موضوع این مقاله مواد مخدر و رابطه نظام ولایت با این مقوله است: ابتدا به شروع یک خبر از سایت پلیس رژیم مربوط به تاریخ نهم اردیبهشت سال 89، توجه کنید:
«گروه ناجـــــــــا-رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی در ریاض پایتخت عربستان سعودی تاکید کرد: کشورهای اسلامی هدف نخست باندهای مافیایی و سندیکاهای تهیه، تولید و توزیع مواد مخدر هستند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، سردار حمیدرضا حسین آبادی در این زمینه تصریح کرد: افغانستان در سال 2009 میلادی بهعنوان بزرگترین مرکز تولید حشیش در جهان شناخته شد که این قضیه با توجه به حضور نیروهای امریکایی و دیگر کشورهای غربی در این کشور یک تهدید جدی برای جهان اسلام و کشورهای منطقه محسوب میشود.»
ملاحظه کردید در چند سطر سرکرده نیروی انتظامی در مورد خطر مواد مخدر مدافع کشورهای اسلامی شد و استکبار جهانی را بهخصوص با توجه به حضورش در افغانستان، در مورد تولید مواد مخدر بهخصوص حشیش یک تهدید جدی برای جهان اسلام ذکر کرد.
اما واقعیت چیست؟ داستان تولید مواد مخدر در منطقه خاورمیانه و صدور آن به سایر کشورهای آسیائی و آمریکای لاتین یا اروپا و آمریکای شمالی از چه قراراست؟
اجازه بدهید چند سطر دیگر از ادعاهای پاسدار حمیدرضا حسین آبادی سرکرده مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی را در همان اجلاس ریاض مرور کنیم:
«در سال گذشته میلادی با تلاش پلیس ایران از ترانزیت بیش از 14تن مواد مخدر به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس جلوگیری شد… کشف این میزان مواد مخدر در واقع سهمی بوده که کشورهای عربی منطقه میبایستی در کشف و ضبط آنها مبادرت میورزیدند…
به گفته وی با توجه به تلاش نیروی انتظامی در مبارزه با مواد مخدر، اکنون بسیاری از سازمانها و مجامع بینالمللی اذعان میکنند که جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم مبارزه با این معضل اجتماعی است…
سردار حسین آبادی در خصوص کمکهای بینالمللی به ایران تصریح کرد: میزان کمکهای اعطایی به جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با تلاشهای بهعمل آمده در این زمینه بسیار ناچیز است».
بله با دو ادعای دیگر از طرف رژیم آشنا شدیم یکی اینکه مواد مخدری که رژیم در حال صدور به کشورهای عربی کشف کرده سهم کشف خود آنها بوده و دوم اینکه میزان کمکهای سازمان ملل به رژیم برای مبارزه با مواد مخدر کم بوده و رژیم استحقاق کمک بیشتری دارد. باز هم این سؤال پیش میآید که واقعیت مواد مخدر در نظام ولایتفقیه چیست؟ همه میدانند که سرنخ هر قاچاقی در نظام ولایتفقیه از بیت خامنهای و یا از قرارگاههای تروریستی سپاه شروع میشود، ولی این تمام واقعیت نیست.
مواد مخدر چماقی برای باجگیری از جامعه جهانی:
روزنامه آفتاب یزد: 11اسفند 1387: «حالا که اروپاییان مجاهدین خلق را از لیست گروههای تروریستی درآورده و به آن وجهه قانونی دادهاند، خوب است ما هم بیاییم ترانزیت مواد مخدر را که به اروپا میشود و ما جلویش را گرفتیم و مثل سد جلوی این بلا ایستادیم آزاد کنیم تا این موادمخدر به طرف اروپا برود و پدر آنها هم در بیاید».
این اعتراف هم که در دعوای باندی بین قضائیه رژیم و انتظامی بیرون زده، سند جرم بارزی است:
سردار حمیدرضا حسین آبادی: «طی یکماه و نیم اخیر دو هزار قاچاقچی شیشه در کشور دستگیر شدهاند که متاسفانه به دلیل نبود قانون برای برخورد با این افراد تمامی آنان آزاد شدند».
پس کسانی که تحت نام قاچاقچی مواد مخدر دستگیر، زندانی و حتی اعدام میشوند چه کسانی هستند؟ ستاد اجتماعی مجاهدین در زمان ریاست جمهوری آخوند خاتمی و در جریان قیام قهرمانه دانشجویان در 18تیر 78، براساس اسناد درونی رژیم به این سؤال پاسخ داده بود:
مواد مخدر بهانه برای پروندهسازی مخالفین
«ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور 25تیر78: شورایعالی امنیت رژیم به ارگانهای اطلاعاتی و انتظامی خود دستور داده است که برای دانشجویان و مردم شرکت کننده در قیام تیر 78 پرونده اراذل و اوباش و سوابق کیفری مانند حمل و فروش مواد مخدر و سرقت تشکیل دهند».
رژیم مخالفان را تنها با تهمت داشتن مواد مخدر سرکوب نمیکند، خود مواد مخدر هم یکی از ابزارهای مقابله با مردم و از دور خارج کردن و زمینگیر کردن جوانان است.
به گفته منابع رژیم، استان کردستان بعد از انقلاب ضدسلطنتی رتبه آخر مصرف مواد مخدر در کشور را داشت اما بعد از دوره استانداری محمدرضا رحیمی معاون اول فعلی پاسدار احمدینژاد، مصرف مواد مخدر در این استان، به شدت رایج شده و افزایش پیدا کرد، دژخیم رحیمی که خود را سردار سازندگی کردستان مینامید با افتخار میگفت: «من بهجای اسلحه به دست کردها وافور دادم».
این وضعیت خاص استان کردستان نیست: در بسیاری ازشهرها که در سالهای گذشته، به سختی یک معتاد پیدا میشد، در زمان حاکمیت ولایتفقیه اعتیاد بیداد میکند. به یک اعتراف دیگر توجه کنید:
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر: مهندس طاهری درهمایش هماهنگ سازی دستگاهها و سازمانهای مسئول دراجرای عملیات کنترل عمره گزاران سال89، بابیان اینکه نرخ رسمی معتادان درایران1/7 (هفت و یک دهم تا هشت و دو دهم) تا2/8 درصد است گفت مواد مخدر کشور را زمینگیر کرده است.
یکی از مقامات سابق رژیم اعتراف کرده بود: «از سال 1374 تا سال 1378 ترانزیت اصلی و عمده مواد مخدر در دست وزارت اطلاعات بود، و قاچاقچیان بیسیمهائی داشتند که نصف کره زمین را پوشش میداد». کمی بعد نیروی تروریستی قدس هم در امر قاچاق مواد مخدر وارد شد. تا همزمان چند هدف دیگر برون مرزی برای رژیم را محقق کند. که چپاول و پرکردن جیب پاسدارهای تازه به دوران رسیده یک بخش ثابت آن بوده و هست.
زمینههای چپاول و غارت به روش غیرقانونی در رژیم خمینی و بهخصوص نهادهای امنیتیاش مثل سپاه و وزارت اطلاعات به قدری گسترده است که وقت ما اجازه بررسی و حتی اشاره به همه اونها را نمیدهد. به همین علت تنها میپردازیم به کثیفترین انواع تجارت که در دست سپاه پاسداران این نیروی جهنمی وابسته به ولیفقیه قرار دارد، یعنی تجارت مواد مخدر. ابتدا کمی اطلاعات پایه را مرور کنیم.
به گزارش دفتر نمایندگی سازمان مللمتحد در امور مبارزه با مواد مخدر حدود40 درصد از مواد مخدر وارد شده به ایران در همین کشور میماند و 60 درصد بقیه آن به کشورهای عراق، ترکیه، آذربایجان و سرانجام به اروپا میرسد. متوسط مصرف داخلی بهطور متوسط 4تن است. ، طبق ارزیابی سازمان ملل بهطور متوسط روزانه 10تن مواد مخدر به ایران وارد میشود و 4تن آن مصرف و 6تن، ترانزیت میشود. با این حساب سالانه3650تن مواد مخدر وارد بازار ایران میشود. نیروی انتظامی فقط 8درصد از 3650تن مواد مخدری را که وارد ایران میشود توقیف میکند (که بخشی از آنرا دوباره بهبازار مصرف داخل و یا خارج عرضه میکند) و 92درصد آن یعنی سالانه 3350تن مواد مخدر، بدون درد سر و اشکال، بهدست توزیعکنندگان فرعی و مصرفکنندگان داخلی و خارجی میرسد. جابهجایی این حجم از مواد مخدر و عبوردادن این مواد از ایستهای متعدد بازرسی، چگونه انجام میشود و کارکیست؟
با نگاهی به میزان درآمد فروش مواد مخدر بهتر میشود به جواب سؤال نزدیک شد. البته مدتهاست رژیم حواسش جمع شده و آمارهای کلی نمیدهد برمیگردیم به آمارهای سال 82:
در مورد درآمد ناشی از تجارت مواد مخدر در ایران. یکی از سرکردگان ستاد به اصطلاح مبارزه با مواد مخدر چنین محاسبه میکند که اگر حداقل فروش مواد مخدر در کشور را طی سال82روزانه 2تن فرض کنیم، تجارت مواد مخدر طی همین سال بالغ بر4500میلیارد تومان درآمد داشته است.
یعنی حدود 45درصد رقم مصوَب درآمد نفت کشور در سال1381. اگر فرض کنیم که توزیع مواد مخدر هنوز با همین نرخ، سود و بازدهی داشته باشد، مصرف روزانه 4تن مواد مخدر در ایران میتواند سالی 9هزارمیلیارد تومان درآمد ایجاد کند که برآن باید درآمد ناشی از «حق ترانزیت» روزانه 6تن مواد مخدر بهخارج را هم اضافه کرد. یعنی معادل 20میلیارد تومان درآمد! این رقم البته مربوط به سال 82 میشود در مورد سال 88 و 89 به چند رقم توجه کنید:
روزنامه ابتکار 20اردیبهشت1389: سردار حمیدرضا حسین آبادی رئیس مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی گفت «در طول سال 88، 951 کیلو شیشه در کشور کشف و ضبط شد در حالی که تنها در 45روز اول امسال 251 کیلوگرم شیشه کشف شد و این وضعیت بسیار ناگواری را در کشور ایجاد کرده است».
حسینآبادی گفت: «در سال گذشته قیمت هر کیلو شیشه در کشور 100 تا 125 میلیون تومان بود و این رقم در سال جاری به 10 تا 15 میلیون تومان رسیده که این امر موجب افزایش مصرف شیشه در کشور شده است».
این رقمها فقط مربوط به مصرف شیشه بود، درآمد حاصل از فروش سایر انواع مواد مخدر فعلا بماند تا بعد به آن برسیم. اما سؤال بعدی سفید کردن این پول سیاه در کجا انجام میشه وکارکیست؟ چگونه است که بهرغم روشن بودن این حجم کلان درآمد روزانه از فروش مواد مخدر، آیا باز هم در درون رژیم کسی نمیتواند سر نخ آن را پیدا کند؟
یک قلم بیش از ششصد هزار ایرانی در شیخ نشینهای مختلف امارات زندگی میکنند، که بیش 300میلیارد دلار، در 12225 شرکت، در امارات سرمایهگذاری کردهاند، شرکتهای پوششی رژیم هم در بین همین شرکتها بهکار پولشوئی و سایر اقدامات خلاف قانون رژیم مشغولند. اما در این مقاله دیدیم در داخل کشور مواد مخدر آن روی سکه سرکوب رژیم عمل کرده است و در همان زمان بهعنوان دومین منبع درآمد آخوندها بعد از نفت، جیب ایادی رژیم و صندوق اقدامات تروریستی برون مرزی آنها را تامین کرده است. آخوندها در عین حال و تحت عنوان مبارزه با مواد مخدر، جیب ارگانهای بینالمللی برای مبارزه با مواد مخدر را هم زدهاند. اما اینها تمام کارنامه رژیم ضدبشری در امر مواد مخدر نیست. این موضوع را باز هم دنبال میکنیم.
«گروه ناجـــــــــا-رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی در ریاض پایتخت عربستان سعودی تاکید کرد: کشورهای اسلامی هدف نخست باندهای مافیایی و سندیکاهای تهیه، تولید و توزیع مواد مخدر هستند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، سردار حمیدرضا حسین آبادی در این زمینه تصریح کرد: افغانستان در سال 2009 میلادی بهعنوان بزرگترین مرکز تولید حشیش در جهان شناخته شد که این قضیه با توجه به حضور نیروهای امریکایی و دیگر کشورهای غربی در این کشور یک تهدید جدی برای جهان اسلام و کشورهای منطقه محسوب میشود.»
ملاحظه کردید در چند سطر سرکرده نیروی انتظامی در مورد خطر مواد مخدر مدافع کشورهای اسلامی شد و استکبار جهانی را بهخصوص با توجه به حضورش در افغانستان، در مورد تولید مواد مخدر بهخصوص حشیش یک تهدید جدی برای جهان اسلام ذکر کرد.
اما واقعیت چیست؟ داستان تولید مواد مخدر در منطقه خاورمیانه و صدور آن به سایر کشورهای آسیائی و آمریکای لاتین یا اروپا و آمریکای شمالی از چه قراراست؟
اجازه بدهید چند سطر دیگر از ادعاهای پاسدار حمیدرضا حسین آبادی سرکرده مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی را در همان اجلاس ریاض مرور کنیم:
«در سال گذشته میلادی با تلاش پلیس ایران از ترانزیت بیش از 14تن مواد مخدر به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس جلوگیری شد… کشف این میزان مواد مخدر در واقع سهمی بوده که کشورهای عربی منطقه میبایستی در کشف و ضبط آنها مبادرت میورزیدند…
به گفته وی با توجه به تلاش نیروی انتظامی در مبارزه با مواد مخدر، اکنون بسیاری از سازمانها و مجامع بینالمللی اذعان میکنند که جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم مبارزه با این معضل اجتماعی است…
سردار حسین آبادی در خصوص کمکهای بینالمللی به ایران تصریح کرد: میزان کمکهای اعطایی به جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با تلاشهای بهعمل آمده در این زمینه بسیار ناچیز است».
بله با دو ادعای دیگر از طرف رژیم آشنا شدیم یکی اینکه مواد مخدری که رژیم در حال صدور به کشورهای عربی کشف کرده سهم کشف خود آنها بوده و دوم اینکه میزان کمکهای سازمان ملل به رژیم برای مبارزه با مواد مخدر کم بوده و رژیم استحقاق کمک بیشتری دارد. باز هم این سؤال پیش میآید که واقعیت مواد مخدر در نظام ولایتفقیه چیست؟ همه میدانند که سرنخ هر قاچاقی در نظام ولایتفقیه از بیت خامنهای و یا از قرارگاههای تروریستی سپاه شروع میشود، ولی این تمام واقعیت نیست.
مواد مخدر چماقی برای باجگیری از جامعه جهانی:
روزنامه آفتاب یزد: 11اسفند 1387: «حالا که اروپاییان مجاهدین خلق را از لیست گروههای تروریستی درآورده و به آن وجهه قانونی دادهاند، خوب است ما هم بیاییم ترانزیت مواد مخدر را که به اروپا میشود و ما جلویش را گرفتیم و مثل سد جلوی این بلا ایستادیم آزاد کنیم تا این موادمخدر به طرف اروپا برود و پدر آنها هم در بیاید».
این اعتراف هم که در دعوای باندی بین قضائیه رژیم و انتظامی بیرون زده، سند جرم بارزی است:
سردار حمیدرضا حسین آبادی: «طی یکماه و نیم اخیر دو هزار قاچاقچی شیشه در کشور دستگیر شدهاند که متاسفانه به دلیل نبود قانون برای برخورد با این افراد تمامی آنان آزاد شدند».
پس کسانی که تحت نام قاچاقچی مواد مخدر دستگیر، زندانی و حتی اعدام میشوند چه کسانی هستند؟ ستاد اجتماعی مجاهدین در زمان ریاست جمهوری آخوند خاتمی و در جریان قیام قهرمانه دانشجویان در 18تیر 78، براساس اسناد درونی رژیم به این سؤال پاسخ داده بود:
مواد مخدر بهانه برای پروندهسازی مخالفین
«ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور 25تیر78: شورایعالی امنیت رژیم به ارگانهای اطلاعاتی و انتظامی خود دستور داده است که برای دانشجویان و مردم شرکت کننده در قیام تیر 78 پرونده اراذل و اوباش و سوابق کیفری مانند حمل و فروش مواد مخدر و سرقت تشکیل دهند».
رژیم مخالفان را تنها با تهمت داشتن مواد مخدر سرکوب نمیکند، خود مواد مخدر هم یکی از ابزارهای مقابله با مردم و از دور خارج کردن و زمینگیر کردن جوانان است.
به گفته منابع رژیم، استان کردستان بعد از انقلاب ضدسلطنتی رتبه آخر مصرف مواد مخدر در کشور را داشت اما بعد از دوره استانداری محمدرضا رحیمی معاون اول فعلی پاسدار احمدینژاد، مصرف مواد مخدر در این استان، به شدت رایج شده و افزایش پیدا کرد، دژخیم رحیمی که خود را سردار سازندگی کردستان مینامید با افتخار میگفت: «من بهجای اسلحه به دست کردها وافور دادم».
این وضعیت خاص استان کردستان نیست: در بسیاری ازشهرها که در سالهای گذشته، به سختی یک معتاد پیدا میشد، در زمان حاکمیت ولایتفقیه اعتیاد بیداد میکند. به یک اعتراف دیگر توجه کنید:
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر: مهندس طاهری درهمایش هماهنگ سازی دستگاهها و سازمانهای مسئول دراجرای عملیات کنترل عمره گزاران سال89، بابیان اینکه نرخ رسمی معتادان درایران1/7 (هفت و یک دهم تا هشت و دو دهم) تا2/8 درصد است گفت مواد مخدر کشور را زمینگیر کرده است.
یکی از مقامات سابق رژیم اعتراف کرده بود: «از سال 1374 تا سال 1378 ترانزیت اصلی و عمده مواد مخدر در دست وزارت اطلاعات بود، و قاچاقچیان بیسیمهائی داشتند که نصف کره زمین را پوشش میداد». کمی بعد نیروی تروریستی قدس هم در امر قاچاق مواد مخدر وارد شد. تا همزمان چند هدف دیگر برون مرزی برای رژیم را محقق کند. که چپاول و پرکردن جیب پاسدارهای تازه به دوران رسیده یک بخش ثابت آن بوده و هست.
زمینههای چپاول و غارت به روش غیرقانونی در رژیم خمینی و بهخصوص نهادهای امنیتیاش مثل سپاه و وزارت اطلاعات به قدری گسترده است که وقت ما اجازه بررسی و حتی اشاره به همه اونها را نمیدهد. به همین علت تنها میپردازیم به کثیفترین انواع تجارت که در دست سپاه پاسداران این نیروی جهنمی وابسته به ولیفقیه قرار دارد، یعنی تجارت مواد مخدر. ابتدا کمی اطلاعات پایه را مرور کنیم.
به گزارش دفتر نمایندگی سازمان مللمتحد در امور مبارزه با مواد مخدر حدود40 درصد از مواد مخدر وارد شده به ایران در همین کشور میماند و 60 درصد بقیه آن به کشورهای عراق، ترکیه، آذربایجان و سرانجام به اروپا میرسد. متوسط مصرف داخلی بهطور متوسط 4تن است. ، طبق ارزیابی سازمان ملل بهطور متوسط روزانه 10تن مواد مخدر به ایران وارد میشود و 4تن آن مصرف و 6تن، ترانزیت میشود. با این حساب سالانه3650تن مواد مخدر وارد بازار ایران میشود. نیروی انتظامی فقط 8درصد از 3650تن مواد مخدری را که وارد ایران میشود توقیف میکند (که بخشی از آنرا دوباره بهبازار مصرف داخل و یا خارج عرضه میکند) و 92درصد آن یعنی سالانه 3350تن مواد مخدر، بدون درد سر و اشکال، بهدست توزیعکنندگان فرعی و مصرفکنندگان داخلی و خارجی میرسد. جابهجایی این حجم از مواد مخدر و عبوردادن این مواد از ایستهای متعدد بازرسی، چگونه انجام میشود و کارکیست؟
با نگاهی به میزان درآمد فروش مواد مخدر بهتر میشود به جواب سؤال نزدیک شد. البته مدتهاست رژیم حواسش جمع شده و آمارهای کلی نمیدهد برمیگردیم به آمارهای سال 82:
در مورد درآمد ناشی از تجارت مواد مخدر در ایران. یکی از سرکردگان ستاد به اصطلاح مبارزه با مواد مخدر چنین محاسبه میکند که اگر حداقل فروش مواد مخدر در کشور را طی سال82روزانه 2تن فرض کنیم، تجارت مواد مخدر طی همین سال بالغ بر4500میلیارد تومان درآمد داشته است.
یعنی حدود 45درصد رقم مصوَب درآمد نفت کشور در سال1381. اگر فرض کنیم که توزیع مواد مخدر هنوز با همین نرخ، سود و بازدهی داشته باشد، مصرف روزانه 4تن مواد مخدر در ایران میتواند سالی 9هزارمیلیارد تومان درآمد ایجاد کند که برآن باید درآمد ناشی از «حق ترانزیت» روزانه 6تن مواد مخدر بهخارج را هم اضافه کرد. یعنی معادل 20میلیارد تومان درآمد! این رقم البته مربوط به سال 82 میشود در مورد سال 88 و 89 به چند رقم توجه کنید:
روزنامه ابتکار 20اردیبهشت1389: سردار حمیدرضا حسین آبادی رئیس مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی گفت «در طول سال 88، 951 کیلو شیشه در کشور کشف و ضبط شد در حالی که تنها در 45روز اول امسال 251 کیلوگرم شیشه کشف شد و این وضعیت بسیار ناگواری را در کشور ایجاد کرده است».
حسینآبادی گفت: «در سال گذشته قیمت هر کیلو شیشه در کشور 100 تا 125 میلیون تومان بود و این رقم در سال جاری به 10 تا 15 میلیون تومان رسیده که این امر موجب افزایش مصرف شیشه در کشور شده است».
این رقمها فقط مربوط به مصرف شیشه بود، درآمد حاصل از فروش سایر انواع مواد مخدر فعلا بماند تا بعد به آن برسیم. اما سؤال بعدی سفید کردن این پول سیاه در کجا انجام میشه وکارکیست؟ چگونه است که بهرغم روشن بودن این حجم کلان درآمد روزانه از فروش مواد مخدر، آیا باز هم در درون رژیم کسی نمیتواند سر نخ آن را پیدا کند؟
یک قلم بیش از ششصد هزار ایرانی در شیخ نشینهای مختلف امارات زندگی میکنند، که بیش 300میلیارد دلار، در 12225 شرکت، در امارات سرمایهگذاری کردهاند، شرکتهای پوششی رژیم هم در بین همین شرکتها بهکار پولشوئی و سایر اقدامات خلاف قانون رژیم مشغولند. اما در این مقاله دیدیم در داخل کشور مواد مخدر آن روی سکه سرکوب رژیم عمل کرده است و در همان زمان بهعنوان دومین منبع درآمد آخوندها بعد از نفت، جیب ایادی رژیم و صندوق اقدامات تروریستی برون مرزی آنها را تامین کرده است. آخوندها در عین حال و تحت عنوان مبارزه با مواد مخدر، جیب ارگانهای بینالمللی برای مبارزه با مواد مخدر را هم زدهاند. اما اینها تمام کارنامه رژیم ضدبشری در امر مواد مخدر نیست. این موضوع را باز هم دنبال میکنیم.