کمتر از دو ماه از شروع سال 94، گذشته است. ولیفقیه ارتجاع این سال را سال امنیت نامگذاری کرده بود اما در عرض همین مدت خامنهای حداقل سه بار بهطور علنی نسبت به تهدیدی که از جانب خیزشها و قیامهای مردمی امنیت رژیم را به چالش کشیده به ایادی خود هشدار داده است. در همین مدت درست رو درروی خط و نشان کشیدنهای خلیفه ارتجاع، حداقل 4 خیزش و قیام بزرگ در شهرهای مختلف کشور رخ داده است: حرکت اعتراضی و سراسری معلمان در 27فروردین و 17اردیبهشت، خیزش جوانان اهواز در 13فروردین و قیام مردم دلیر مهاباد در 17اردیبهشت و روزهای بعد از آن. خامنهای در آخرین سخنرانی که توسط رسانههای رژیم با تأخیر منتشر شد، وضعیت رژیم در برابر خیزشهای مردمی را یک وضعیت جنگی خوانده است و تأکید کرده است که نظام آخوندی درگیر «جنگ امنیتی» است. یادآوری سریع برخی از اظهارات خامنهای در سخنرانیهایش از شروع سال 94 تا کنون، و به موازات آن، مروری بر بزرگترین حرکتهای اعتراضی این 50روزه، بهوضوح نشان میدهد وحشت ولیفقیه ارتجاع از شعلهور شدن مجدد آتشی است که خامنهای تلاش میکند با سرکوب و اعدام آن را زیر خاکستر نگه دارد.
خامنهای روز اول فروردین 94 به جای اینکه بیلانی از دستآوردهای نظام و حکومت در سال93 ارائه کند، لیستی از مسائل و مصائب نظام را ردیف کرد که یکی از مهمترین این مصیبتها در مورد امنیت نظام بود.
خامنهای در این سخنرانی به صراحت اعتراف کرد حرکات اجتماعی اعتراضی یک ”چالش بزرگ“ برای نظام است و اینکه «دشمنان» قصد برهم زدن امنیت نظام و به شورش واداشتن مردم را دارند.
خامنهای گفت: ”میخواهند این امنیت رو بهدست مردم از بین ببرند، مردم رو وادار کنند به برهم زدن امنیت و حرکات اعتراضی در کشور شروع کنند، دارن تحریک میکنن، دارن کار میکنن دارن برنامهریزی میکنن، کاریست که با جدیت و با شدت بهدنبال آن هستن خوب آن یک شرایط مهم است این یک چالش بزرگ است در وقتی که یک چنین چالشی در کشور وجود دارد همه نیروها باید در کنار هم قرار بگیرن با هم کار کنن“.
هنوز چند روز از این هشدارها نگذشته بود که مردم اهواز مراسم تشییع یونس عساکره دستفروش جوانی را که در اعتراض به تخریب دکهاش توسط مأموران رژیم خودسوزی و فوت کرده بود، به یک خیزش علیه رژیم تبدیل کردند.
در جریان این خیزش مردم خوزستان به نظام و امنیت ادعایی ولیفقیه آن درس جانانهای دادند و با شعار ”آزادی، آزادی“ خواستار رهایی از حاکمیت منحوس آخوندی شدند.
27فروردین نیز معلمان سراسر کشور با خیزش سراسری خود جواب دندان شکن دیگری به خامنهای دادند که خیزشهای اجتماعی اقشار مردم ایران علیه نظام آخوندی و تلاش آنها برای کسب آزادی سر بازایستادن ندارد و اقشار مختلف مردم وقعی به ترهات سران نظام آخوندی از جمله ولیفقیه نظام نمیگذارند.
در وحشت از خیزشهای اجتماعی و به خطر افتادن امنیت نظام بود که باز هم خامنهای روز6اردیبهشت در دیدار با سرکردگان و نیروی انتظامی رژیم روی خطر امنیت نظام انگشت گذاشت و تأکید کرد ”«ایجاد امنیت مقولهای تبلیغاتی و لسانی نیست بلکه وجود امنیت را باید مردم احساس کنند».
ولیفقیه ارتجاع که از گسترش اعتراضات اقشار مختلف مردم بهویژه معلمان و کارگران وحشتزده بود گفت: ”نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند. ایجاد و استقرار امنیت مأموریت اصلی نیروی انتظامی است. “
وی این نیروی جنایتپیشه را ستود و گفت: ”نیروی انتظامی مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی است، بنابراین باید اقتدار داشته باشد“.
اما هنوز چند روزی از وحشت خامنهای در مورد امنیت نظام نگذشته بود که در آستانه روزجهانی کارگر کارگران شهرهای مختلف ایران با خیزش علیه سیاست سرکوب و ستم آخوندی و با طرح شعارهای سیاسی- اعتراضی، پاسخ دندان شکنی به ولیفقیه ارتجاع دادند و ثابت کردند که ایجاد امنیت مورد نظر خامنهای توسط نیروهای سرکوب و بهویژه انتظامی سرابی بیش نیست.
خامنهای در دیداری هم با عوامل رژیم در سمنان نسبت به استفاده گسترده جوانان از وسائل نوین ارتباط جمعی برای شکل دادن به تجمعات و حرکتهای اعتراضی واکنش نشان داد و اعتراف کرد سانسور و خفقان رژیم آخوندی نتوانسته است جلوی روی آوردن جوانان به تکنولوژیهای جدید ارتباطی را بگیرد. خامنهای گفت: ”به این توجه بشود که امروز جوان کشور ما در معرض تهدیدهای خطرناک فکری است. در دهه 60 این معنا نبود، نه اینکه انگیزه نبود، انگیزه تخریب، دهه 60 و امروز و دیروز نداره، همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت. ابزار اینقدر نبود، امروز ابزارها زیاده. امروز این وسایل ارتباطی که وجود دارد که یک فکر را، یک حرف را، یک فکر غلط را میتوانه به شکل وسیعی توسعه بده، این ابزارها اونروز وجود نداشت. امروز در اختیار همه وجود داره. به اینها باید توجه کرد“ (سایت خامنهای17اردیبهشت94)
خامنهای در سخنرانی دیگری تحت عنوان نکو داشت مقام معلم در دیدار با جمعی از ایادی رژیم نسبت به خیزشهای اجتماعی و بهخصوص خیزش معلمان ابراز وحشت کرده و گفته است: ”اینهایی که بهعنوان معیشت یک شعاری میدهند چند تا شعار فتنهگرانه و سیاسی و خطی هم در پهلوش میگنجانند هدفهای دیگری دارند همین حالا هم مشغولند از مدتی پیش، بیشتر مشغولند، این از روی دلسوزی نیست این برای مشکل درست کردن برای نظام است، برای دردسر درست کردن نظام است از روی بد دلی و کینه جویی نسبت به اسلام و نسبت به استقلال کشور و نسبت به نظام جمهوری اسلامی است... “ (سایت خامنهای16اردیبهشت 94) البته باز هم معلمان کشور در روز 17اردیبهشت بیاعتنا به تهدید و ارعاب رذیلانه ولیفقیه رژیم به صحنه آمدند و با شعار «میزنم فریاد، هر چه باداباد “ نظام آخوندی را به چالش طلبیدند و یک خیزش سراسری و گسترده را در سراسر استانهای کشور ترتیب دادند.
خیزش مردم مهاباد و فوران خشم مردمی در این شهر و نقش جوانان در این خیزش نیز پاسخ جوانان کشور به ولیفقیه نظام بود که از قدرت تخریب و انگیزه تخریب جوانان پیشاپیش وحشت کرده بود.
اکنون این سایت حکومتی تابناک است که در مقام شماتت یک کارگزار امنیتی رژیم شکوه و شکایت میکند: ”توضیحات این مقام مسئول بعد از گذشت پنج روز با فوران هیجانات و خشونت مردمی چقدر میتواند در بازگرداندن اعتماد به جامعه که دیگر فقط محدود به مهاباد نیست و کل ایران را در بر گرفته کمک کند؟ این تأخیر و توضیحات گنگ چقدر میتواند جو متشنج حاکم را آرام کند؟ مقامات قضایی و انتظامی کجای این ماجرا به وظیفه خود عمل کردهاند؟“ (سایت تابناک19اردیبهشت 94)
ملاحظه میشود تا کجا فضای اجتماعی کشور انفجاری است که این رسانه حکومتی اعتراف میکند فضای انقلابی علیه رژیم منحصر به مهاباد نیست بلکه این فضای اجتماعی «کل ایران را در بر گرفته» است.
همین موقعیت انقلابی و فضای انفجاری جامعه است که ولیفقیه رژیم را ناگزیر کرده است از شروع سال94 تقریباً هر دو هفته یکبار به صحنه بیاید و نسبت به «امنیت رژیم» هشدار بدهد. اما این هشدارها گرهی از بنبست نظام در سرکوب مردم باز نکرده و آتش قیام از زیر خاکستر سرکوب شروع به زبانه کشیدن دوباره کرده است.
خامنهای روز اول فروردین 94 به جای اینکه بیلانی از دستآوردهای نظام و حکومت در سال93 ارائه کند، لیستی از مسائل و مصائب نظام را ردیف کرد که یکی از مهمترین این مصیبتها در مورد امنیت نظام بود.
خامنهای در این سخنرانی به صراحت اعتراف کرد حرکات اجتماعی اعتراضی یک ”چالش بزرگ“ برای نظام است و اینکه «دشمنان» قصد برهم زدن امنیت نظام و به شورش واداشتن مردم را دارند.
خامنهای گفت: ”میخواهند این امنیت رو بهدست مردم از بین ببرند، مردم رو وادار کنند به برهم زدن امنیت و حرکات اعتراضی در کشور شروع کنند، دارن تحریک میکنن، دارن کار میکنن دارن برنامهریزی میکنن، کاریست که با جدیت و با شدت بهدنبال آن هستن خوب آن یک شرایط مهم است این یک چالش بزرگ است در وقتی که یک چنین چالشی در کشور وجود دارد همه نیروها باید در کنار هم قرار بگیرن با هم کار کنن“.
هنوز چند روز از این هشدارها نگذشته بود که مردم اهواز مراسم تشییع یونس عساکره دستفروش جوانی را که در اعتراض به تخریب دکهاش توسط مأموران رژیم خودسوزی و فوت کرده بود، به یک خیزش علیه رژیم تبدیل کردند.
در جریان این خیزش مردم خوزستان به نظام و امنیت ادعایی ولیفقیه آن درس جانانهای دادند و با شعار ”آزادی، آزادی“ خواستار رهایی از حاکمیت منحوس آخوندی شدند.
27فروردین نیز معلمان سراسر کشور با خیزش سراسری خود جواب دندان شکن دیگری به خامنهای دادند که خیزشهای اجتماعی اقشار مردم ایران علیه نظام آخوندی و تلاش آنها برای کسب آزادی سر بازایستادن ندارد و اقشار مختلف مردم وقعی به ترهات سران نظام آخوندی از جمله ولیفقیه نظام نمیگذارند.
در وحشت از خیزشهای اجتماعی و به خطر افتادن امنیت نظام بود که باز هم خامنهای روز6اردیبهشت در دیدار با سرکردگان و نیروی انتظامی رژیم روی خطر امنیت نظام انگشت گذاشت و تأکید کرد ”«ایجاد امنیت مقولهای تبلیغاتی و لسانی نیست بلکه وجود امنیت را باید مردم احساس کنند».
ولیفقیه ارتجاع که از گسترش اعتراضات اقشار مختلف مردم بهویژه معلمان و کارگران وحشتزده بود گفت: ”نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند. ایجاد و استقرار امنیت مأموریت اصلی نیروی انتظامی است. “
وی این نیروی جنایتپیشه را ستود و گفت: ”نیروی انتظامی مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی است، بنابراین باید اقتدار داشته باشد“.
اما هنوز چند روزی از وحشت خامنهای در مورد امنیت نظام نگذشته بود که در آستانه روزجهانی کارگر کارگران شهرهای مختلف ایران با خیزش علیه سیاست سرکوب و ستم آخوندی و با طرح شعارهای سیاسی- اعتراضی، پاسخ دندان شکنی به ولیفقیه ارتجاع دادند و ثابت کردند که ایجاد امنیت مورد نظر خامنهای توسط نیروهای سرکوب و بهویژه انتظامی سرابی بیش نیست.
خامنهای در دیداری هم با عوامل رژیم در سمنان نسبت به استفاده گسترده جوانان از وسائل نوین ارتباط جمعی برای شکل دادن به تجمعات و حرکتهای اعتراضی واکنش نشان داد و اعتراف کرد سانسور و خفقان رژیم آخوندی نتوانسته است جلوی روی آوردن جوانان به تکنولوژیهای جدید ارتباطی را بگیرد. خامنهای گفت: ”به این توجه بشود که امروز جوان کشور ما در معرض تهدیدهای خطرناک فکری است. در دهه 60 این معنا نبود، نه اینکه انگیزه نبود، انگیزه تخریب، دهه 60 و امروز و دیروز نداره، همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت. ابزار اینقدر نبود، امروز ابزارها زیاده. امروز این وسایل ارتباطی که وجود دارد که یک فکر را، یک حرف را، یک فکر غلط را میتوانه به شکل وسیعی توسعه بده، این ابزارها اونروز وجود نداشت. امروز در اختیار همه وجود داره. به اینها باید توجه کرد“ (سایت خامنهای17اردیبهشت94)
خامنهای در سخنرانی دیگری تحت عنوان نکو داشت مقام معلم در دیدار با جمعی از ایادی رژیم نسبت به خیزشهای اجتماعی و بهخصوص خیزش معلمان ابراز وحشت کرده و گفته است: ”اینهایی که بهعنوان معیشت یک شعاری میدهند چند تا شعار فتنهگرانه و سیاسی و خطی هم در پهلوش میگنجانند هدفهای دیگری دارند همین حالا هم مشغولند از مدتی پیش، بیشتر مشغولند، این از روی دلسوزی نیست این برای مشکل درست کردن برای نظام است، برای دردسر درست کردن نظام است از روی بد دلی و کینه جویی نسبت به اسلام و نسبت به استقلال کشور و نسبت به نظام جمهوری اسلامی است... “ (سایت خامنهای16اردیبهشت 94) البته باز هم معلمان کشور در روز 17اردیبهشت بیاعتنا به تهدید و ارعاب رذیلانه ولیفقیه رژیم به صحنه آمدند و با شعار «میزنم فریاد، هر چه باداباد “ نظام آخوندی را به چالش طلبیدند و یک خیزش سراسری و گسترده را در سراسر استانهای کشور ترتیب دادند.
خیزش مردم مهاباد و فوران خشم مردمی در این شهر و نقش جوانان در این خیزش نیز پاسخ جوانان کشور به ولیفقیه نظام بود که از قدرت تخریب و انگیزه تخریب جوانان پیشاپیش وحشت کرده بود.
اکنون این سایت حکومتی تابناک است که در مقام شماتت یک کارگزار امنیتی رژیم شکوه و شکایت میکند: ”توضیحات این مقام مسئول بعد از گذشت پنج روز با فوران هیجانات و خشونت مردمی چقدر میتواند در بازگرداندن اعتماد به جامعه که دیگر فقط محدود به مهاباد نیست و کل ایران را در بر گرفته کمک کند؟ این تأخیر و توضیحات گنگ چقدر میتواند جو متشنج حاکم را آرام کند؟ مقامات قضایی و انتظامی کجای این ماجرا به وظیفه خود عمل کردهاند؟“ (سایت تابناک19اردیبهشت 94)
ملاحظه میشود تا کجا فضای اجتماعی کشور انفجاری است که این رسانه حکومتی اعتراف میکند فضای انقلابی علیه رژیم منحصر به مهاباد نیست بلکه این فضای اجتماعی «کل ایران را در بر گرفته» است.
همین موقعیت انقلابی و فضای انفجاری جامعه است که ولیفقیه رژیم را ناگزیر کرده است از شروع سال94 تقریباً هر دو هفته یکبار به صحنه بیاید و نسبت به «امنیت رژیم» هشدار بدهد. اما این هشدارها گرهی از بنبست نظام در سرکوب مردم باز نکرده و آتش قیام از زیر خاکستر سرکوب شروع به زبانه کشیدن دوباره کرده است.