در رسانههای رژیم، ابراز هراس از تعادل قوای جدید منطقهیی و تشکیل ائتلاف بینالمللی همچنان ادامه دارد و بسیاری از کارگزاران، مهرهها و سران رژیم عموماً بر این واقعیت انگشت میگذارند که تعادل قوای شکل گرفته جدید در منطقه علیه رژیم عمل میکند.
اما رسانهها و کارشناسان رژیم ترسشان از به خطر افتادن موجودیت رژیم را تحت عنوان ”تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی با ساقط کردن بشار در سوریه و شیعیان همسو با ایران در عراق“ زرورق پیچی میکنند.
نگرانی و هراس از سرنگونی رژیم است که روزنامه ارگان بسیج را به این نتیجهگیری رسانده که: ”دلایل فراوانی وجود دارد که نشان میدهد این کشور (ترکیه) اهدافی بسیار فراتر از نابودی داعش را دنبال میکند و عمدتاً موضوع مبارزه با داعش، یک پوشش و بهانهیی بیشتر نیست. “
دلایلی که نویسنده مقاله جوان برمیشمارد عبارتند از:
”- مصادره موفقیتهای جمهوری اسلامی، دولت بشار اسد، حزبالله لبنان و شیعیان عراق در شکستن کمر داعش به نام خود.
- تضعیف دولت سوریه و در نهایت ساقط کردن بشار تحت عنوان مبارزه با داعش از یک طرف و حمایت از معارضان میانهرو از طرف دیگر.
- تضعیف موقعیت منطقهیی جمهوری اسلامی با مهار جریانهای همسو با ایران“
وحشت رژیم آخوندی، مهرهها و رسانههایش از ائتلاف جهانی آنجا مضاعف میشود که ترکیه به این ائتلاف پیوسته است.
ترس رژیم از ورود ترکیه حتی به فرض اینکه در این توفان سهمگین کمرشکن نشود، این است که ترکیه از دل این تحولات بهعنوان قدرت برتر منطقه سربلند کند و بهصورت شاخی بر پهلوی نظام ولایت در آید.
از این نظرگاه است که روزنامه باند خامنهای پیشبینی میکند که ”در پیادهسازی طرح مورد نظر آمریکا در خاورمیانه، نقش و سهم قابل توجهی برای ترکها تعریف شده است. “ (جوان15مهر93)
همین نگرانی از قدرت آینده ترکیه است که روزنامه جمهوری وابسته به رفسنجانی را نسبت به تحرکات جدید این کشور در منطقه نگران میکند و ترکیه را متهم به احیای خلافت عثمانی میکند و مینویسد: «هدف (ترکیه) قطعاً تلاش برای تضعیف دولتهای دمشق و بغداد، وارد ساختن ضربههای کاری به لبنان و حزبالله است. ترکیه در چارچوب گرایشهای نو عثمانی توسعهطلبانه مقاماتی که خود را از تبار آلب ارسلان و سلطان محمد فاتح میدانند، قصد ورود به خاک سوریه را دارد تا بتواند با موافقت آمریکا حکومتی دستنشانده هم جنس خود یعنی با گرایش اخوانی را در سوریه حاکم سازد“ (جمهوری15مهر93)
علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم نیز ”درباره حرکات خطرناک این روزهای برخی کشورهای منطقه در عراق و سوریه “ هشدار میدهد و تأکید میکند: ”نباید از حرکات خطرناک ترکیه در عراق و سوریه غافل شد “ (تلویزیون شبکه خبر15مهر93)
اگر چه نگرانی رسانههای و مهرههای رژیم در مورد درگیرشدن ترکیه در بحران منطقهیی و شرکت این کشور در ائتلاف ضدداعش واقعی است و طبعاً عملکرد این کشور به ضرر رژیم تمام میشود، اما واقعیت این است که عواقب بحران جدید در منطقه برای رژیم بسا فراتر از دخالت ترکیه در این بحران و عملیات نیروهای ائتلاف در خاک سوریه و عراق است. به خطر افتادن رژیم سرکوبگر بشار اسد در سوریه و تضعیف و یا حتی نابودی حزبالشیطان در لبنان، مقدمه به خطر افتادن موقعیت و موجودیت نظام ولایت است.
زیرا وقتی که اهرم صدور تروریسم و بنیادگرایی از رژیم گرفته شود و به قول سران و مهرههای رژیم نظام ولایت نتواند خط را در کرانههای مدیترانه ببندد، ناگزیر است خط را در برابر مردم ایران در تهران ببندد. اتفاقاً خمینی دجال نیز برای گریز از همین امر بود که شعار دجالگرانه فتح قدس از طریق کربلا را علم کرد و استراتژی ”عمق استراتژیک“ را پی ریزی کرد چرا که ناتوان از پاسخگویی به مطالبات مردم ایران بود و جنگ و ”عمق استراتژیک“ را سرپوشی برای اختناق و سرکوب مخالفان کرده بود.
تمامی تلاش رژیم هم این است که برای اجتناب از سرنگونی به دست مردم و مقاومت ایران خاکریزهای نظامش را در کشورهای سوریه و عراق حفظ کند. اما از مجموعه تحولات پیدرپی که این روزها در منطقه اتفاق میافتد به نظر میرسد دیگر آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته است!
اما رسانهها و کارشناسان رژیم ترسشان از به خطر افتادن موجودیت رژیم را تحت عنوان ”تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی با ساقط کردن بشار در سوریه و شیعیان همسو با ایران در عراق“ زرورق پیچی میکنند.
نگرانی و هراس از سرنگونی رژیم است که روزنامه ارگان بسیج را به این نتیجهگیری رسانده که: ”دلایل فراوانی وجود دارد که نشان میدهد این کشور (ترکیه) اهدافی بسیار فراتر از نابودی داعش را دنبال میکند و عمدتاً موضوع مبارزه با داعش، یک پوشش و بهانهیی بیشتر نیست. “
دلایلی که نویسنده مقاله جوان برمیشمارد عبارتند از:
”- مصادره موفقیتهای جمهوری اسلامی، دولت بشار اسد، حزبالله لبنان و شیعیان عراق در شکستن کمر داعش به نام خود.
- تضعیف دولت سوریه و در نهایت ساقط کردن بشار تحت عنوان مبارزه با داعش از یک طرف و حمایت از معارضان میانهرو از طرف دیگر.
- تضعیف موقعیت منطقهیی جمهوری اسلامی با مهار جریانهای همسو با ایران“
وحشت رژیم آخوندی، مهرهها و رسانههایش از ائتلاف جهانی آنجا مضاعف میشود که ترکیه به این ائتلاف پیوسته است.
ترس رژیم از ورود ترکیه حتی به فرض اینکه در این توفان سهمگین کمرشکن نشود، این است که ترکیه از دل این تحولات بهعنوان قدرت برتر منطقه سربلند کند و بهصورت شاخی بر پهلوی نظام ولایت در آید.
از این نظرگاه است که روزنامه باند خامنهای پیشبینی میکند که ”در پیادهسازی طرح مورد نظر آمریکا در خاورمیانه، نقش و سهم قابل توجهی برای ترکها تعریف شده است. “ (جوان15مهر93)
همین نگرانی از قدرت آینده ترکیه است که روزنامه جمهوری وابسته به رفسنجانی را نسبت به تحرکات جدید این کشور در منطقه نگران میکند و ترکیه را متهم به احیای خلافت عثمانی میکند و مینویسد: «هدف (ترکیه) قطعاً تلاش برای تضعیف دولتهای دمشق و بغداد، وارد ساختن ضربههای کاری به لبنان و حزبالله است. ترکیه در چارچوب گرایشهای نو عثمانی توسعهطلبانه مقاماتی که خود را از تبار آلب ارسلان و سلطان محمد فاتح میدانند، قصد ورود به خاک سوریه را دارد تا بتواند با موافقت آمریکا حکومتی دستنشانده هم جنس خود یعنی با گرایش اخوانی را در سوریه حاکم سازد“ (جمهوری15مهر93)
علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم نیز ”درباره حرکات خطرناک این روزهای برخی کشورهای منطقه در عراق و سوریه “ هشدار میدهد و تأکید میکند: ”نباید از حرکات خطرناک ترکیه در عراق و سوریه غافل شد “ (تلویزیون شبکه خبر15مهر93)
اگر چه نگرانی رسانههای و مهرههای رژیم در مورد درگیرشدن ترکیه در بحران منطقهیی و شرکت این کشور در ائتلاف ضدداعش واقعی است و طبعاً عملکرد این کشور به ضرر رژیم تمام میشود، اما واقعیت این است که عواقب بحران جدید در منطقه برای رژیم بسا فراتر از دخالت ترکیه در این بحران و عملیات نیروهای ائتلاف در خاک سوریه و عراق است. به خطر افتادن رژیم سرکوبگر بشار اسد در سوریه و تضعیف و یا حتی نابودی حزبالشیطان در لبنان، مقدمه به خطر افتادن موقعیت و موجودیت نظام ولایت است.
زیرا وقتی که اهرم صدور تروریسم و بنیادگرایی از رژیم گرفته شود و به قول سران و مهرههای رژیم نظام ولایت نتواند خط را در کرانههای مدیترانه ببندد، ناگزیر است خط را در برابر مردم ایران در تهران ببندد. اتفاقاً خمینی دجال نیز برای گریز از همین امر بود که شعار دجالگرانه فتح قدس از طریق کربلا را علم کرد و استراتژی ”عمق استراتژیک“ را پی ریزی کرد چرا که ناتوان از پاسخگویی به مطالبات مردم ایران بود و جنگ و ”عمق استراتژیک“ را سرپوشی برای اختناق و سرکوب مخالفان کرده بود.
تمامی تلاش رژیم هم این است که برای اجتناب از سرنگونی به دست مردم و مقاومت ایران خاکریزهای نظامش را در کشورهای سوریه و عراق حفظ کند. اما از مجموعه تحولات پیدرپی که این روزها در منطقه اتفاق میافتد به نظر میرسد دیگر آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته است!