رسانههای رژیم درست در روز رسیدن پاسدار احمدینژاد به نیویورک، برخلاف روضههای وحدت ولیفقیه، نمایشگاه کاملی از شقه و شکاف درونی و شکستگی طلسم ولایت بودند. در جدیدترین نمود شقه درونی رژیم، عسکراولادی دبیرکل باندهای فاشیستی موسوم به «جبهه پیروان خط امام و رهبری» طی گفتگویی وحشت خودش را از شعلههای آتش خشم مردم و تضادهای داخلی رژیم، و شکستگی طلسم ولایت به نمایش گذاشت و از جمله گفت:
سیاست روز: «کماکان ترکشها و مینهای منفجر نشدهای از این وقایع و رخدادهای سال گذشته باقی مانده است… که برخی آزردگان و فریبخوردگان داخلی بهدنبال فرصتهایی برای منفجر کردن آنها هستند و متاسفانه هراز چندگاهی نیز برخی از آنها با هدایت خارجیها و آزردگان داخلی منفجر شده و دل مردم و رهبری را به درد میآورند. بنابراین باید گفت که اگر ما توجهی به این مینهای منفجر نشده نکرده و آنها را بهحال خود رها کنیم، بهطور قطع آسیبهای بیشتری خواهیم دید».
عسکر اولادی که شریک و یار خامنهای است به از پا افتادگی ولیفقیه ارتجاع اعتراف کرد و گفت: او در سال 88… بهاندازه تمام سالهای به اصطلاح مبارزه خمینی با شاه، پیر شده است. عسکراولادی همچنین به ریشهدار بودن تضاد بین سران سه قوه رژیم اذعان کرد و گفت: «متاسفانه ریشه گلایههای آنها قدیمی و کهنه است». سرکرده باند فاشیستی موتلفه سپس وحشت خودش را از این اختلافات ابراز کرد و گفت: «باید بدانیم که امتحان و آزمون بسیار سختتر از بحران مفتون سال 88 در پیش داریم و باید از رؤسای سه قوه بخواهیم که تن به قانون دهند و قانون را مراعات کنند و هیچ اقدام خلاف قانون، حتی اگر با سلیقههای آنها همخوانی هم نداشته باشد، مرتکب نشوند. در حال حاضر کشور ما با تهدیدهای بسیاری روبهرو است.
اگر رئیسجمهور ما بهعنوان مجری اصلی قانون بگوید قانونی را که نمیپسندد اجرا نمیکند و یا یک وزیر بگوید ما به این قانون تن نمیدهیم، کل امامزاده زیر سؤال میرود»
رویاروئی احمدینژاد با لاریجانی، که با جمله مجلس دیگر در رأس امور نیست، اوج گرفت، آتش جنگ باندها را به رسانهها هم کشاند، سایت حکومتی عصر ایران وابسته به باند ولیفقیه در پاسخ او از جمله گفت:
عصر ایران: «هیچ تغییری در میزان اختیارات مجلس در نظارت بر قوه مجریه ایجاد نشد و از اینرو مجلس همچنان میتواند برای نظارت بر قوه مجریه، تذکر دهد، سؤال کند، وزیران یا شخص رئیسجمهور را استیضاح کند و از این راه آنها را عزل کند… هیچ کس حق ندارد مجلس را از رأس امور به زیر کشد و ادعاهای عجیب و غریب کند.
البته، باید به تلخی گفت که خود مجلسیها در بروز و ظهور وضعیت انفعال و ارزانی پارلمان متهمان ردیف اول هستند که از دیر باز گفتهاند حرمت هر امامزادهای را باید متولیاش نگاه دارد».
خبرگزاری حکومتی ایلنا، بهنقل از یک مهره مجلس ارتجاع از باند مغلوب به تهاجم باند احمدینژاد به سایر رقبا و به خود ولیفقیه اذعان کرد و گفت:
داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون خط امام: دولتی که بایستی کار ویژه خود را ایجاد وحدت قرار دهد در مسیر خلاف وحدت حرکت میکند که این موضوع اتفاق نادری است که در دیگر کشورها به هیچ عنوان وجود ندارد، … با وجود آن که مقام معظم رهبری چندین بار مساله وحدت را به شکل جدی مطرح کردهاند؛ اما آنها همچنان به این صحبتها بیاعتنائی میکنند».
یکی از سایتهای باند مغلوب هم در شکاف بین ولیفقیه و احمدینژاد وارد شده و رویکردها و عملکردهای دولت پاسداران را در آنچه که «شیوهی مدیریتی کشور و ادبیات فارغ از ادب و نزاکت احمدینژاد» خوانده به نقد کشیده از جمله نوشته است:
«از روزی که محمود احمدینژاد سکان اجرایی کشور را در اختیار گرفته است تاکنون این عارضهها هر روز بیشتر میشوند و بیاعتنایی رئیس دولت به سیاستها و برنامههای کلان کشور، میرود که فاجعهی بزرگی را به همراه بیاورد».
یکی دیگر از رسانههای باند مغلوب هم از اشغال وزارت کشور رژیم توسط پاسداران باند احمدینژاد و اخراج 270تن از کارمندانی که «خانواده شهید و جانباز» نامیده خبر داد و شقه درونی رژیم را که به جراحی عوامل اجرائی هم رسیده است به نمایش گذاشت، اما رسانههای نزدیک به ولیفقیه از جمله خبرگزاری حکومتی فارس و سایت عصر ایران با انتشار اظهارات فاطمه رجبی کسی که احمدینژاد را معجزه هزاره سوم نامیده بود شقه جدیدی را بارز کردند:
«سخنان اخیر احمدینژاد در گفتوگو با شبکه خبر، نه تنها بار علمی نداشت بلکه در شأن یک رئیسجمهور هم نبود که نیم ساعت از وقت مردم را به مطالبی در خصوص کوروش اختصاص بدهد… در هرشرایطی هرشخصی که از موضع انقلاب تخطی کند نباید در مقابل آن سکوت کرد و احمدینژاد هم از این مسأله مستثنی نیست… متاسفانه آقای رئیسجمهور بجای اینکه در خصوص هتک حرمت سخن بگوید به مباحث انحرافی پرداخت».
خبرگزاری حکومتی ایسنا هم در برابر ادعاهای پاسدار احمدینژاد در مورد عدالت و بردن پول نفت به سفرههای مردم گوشهای از محرومیت مردم ایران را به تصویر کشیده از جمله نوشته است:
«… میان سفره، چند قرص نان بیات شده، مقداری ماست، چند دانه خیار و گوجه… اما خبری از نفت نبود! آنها حتی نفت را برای روشنایی شبهایشان، برای گرم شدن در شبهای سرد این بیابان، بهسختی میدیدند و بابت آن چندبرابر پول میدادند!… اینجا ”سعادتآباد“ است، چادر کارگران فصلی، کنار جالیزار گوجه، … اینجا ”فارس“ است، استان فارس. اینجا ایران است، مهد تمدن، خوابیده بر روی چاههای نفت و گاز. کشوری ثروتمند و رقیه و خانواده هفت نفریاش، کارگران فصلی هستند که از اردیبهشت تا آبان از داراب در شرق فارس تا سعادتآباد در شمال فارس میآیند بهامید روزی، بهامید درآمدی، …
اینجا ایران است و جالیزها پر از ایرانیان زحمتکشی که خیلیهایشان هنوز حضور نفت را بر سر سفرههایشان حس نکردهاند!».
سیاست روز: «کماکان ترکشها و مینهای منفجر نشدهای از این وقایع و رخدادهای سال گذشته باقی مانده است… که برخی آزردگان و فریبخوردگان داخلی بهدنبال فرصتهایی برای منفجر کردن آنها هستند و متاسفانه هراز چندگاهی نیز برخی از آنها با هدایت خارجیها و آزردگان داخلی منفجر شده و دل مردم و رهبری را به درد میآورند. بنابراین باید گفت که اگر ما توجهی به این مینهای منفجر نشده نکرده و آنها را بهحال خود رها کنیم، بهطور قطع آسیبهای بیشتری خواهیم دید».
عسکر اولادی که شریک و یار خامنهای است به از پا افتادگی ولیفقیه ارتجاع اعتراف کرد و گفت: او در سال 88… بهاندازه تمام سالهای به اصطلاح مبارزه خمینی با شاه، پیر شده است. عسکراولادی همچنین به ریشهدار بودن تضاد بین سران سه قوه رژیم اذعان کرد و گفت: «متاسفانه ریشه گلایههای آنها قدیمی و کهنه است». سرکرده باند فاشیستی موتلفه سپس وحشت خودش را از این اختلافات ابراز کرد و گفت: «باید بدانیم که امتحان و آزمون بسیار سختتر از بحران مفتون سال 88 در پیش داریم و باید از رؤسای سه قوه بخواهیم که تن به قانون دهند و قانون را مراعات کنند و هیچ اقدام خلاف قانون، حتی اگر با سلیقههای آنها همخوانی هم نداشته باشد، مرتکب نشوند. در حال حاضر کشور ما با تهدیدهای بسیاری روبهرو است.
اگر رئیسجمهور ما بهعنوان مجری اصلی قانون بگوید قانونی را که نمیپسندد اجرا نمیکند و یا یک وزیر بگوید ما به این قانون تن نمیدهیم، کل امامزاده زیر سؤال میرود»
رویاروئی احمدینژاد با لاریجانی، که با جمله مجلس دیگر در رأس امور نیست، اوج گرفت، آتش جنگ باندها را به رسانهها هم کشاند، سایت حکومتی عصر ایران وابسته به باند ولیفقیه در پاسخ او از جمله گفت:
عصر ایران: «هیچ تغییری در میزان اختیارات مجلس در نظارت بر قوه مجریه ایجاد نشد و از اینرو مجلس همچنان میتواند برای نظارت بر قوه مجریه، تذکر دهد، سؤال کند، وزیران یا شخص رئیسجمهور را استیضاح کند و از این راه آنها را عزل کند… هیچ کس حق ندارد مجلس را از رأس امور به زیر کشد و ادعاهای عجیب و غریب کند.
البته، باید به تلخی گفت که خود مجلسیها در بروز و ظهور وضعیت انفعال و ارزانی پارلمان متهمان ردیف اول هستند که از دیر باز گفتهاند حرمت هر امامزادهای را باید متولیاش نگاه دارد».
خبرگزاری حکومتی ایلنا، بهنقل از یک مهره مجلس ارتجاع از باند مغلوب به تهاجم باند احمدینژاد به سایر رقبا و به خود ولیفقیه اذعان کرد و گفت:
داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون خط امام: دولتی که بایستی کار ویژه خود را ایجاد وحدت قرار دهد در مسیر خلاف وحدت حرکت میکند که این موضوع اتفاق نادری است که در دیگر کشورها به هیچ عنوان وجود ندارد، … با وجود آن که مقام معظم رهبری چندین بار مساله وحدت را به شکل جدی مطرح کردهاند؛ اما آنها همچنان به این صحبتها بیاعتنائی میکنند».
یکی از سایتهای باند مغلوب هم در شکاف بین ولیفقیه و احمدینژاد وارد شده و رویکردها و عملکردهای دولت پاسداران را در آنچه که «شیوهی مدیریتی کشور و ادبیات فارغ از ادب و نزاکت احمدینژاد» خوانده به نقد کشیده از جمله نوشته است:
«از روزی که محمود احمدینژاد سکان اجرایی کشور را در اختیار گرفته است تاکنون این عارضهها هر روز بیشتر میشوند و بیاعتنایی رئیس دولت به سیاستها و برنامههای کلان کشور، میرود که فاجعهی بزرگی را به همراه بیاورد».
یکی دیگر از رسانههای باند مغلوب هم از اشغال وزارت کشور رژیم توسط پاسداران باند احمدینژاد و اخراج 270تن از کارمندانی که «خانواده شهید و جانباز» نامیده خبر داد و شقه درونی رژیم را که به جراحی عوامل اجرائی هم رسیده است به نمایش گذاشت، اما رسانههای نزدیک به ولیفقیه از جمله خبرگزاری حکومتی فارس و سایت عصر ایران با انتشار اظهارات فاطمه رجبی کسی که احمدینژاد را معجزه هزاره سوم نامیده بود شقه جدیدی را بارز کردند:
«سخنان اخیر احمدینژاد در گفتوگو با شبکه خبر، نه تنها بار علمی نداشت بلکه در شأن یک رئیسجمهور هم نبود که نیم ساعت از وقت مردم را به مطالبی در خصوص کوروش اختصاص بدهد… در هرشرایطی هرشخصی که از موضع انقلاب تخطی کند نباید در مقابل آن سکوت کرد و احمدینژاد هم از این مسأله مستثنی نیست… متاسفانه آقای رئیسجمهور بجای اینکه در خصوص هتک حرمت سخن بگوید به مباحث انحرافی پرداخت».
خبرگزاری حکومتی ایسنا هم در برابر ادعاهای پاسدار احمدینژاد در مورد عدالت و بردن پول نفت به سفرههای مردم گوشهای از محرومیت مردم ایران را به تصویر کشیده از جمله نوشته است:
«… میان سفره، چند قرص نان بیات شده، مقداری ماست، چند دانه خیار و گوجه… اما خبری از نفت نبود! آنها حتی نفت را برای روشنایی شبهایشان، برای گرم شدن در شبهای سرد این بیابان، بهسختی میدیدند و بابت آن چندبرابر پول میدادند!… اینجا ”سعادتآباد“ است، چادر کارگران فصلی، کنار جالیزار گوجه، … اینجا ”فارس“ است، استان فارس. اینجا ایران است، مهد تمدن، خوابیده بر روی چاههای نفت و گاز. کشوری ثروتمند و رقیه و خانواده هفت نفریاش، کارگران فصلی هستند که از اردیبهشت تا آبان از داراب در شرق فارس تا سعادتآباد در شمال فارس میآیند بهامید روزی، بهامید درآمدی، …
اینجا ایران است و جالیزها پر از ایرانیان زحمتکشی که خیلیهایشان هنوز حضور نفت را بر سر سفرههایشان حس نکردهاند!».