توصیف دقیق خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، که جنایت بمباران شیمیایی حومه دمشق را به جنایت قتلعام رسولان و منادیان آزادی در اشرف مربوط ساخت، تنها یک واکنش احساسی یا اعتراضی به این جنایت نبود بلکه یک موضع منطقی و عقلانی متکی بر پایه قوانین و عرفها و اصول انسانی میباشد.
خانم مریم رجوی در توصیف خود که در بالا اشاره شد گفتند: ”قتلعام وحشیانه در اشرف، سبعیت و بیرحمی فاشیسم دینی حاکم بر ایران و مزدورانش در عراق را مجسم کرد، مجروحان در درمانگاه داخلی اشرف در حالیکه بر تختهای بیمارستان خوابیده بودند توسط مزدوران خامنهای و مالکی به رگبار بسته شدند و این آن روی جنایت بمباران شیمیایی غوطهٴ دمشق توسط خامنهای و دیکتاتور سوریه است“ ...
... آنچه در قرارگاه اشرف در سپیده دم اول سپتامبر اتفاق افتاد، امتداد واقعی آن چیزی است که در غوطهٴ دمشق در21 اوت گذشته واقع شد، زیرا هر دو جنایت با فرمان و نظارت رژیم ولایتفقیه صورت گرفت، و هر دو رژیم، یعنی رژیم سوریه و حکومت نوری مالکی، صرفاً دو عروسک در دستان ملاها هستند، و تحلیل سخنان خانم رجوی بهوضوح آشکار میسازد که جنایتی که در حومه دمشق مرتکب شدند و آنچه که علیه ساکنان اشرف مرتکب شدند، علیه مردم بیدفاع واقع شد و هر دو جنایت برای ایجاد رعب و وحشت در دل مردم صورت گرفت تا آنها را مجبور به تمکین در برابر اراده رژیم ملاها که دو رژیم سوریه و عراق را هدایت میکند بنماید. ملاها با ارتکاب جنایت غوطهٴ دمشق میخواستند مردم سوریه را مجبور به ترک قیام و انقلابشان علیه رژیم سوریه کنند، تا ائتلاف سیاهش که با رژیم اسد و حزبالله لبنان برپا است سقوط نکند، همچنانکه با ارتکاب جنایت اشرف میخواست رعب و وحشت را نه در دل ساکنان اشرف و لیبرتی، بلکه در دل تمام مردم ایران وارد کند که به ساکنان اشرف و لیبرتی همچون شاخص و برج امید و آرزو و خوشبینی نسبت به فردای درخشان ایران آزاد مینگرند، خصوصاً که همبستگی و ارتباط صمیمانهای که مردم ایران و ساکنان اشرف و لیبرتی را بهم پیوند میدهد، رسوخ پیدا کرده و تبدیل به قدرتی شده است که ملاها را به وحشت انداخته است. آنها وقتی افرادی بیدفاع و در محاصره را با چنین قساوت و وحشیگری و خیانتی غافلگیری میکنند، میزان ترس و وحشت خود از روزهای آینده را که هیچ خیری برای آنها نخواهد داشت نشان میدهند.
اشرف و لیبرتی، بهرغم این قتلعام و سایر قتلعامها، همچنان در ضمیر و وجدان هر انسان آزاده ایرانی که به ایران آزاد ایمان دارد و قید و بندها و غل و زنجیرهای استبداد دینی را نمیپذیرد، زنده و تپنده باقی خواهد ماند.
خانم مریم رجوی در توصیف خود که در بالا اشاره شد گفتند: ”قتلعام وحشیانه در اشرف، سبعیت و بیرحمی فاشیسم دینی حاکم بر ایران و مزدورانش در عراق را مجسم کرد، مجروحان در درمانگاه داخلی اشرف در حالیکه بر تختهای بیمارستان خوابیده بودند توسط مزدوران خامنهای و مالکی به رگبار بسته شدند و این آن روی جنایت بمباران شیمیایی غوطهٴ دمشق توسط خامنهای و دیکتاتور سوریه است“ ...
... آنچه در قرارگاه اشرف در سپیده دم اول سپتامبر اتفاق افتاد، امتداد واقعی آن چیزی است که در غوطهٴ دمشق در21 اوت گذشته واقع شد، زیرا هر دو جنایت با فرمان و نظارت رژیم ولایتفقیه صورت گرفت، و هر دو رژیم، یعنی رژیم سوریه و حکومت نوری مالکی، صرفاً دو عروسک در دستان ملاها هستند، و تحلیل سخنان خانم رجوی بهوضوح آشکار میسازد که جنایتی که در حومه دمشق مرتکب شدند و آنچه که علیه ساکنان اشرف مرتکب شدند، علیه مردم بیدفاع واقع شد و هر دو جنایت برای ایجاد رعب و وحشت در دل مردم صورت گرفت تا آنها را مجبور به تمکین در برابر اراده رژیم ملاها که دو رژیم سوریه و عراق را هدایت میکند بنماید. ملاها با ارتکاب جنایت غوطهٴ دمشق میخواستند مردم سوریه را مجبور به ترک قیام و انقلابشان علیه رژیم سوریه کنند، تا ائتلاف سیاهش که با رژیم اسد و حزبالله لبنان برپا است سقوط نکند، همچنانکه با ارتکاب جنایت اشرف میخواست رعب و وحشت را نه در دل ساکنان اشرف و لیبرتی، بلکه در دل تمام مردم ایران وارد کند که به ساکنان اشرف و لیبرتی همچون شاخص و برج امید و آرزو و خوشبینی نسبت به فردای درخشان ایران آزاد مینگرند، خصوصاً که همبستگی و ارتباط صمیمانهای که مردم ایران و ساکنان اشرف و لیبرتی را بهم پیوند میدهد، رسوخ پیدا کرده و تبدیل به قدرتی شده است که ملاها را به وحشت انداخته است. آنها وقتی افرادی بیدفاع و در محاصره را با چنین قساوت و وحشیگری و خیانتی غافلگیری میکنند، میزان ترس و وحشت خود از روزهای آینده را که هیچ خیری برای آنها نخواهد داشت نشان میدهند.
اشرف و لیبرتی، بهرغم این قتلعام و سایر قتلعامها، همچنان در ضمیر و وجدان هر انسان آزاده ایرانی که به ایران آزاد ایمان دارد و قید و بندها و غل و زنجیرهای استبداد دینی را نمیپذیرد، زنده و تپنده باقی خواهد ماند.