در حمله شیمیایی جنایتکارانهٴ رژیم اسد به خان شیخون، بسیاری از خانوادهها عزیزانشان را از دست دادند و برخی نیز بهطور جمعی و به نحو فجیعی جان باختند.
سرگذشت یکی از شهروندان منطقه خان شیخون، که در این حمله جنایتکارانه 25تن از اعضای خانوادهاش را از دست داد:
اینجا محل دفن بستگان عبدالحمید الیوسف است.
او به یکی از نمادهای جنایت شیمیایی رژیم اسد در خان شیخون تبدیل شده است؛ عبدالحمید در این حمله، 25تن از اعضای خانوادهٴ خود را از دست داد؛ از جمله همسر و دو فرزند دوقلوی 9ماههاش احمد و آیا.
خبرنگاران سوری درباره این جنایت فجیع با عبدالحمید مصاحبه کردند.
وی در این مصاحبهها تشریح کرد که چهطور شاهد جانباختن یک به یک اعضای خانوادهاش بعد از حمله شیمیایی بوده است.
عبدالحمید میگوید: 4، 5 جسد در جلوی خانهٴ والدینم بود؛ آن موقع گاز سارین تأثیرش را روی همهٴ ما بر جای گذاشت. هیچکس نمیتوانست روی پاهایش بایستد و همه به زمین میافتادند. هیچکس قدرت نجات دیگران را نداشت. تلاش کردم یکی از بستگانم را نجات بدهم، ولی ضعیف شده بودم و با هم به زمین خوردیم و او جان باخت. من را به بیمارستان بردند، آنجا دیدم که همه بر روی زمین هستند و وضعیت فاجعهبار بود... پرسیدم: خانوادهام کجاست؟ گفتند که وضعیتشان خوب است. ولی وقتی بازگشتم، دیدم که 25تن از اعضای خانوادهام جانباختهاند. پرسیدم که دوقلوها و همسرم کجا هستند؟ و بعد اجسادشان را برایم آوردند... یک خانوادهٴ 11نفره نیز همگی کشته شدند... گناه این کودکان چه بود؟ چرا با گاز سارین به ما حمله کردند؟. اما اینجا خانهٴ ماست، حتی ده بار دیگر هم با گاز سارین به ما حمله کنند، در اینجا خواهیم ماند. من برای کودکانم میگریم... ولی به خدا سوگند که الآن بسیار قویتر شدهام و از ایمان بیشتری برخوردارم... ترک سرزمینم و واگذار کردن آن به مزدوران... اتفاق نخواهد افتاد. به خدا سوگند که ما بسیار قویتر شدهایم.
سرگذشت یکی از شهروندان منطقه خان شیخون، که در این حمله جنایتکارانه 25تن از اعضای خانوادهاش را از دست داد:
اینجا محل دفن بستگان عبدالحمید الیوسف است.
او به یکی از نمادهای جنایت شیمیایی رژیم اسد در خان شیخون تبدیل شده است؛ عبدالحمید در این حمله، 25تن از اعضای خانوادهٴ خود را از دست داد؛ از جمله همسر و دو فرزند دوقلوی 9ماههاش احمد و آیا.
خبرنگاران سوری درباره این جنایت فجیع با عبدالحمید مصاحبه کردند.
وی در این مصاحبهها تشریح کرد که چهطور شاهد جانباختن یک به یک اعضای خانوادهاش بعد از حمله شیمیایی بوده است.
عبدالحمید میگوید: 4، 5 جسد در جلوی خانهٴ والدینم بود؛ آن موقع گاز سارین تأثیرش را روی همهٴ ما بر جای گذاشت. هیچکس نمیتوانست روی پاهایش بایستد و همه به زمین میافتادند. هیچکس قدرت نجات دیگران را نداشت. تلاش کردم یکی از بستگانم را نجات بدهم، ولی ضعیف شده بودم و با هم به زمین خوردیم و او جان باخت. من را به بیمارستان بردند، آنجا دیدم که همه بر روی زمین هستند و وضعیت فاجعهبار بود... پرسیدم: خانوادهام کجاست؟ گفتند که وضعیتشان خوب است. ولی وقتی بازگشتم، دیدم که 25تن از اعضای خانوادهام جانباختهاند. پرسیدم که دوقلوها و همسرم کجا هستند؟ و بعد اجسادشان را برایم آوردند... یک خانوادهٴ 11نفره نیز همگی کشته شدند... گناه این کودکان چه بود؟ چرا با گاز سارین به ما حمله کردند؟. اما اینجا خانهٴ ماست، حتی ده بار دیگر هم با گاز سارین به ما حمله کنند، در اینجا خواهیم ماند. من برای کودکانم میگریم... ولی به خدا سوگند که الآن بسیار قویتر شدهام و از ایمان بیشتری برخوردارم... ترک سرزمینم و واگذار کردن آن به مزدوران... اتفاق نخواهد افتاد. به خدا سوگند که ما بسیار قویتر شدهایم.