موضوع چیست؟ دعوا بر سر چیست؟ چرا یکباره باند رفسنجانی ـ روحانی قولنج «حقوق شهروندی» کردهاند؟ آیا باید باور کرد که باند رفسنجانی و روحانی که در همهٴ جنایتهای رژیم طی این سالها از قتلعام زندانیان تا قتلهای زنجیرهیی و کشتار و سرکوب دگراندیشان نقش درجه اول داشتهاند، یکباره شیفته و دلباختة حقوق شهروندی و حقوقبشر شدهاند؟ باند خامنهای چرا از این بازی یا به قول خودش مسألهٴ «حاشیهیی» این چنین نگران و برآشفته شده است؟…
سایت ریاستجمهوری حسن روحانی، متنی را تحت عنوان «پیشنویس غیر رسمی منشور حقوق شهروندی» منتشر کرد. این متن که روز چهارشنبه گذشته (6آذر) در معرض دید عموم قرار گرفت، اکنون به موضوع دعوایی، فعلاً نه چندان پرسر و صدا اما عمیق و جدی بین باند رفسنجانی ـ روحانی از یک سو و باند ولیفقیه و باندهای متحد آن، از سوی دیگر تبدیل شده و گوشههایی از آن هم در روزنامههای وابسته منعکس گردیده است.
از جمله روزنامه رسالت ارگان باند فاشیستی موسوم به مؤتلفه، در 3سرمقاله متوالی خود (10 و 11 و 12آذر) با عنوان «حقوق شهروندی»، به آن پرداخته است. این مقالات پس از تعریف و تمجید از این بهاصطلاح منشور و شرح فواید آن، نیشهای قابل توجهی به متولیان آن، روحانی و رفسنجانی دارد. از جمله در سرمقاله 11آذر خود با اشاره به مندرجات پیشنویس کذایی در زمینه «حقوق اقتصادی و مالکیت»، با اشاره به گوشهیی از چپاولگری این باند مینویسد: «بعید میدانم در طراحی بودجه سال 93 در بخش نفت، دولت در مقام شفاف سازی درآمدهای نفتی و ادای حقوق ملت کاری کرده باشد. چون یکی از نقض کنندگان حقوق اقتصادی ملت در سالهای تصدی نفت در گذشته همین آقای بیژن زنگنه است که اکنون وزیر محترم نفت نیز میباشد»
رسالت در سرمقاله 12آذر خود نیز در ادامه همین رشته، نیش قلم را متوجه رفسنجانی کرده است. رفسنجانی در یکی از اظهارات اخیر خود راجع به حقوق شهروندی حرف زده و گفته بود " منشور حقوق شهروندی، حق مردم در قانون اساسی است و در قانون اساسی به حقوق کامل و آزاد مردم اشاره شده که باید رعایت شود». رسالت با اشاره به یک دزدی 6میلیارد دلاری باند رفنسجانی مینویسد: «این سخن حقی است… اما آیتالله هاشمی رفسنجانی که دو دوره رئیس مجلس بودند و دو دوره رئیسجمهور، بفرمایند در این دو دوره، "تفریغ نفت" چگونه وفق اصل 55 قانون اساسی به اطلاع مردم رسیده است؟ اصلاً اطلاع مردم هیچ، چرا به اطلاع نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی نرسیده و همه ساله محرمانه تلقی شده است؟ این حق شهروندی هم در دولت اصلاحات نادیده گرفته شده تنها در سال 83 تفریغ نفت در 100 صفحه به اطلاع نمایندگان مجلس رسید و معلوم شد 6میلیارد دلار از درآمدهای نفتی در سال آخر دولت اصلاحات به خزانه واریز نشده و در حسابهای شرکت ملی نفت رسوب کرده است!».
کیهان خامنهای (۹/۹/۹۲) هم به همین نحو، در سرمقالهای تحت عنوان «حقوق شهروندی، متن یا حاشیه؟» روحانی را مورد حمله قرار داده که اولاً عبارت «حقوق شهروندی» را به جای «حقوقبشر» به کار میگیرد» ثانیاً ، «با تکرار عناوین پرطمطراقی چون حقوق شهروندی… در پی تبلیغات سیاسی» است و دست آخر هم به دولت روحانی توصیه میکند که «به جای پرداختن به اینگونه مسائل جانبی و تبلیغاتی، بیشترین ظرفیت و تلاش خود را برای مقابله با مشکلاتی نظیر مسائل اقتصادی، تورم، گرانی، اشتغال و... به کار گیرد و از درگیر کردن افکار عمومی به مسائل حاشیهیی که برای دولت محترم نیز فرصتسوز و هزینهای بیسود است پرهیز کند».
به این ترتیب سؤالات متعددی در این زمینه مطرح میشود که موضوع چیست؟ دعوا بر سر چیست؟ چرا یکباره باند رفسنجانی ـ روحانی قولنج «حقوق شهروندی» کردهاند؟ آیا باید باور کرد که باند رفسنجانی و روحانی که در همهٴ جنایتهای رژیم طی این سالها از قتلعام زندانیان تا قتلهای زنجیرهیی و کشتار و سرکوب دگراندیشان نقش درجه اول داشتهاند، یکباره شیفته و دلباختة حقوق شهروندی و حقوقبشر شدهاند؟ باند خامنهای چرا از این بازی یا به قول خودش مسألهٴ «حاشیهیی» این چنین نگران و برآشفته شده است؟ و…
پاسخ بهطور خلاصه این است که همه چیز به جام زهر برمیگردد. سردمداران رژیم و بهخصوص شخص خامنهای از این پیشتر بارها با وحشت گفته بودند که اگر گام اول را در عقبنشینی از اهداف اتمی برداریم و به خواست جامعه بینالمللی تن بدهیم، باید گام بعد و گامهای بعدی را هم که حقوقبشر و دست برداشتن از صدور ارتجاع و تروریسم را هم برداریم… اکنون باند رفسنجانی ـ روحانی که میداند ادامه این مسیر به کجا راه میبرد، پس از جام زهر اتمی، با رندی، به قول معروف دست پیش را گرفته که پس نیفتد. میخواهد با این ترفند، اولاً خود را برای مرحله بعد (مطرح شدن حقوقبشر) سفیدسازی و آماده کند و چهرهٴ خود را برای مماشاتگران غربی بزک نماید. همچنین میخواهد در شرایط کنونی که اقشار مختلف مردم برای احقاق حقوق پایمال شده خود به حرکت درآمدهاند، با طرح این ادعاها و شعارها، بهزعم خود سوپاپ اطمینانی تعبیه کند.
بنابراین با مطرح کردن «حقوق شهروندی» که تعریف خیلی مشخص و دقیقی ندارد و تلاش برای قرار دادن آن به جای «حقوقبشر» که تعریف و معیارهای مشخصی دارد و در همهٴ دنیا هم شناخته شده است، با حداقل هزینه از این گردنه عبور کند.
متقابلاً جناح ولیفقیه، خط دیگری را دنبال میکنند. روزنامه رسالت (۱۳۹۲/۰۹/۱۲) در سرمقاله خود تحت عنوان: «محور یابی استراتژی ایران و آمریکا در مذاکرات ژنو» این خط و استراتژی را چنین فرموله کرده است:
«- بازکردن فضای تنفسی ایران در حوزه دولتها، الگو: شکستن ساختار تحریمها.
حفظ دستاوردهای هستهیی و عادیسازی پرونده و روند (آن) ».
یعنی تا آنجا که به ولیفقیه برمیگردد، قصدش از مذاکرات این است که فعلاً و در شرایطی که طناب دار تحریمها مداوماً در حال تنگتر شدن است و دارد خفهاش میکند، یک راه تنفسی برای خود باز کند. ساختار تحریمها بشکند، اما ساختار اتمی بماند و «دستاوردهای هستهای» حفظ شود و شرایط عادی شود تا وقتی که آبها از آسیاب افتاد بتواند اهداف اتمی و بمبسازی را پی بگیرد. اما در عینحال میداند که آن طرف هم خواستهها و اهدافی دارد. «رسالت» در ادامه همان مقاله، به این خواستهها، تحت عنوان «ملاحظات و محدودیتهای ایران» اشاره کرده و از جمله خاطرنشان میکند:
«ورود غرب به سایر پروندهها و آغاز یک فرایند جدید.
مطالبات غرب علیه ایران (حقوقبشر، سوریه، ...) »
سرمقاله «رسالت» در ادامه، به عقبنشینیهای ناگزیر رژیم هم بهصورت تلگرافی اشاره کرده و مینویسد:
«- ایران بهطور نسبی توقف در حرکت را پذیرفت.
مذاکرهمحور شدن ایران بهجای مقاومتمحور بودن.
حذف مواد 20 درصد.
پذیرفتن «عدمگسترش» تأسیسات و مواد از سوی ایران و…».
چنان که ملاحظه میشود، در این عقبنشینیها، اشارهیی به مقولهٴ حقوقبشر و متوقف کردن صدور تروریسم و سوریه و عراق نشده است. باند ولیفقیه بر این گمان است یا چنین آرزو میکند که: عقبنشینی و جام زهر را محدود به هستهیی کند و در زد و بند با مماشاتگران، حقوقبشر و صدور تروریسم را مسکوت بگذارد. اما باند رفسنجانی ـ روحانی که واقعبینتر است میداند که اگر چه مماشاتگران، علاقه و اصراری بر حقوقبشر مردم ایران ندارند، ولی جریانی که آغاز شده، مستقل از خواست یا تمایل این یا آن، مسیری است که خواه ناخواه به حقوقبشر و صدور تروریسم هم راه میبرد. بنابراین میخواهند بهزعم خود جلو جلو بدوند تا عقب نمانند.
اما واقعیت این است که هر دو دسته، یعنی هم باند ولیفقیه و هم باند رفسجانی ـ روحانی اشتباه محاسبة جدی دارند. این جریان را نمیشود متوقف کرد. نه جلو سلسلهٴ عقبنشینیهای ناگزیر و جامهای زهر را میتوان گرفت (آن چنان که باند ولیفقیه میخواهد) و نه میتوان آن را منحرف کرد و سر مردم به جان آمدهٴ ایران و قربانیان سی و چند سال جنایت و چپاول را با لفاظی دربارهٴ حقوق شهروندی و امثالهم شیره مالید (آن چنان که باند رفسنجانی ـ روحانی تصور میکنند).
البته تا آنجا که به مقاومت ایران برمیگردد، این مقاومت از یک قطره آزادی، حقوقبشر، حقوق شهروندی و… امثالهم بهغایت استقبال میکند و همچنان که از همان فردای روی کارآمدن آخوند خاتمی در 3خرداد 76 گفت، خطاب به روحانی هم میگوید که لطفاً یک قطره آزادی و حقوقبشر به این استبداد پوسیده و قرونوسطایی تزریق کن تا ببینی چه میشود و مردم چطور در چشم به هم زدنی طومار این رژیم پلید را در هم میپیچند!