پس از ماهها تلاش برای بازپسگیری قسمت شرقی شهر حلب سرانجام نیروهای ارتش اسد موفق شدند که شهرحلب را به تصرف کامل خود درآورند.
آنچه که در این ایام در حلب اتفاق افتاد را تنها میشود در یک جمله خلاصه کرد" جنایت علیه بشریت".
دنیا بهخوبی شاهد بود که نیروهای اسد و حامیانش با چه سبعیت و شقاوتی شرق حلب را با ویرانی غیرقابل تصور و به معنای واقعی کلمه به"جهنم" تبدیل کردند اما آنانی که قادر به پیشگیری از این جنایات بودند، بیشرمانه تنها نظارهگر بودند.
پنج سال پیش از این، از شروع تظاهرات مردم علیه بشار اسد تا به امروز، حدود نیم میلیون نفرکشته و صدها هزار نفر زخمی و میلیونها نفر آواره در سراسر جهان، پیآمد سیاست بهغایت ددمنشانه دیکتاتور حاکم در سوریه بوده است. در حالی که کشورهای غربی و در رأس آنان دولت آمریکا از شروع شدت گرفتن سرکوب مردم از"سوریه بدون اسد"صحبت میکردند، دولتهای روسیه و رژیم آخوندی در حمایت تمام عیار از رژیم اسد، بهطور مستقیم وارد جنگ در این کشور شدند. در این میان، به باور بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران سیاسی، از یکسو چشمپوشی فاحش دستگاه دیپلوماسی اوباما از اقدامات علنی روسیه با شروع بمبارانهای مواضع نیروهای مخالف رژیم اسد، چه نیروهای رادیکال دولت اسلامی و چه نیروهای اپوزیسیون ملی و مردمی ارتش آزاد سوریه و همچنین دخالت مستقیم رژیم آخوندی، از طریق ارسال اسلحه، اعزام نیرو و کمکهای مالی میلیاردی به آن دولت، بهعنوان مهمترین پشتیبانان و متحدان رژیم خونخوار اسد، و از سوی دیگر کوتاهی دولت اوباما و بعضاً بیعملی آن در برخورد با کشتار اسد در آن کشور و عبور چندین باره از خط قرمزهایی که رئیسجمهور آمریکا در صورت استفاده اسد از بمبهای شیمیایی ترسیم کرده بود، عواملی بودند که با دقت در آن میشد، چشمانداز تصرف کامل حلب توسط ارتش سوریه و عوامل نیروی قدس رژیم را بهخوبی در آن دید.
این بهانه دولت آمریکا، که بهعلت ترس افتادن سلاحهای ارسالی آن کشور به دست نیروهای درگیر با اسد، نیروهای واپسگرای مرتبط با دولت اسلامی و کمکی غیرمستقیم به تسلیح شدن هرچه بیشتر آن، از کمکهای تسلیحاتی مناسب به نیروهای ارتش آزاد سوریه سر باز زد را میتوان بطور خوشبینانه آن، شاید تا حدودی درک کرد. اما به میان آوردن طرح ایجاد منطقه پرواز ممنوع میتوانست بهعنوان ابزار فشاری عمل کند تا روسیه را مجبور به پذیرش راهحل سیاسی کند. دولت آمریکا اگر بواقع و با جدیت خواهان برکناری اسد میبود و از خود اراده تغییر در سوریه را میداشت، بجرات میتوان ادعا کرد که اسد نمیتوانست خود را در قدرت نگاه دارد.
در ارتباط با بیعملی اوباما در قبال کشتار در سوریه و دخالتهای مستقیم روسیه و حکومت آخوندی را شاید بتوان در اهمیت به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهیی دولت وی با رژیم آخوندی دید.
در بحبوحه مذاکرات میان کشورهای ۱+۵ و رژیم آخوندی بر سر برنامههای تولید سلاح هستهیی آن، سیاست حمایت رژیم از بشار اسد که تا پیش ازاین بنوعی درخفا و با تکذیب همیشگی همراه بود، شکل جدی و علنیتر بهخود گرفت تا جایی که رسماً سوریه را استان ۱۶ خود خواندند و اعلام کردند که جنگ در سوریه و دادن تلفات بهمثابه دفاع از خود میباشد. همزمان با پیشروی مذاکرات هستهای، اخبار دخالتهای رژیم درسوریه، کشف و تأیید ارسال سلاح و علنی شدن حضور نیروهای قدس به سرکردگی قاسم سلیمانی و حمایتهای مالی و سیاسی از دیکتاتور سوریه، مسائلی چنان آشکار بودند که نمیتوانست آنها را نادیده گرفت، اما بهدلیل موفقیت مذاکرات، چشم بر روی آنها بسته شد و تنها به محکوم کردن لفظی رفتار ایران بسنده شد.
روسیه نیز از فرصت بهدست آمده در جریان این مذاکرات، به هدف مداخله مستقیم خود درسوریه، نهایت استفاده را کرد. در ابتدا با خارج کردن حجم بسیاری از زرادخانه سلاحهای میکروبی و شیمیایی از طریق پایگاه دریایی خود درسوریه و تحرکات هوایی در خاک این کشور عملا به پشتیبانی و حمایت از حکومت بشار اسد دست زد.
درباره دست بازگذاشتن روسیه، برای بمباران مواضع و مقرهای مشخص نیروهای اپوزیسیون، و همچنین رژیم آخوندی برای لشکرکشی به سوریه را شاید بتوان گمانهای در چارچوب توافقات پشت پرده میان آمریکا و روسیه، در راه رسیدن به توافق هستهیی با حکومت آخوندی دانست. بهواقع زد و بندهای احتمالی در اینباره و صحت و سقم آنها تنها میتواند درحد حدس و گمان باقی بماند و باید منتظر بود تا روزی که ناگفتههای این مذاکرات افشا شوند. ما آنچه که میتوان در این ارتباط بهخوبی شاهد آن بود، سرعت گرفتن هرچه بیشتر دخالتهای روسیه و رژیم آخوندی درسوریه دقیقاً بهلحاظ زمانی، در ایامی بود که مذاکرات هستهیی به زمان پایان خود نزدیک و نزدیکتر میشد.
باز پسگیری قسمت شرق حلب با ویرانی کامل و تلفات جانی بیشمار و کنترل کامل نیروهای ارتش سوریه و شبهنظامیان نیروی قدس آخوندی بر تمامی نقاط این شهر، قبل از آن که پیروزی به حساب آید، ارث شومی است که از دولت اوباما بر جای مانده و لکه ننگی است برای تمامی آن کشورهای متمدنی که شیپور حقوقبشر را از سر گشاد آن مینوازند و چشم خود را عامدانه بهدلیل ملاحظات سیاسی و اقتصادی بر جنایاتی که بر زنان و کودکان بیگناه رفت، بستند و شیادانه برای آنان اشک تمساح میریزند. هر چند نیروهای دولتی توانستند که یکی از مهمترین نقاط حساس و پر اهمیت را بازپس بگیرند، اما این هرگز بهمعنای پایان مقاومت نخواهد بود چرا که بخشهای زیادی در سوریه همچنان به مقاومت خود ادامه میدهند.
در اینجا نکتهیی که باید به آن اشاره کرد این است که گرچه روسیه و رژیم آخوندی برای کمک به رژیم اسد در یک هماهنگی و همکاری تنگاتنگ قرار گرفتهاند اما هر یک از این کشورها اهداف سیاسی مشخص خود را دنبال میکنند. در حالی که روسیه در پی کنترل بخشی از آبهای دریای مدیترانه میباشد اما حکومت آخوندی بنا بر ماهیت بنیادگرانه خود، هدفش گسترش نفوذ خود و برپایی حکومت شیعی در سوریه میباشد که این اهداف متضاد، راه را برای اختلاف فیمابین بیشتر خواهد کرد.
نکته آخر اینکه، هنوز چند روز از جشن و پایکوبی فتح نگذشته میبینیم که فریاد و فریب پیروزی رژیم به آه و ناله از تظاهرات و خیزش جهانی علیه جنایت استبداد دینی و نگرانی از موضوع عقبنشینی روسیه و پیشنهاد منطقه امن آمریکا تبدیل شد. موضوعی که تمام نقشههای رژیم را در منطقه نقش بر آب کرده و تضادها و بحرانهای داخلیاش را تشدید خواهد کرد.
به امید پیروزی مقاومت مردمی سوریه
به یاد جانباختگان این مقاومت خونین
رضا محمدی
۱۹ دسامبر ۲۰۱۶.
آنچه که در این ایام در حلب اتفاق افتاد را تنها میشود در یک جمله خلاصه کرد" جنایت علیه بشریت".
دنیا بهخوبی شاهد بود که نیروهای اسد و حامیانش با چه سبعیت و شقاوتی شرق حلب را با ویرانی غیرقابل تصور و به معنای واقعی کلمه به"جهنم" تبدیل کردند اما آنانی که قادر به پیشگیری از این جنایات بودند، بیشرمانه تنها نظارهگر بودند.
پنج سال پیش از این، از شروع تظاهرات مردم علیه بشار اسد تا به امروز، حدود نیم میلیون نفرکشته و صدها هزار نفر زخمی و میلیونها نفر آواره در سراسر جهان، پیآمد سیاست بهغایت ددمنشانه دیکتاتور حاکم در سوریه بوده است. در حالی که کشورهای غربی و در رأس آنان دولت آمریکا از شروع شدت گرفتن سرکوب مردم از"سوریه بدون اسد"صحبت میکردند، دولتهای روسیه و رژیم آخوندی در حمایت تمام عیار از رژیم اسد، بهطور مستقیم وارد جنگ در این کشور شدند. در این میان، به باور بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران سیاسی، از یکسو چشمپوشی فاحش دستگاه دیپلوماسی اوباما از اقدامات علنی روسیه با شروع بمبارانهای مواضع نیروهای مخالف رژیم اسد، چه نیروهای رادیکال دولت اسلامی و چه نیروهای اپوزیسیون ملی و مردمی ارتش آزاد سوریه و همچنین دخالت مستقیم رژیم آخوندی، از طریق ارسال اسلحه، اعزام نیرو و کمکهای مالی میلیاردی به آن دولت، بهعنوان مهمترین پشتیبانان و متحدان رژیم خونخوار اسد، و از سوی دیگر کوتاهی دولت اوباما و بعضاً بیعملی آن در برخورد با کشتار اسد در آن کشور و عبور چندین باره از خط قرمزهایی که رئیسجمهور آمریکا در صورت استفاده اسد از بمبهای شیمیایی ترسیم کرده بود، عواملی بودند که با دقت در آن میشد، چشمانداز تصرف کامل حلب توسط ارتش سوریه و عوامل نیروی قدس رژیم را بهخوبی در آن دید.
این بهانه دولت آمریکا، که بهعلت ترس افتادن سلاحهای ارسالی آن کشور به دست نیروهای درگیر با اسد، نیروهای واپسگرای مرتبط با دولت اسلامی و کمکی غیرمستقیم به تسلیح شدن هرچه بیشتر آن، از کمکهای تسلیحاتی مناسب به نیروهای ارتش آزاد سوریه سر باز زد را میتوان بطور خوشبینانه آن، شاید تا حدودی درک کرد. اما به میان آوردن طرح ایجاد منطقه پرواز ممنوع میتوانست بهعنوان ابزار فشاری عمل کند تا روسیه را مجبور به پذیرش راهحل سیاسی کند. دولت آمریکا اگر بواقع و با جدیت خواهان برکناری اسد میبود و از خود اراده تغییر در سوریه را میداشت، بجرات میتوان ادعا کرد که اسد نمیتوانست خود را در قدرت نگاه دارد.
در ارتباط با بیعملی اوباما در قبال کشتار در سوریه و دخالتهای مستقیم روسیه و حکومت آخوندی را شاید بتوان در اهمیت به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهیی دولت وی با رژیم آخوندی دید.
در بحبوحه مذاکرات میان کشورهای ۱+۵ و رژیم آخوندی بر سر برنامههای تولید سلاح هستهیی آن، سیاست حمایت رژیم از بشار اسد که تا پیش ازاین بنوعی درخفا و با تکذیب همیشگی همراه بود، شکل جدی و علنیتر بهخود گرفت تا جایی که رسماً سوریه را استان ۱۶ خود خواندند و اعلام کردند که جنگ در سوریه و دادن تلفات بهمثابه دفاع از خود میباشد. همزمان با پیشروی مذاکرات هستهای، اخبار دخالتهای رژیم درسوریه، کشف و تأیید ارسال سلاح و علنی شدن حضور نیروهای قدس به سرکردگی قاسم سلیمانی و حمایتهای مالی و سیاسی از دیکتاتور سوریه، مسائلی چنان آشکار بودند که نمیتوانست آنها را نادیده گرفت، اما بهدلیل موفقیت مذاکرات، چشم بر روی آنها بسته شد و تنها به محکوم کردن لفظی رفتار ایران بسنده شد.
روسیه نیز از فرصت بهدست آمده در جریان این مذاکرات، به هدف مداخله مستقیم خود درسوریه، نهایت استفاده را کرد. در ابتدا با خارج کردن حجم بسیاری از زرادخانه سلاحهای میکروبی و شیمیایی از طریق پایگاه دریایی خود درسوریه و تحرکات هوایی در خاک این کشور عملا به پشتیبانی و حمایت از حکومت بشار اسد دست زد.
درباره دست بازگذاشتن روسیه، برای بمباران مواضع و مقرهای مشخص نیروهای اپوزیسیون، و همچنین رژیم آخوندی برای لشکرکشی به سوریه را شاید بتوان گمانهای در چارچوب توافقات پشت پرده میان آمریکا و روسیه، در راه رسیدن به توافق هستهیی با حکومت آخوندی دانست. بهواقع زد و بندهای احتمالی در اینباره و صحت و سقم آنها تنها میتواند درحد حدس و گمان باقی بماند و باید منتظر بود تا روزی که ناگفتههای این مذاکرات افشا شوند. ما آنچه که میتوان در این ارتباط بهخوبی شاهد آن بود، سرعت گرفتن هرچه بیشتر دخالتهای روسیه و رژیم آخوندی درسوریه دقیقاً بهلحاظ زمانی، در ایامی بود که مذاکرات هستهیی به زمان پایان خود نزدیک و نزدیکتر میشد.
باز پسگیری قسمت شرق حلب با ویرانی کامل و تلفات جانی بیشمار و کنترل کامل نیروهای ارتش سوریه و شبهنظامیان نیروی قدس آخوندی بر تمامی نقاط این شهر، قبل از آن که پیروزی به حساب آید، ارث شومی است که از دولت اوباما بر جای مانده و لکه ننگی است برای تمامی آن کشورهای متمدنی که شیپور حقوقبشر را از سر گشاد آن مینوازند و چشم خود را عامدانه بهدلیل ملاحظات سیاسی و اقتصادی بر جنایاتی که بر زنان و کودکان بیگناه رفت، بستند و شیادانه برای آنان اشک تمساح میریزند. هر چند نیروهای دولتی توانستند که یکی از مهمترین نقاط حساس و پر اهمیت را بازپس بگیرند، اما این هرگز بهمعنای پایان مقاومت نخواهد بود چرا که بخشهای زیادی در سوریه همچنان به مقاومت خود ادامه میدهند.
در اینجا نکتهیی که باید به آن اشاره کرد این است که گرچه روسیه و رژیم آخوندی برای کمک به رژیم اسد در یک هماهنگی و همکاری تنگاتنگ قرار گرفتهاند اما هر یک از این کشورها اهداف سیاسی مشخص خود را دنبال میکنند. در حالی که روسیه در پی کنترل بخشی از آبهای دریای مدیترانه میباشد اما حکومت آخوندی بنا بر ماهیت بنیادگرانه خود، هدفش گسترش نفوذ خود و برپایی حکومت شیعی در سوریه میباشد که این اهداف متضاد، راه را برای اختلاف فیمابین بیشتر خواهد کرد.
نکته آخر اینکه، هنوز چند روز از جشن و پایکوبی فتح نگذشته میبینیم که فریاد و فریب پیروزی رژیم به آه و ناله از تظاهرات و خیزش جهانی علیه جنایت استبداد دینی و نگرانی از موضوع عقبنشینی روسیه و پیشنهاد منطقه امن آمریکا تبدیل شد. موضوعی که تمام نقشههای رژیم را در منطقه نقش بر آب کرده و تضادها و بحرانهای داخلیاش را تشدید خواهد کرد.
به امید پیروزی مقاومت مردمی سوریه
به یاد جانباختگان این مقاومت خونین
رضا محمدی
۱۹ دسامبر ۲۰۱۶.