سرنخ همهٔ برچسبها علیه مجاهدین پس از افشای نفوذیهای رژیم در آمریکا در مهر ۱۴۰۲
چند یادآوری
مسعود رجوی – ۹ شهریور ۱۳۹۰
اصلاً کار اینها همین است، اصلاً دست پیش را میگیرند که پس نیفتند، مثل همان سؤالی که از شخصیتهای آمریکایی میشود که شما از مجاهدین پول گرفتید؟ سؤال اصلی این است که بگو ببینیم که برای این سؤال چند گرفتی؟ چون چنانکه گفتم اینکه خیلی روشن است. یعنی میتوان از خانواده میلیونر کندی یا فلان مقام، یا فلان شخصیت کسی را خرید. پس آمریکا به چه نقطهای رسیده که بیش از۴۰ تن از عالیترین مقامات سیاسی و نظامی و قضایی و اطلاعاتی و اداری، علاوه بر نمایندگان منتخبش، مجاهدین میتوانند آنها را بخرند! به عکس طرح کننده سؤال است که پول گرفته است. سرنخ را بگیرید ادامه دهید قطعاً به سرچشمه که رژیم است خواهید رسید! حالا نفت است، قرارداد است، تجارت است، یک به یک روشن خواهد شد.
مگر آن نشریه کانادایی سال گذشته فاش نکرد که برای انتشار یک مقاله، رژیم چقدر پول پیشنهاد کرده است. رژیم به یک نویسنده برجستهٔ اروپایی یک میلیون دلار پیشنهاد کرده بود که کتابی علیه مجاهدین بنویسد. اینها چیزهای کاملاً شناخته شده است. مگر قبل از لیستگذاری در اتحادیه اروپا، رژیم خودش اذعان نکرد که ۸ بار در اسپانیا گفتگو داشته، پس پولهای نفت به کجا میرود؟ ۳۵۰ میلیارد دلار در زمان احمدینژاد، همچنین زمان آخوند خاتمی.
از نشست عمومی مجاهدین در لیبرتی
تیر ۱۳۹۲
البته کسانی که پشت صحنه، سرِ نخها را به دست دارند، خوب حالیشان است که چه میکنند. همان غولهای نفتی و امثال جک استراو و همان کسانی که برای پوشاندن فضیحت عراق، حتی در ابتدای سال ۲۰۰۹ برای اینکه رژیم بمب چسبنده به ایشان نچسباند، به برچسب تروریستی علیه مجاهدین ادامه دادند.
-همچنین در نظرگاه و دستگاه مقاومت، همچنانکه در ۳۲ سال گذشته به اثبات رسیده است، شک نکنید که هیچکس و مطلقاً هیچ کس، محض رضای خدا پاچهٔ مجاهدین را نمیگیرد. باید دید آیا چک سفید یا سیاهی در کار است؟ آیا موضوع اموال و زمین و مستغلات یا امتیازات اقتصادی دیگر در کار است؟ آیا در این میان ریش گرویی و گروگانی موجود است؟ خلاصه باید دید چه بده و بستانی انجام شده است.
بهرحال آنچنان که آن زندانی سیاسی فاش کرد برای وزارت دو تا فحش هم به سازمان مجاهدین غنیمت است چه رسد که به خون آنها هم تشنه باشی!
بنابراین اگر یک وقت دیدید خصومت و ضدیت بیمحابا بر روی مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران فوران کرد و رسانهها و مأموران رژیم دم گرفتند، بدانید که بحث و جدل سیاسی و تئوریک فایده ندارد. باید اصل موضوع یعنی علت اصلی خصومت و تخطئه و تضعیف نیروی جنگندهٔ ضد رژیم و ضربه زدن به آن سربزنگاهها را پرسید که مدعی از گفتنش پرهیز دارد. باید پرسید مجاهدین که از قدیم به اندازه کافی بد و «اَخ» بودند و هستند و تحمل میکردید، پس بگو ببینیم چه چیز جدید است و جدیداً چه شده و چه عاملی باعث فوران ضدیت و خصومت با مجاهدین شده است؟!
گزیدهای از کنفرانس رادیو تلویزیونی
مسئول شورای ملی مقاومت ایران
دیماه ۱۳۷۱
اتفاقاً از ترفندهای همین رژیم و هر کس که دست توی دست این رژیم دارد این است که آقا اینها که بیایند یعنی من که نباشم حمام خون درست میکنند. یادتان هست شاه میگفت من که نباشم ایران نیست ایرانستانه. یعنی آقا هوای من را داشته باشید. این رژیم هم میگوید حمام خون. آی غارت اموال، اعدام افراد چهل سال به بالا، منظور این است که بگذارید من همچنان چپاول و غارت و بیداد و کشتار و خونریزی کنم نه دیگر کافیست.
در همین ایام نمیدانم شنیدید یا نه؟ بهطور خیلی موذیانه رژیم و آدمهایش و استحالهچیهای بیرونی خارجهنشین، مدعی هستند که بله تمامیت ایران را خطر تهدید میکند! آنها پشت سر هم هشدار میدادند (حتی این میانهبازان خرده پا و معزولین رژیم خمینی و معتادینش) که اگر ما (همین رژیم) نباشیم ایران از بین میرود، ایران تجزیه میشود، این خط را که بگیرید تعقیب کنید، ببینید از کجا میآید. نهایتاً خواهید رسید به خود رژیم. از زیر عمامهٔ همین خامنهای و رفسنجانی بیرون میآید. رژیم فراوان در این مورد پول خرج میکند، مزدور اجیر میکند، قلم به مزد اجیر میکند، آدم اجیر میکند در اروپا که این را در دهانها بیندازند و شایعه کنند. این بخشی از جنگ روانی رژیم با مقاومت است.
جنگ که فقط جنگ نظامی نیست، جنگ سیاسی هست، جنگ تبلیغاتی هست، جنگ روانی هست... و فراوان رژیم پول خرج میکند که بله: از آنجا که تمامیت ایران در خطر است، پس تضعیف نظام و تضعیف رژیم، به تحلیل بردن ایران راه میبرد یعنی ایران تجزیه میشود. چی میخواهد نتیجه بگیرد؟ نتیجه: پس بیایید من را تقویت کنید!
به هر طریق میخواهد این شبهه را القا کند که اگر من سرنگون بشوم، اگر این مقاومت، این دشمن و خصم من، این جایگزین من، جای مرا بگیرد، ایران تجزیه میشود. الآن چون شوروی در کار نیست نمیتوانند (مثل زمان شاه) بگویند ایران «ایرانستان» میشود والا قطعاً میگفتند...
همانهایی که امروز میگویند مجاهدین وابسته به آمریکا هستند، تا دیروز میگفتند وابسته به شوروی هستند! مگر شما نمیگفتید که پول اینها (مجاهدین) را ک.گ.ب میدهد؟ صهیونیسم جهانی میدهد و... . پس چه شد؟
حرف اینها بهوضوح این است که آقا ما که برویم اینها میآیند و حمام خون میشود، اینها میآیند و ایران تجزیه میشود و چی و چی... .
آیا چنین تهدیدهایی واقعیست؟ مطلقاً نه. یک چیز واقعی است. تهدید جدی مبرم و قطعی مقاومت. مقاومت برای آزادی، مقاومت برای سرنگونی این رژیم، این خیلی جدی است. آنها بهشدت میترسند و راهی ندارند. بنابراین مثل غریقی که به هر خس و خاشاکی چنگ میزند بلکه غرق نشود، حکومت آخوندی مستقیم و غیرمستقیم از طریق دم و دنبالچههایش در داخل و خارج کشور، مزدورانش، استحالهچیها، مأموران خودش، تبلیغاتش، توان تبلیغاتی داخل ایران و خارج ایران مجبور و مستأصل است. راه دیگری ندارد جز اینکه این حرفها را دامن بزند.
حالا یا ما مردم ایران، هموطنانمان، آن ایرانی شریف و آزادهای که با این رژیم فیالواقع مخالف است، آن ایرانی که نمیخواهد چیزی به جیب این رژیم برود، آن قدر آگاه و هوشیار و حواس جمع هست که بگوید این اباطیل دیگر اثر ندارد و پی کارتان بروید.
واقعاً هم اثرندارد. در تاریخ معاصر بروید بخوانید و ببینید که کی و کجا به این میزان علیه جریانی تبلیغ کردند، حرف زدند، از نماز جمعه تا اتوبوس تا جلسه هیأت دولت شعارهای مرگ بر مجاهدین، تا جلسه مجلس رژیم و رادیو و تلویزیون صبح، ظهر، شب، نصف شب، مطبوعات سالهای سال...
اما در اثر رنج و رزم و این همه خون درجه آگاهی و رشد مردم ایران و جامعه ایران خیلی بالاتر از این حرفها رفته است.
مردم قادرند تشخیص بدهند. مثل آن زمان نیست که از چند و چون و ماهیت خمینی بیاطلاع باشند.
بنابراین وظیفه ماست، وظیفه هر ایرانی مشتاق آزادی و استقلال است که در هرکجا که با چنین حرفهایی، با چنین بساطها و دکانهایی مواجه میشود، اینها را تخته کند و بهخصوص نشان بدهد که آبشخور، سرچشمه و منشأ این حرفها (علیه مقاومت ایران و مجاهدین) زیر قباست. هرکس باشد، هرکجای دنیا باشد دارد رژیم را تقویت و به آن خدمت میکند و چیزی غیر از این نیست...