... در این زمانه پر فتنه و در این زمانه پر آشوب، سکان کشتی توفان زده و خمینی گزیده خلق ایران را رهبری عقیدتی من به دست دارد تا آن را به ساحل امن برساند. در این مسیر هر زاغ و زغن، هر مار و افعی کمین کرده است و هر روز با حیلهای خاک در چشم خلق میپاشد تا نگذارد این ناخدا کشتی را به ساحل برساند. خدایا، یار و مددکارش باش... بله من مجاهد خلق از همین اشرف و لیبرتی که دشمن آن را شبه اوین کرده است، پلی به سوی تهران میسازم. تا آخوندهای دیو صفت و دینفروش و ضدبشر را سرنگون نکنم لحظهای آرام نخواهم نشست... هر آنچه را که در اشرف و لیبرتی میگذرد را عین کارزار سرنگونی میبینم و تا رساندن مهر تابان به تهران دمی از پای نخواهم نشست. یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ یا او سر ما بدار سازد آونگ»
«من مجاهد خلقم، مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم و بر عهد و پیمانم با خدا و خلق و شهیدان و بر سوگندهای خود پایدار و استوارم... همانطور که در 40سال گذشته از روز اول روی وفا با خدا و خلق وفادار بودهام، وفادار میمانم تا رژیم خمینی ددمنش و نوکران بیجیره و مواجب او بدانند اگر شرایط 100 بار هم سختتر از این باشد صدایی بجز هیهات مناالذله از من نخواهد شنید. وفای به عهد با رهبری را دشمن میتواند پس از شهادت من از هر قطره خونم بیند که بر زمین ریخته میشود و اسم او را ترسیم میکند».
مجاهد شهید شهرام یاسری
متولد 1340 ـ لاهیجان
سابقه مبارزه:33سال
سابقه زندان:3سال در زندانهای خمینی
اینجا غرور میهنم را میجویم و کومههای محرومانی را بیاد میآورم که تو فریاد دلنشین و بلندشان شدهای. اینجا همه خاطرهها را تا انتهای فخر و گریستن بیاد میآورمشکوه نبردهایت را از اولین تکههای مذاب نارنجک تا انتشار طعم آزادی در دهان مردم. تا انتشار ارتش آزادی در تمامی میدانها.
«آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد، عین کارزار سرنگونی است و هیچ تردیدی در آن نیست. ایمان قاطع داریم که دورانی تغییر کرده که این تغییر نیز بر اساس کس نخارد حاصل کار و تلاش و پایداری نسلی که… مقهور هیچ تعادل قوایی نشود و هر غیرممکنی را ممکن سازد».
مجاهد شهید فریبرز شیخ الاسلام
تولد: 1346 ـ سبزوار
سابقه مبارزاتی: 24سال
تحصیلات: دانشجوی پرستاری
سرخ و جسور
نزدیک حس مرگ قدم میزنیم ما
در روی میز زندگی
نظمی که ننگ چیده، به هم میزنیم ما
با مشت و با لگد و خشم و با خروش
زیر بساط ظلم و ستم میزنیم ما
فرازی از وصیتنامه قهرمان مجاهد شهید فریبرز شیخالاسلامی
«… پدر و مادر عزیزم میدانم که دوری از شما چقدر سخت است. بهخصوص برای شما دوری از فرزند. اما جنایتها و خیانتهای رژیم خمینی و دنبالچههای آن و ظلم و ستمی که به مردم و خلق ایران روا داشتند، هیچ راهی جز نبرد رو در رو و مبارزه مسلحانه انقلابی را باقی نمیگذارد. اگر من و هزاران مجاهد دیگر لباس رزم به تن نمیکردیم، دیگر از شرف و اعتبار و حیثیت این خلق در زنجیر چه چیزی باقی میماند و دیوان حاکم چه بهروز این خلق میآوردند».
مجاهد شهید حسن غلامپور نوبیجاری
متولد 1338 ـ لاهیجان
سابقه مبارزه: 33سال
سابقه زندان: بیش از 4سال در رژیم خمینی
پگاهی بود و من،
از خویش بیخویش
به راهی که پر از گلبرگ خون بود
ز پیچ جادهای در جنگل درد
به امید طلوعی میگذشتم.
تمام طول راه،
از گریهتر بود
تن جنگل
پر از زخم تبر بود
ولی پیغام هر گلبرک پرپر
سفر بود و سفر بود و سفر بود
«... از 33سال پیش سازمان را برای سرنگونی رژیم ضدبشری انخاب کرده و به زندگی عادی پشت کردهام. ماندن در رکاب رهبری عقیدتیام مسعود و مریم را تحت هر شرایطی چه در پیروزی و چه در شکست انتخاب کردهام و به آن تا آخرین قطره خون و نفسم متعهد میباشم… نهایت سپاسگزاری و تشکر را از سازمان و رهبری دارم که من را برای حفاظت از اموال در اشرف انتخاب کرده، امیدوارم لایق و شایسته این انتخاب باشم و هر ابتلایی را در اشرف با جان و دل میپذیرم».
مجاهد قهرمان شهید مجید فردی شیویاری
تولد: 1344 تهران
سابقه مبارزاتی: 34سال
زندانی سیاسی در رژیم خمینی: 4سال
فردای آن سپیده دم خونین
در پای هر بوتهٴ باغ گلبرگها
سرخ کرده بود خاک را
گفتم
بهارا! بهارا!
میبینی این فدیهها را؟
با این همه نوجوانه
بس نیست تا تو بیایی؟
«اشرفی یعنی در تاریکی محض چراغ امید بودن، اشرفی بودن یعنی شکافتن بنبستهای غیرممکن. اشرفی بودن یعنی فدای بیحد و مرز، عشق به همرزم و نثار یکطرفه و بیچشمداشت، اشرفی بودن یعنی شاد و سبکبار زیستن در روزگاری که خنده را روی لبها شکار میکنند، اشرفی بودن یعنی سلام گفتن بر ابتلائات، اشرفی بودن یعنی جنگ صد برابر و تعهدپذیری هزار برابر در هرکجا که باشیم».
مجاهد شهید غلامعباس گرمابی
متولد1336 ـ قوچان
سابقه مبارزه: 34سال
«… مرگ ما مردن نیست
شور این خون روان را
سر خشکیدن و افسردن نیست
مرگ ما پروازی ست
شرف بودن ما
در شرف جانبازی است».
«زندگی مطلوب من در مرحله کنونی از مبارزه سازمان، برای من (در) همین جا، اشرف، است. … دشمن هر چه شرایط را برای ما سختتر کند معلوم است که ما کارمان درست است و باید تلاشمان را چند برابر کنیم».
«سوگند یاد میکنم که با یاد هزاران شهید مجاهد خلق و همرزمم، از شهدای فروغ ایران و فروغ اشرف تا شهدای اخیر لیبرتی، درفش و مشعل فروزان آنها را برافراشته و راه سرخشان را ادامه دهم».
مجاهد شهید سعید نورسی
متولد 1333 ـ درگز
سابقه مبارزه: 27سال
سابقه زندان: بیش از 3سال در رژیم خمینی
فوق دیپلم تربیتبدنی
«گاه که میخرامی بربلندترین قلههای فرزانگی لبریز فخر میشوم گاه که میرزمی لبریز عزم میشوم و گاه که میدرخشی سرشار عشق و بناگاه، ستودنت را آغاز میکنم…».
«... مجاهدین خلق، پشت ابرهای تیرهٴ اختناق و زنجیر، خورشید آزادی را میبینند و من که عضوی از آنها هستم به خود میبالم، چون با آنها بودم و دیدم که چگونه در هر دورهای بر علیه شرایط سخت شوریدند و تسلیم شرایط نشدند و این امکان نداشت جز با رهبری ذیصلاح که با آموزشها و ارشادات خود نگذاشتند سایهای حتی ناچیز از ندامت از دود و دم برپا کردهٴ ارتجاع و استعمار، بر ذهن و تفکر ما بنشیند… ما در عمل لحظه به لحظه به حقیقت دیدیم آنچه (را که) در لیبرتی و اشرف میگذشت و ایمان آوردیم که همه از کارزار سرنگونی و تغییر دوران درجمیع جهات بود و چه آزمایشی غرور انگیز بوده و هست که عبور از آنها جزو افتخارات هر مجاهد است»... .
تاریخ تولد: 1345ـ مشهد
سابقه مبارزاتی: 27سال
ما لشکر آن هدهد بینام و نشانیم
ما ارتشی از قافلهٴ دلشدگانیم
فرمانده ما شوق دل ماست و ما نیز
آن شوق و شراریم که در سینه نهانیم
بیباکتر از شیر ز هر بیشه درآییم
تا میهنی از قافلهٴ دد برهانیم
«با ایمان راسخ و بدون شکاف به این حقیقت که آنچه در لیبرتی و اشرف میگذرد عین کارزار سرنگونی است و با ایمان راسخ و بدون شکاف به تغییر دوران در جمیع جهات و ایقان به اینکه اشرف و لیبرتی بهمثابه «شبه اوین، فتح مبین» آزمایش این دوران من مجاهد خلق است، پای در مسیری میگذاریم که با چشمانداز هر چه روشنتر تحقق سرنگونی و با اتکا به اصل کس نخارد و فداکاری عنصر پیشتاز مجاهد خلق، نوید پیروزی برای خلق اسیر و محروم به ارمغان میآورد».
مجاهد شهید اردشیر شریفیان
تولد: 1335ـ تهران
سابقه مبارزاتی: 32سال
با سرخی صد لالهٴ گلگون بنوشتهست
این دفتر پر قصه ز بس سرو و سپیدار
بوی شرفی گر که ازین خاک میآید
باشد ز گل زخم بسی شیر فداکار
تا تو نفسی با شرف از سینه برآری
بس سینه سپر گشته به بس تیغهٴ غدّار
«خونهایی در امتداد همان خونهای عاشورا در پایداری 6و7مرداد و 19فروردین بر زمین ریخته شد و پرچم هیهات را همچنان سرخ بر قلهٴ شرف و افتخار مجاهدین و اشرف الگوی مقاومت، برافراشته نگاه داشته است که به اذعان همه، الگوی انقلابهای نوین آزادیبخش و پایداری خلقها شده است و دور نیست که در منطقه و ایران خمینی زده به ثمر بنشیند…
(دشمنان) هنوز مجاهد خلق انتخاب کرده و پا در زمین کوبیده در مقابل دشمن خدا وخلق را نشناختهاند، چون هنوز رهبری مجاهدین و انقلاب ایدئولوژیک و توحید و آزادی را فهم نکردهاند…».
مجاهد شهید علیرضا پورمحمد (زکریا)
متولد1336 ـ اردبیل
سابقه مبارزه: 36سال
سابقه زندان: 3سال و 9ماه
من عشق تو را خریدهام آزادی!
با بال تو من پریدهام آزادی!
میمانم و گر شهید این راه شوم
بر پرچم تو چکیدهام آزادی!
«… من مجاهد هستم بجز آرمان مجاهدی هیچ چیزی برای من رسمیت ندارد و این را هم بهسادگی به دست نیاوردهام که به همین سادگی از دست بدهم. مجاهد میمانم. بهخاطر اینکه آرمان جامعه بیطبقه توحیدی در این واژه نهفته است. ارزشی خارج از این، برایم قابل تصور نیست. همواره بر مجاهد بودنم افتخار میکنم و از آن انرژی میگیرم… مجاهد میمیرم و این، دنیا و آخرت من خواهد بود».
مجاهد شهید سید علی سید احمدی
متولد1335 ـ تهران
سابقه مبارزه: 35سال
سابقه زندان: 3سال در رژیم شاه
آزادی اگر مرهم درد است
ایرانی اگر اهل نبرد است
قربان رهایی بکند جان کان
مشعلهٴ این ره سرد است
«با تمام وجود اعلام میکنم دفاع از اشرف و ایستادگی عین رزم سرنگونی است و از خدا میخواهم در این رزم مرا به افتخار شهادت نائل فرماید.
… بهترین و باصفاترین لحظهٴ زندگی را همین الآن دارم. در یک طرف دشمن ضدبشری ملت ایران با اعوان وانصارش برای ادامه حیات ننگین، دیوانهوار سم بر زمین میکوبد و تهدید میکند، در سوی دیگر صاحبان قدرت با پرداخت هزینه از جیب مجاهدین توصیه میکنند تا مجاهدین دست از حقوق حقهٴ خود بردارند و جان! سالم به در برند. غافل از اینکه عنصر مجاهد خلق اشرفی، (چیزی) جز عهد با خدا و خلق و دفاع از حقوق ملت ایران ندارد».
مجاهد شهید محمدعلی محمودی
متولد 1337 ـ تبریز
سابقه مبارزه: 30سال
من با تمام وجودم میگویم که سازمان یک منت بزرگ بر گردن من گذاشته که جزو نفراتی باشم که در مأموریت حفظ و نگهداری اموال سازمان در اشرف باشم. این اموال با رنج و خون شهیدان و خلقمان تأمین شده و من این مأموریت را جزیی از جنگ با رژیم میدانم... با استعانت از سرور شهیدان و با سوگند به خون شهیدانمان، عهد میبندم که برای محقق کردن سرنگونی رژیم پلید ولایتفقیه، لحظه به لحظه تلاش کنم و در این مسیر مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم. هیهات مناالذله 28آبان 91»
«... اشرف را عین کارزار سرنگونی میدانم و با تمام وجودم از آن دفاع خواهم کرد. اشرف را شبه اوین و آزمایش خودم میدانم و عبور سر فرازانه از این را فتح مبین میبینم و تعهد میدهم که در این مسیر تا آخرین قطره خونم جزو یکان 72 باشم و با جنگ صد برابر و بیابیا به دشمن در جمیع جهات بتوانم به عهدم با خدا و خلق وفادار بمانم. فدایی اشرف علی محمودی»
مجاهد شهید میرحسین مدنی
تولد: 1339 ـ ملایر
سابقه مبارزاتی: 34سال
تحصیلات: دانشجوی سال چهارم الکترونیک ـ آمریکا
اینجا دیهیمی ازستاره را به تقدیس نشستهام برفراز سیمای کسی که درخشش دیدگانش خلاصه پاکیهای بشری است.
قسمتی از نامه مجاهد شهید حسین مدنی به رهبر مقاومت، مسعود رجوی
با سلام
فدای شما و دلتنگ یک لحظه صفای بیانتهای شما که انسان را بیاختیار به سرچشمههای زلال انسانیت میبرد. مطمئنم که خستگی ناشی از کار فشرده در این روزها هیچ جایی در ارادهٴ سترگ شما که مشغول ورق زدن تاریخ هستید ندارد ولی خواهش میکنم که به خودتان فشار نیاورید.
… در لحظاتی برق ارادهای که میخواهد گام آخرین را بردارد برای خیز سرنوشت آماده میشود، مرا میگرفت و با آن ماهیچههایم فشرده میشد و مرا از دنیای خودم خلاص میکرد. این روزها بسیار به شما فکر کردهام. … نمیدانم چگونه بگویم ولی احساس میکنم که در آزمایشگاه تاریخ بالاخره سلاح در هم شکستن دشمن را بهدست آورده ای. این سلاح، اشرف است و در گذگاه زمان در ایستگاههای متعددی هم آزمایش پس داده است. وقتی آدم در خودش باشد و شما را در نیابد فکر میکند که دارد آزمایش مهمی را پس میدهد. اما خدا میداند که بر شما چه میگذرد. برای شما که این راه را طراحی کردهاید. میخواهم با اجازه خودت جسارت کنم و نکاتی را بگویم.
من مطمئنم که سختترین بیا بیا متعلق به خودت است. مطمئنم که مدتهاست میدانی اگر اشرف را فدا کنی راه باز میشود. میدانی که هر چه قیمت بالاتر باشد دستاورد آن بالاتر است. آخر شبه اوین را دو سال پیش خودت گفتی. مطمئنم که وقتی دو دستگاه بحث امروز را فرموله میکردی بارها به این فکر کردهای که اگر اشرف بگونهای تمامعیار سینه به سینه رژیم و ایادیش شود طلسم و جبر تعادلقوا را میتوان در هم شکست اما قیمت بالایی میخواهد. آدم وقتی اسیر تعادلقوا نباشد راه روشن است و این بار هم من با اتکای خودتان توانستم از چنبره همین محاسبات تعادل قوایی نسبتاً بیرون بیایم. اما عجبا که دوباره ورق زدن تاریخ به ریسک و قیمت دادن خودتان رسیده است.
مجاهد شهید عبدالحلیم نارویی
تولد: 1334 ـ زابل
سابقه مبارزاتی: 34سال
تحصیلات: دانشجوی سال چهارم پزشکی
سنگفرش راه تو گلبرگهای جان ما
ای بهار آرزو، بازآی در بستان ما
ما شقایق در رهت بر کوچهها پاشیدهایم
تا ز آزادی گلستانی شود ایران ما
«جنگ و نبرد با رژیم ظالم و حق ستیز ولایتفقیه را برگزیدم و به همین منظور بهصف مجاهدین خلق ایران پیوستم، بر این تعهد و سوگند خود وفا دارم… زندگی مطلوب من، مجاهدت برای آزادی مردم ایران است که در این صف و با این آرمان تحقق مییابد».
«… با اعتقاد و تعهد به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین که زنگارهای ارتجاعی ایدئولوژی جنسیت را از ذهن و ضمیر ما زدود متعهد به جنگ صد برابربرای سرنگونی دشمن ضدبشری میشوم».
مجاهد شهید امیر نظری
متولد1358 ـ تهران
تحصیلات: متوسطه در آلمان
سابقه مبارزه: 17سال
آن که پیش زندگی زانو نزد
پشت مرگ از همت خود بشکند
گر فدا فرهنگ انسانها شود
واژه انسان به انسان میسزد
هر چه در صندوق دل او داشت داد
تا زدل عطر گل ایمان وزد
از نامه به رهبری مقاومت مسعود رجوی
«هم زمان با اعلام مرحله سرنگونی رژیم آخوندی و برپا دادن به یکانها و دستههای ارتش آزادیبخش ملی در داخل میهن، سازمان بار دیگر برای تصفیه صفوف نیروی جنگنده ضد رژیم به من ابلاغ کرد بلادرنگ اشرف را ترک نموده و بهدنبال زندگی مطلوب خود بروم. این ابلاغیه در شرایطی صورت میگیرد که تعداد معدودی برای حفظ و نگهداری اموال تا زمان فروش در اشرف باقی ماندهایم
... اعلام میکنم که ماندنم در اشرف را بالاترین پرداخت و منت از طرف سازمان میدانم... تعهد میدهم که در راستای... پرش شیر به سوی خاک میهن و رهایی خلق تحت ستم به همه سختیها و توطئههای دشمن بیابیا گفته و برای سنگینترین مسؤلیتهای مرحله سرنگونی حاضر باشم»...
مجاهد شهید شاهرخ اوحدی
متولد 1342ـ تهران
سابقه مبارزه: 26سال
گر جان بدهیم جملگی در این راه
وز پیکر ما بهجا نماند جز آه
زان آه خروش فتح ما را شنوید!
لا حول ولا قوه الا بالله
«چقدر جای خوشوقتی و افتخار است در شب قدر 21 رمضان در بارگاه آقا علی (ع) قرار گرفتن و ایشان را حاضر و ناظر گرفتن، … مجاهد اشرفی هیچ باکی از هیچ صحنهیی در هر شرایطی و بههر صورتی و در هر زمانی ندارد چون پشتش به خواهر مریم و انقلاب است یعنی بهکوه وصل است».
مجاهد شهید حمید باطبی
تولد: 1337 - فیروزکوه
سابقه مبارزاتی: 35سال
دانشجوی سال سوم دانشگاه صنعتی اصفهان
«… نه جا میمانی در دل خاکستر
نه گم میشوی در تن غبار.
آیین تو؛ برخاستن است
تـو شمع نیستی
ــ که جاری بمانی در مرگ ــ
تو، هماره، خورشیدی
ــ در آفاق یا در حصار ــ …».
قسمتی از نقشه مسیر مجاهد شهید حمید باطبی در شب قدر رمضان سال 92
«دشمن زبون بهشیوههای گوناگون تلاش کرده و میکند شرایط را بر مجاهدین لیبرتی و اشرف سخت کند تا ما را در ادامه راه دچار ضعف و سستی کند… این خواسته دشمن را تا گور در دلش باقی خواهیم گذاشت. از خدای بزرگ میخواهم به عظمت این شب و شیر پیروزمندش، برادر مسعود و خواهر مریم را حفظ کند تا رسالتشان را که رهایی خلق از هر گونه ظلم و جور و استثمار است محقق سازند و به من این توفیق را بدهد که به تعهدات خویش در رکاب این رهبری آنطور که شایسته یک مجاهد خلق است و شایسته تغییر دوران عمل کنم».
مجاهد قهرمان، شهید رحمت (هادی) بلوک نخجیری
متولد: 1337ـ لاهیجان
سابقه مبارزه: 35سال
سابقه زندان: 3سال در رژیم خمینی
«… هرگاه دیو شب بر آسمان میهن خونبار
گسترد بال و پر
و جغد اختناق
بر بام خانه مردم
آوای شوم خویش فریاد کرد
و جهل و فقر و جنایت
در جای جای میهن دربند
بیداد کرد
سر زد ستاره سرخ مجاهدین
آنک دلیر، سرخ، شکوفا…».
«… با تمام وجود در راه رهایی خلق اسیر و محبوب خود قدم برداشته و با سرفرازی و شکوه و شیرینی به جنگ تمامعیار با نظام پلید آخوندهای دینفروش و وحشی ادامه خواهم داد. در این مسیر البته پذیرای هر ابتلایی هستم و نسبت به آنها در درگاه حقتعالی شکرگزارم. ”ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیرٍ فقیر“
… در مقابل دشمن پلید و همهٴ حامیان کثیف او چون کوه استوار خواهم ماند. اگر زمانه صد بار هم سختتر باشد بر ایستادگی و تعهدم افزوده و با درسی شکوهمند و پایدار آن را در میادین مختلف عیان خواهم نمود، و قطعاً با جمع مجاهدین دشمن را پشیمان خواهیم نمود».
احمد بوستانی
تولد: 1330 ـ شیراز
مهندس برق و الکترونیک از دانشگاه صنعتی شریف
سابقه مبارزاتی: 42سال
زندانی سیاسی زمان شاه
یک تن از ما، یک سپاه از خصم ما
این نبرد نابرابر،
این نبرد تن به تن، ادامه دارد
این چنین
این کهکشان
قصد سقوط یک شب خودکامه دارد.
فرازی از نقشه مسیر سال 92:
«یا علی، رژیم ضدبشری ولایتفقیه در بحران سرنگونی فرو رفته و طلسم ولایتفقیه درهمشکسته و آیات تغییر دوران همه جا نمایان شده و زود است که با شفاعت تو این بوزینگان دجال به زبالهدان تاریخ انداخته شوند. پس مرا یاری کن تا آن طور که شایستهٴ تو و مکتب توست خودم را تغییر دهم و در رکاب برادر مسعود و خواهر مریم به جنگ نهایی با دشمن خدا و خلق برخیزم. ...
آنچه در اینجا جریان دارد عین کارزار سرنگونی است و اگر شرایط هزار بار سختتر و بدتر بنماید و اینجا را شبه اوین کنند، مجاهد اشرفی را چه باک، ایمان دارم که این آزمایش و ابتلای ماست و پیروزی و فتح مبین از همینجا محقق میشود».
شهید قهرمان مجاهد خلق بیژن میرزایی
تولد: 1339 ـ تهران
سابقه مبارزاتی: 31سال
تحصیلات: لیسانس مهندسی کامپیوتر از دانشگاه ماساچوست آمریکا
ما زندگی را
در یک نفس عطر شرافت ساده کردیم
ما خویش را بهر گذر از تیغ زار درد و تهمت
آماده کردیم
در برههای که کوه جنبید
ما مرگ را
از اسب خود، پیاده کردیم
در این جهان غرقه در وابستگیها، ننگها، نیرنگها
ایجاد یک فصل نوین را در رهایی
اراده کردیم.
«ایدئولوژی ضداستثماری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق است که با عبور از کوران هزاران ابتلا و آزمایش سر فراز خود را به اثبات میرساند. هزاران بلا بر سرمان آوردند، تروریست خواندند، بمباران کردند، سلاحهایمان را گرفتند، با هدف «فروپاشی نرم» بریدهخانهیی تحت نام تیف درست کردند، محاصره کردند، در 6 و 7مرداد88 با تیغ و تبر بر سر و رویمان زدند، در 19فروردین 90، با رگبار گلوله سوراخ سوراخمان کردند و با هاموی و لودر زیرمان گرفتند، با مگاتن فشار… در نیم کیلومتر مربع زندان لیبرتی به بند کشیدند... با این امید که تشکیلاتمان را از هم پاشیده و نیروهای آن را پراکنده و مضمحل کنند، ولی هیهات! بیچاره شبپرستان که مجاهدین را نشناخته بودند…».
مجاهد شهید حسن جباری
متولد 1351ـ تهران
فوق دیپلم حسابداری
سابقه مبارزه: 11سال
مرا غایب مبین از صحنه رزم
منم توفنده روح و عزم من جزم
درون رگ رگ هر راهی راه
من آن خشمم من آن ایمان من آن عزم.
«… به فرموده مولایم علی (ع) از جایم تکان نخواهم خورد و از آرمانم که همانا آرمان آزادی یک خلق در زنجیر و اسیر است کوتاه نخواهم آمد و هرگز به دشمن پشت نخواهم کرد، سینه به سینه و سپر به سپر با همین تن بیسپر همچون شهدای 6 و7مرداد و 19فروردین در خاک پاک اشرف و شهدای مظلوم زندان لیبرتی در 22بهمن و 25خرداد میجنگم… و همین برایم افتخار و سعادت است».
مجاهد شهید محمد (مقداد) جعفرزاده
متولد 1342ـ تبریز
سابقه مبارزه: 34سال
از لابلای خونها میگذرند
از دهانهٴ زخمها
اما عطرشان، عطر گلهای سنبل است
با استخوانهای شکسته
با گوشتهای پاره پاره
زره میسازند برای خود
تا از میان لایههای کینه
تو را پیدا کنند
ای آزادی!
«به استقبال رزم و آزمایش در این مرحله میرویم و با اصل «کس نخارد» و با مرزبندی (با) ارتجاع و استعمار، هیچگونه سستی و ضعف و ذلت را نمیپذیریم و به هر جنگ نظامی و ایدئولوژیک بیا بیا میگویم تا فتح مبین را برای خلق خود به ارمغان بیاوریم. در این میدان جنگ، آن کس میماند که شایستهٴ این دوران است و بهای آن را میدهد و با تقدیم جان که کمترین، برای هر مجاهد خلق است».
مجاهد شهید حسین مام رسولی
متولد 1343 ـ نقده
سابقه مبارزه: 32سال
«رنج از گردههای کردستان برمیخیزد
چرا که تو دوستش داری
و زیرا که
برادران و خواهران تو
بر یالها و سینهٴ دشتهایش به خون غلطیدهاند.
و باز هم زیرا که
مشعلی فراراه ماست.
با شعلههایی حقیقی…
«همهٴ وجودم، افتخارم، انگیزه و حیاتم در بودن در این مسیر خلاصه میشود. به چیزی جز این تف کرده و هیهات مناالذله میگویم و با صدای رسا میگویم که من مجاهد هستم و مجاهد خواهم زیست و مجاهد در این مسیر خواهم مرد و این مایه رستگاریام در هر دو دنیا میباشد… آرزو و آرمان خودمان که همان محقق کردن دولت مهر تابان در سرزمین شیرو خورشید است فرا رسیده و با همین انگیزه و اشتیاق به مصاف سختیها و تعهدات خواهم رفت».
مجاهد شهید ابوالقاسم رضوانی
متولد1330 ـ سمنان
وکیل دادگستری و فوقلیسانس حقوق
سابقه مبارزه: 36سال
چون پیشتاز خویش
ایران ببین!
این خون سرخ و داغ مجاهد به خاک دشت
بار دگر
به پرچم تو رنگ میدهد
دژخیم در تله است
از عزم پایداری اشرف
الهام گیر
برپا به پیش
«… رستگاری از آن کسی است که خونش در خاک اشرف ریخته شود و در کنار شهدای 6 و7مرداد و 19فروردین به خاک سپرده شود…».
«از خدا میخواهم سرنگونی رژیم ولایتفقیه را نزدیک و دیدگان مردم ایران برا به جمال جان جانان و مهر تابان روشن نماید».
مجاهد شهید حسین سلطانی
تولد: 1335 ـ شهرضا
تحصیلات: فوق دیپلم راه و ساختمان
سابقه مبارزاتی: 33سال
جهان را ببین
که عطر استقامتت را
استشمام میکند
جهانی خبردار شده است.
از شکفتن گل پایداری تو
ما به پرسش «کیستی؟» پاسخ دادیم!
و بود شدیم.
شب از ما پرسید کیستی؟
و ما با خروش خویش
علیه تاریکی
گفتیم که از جنس نوریم
«قتلعام زندانیان مجاهد در سال 67... این پیام را میدهد که مجاهد خلق اهل سازش و تسلیم نیست… من هم با تمسک به همان خونهای پاک که بهناحق بر زمین ریخته شد سوگند یاد میکنم که تا رهایی خلق قهرمان و بردن سیمرغ رهایی مردم ایران خواهر مریم به تهران لحظهیی از پای ننشینم و با جنگ صد برابر بهپیش بتازم».
مجاهد شهید نبیالله سیف
متولد 1332 ـ تهران
سابقه مبارزه: 40سال
سابقه زندان: 4سال زندانی سیاسی در رژیم شاه
«... در این زمانه پر فتنه و در این زمانه پر آشوب، سکان کشتی توفان زده و خمینی گزیده خلق ایران را رهبری عقیدتی من به دست دارد تا آن را به ساحل امن برساند. در این مسیر هر زاغ و زغن، هر مار و افعی کمین کرده است و هر روز با حیلهای خاک در چشم خلق میپاشد تا نگذارد این ناخدا کشتی را به ساحل برساند. خدایا، یار و مددکارش باش... بله من مجاهد خلق از همین اشرف و لیبرتی که دشمن آن را شبه اوین کرده است، پلی به سوی تهران میسازم. تا آخوندهای دیو صفت و دینفروش و ضدبشر را سرنگون نکنم لحظهای آرام نخواهم نشست... هر آنچه را که در اشرف و لیبرتی میگذرد را عین کارزار سرنگونی میبینم و تا رساندن مهر تابان به تهران دمی از پای نخواهم نشست. یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ یا او سر ما بدار سازد آونگ»
«من مجاهد خلقم، مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم و بر عهد و پیمانم با خدا و خلق و شهیدان و بر سوگندهای خود پایدار و استوارم... همانطور که در 40سال گذشته از روز اول روی وفا با خدا و خلق وفادار بودهام، وفادار میمانم تا رژیم خمینی ددمنش و نوکران بیجیره و مواجب او بدانند اگر شرایط 100 بار هم سختتر از این باشد صدایی بجز هیهات مناالذله از من نخواهد شنید. وفای به عهد با رهبری را دشمن میتواند پس از شهادت من از هر قطره خونم بیند که بر زمین ریخته میشود و اسم او را ترسیم میکند».
مجاهد شهید شهرام یاسری
متولد 1340 ـ لاهیجان
سابقه مبارزه:33سال
سابقه زندان:3سال در زندانهای خمینی
اینجا غرور میهنم را میجویم و کومههای محرومانی را بیاد میآورم که تو فریاد دلنشین و بلندشان شدهای. اینجا همه خاطرهها را تا انتهای فخر و گریستن بیاد میآورمشکوه نبردهایت را از اولین تکههای مذاب نارنجک تا انتشار طعم آزادی در دهان مردم. تا انتشار ارتش آزادی در تمامی میدانها.
«آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد، عین کارزار سرنگونی است و هیچ تردیدی در آن نیست. ایمان قاطع داریم که دورانی تغییر کرده که این تغییر نیز بر اساس کس نخارد حاصل کار و تلاش و پایداری نسلی که… مقهور هیچ تعادل قوایی نشود و هر غیرممکنی را ممکن سازد».
مجاهد شهید فریبرز شیخ الاسلام
تولد: 1346 ـ سبزوار
سابقه مبارزاتی: 24سال
تحصیلات: دانشجوی پرستاری
سرخ و جسور
نزدیک حس مرگ قدم میزنیم ما
در روی میز زندگی
نظمی که ننگ چیده، به هم میزنیم ما
با مشت و با لگد و خشم و با خروش
زیر بساط ظلم و ستم میزنیم ما
فرازی از وصیتنامه قهرمان مجاهد شهید فریبرز شیخالاسلامی
«… پدر و مادر عزیزم میدانم که دوری از شما چقدر سخت است. بهخصوص برای شما دوری از فرزند. اما جنایتها و خیانتهای رژیم خمینی و دنبالچههای آن و ظلم و ستمی که به مردم و خلق ایران روا داشتند، هیچ راهی جز نبرد رو در رو و مبارزه مسلحانه انقلابی را باقی نمیگذارد. اگر من و هزاران مجاهد دیگر لباس رزم به تن نمیکردیم، دیگر از شرف و اعتبار و حیثیت این خلق در زنجیر چه چیزی باقی میماند و دیوان حاکم چه بهروز این خلق میآوردند».
مجاهد شهید حسن غلامپور نوبیجاری
متولد 1338 ـ لاهیجان
سابقه مبارزه: 33سال
سابقه زندان: بیش از 4سال در رژیم خمینی
پگاهی بود و من،
از خویش بیخویش
به راهی که پر از گلبرگ خون بود
ز پیچ جادهای در جنگل درد
به امید طلوعی میگذشتم.
تمام طول راه،
از گریهتر بود
تن جنگل
پر از زخم تبر بود
ولی پیغام هر گلبرک پرپر
سفر بود و سفر بود و سفر بود
«... از 33سال پیش سازمان را برای سرنگونی رژیم ضدبشری انخاب کرده و به زندگی عادی پشت کردهام. ماندن در رکاب رهبری عقیدتیام مسعود و مریم را تحت هر شرایطی چه در پیروزی و چه در شکست انتخاب کردهام و به آن تا آخرین قطره خون و نفسم متعهد میباشم… نهایت سپاسگزاری و تشکر را از سازمان و رهبری دارم که من را برای حفاظت از اموال در اشرف انتخاب کرده، امیدوارم لایق و شایسته این انتخاب باشم و هر ابتلایی را در اشرف با جان و دل میپذیرم».
مجاهد قهرمان شهید مجید فردی شیویاری
تولد: 1344 تهران
سابقه مبارزاتی: 34سال
زندانی سیاسی در رژیم خمینی: 4سال
فردای آن سپیده دم خونین
در پای هر بوتهٴ باغ گلبرگها
سرخ کرده بود خاک را
گفتم
بهارا! بهارا!
میبینی این فدیهها را؟
با این همه نوجوانه
بس نیست تا تو بیایی؟
«اشرفی یعنی در تاریکی محض چراغ امید بودن، اشرفی بودن یعنی شکافتن بنبستهای غیرممکن. اشرفی بودن یعنی فدای بیحد و مرز، عشق به همرزم و نثار یکطرفه و بیچشمداشت، اشرفی بودن یعنی شاد و سبکبار زیستن در روزگاری که خنده را روی لبها شکار میکنند، اشرفی بودن یعنی سلام گفتن بر ابتلائات، اشرفی بودن یعنی جنگ صد برابر و تعهدپذیری هزار برابر در هرکجا که باشیم».
مجاهد شهید غلامعباس گرمابی
متولد1336 ـ قوچان
سابقه مبارزه: 34سال
«… مرگ ما مردن نیست
شور این خون روان را
سر خشکیدن و افسردن نیست
مرگ ما پروازی ست
شرف بودن ما
در شرف جانبازی است».
«زندگی مطلوب من در مرحله کنونی از مبارزه سازمان، برای من (در) همین جا، اشرف، است. … دشمن هر چه شرایط را برای ما سختتر کند معلوم است که ما کارمان درست است و باید تلاشمان را چند برابر کنیم».
«سوگند یاد میکنم که با یاد هزاران شهید مجاهد خلق و همرزمم، از شهدای فروغ ایران و فروغ اشرف تا شهدای اخیر لیبرتی، درفش و مشعل فروزان آنها را برافراشته و راه سرخشان را ادامه دهم».
مجاهد شهید سعید نورسی
متولد 1333 ـ درگز
سابقه مبارزه: 27سال
سابقه زندان: بیش از 3سال در رژیم خمینی
فوق دیپلم تربیتبدنی
«گاه که میخرامی بربلندترین قلههای فرزانگی لبریز فخر میشوم گاه که میرزمی لبریز عزم میشوم و گاه که میدرخشی سرشار عشق و بناگاه، ستودنت را آغاز میکنم…».
«... مجاهدین خلق، پشت ابرهای تیرهٴ اختناق و زنجیر، خورشید آزادی را میبینند و من که عضوی از آنها هستم به خود میبالم، چون با آنها بودم و دیدم که چگونه در هر دورهای بر علیه شرایط سخت شوریدند و تسلیم شرایط نشدند و این امکان نداشت جز با رهبری ذیصلاح که با آموزشها و ارشادات خود نگذاشتند سایهای حتی ناچیز از ندامت از دود و دم برپا کردهٴ ارتجاع و استعمار، بر ذهن و تفکر ما بنشیند… ما در عمل لحظه به لحظه به حقیقت دیدیم آنچه (را که) در لیبرتی و اشرف میگذشت و ایمان آوردیم که همه از کارزار سرنگونی و تغییر دوران درجمیع جهات بود و چه آزمایشی غرور انگیز بوده و هست که عبور از آنها جزو افتخارات هر مجاهد است»... .