728 x 90

-

کشتی به‌گل نشستهٴ نظام و ترس از جوانان

-

خامنه ای ولی فقیه ارتجاع
خامنه ای ولی فقیه ارتجاع
قسمت عمده سخنرانی علی خامنه‌ای در روز دوشنبه 13اردیبهشت، خطاب به گروهی از نیروهای رژیم که تحت عنوان معلم و فرهنگی نزدش رفته بودند، به ابراز نگرانی از شرایط فرهنگی، وضعیت فکری جوانان و تهدیدی که از این سو متوجه رژیم است، اختصاص داشت.

علی خامنه‌ای در همین رابطه از جمله گفت که «نظام سلطه بین‌المللی» «برای نسل آینده» طرح و برنامه دارد و «می‌خواهد نسلی در کشورها تربیت بشود که فکر او را داشته باشد، فرهنگ او را داشته باشد». خامنه‌ای در همین رابطه، هم از صدا و سیمای تحت امرش ابراز ناخرسندی کرد که «چنان که باید عمل نشده» و برنامه‌های مناسبی برای جوانان ندارد و هم از وزارت ارتباطات که مسئول کنترل و فضای مجازی است، ابراز ناخشنودی کرد که «چرا حواسمان نیست؟ چرا رها می‌کنیم این فضای غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟!».

این سؤال پیش می‌آید که چه شده که خامنه‌ای این چنین از وضع موجود هراسان است؟ آیا او واقعاً از نفوذ فرهنگ غربی نگران است؟

این پرسشها را بایستی در دامن واقعیت اصلی میهنمان دید و پاسخ داد؛ این واقعیت که در همهٴ زمینه‌ها، واقعاً کارد به استخوان مردم رسیده است؛ نگاهی به دم دستی‌ترین آمار و ارقام مربوط به اوضاع اقتصادی و اجتماعی که در رسانه‌های رژیم و حتی در رادیو تلویزیون حکومتی منعکس می‌شود؛ از 15میلیون بیکار، از فرو ریختن بیش از 80درصد جامعه به زیر خط فقر، از فساد و چپاول «میلیارد دلاری» مقامات رژیم که ورد زبان امام‌جمعه‌های خامنه‌ای شده و از رکود عمیقی که حتی خود ولی‌فقیه ارتجاع را نیز وامی‌دارد (در سخنرانی اول فروردین در مشهد) اعتراف کند «حدود 60درصد از امکانات تولیدمان تعطیل است» اینها همه گویای آن است که تضادهای انباشته جامعه ایران در نیمه دهه 90 شمسی به آستانهٴ انفجار رسیده و یک زلزلهٴ بنیان‌کن سیاسی اجتماعی در تقدیر است.

در چنین شرایطی روحانی روی کارآمد و لاف زد که کلید همهٴ قفلها و حلال همهٴ مشکلات را، از اشتغال و محیط زیست تا آب خوردن مردم را که همان برجام است، در مشت دارد… اما اکنون با گذشت دو سال و نیم از روی کارآمدن او و 4ماه از اجرایی شدن برجام، مشت خالی این شیخک مکار باز شده و آشکار گردیده که امامزادهٴ برجام کور می‌کند که شفا نمی‌دهد! آن‌چنان که اعضای دولت خود روحانی نیز ناچار اعتراف می‌کنند که حاصل برجام «تقریباً هیچ!» بوده است و بلکه اوضاع از هر لحاظ بدتر شده و کشتی رژیم، به‌راستی در همهٴ زمینه‌ها به گل نشسته است.

قربانی اول این شرایط، جوانان هستند؛ تنها به‌عنوان مثال، نرخ بیکاری در جوانان دو برابر بیکاری عمومی است. به این ترتیب جوانان به‌مثابه فعالترین و عصیانی‌ترین بخش جامعه ایران، آمادهٴ اشتغال و در آستانهٴ انفجارند، بنابراین غیرمننتظره نیست که خامنه‌ای و دیگر سردمداران رژیم از جوانان ابراز وحشت نمایند و اقدامات سرکوبگرانهٴ خود را، به‌رغم آن که کارایی خود را از دست داده، مدام تشدید کنند.

اما دجالگری علی خامنه‌ای آن است که هم‌چون همهٴ دیکتاتورهای در حال سقوط، این وضعیت را ناشی از عامل خارجی، استکبار و غرب و آمریکا و نفوذ و تحریک آنها وانمود می‌کند. در حالی که جوانان ایران به‌شدت تشنه تغییر و در جستجوی راه‌حل انقلابی هستند؛ راه‌حلی که در مجاهدین و مقاومت ایران متبلور است. همان که رژیم، به اذعان خودش حتی یک ذرهٴ آن را هم نمی‌تواند تحمل کند چرا که آن را منشأ و منبع الهام و انگیزهٴ مردم، به‌ویژه نسل جوان می‌داند.

اما سؤال این‌جاست که این وحشت که فصل‌مشترک هر دو باند رژیم است، پس چگونه حسن روحانی در سخنرانی روز سه‌شنبه (14اردیبهشت) خود در مراسم نمایشگاه بین‌المللی کتاب، سنگ آزادی اندیشه و آزادی بیان را به سینه زد و با اشاره به اظهارات روز قبل خامنه‌ای که با دجالگری از لزوم «تحمل مخالف» دم زده بود، روحانی نیز شیادانه و به طعنه گفت: «نقاد را دستگیر نمی‌کنند، نقاد را به زندان نمی‌برند!»

روشن است که در این مسابقه دجالیت و فریب، روحانی هم می‌خواهد خامنه‌ای را عامل اختناق و سرکوب معرفی کند و خودش را که در تمام اقدامات سرکوبگرانه و جنایتهای رژیم دست داشته و دارد، مبرا جلوه دهد.

باید دانست که دو باند حاکم در عین اتفاق‌نظر در مقابله با تهدید جدی و اصلی نظام، مجاهدین و مقاومت ایران، اما در شیوه مقابله، با هم اختلاف و تضاد جدی دارند، خامنه‌ای راه‌حل را در پناه بردن هر چه بیشتر به فرهنگ ارتجاعی و ایدئولوژی منحط و پوسیده آخوندی، با تمام ظواهرش جستجو می‌کند. اما باند رفسنجانی روحانی این شیوه را شکست خورده می‌دانند و سعی می‌کنند نسل جوان را با ظواهر و جاذبه‌های غربی سرگرم و منحرف سازند. اما باند خامنه‌ای می‌گویند با هر گونه شکاف و روزنه‌ای که در دیوار اختناق باز شود، این ایدئولوژی و فرهنگ انقلابی است که مجال رشد و گسترش می‌یابد، چرا که پاسخ عینی و واقعی به تضادهای جامعه ایران است و از بطن فرهنگ و تاریخ ایران جوشیده و بالیده است.

نگاهی گذرا به حساسیت دیوانه‌وار رژیم، هر جا که اثری و نامی از مجاهدین و مقاومت ایران در بین باشد، هر تردیدی در این زمینه را تبدیل به یقین می‌کند که رژیم آخوندی طی 37سال چالش مستمر و چنگ در چنگ، تنها تهدید و هماوردش را در هیأت مجاهدین و مقاومت ایران خیلی خوب تشخیص داده و آن را خط قرمز تخطی‌ناپذیر خود تعریف کرده و همان‌گونه که در جریان لغو سفر روحانی به اتریش نیز دیدیم تلاش می‌کند که آن را به همهٴ طرفهای خارجی خود نیز تفهیم کند. اما بی‌تردید تمام تلاشهای رژیم به‌دلیل تعارض آن با حرکت تاریخ و مشی تکامل، محکوم به شکست است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/68990308-0a4e-4d1e-916d-1d400f876358"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات