واشینگتن پست، 31 اوت ۲۰۱۲: [مقاله هیأت تحریریه واشینگتن پست]
- چهار ماه پیش، دولت اوباما این خوشبینی را از خود بروز داد که ممکن است معاملهیی صورت گیرد که جلوی خطرناکترین بخشهای برنامه اتمی ایران را بگیرد. آنچه پیش آمد یک تابستان ملالت انگیزی [پریشان کنندهیی] بود. بر اساس یک گزارش جدید توسط بازرسان بینالمللی، نه تنها رژیم ایران با توقف تولید غنیسازی اورانیوم با درجه بالا موافقت نکرد، بلکه ذخایر خودش را نسبت به ماه می30 درصد افزایش داد. نه تنها ایران پیشنهادات آمریکا و 5 شریک آن مبنی بر تعطیل کردن یک تأسیسات تولید [غنیسازی] زیرزمینی نزدیک شهر قم را رد کرده است، بلکه تعداد سانتریفیوژها مستقر در آنجا را دو برابر کرده است. به جای مذاکره با ائـتلاف بینالمللی - که آخرین گفتگوهای رسمی در ماه ژوئن بود - تهران در این هفته میزبان یک اجلاس جنبش عدم تعهد است که در آن بهرغم چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که دستور متوقف کردن غنیسازی را داده، از روی مخالفت دوباره بر حق غنیسازی تصریح میکند. ضمنا، حملات تروریستی توسط سپاه پاسداران و حزبالله لبنان، دیپلوماتها و توریستهای اسراییلی را در نیم دوجین کشور هدف قرار داده است.
آنچه بهطور خاص در رابطه با رفتار رژیم ایران چشمگیر است، اینکه به نظر میرسد رهبران این کشور احتمال اینکه رفتارش، منجر به تحریک اسراییل به دست زدن به یک حمله نظامی علیه تأسیسات اتمی در هفتههای آینده میشود، را نادیده میگیرند. احتمالاً علی خامنهای، رهبر عالی تهدید اسراییل را جدی نمیگیرد، اگر چه او بهروشنی باید این کار را بکند، احتمالاً ممکن است او از یک چنین حملهیی بهعنوان راهی برای جمعآوری حمایت بینالمللی و داخلی استقبال کند، تحریمهای اقتصادی تشدید شونده را بشکند و رقابت تمامعیار برای یک بمب را مشروع نماید.
مورد هر چه که باشد، رفتار ایران دولت اوباما را به یک موضع ناشیانه سوق داده است. به نظر میرسد اکنون عمده دیپلوماسی آمریکا به سمت متقاعد کردن اسراییل به دست نگهداشتن از یک حمله حداقل تا سال آینده هدایت شده است، اگرچه این ممکن است بهمعنی اجازه دادن به ارتقاء توانایی اتمی ایران تا نقطهیی باشد که تنها اقدام نظامی آمریکا مؤثر خواهد بود.
هفته گذشته، کاخ سفید گزارش جدید توسط بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را پیشبینی کرد، و تأکید نمود که هنوز ”زمان و فضا“ برای دیپلوماسی وجود دارد. این احتمالاً درست است. ایران بهرغم پیشرفتهایش، هنوز حداقل یک یا دو سال از یک بمب فاصله دارد. در بهترین حالت، ایران در ساختن سانتریفوژهای پیشرفتهتر و موشکهایی که برای کامل کردن یک زرادخانه بدان نیاز دارد، تنها به آهستگی پیشرفت میکند. اسراییل و آمریکا موافق هستند که رهبر عالی [ایران] هنوز تصمیم بهدنبال کردن و تولید یک بمب نگرفته است، و مقامات آمریکا میگویند هر گونه اقدامی برای ”عبور از نقطه اتمی“ احتمالاً کشف خواهد شد. ضمنا، این رژیم احتمالاً پیوسته ضعیفتر میشود، بهویژه در صورتیکه نزدیکترین متحد آن، یعنی دیکتاتوری بشار اسد در سوریه سرنگون شود. امتناع رژیم ایران از مذاکرات جدی و ادامه تقویت توانایی اتمی، باز بهطور پیوسته خطر اینکه خاورمیانه در یک جنگ جدید فرو رود را افزایش میدهد، جنگی که ممکن است ارسال نفت را مختل نماید، به اقتصاد جهانی صدمه بزند و درگیری فرقهیی که هماکنون در سوریه، عراق و لبنان در جریان است را تشدید نماید. یک نقطهنظر خوشبینانه این خواهد بود که رژیم ایران بازی آشنای رفتن تا سرحد جنگ را بازی میکند. اگر اینطور باشد، ممکن است زمان زیادی برای عقبنشینی نمانده باشد.
- چهار ماه پیش، دولت اوباما این خوشبینی را از خود بروز داد که ممکن است معاملهیی صورت گیرد که جلوی خطرناکترین بخشهای برنامه اتمی ایران را بگیرد. آنچه پیش آمد یک تابستان ملالت انگیزی [پریشان کنندهیی] بود. بر اساس یک گزارش جدید توسط بازرسان بینالمللی، نه تنها رژیم ایران با توقف تولید غنیسازی اورانیوم با درجه بالا موافقت نکرد، بلکه ذخایر خودش را نسبت به ماه می30 درصد افزایش داد. نه تنها ایران پیشنهادات آمریکا و 5 شریک آن مبنی بر تعطیل کردن یک تأسیسات تولید [غنیسازی] زیرزمینی نزدیک شهر قم را رد کرده است، بلکه تعداد سانتریفیوژها مستقر در آنجا را دو برابر کرده است. به جای مذاکره با ائـتلاف بینالمللی - که آخرین گفتگوهای رسمی در ماه ژوئن بود - تهران در این هفته میزبان یک اجلاس جنبش عدم تعهد است که در آن بهرغم چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که دستور متوقف کردن غنیسازی را داده، از روی مخالفت دوباره بر حق غنیسازی تصریح میکند. ضمنا، حملات تروریستی توسط سپاه پاسداران و حزبالله لبنان، دیپلوماتها و توریستهای اسراییلی را در نیم دوجین کشور هدف قرار داده است.
آنچه بهطور خاص در رابطه با رفتار رژیم ایران چشمگیر است، اینکه به نظر میرسد رهبران این کشور احتمال اینکه رفتارش، منجر به تحریک اسراییل به دست زدن به یک حمله نظامی علیه تأسیسات اتمی در هفتههای آینده میشود، را نادیده میگیرند. احتمالاً علی خامنهای، رهبر عالی تهدید اسراییل را جدی نمیگیرد، اگر چه او بهروشنی باید این کار را بکند، احتمالاً ممکن است او از یک چنین حملهیی بهعنوان راهی برای جمعآوری حمایت بینالمللی و داخلی استقبال کند، تحریمهای اقتصادی تشدید شونده را بشکند و رقابت تمامعیار برای یک بمب را مشروع نماید.
مورد هر چه که باشد، رفتار ایران دولت اوباما را به یک موضع ناشیانه سوق داده است. به نظر میرسد اکنون عمده دیپلوماسی آمریکا به سمت متقاعد کردن اسراییل به دست نگهداشتن از یک حمله حداقل تا سال آینده هدایت شده است، اگرچه این ممکن است بهمعنی اجازه دادن به ارتقاء توانایی اتمی ایران تا نقطهیی باشد که تنها اقدام نظامی آمریکا مؤثر خواهد بود.
هفته گذشته، کاخ سفید گزارش جدید توسط بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را پیشبینی کرد، و تأکید نمود که هنوز ”زمان و فضا“ برای دیپلوماسی وجود دارد. این احتمالاً درست است. ایران بهرغم پیشرفتهایش، هنوز حداقل یک یا دو سال از یک بمب فاصله دارد. در بهترین حالت، ایران در ساختن سانتریفوژهای پیشرفتهتر و موشکهایی که برای کامل کردن یک زرادخانه بدان نیاز دارد، تنها به آهستگی پیشرفت میکند. اسراییل و آمریکا موافق هستند که رهبر عالی [ایران] هنوز تصمیم بهدنبال کردن و تولید یک بمب نگرفته است، و مقامات آمریکا میگویند هر گونه اقدامی برای ”عبور از نقطه اتمی“ احتمالاً کشف خواهد شد. ضمنا، این رژیم احتمالاً پیوسته ضعیفتر میشود، بهویژه در صورتیکه نزدیکترین متحد آن، یعنی دیکتاتوری بشار اسد در سوریه سرنگون شود. امتناع رژیم ایران از مذاکرات جدی و ادامه تقویت توانایی اتمی، باز بهطور پیوسته خطر اینکه خاورمیانه در یک جنگ جدید فرو رود را افزایش میدهد، جنگی که ممکن است ارسال نفت را مختل نماید، به اقتصاد جهانی صدمه بزند و درگیری فرقهیی که هماکنون در سوریه، عراق و لبنان در جریان است را تشدید نماید. یک نقطهنظر خوشبینانه این خواهد بود که رژیم ایران بازی آشنای رفتن تا سرحد جنگ را بازی میکند. اگر اینطور باشد، ممکن است زمان زیادی برای عقبنشینی نمانده باشد.