رقم خوردن تحولات جدید جهانی و منطقهای علیه سیاستهای تجاوزگرانه نظام آخوندی، رژیم را بار دیگر در برابر دوراهی قرارداده است.
گزینه پیش روی نظام این است که یا نسبت به این شرایط تمکین کند و پا را فراتر از گلیم خود نگذارد و یا اینکه تاوان سیاستهای تجاوزگرانه را به تمام و کمال بپردازد. واکنشهای این روزهای سردمداران رژیم نیز در این روزها از این واقعیت ناشی میشود.
جواد ظریف در سخنرانیاش در کنفرانس مونیخ از مجموعهای «از دخالتهای نظاممند سیاسی و نظامی با هدف حفظ، استمرار و سپس شکل دهی به معماری منطقه بر اساس ادعای خودمحورانه نظم جدید جهانی» با نگرانی صحبت کرد.
وزیر خارجه دولت آخوند حسن روحانی که میداند دوران مفتخوریهای رژیم ناشی از سیاست مماشات با رژیم و عملکرد بهغایت فاجعهبار آمریکا و همپیمانانش در منطقه به سررسیده است، نسبت به پی افکندن ”نظم جدید“ اظهار نگرانی میکند و در قدم بعد ملتمسانه درخواست میکند که ”هیچ کنشگر اصیلی (بخوانید نظام آخوندی) از فرایند حذف نشده یا درانتها به حاشیه رانده نشود“
سوز و گدازهای وزیر خارجه آخوندها برای به بازی گرفته نشدن نظام در ”نظم جدید“در حالی است که متقابلاً آمریکا، عربستان و ترکیه از رژیم خواهان دست برداشتن از تروریسم و دخالتش در کشورهای منطقه هستند.
به این واقعیت و نگرانی وزیر خارجه آخوندی روزنامه حکومتی جهان صنعت صراحتاً اعتراف کرده است که دوران حاصلخیز دیپلوماسی برجامی برای رژیم پایان یافته است و هرگز از دست آوردی نظیر دست آوردهای برجام برای رژیم خبری نیست.
این روزنامه حکومتی تلاش بسیار دارد که این مهم را به با عبارات گوناگون به گوش سرمداران نظام فرو کند که ”اکنون آن آمریکا و آن عقلانیت اوبامایی به تاریخ پیوسته است“ و دوران و ”نظم جدیدی“ فرا رسیده است و نظام هیچ چارهای ندارد جز اینکه ”باید با سنجیدن واقعبینانه شرایط موجود و با اشراف به اقبال داخلی و جهانی ترامپ، استراتژیهای جدیدی را تدوین و طراحی کند“
معنای تدوین و طراحی استراتژی جدید متناسب با شرایط موجود در آمریکا، چیزی نیست جز اینکه رژیم پای زهرخوریهای بعدی بیاید. چرا که اگر ”جواد ظریف چنانچه بخواهد همان جواد ظریف دوران جان کری بماند و صرفاً بر همان کارنامه برجامی تکیه کند، راه به جایی نخواهد برد“.
بنابراین پیشنهاد میشود که نظام ولایت ”فرصتهای ذیقیمت“ برای فرصت زهرخوریهای بعدی را بقاپد و ”خلاقیت بیشتر و واقعبینانه تری“ داشته باشد.
واقعیت این است که دوران تغییر کرده و این حرفها همه در عکسالعمل آن است، رژیم اگر بخواهد خود را با این شرایط منطبق کند باید با موضوعاتی از قبیل دخالت در کشورهای منطقه بهعنوان عمق استراتژیک نظام، و صدور ارتجاع و... به قول امام ملعون ”چه و چه و همه و همه“ باید خداحافظی کند که البته این با ماهیت نظام در تضاد است و معنای بنبست نیز همین است.
گزینه پیش روی نظام این است که یا نسبت به این شرایط تمکین کند و پا را فراتر از گلیم خود نگذارد و یا اینکه تاوان سیاستهای تجاوزگرانه را به تمام و کمال بپردازد. واکنشهای این روزهای سردمداران رژیم نیز در این روزها از این واقعیت ناشی میشود.
جواد ظریف در سخنرانیاش در کنفرانس مونیخ از مجموعهای «از دخالتهای نظاممند سیاسی و نظامی با هدف حفظ، استمرار و سپس شکل دهی به معماری منطقه بر اساس ادعای خودمحورانه نظم جدید جهانی» با نگرانی صحبت کرد.
وزیر خارجه دولت آخوند حسن روحانی که میداند دوران مفتخوریهای رژیم ناشی از سیاست مماشات با رژیم و عملکرد بهغایت فاجعهبار آمریکا و همپیمانانش در منطقه به سررسیده است، نسبت به پی افکندن ”نظم جدید“ اظهار نگرانی میکند و در قدم بعد ملتمسانه درخواست میکند که ”هیچ کنشگر اصیلی (بخوانید نظام آخوندی) از فرایند حذف نشده یا درانتها به حاشیه رانده نشود“
سوز و گدازهای وزیر خارجه آخوندها برای به بازی گرفته نشدن نظام در ”نظم جدید“در حالی است که متقابلاً آمریکا، عربستان و ترکیه از رژیم خواهان دست برداشتن از تروریسم و دخالتش در کشورهای منطقه هستند.
به این واقعیت و نگرانی وزیر خارجه آخوندی روزنامه حکومتی جهان صنعت صراحتاً اعتراف کرده است که دوران حاصلخیز دیپلوماسی برجامی برای رژیم پایان یافته است و هرگز از دست آوردی نظیر دست آوردهای برجام برای رژیم خبری نیست.
این روزنامه حکومتی تلاش بسیار دارد که این مهم را به با عبارات گوناگون به گوش سرمداران نظام فرو کند که ”اکنون آن آمریکا و آن عقلانیت اوبامایی به تاریخ پیوسته است“ و دوران و ”نظم جدیدی“ فرا رسیده است و نظام هیچ چارهای ندارد جز اینکه ”باید با سنجیدن واقعبینانه شرایط موجود و با اشراف به اقبال داخلی و جهانی ترامپ، استراتژیهای جدیدی را تدوین و طراحی کند“
معنای تدوین و طراحی استراتژی جدید متناسب با شرایط موجود در آمریکا، چیزی نیست جز اینکه رژیم پای زهرخوریهای بعدی بیاید. چرا که اگر ”جواد ظریف چنانچه بخواهد همان جواد ظریف دوران جان کری بماند و صرفاً بر همان کارنامه برجامی تکیه کند، راه به جایی نخواهد برد“.
بنابراین پیشنهاد میشود که نظام ولایت ”فرصتهای ذیقیمت“ برای فرصت زهرخوریهای بعدی را بقاپد و ”خلاقیت بیشتر و واقعبینانه تری“ داشته باشد.
واقعیت این است که دوران تغییر کرده و این حرفها همه در عکسالعمل آن است، رژیم اگر بخواهد خود را با این شرایط منطبق کند باید با موضوعاتی از قبیل دخالت در کشورهای منطقه بهعنوان عمق استراتژیک نظام، و صدور ارتجاع و... به قول امام ملعون ”چه و چه و همه و همه“ باید خداحافظی کند که البته این با ماهیت نظام در تضاد است و معنای بنبست نیز همین است.