آخوند صدیقی امام جمعه نمره موقت تهران در جمعهبازار 4اردیبهشت 94، تنگنا و بنبستی که نظام ولایتفقیه در هر دو زمینه اتمی و یمن با آن روبروست را بیش از پیش برملا کرد. سخنان این آخوند بهمثابه کسی بود که سیلیهای جانانه دریافت کرده و چون توان مقابله در درگیری را ندارد، با رگباری از فحش و داد و فریاد و هیاهو میخواهد صورت خود را سرخ نگاه دارد.
صدیقی که با دجالیت خاص آخوندها زمین و زمان را متهم میکرد با نثار رگباری از فحشها به تیم مذاکرهکننده 1+5 از جمله ”دشمنی که هویتش، موجودیتش خیانت است، جنایت است“، ”درندههایی بیمهار“، ”درنده قانونشکن“، اصل وحشت و نگرانی رژیم را از عواقب زهر خوران اتمی بر زبان آورد و گفت: ”اگر خدای نخواسته تیم مذاکرهکننده قبول بکند که آنها دستشون برای بازرسی، بازرسیهای غیرمتعارف باز باشه و در هر وقتی به هر مکانی که اعلان کردند ما مشکوکیم بتوانند دسترسی و بازرسی پیدا بکنند این یک ذلت آشکار... کدوم کشور حتی ضعیف این ذلت را میپذیرد که به خصم دونی که قصد هویت ما و حیثیت ما را کرده بگیم اینها آزاد باشند بهر نقطهای هر وقت خواستند دسترسی پیدا بکنند... . این دیانت ما، اعتقادات دینی ما اقتضا دارد که این دغدغه را جدی بگیریم. معلوم میشود مسأله بسیار پیچیده است، به این سادگیها نیست که ما با لبخندها و یا با درگوشی یک چیزی به ما میگویند کار خودشون را میکنند با این چیزها ما خدای نخواسته یک وقتی غافل نباشیم“.
صدیقی بلافاصله وحشتش را از تاثیرات اجتماعی زهرخوران هستهیی نیز با بیان کرد. وی گفت ”ما نگران چه هستیم که انفعالی برخورد بکنیم و این رفت و آمدهای مشکوک آمریکاییها از مسئولان محترم، ... مردم را به شبهه نیندازند، امور ناگفتنی برای مردم وجود نداره، پس پرده را برای مردم بگویند، اعتماد مردم را جلب کنند“.
امام جمعه نمره موقت تهران همین ترس و وحشت را عیناً در رابطه با یمن و بنبستی که رژیم با آن درگیر است بیان کرد. اینجا نیز غیض و کین آخوندها را از سیلی که در منطقه دریافت کردهاند با بیان سلسلهای از فحش و بد و بیراه نشان داد: ”این رسوایی سیاسی است“، ”این رسوایی فرهنگی است“، ”این رسوایی جهانی است“، ”این رسوایی اسلامی است. حرمت و قداست ماههای حرام را هم در هم شکستند“، ”سفاک جعلی درنده ”، ”ددمنشی وابسته به قدرتهای بزرگ ”، ”یک غدهیی بهعنوان مزاحم با عالم اسلام“، ”یک مشت نظامیهای بیاصالت“.
او که عامدانه خود را به فراموشی زده بود که همین چند وقت اخیر مقامات رژیم صحبت از گستره نفوذ به یمن و باب المندب و وجود پایتخت چهارم برای ارتجاع آخوندی و.. داشتند، در نقش یک عنصر بیتقصیر، این جا نیز با نثار یکسری فحش و بد و بیراه، همه را متهم کرد و مشخصاً نشان داد که تمام درد رژیم از بههم خوردن بساطی است که توسط ائتلاف منطقهیی علیه دخالتهای حاکمیت آخوندی صورت گرفته است. اگر چه او سعی میکرد با بیان عباراتی در حمایت از مردم یمن، اصل مسأله که عبارت از دخالتهای رژیم و حمایت از نیروی دستنشاندهاش (انصارالله) در یمن است را بپوشاند، اما از آنجا که واقعیت را نمیشود پوشاند، دم خروس اینکه مسبب این وضعیت، رژیم و دخالتهای افسارگستختهاش در یمن است در حرفهای وی آشکار بود. او گفت: ”مردم در بهدست آوردن حاکمیت در خویشتن خود، آن هم با اعتقادات اسلامی و دینی و با الهام گرفتن از نهضت صددرصد اسلامی ایران، با شعارهای مشترک و با اهداف مطرح شده و در این میان، کشور عربستان سعودی و چند کشوری که در اختیار قدرتهای بزرگ جهانی هستند، ... گروههای وابسته به عربستان را در داخل یمن اقتدار بیشتر بدهند، سلاحهای انصارالله را نابود بکنند، ... سیطره و سلطه خودشون را به یمن مستقر بکنند.. اینها مال انصارالله است“...
واقعیت این است که ابراز وحشت آخوند صدیقی بیانگر وحشت و بنبستی است که کل نظام در دو مقوله اتمی و یمن با آن روبهروست، دو بحرانی که رابطه تنگاتنگی با هم دارند و وقتی به آنها بحران اقتصادی – اجتماعی هم اضافه شود، عمق و ریشه وحشت و نگرانی رژیم قابل فهم است. نگرانی از امنیت و موجودیت نظام آخوندی که این روزها جابهجا در مواضع مقامات و مهرههای رژیم بیان میشود. نگرانی آخوند صدیقی هم ریشه در همین واقعیت دارد.
صدیقی که با دجالیت خاص آخوندها زمین و زمان را متهم میکرد با نثار رگباری از فحشها به تیم مذاکرهکننده 1+5 از جمله ”دشمنی که هویتش، موجودیتش خیانت است، جنایت است“، ”درندههایی بیمهار“، ”درنده قانونشکن“، اصل وحشت و نگرانی رژیم را از عواقب زهر خوران اتمی بر زبان آورد و گفت: ”اگر خدای نخواسته تیم مذاکرهکننده قبول بکند که آنها دستشون برای بازرسی، بازرسیهای غیرمتعارف باز باشه و در هر وقتی به هر مکانی که اعلان کردند ما مشکوکیم بتوانند دسترسی و بازرسی پیدا بکنند این یک ذلت آشکار... کدوم کشور حتی ضعیف این ذلت را میپذیرد که به خصم دونی که قصد هویت ما و حیثیت ما را کرده بگیم اینها آزاد باشند بهر نقطهای هر وقت خواستند دسترسی پیدا بکنند... . این دیانت ما، اعتقادات دینی ما اقتضا دارد که این دغدغه را جدی بگیریم. معلوم میشود مسأله بسیار پیچیده است، به این سادگیها نیست که ما با لبخندها و یا با درگوشی یک چیزی به ما میگویند کار خودشون را میکنند با این چیزها ما خدای نخواسته یک وقتی غافل نباشیم“.
صدیقی بلافاصله وحشتش را از تاثیرات اجتماعی زهرخوران هستهیی نیز با بیان کرد. وی گفت ”ما نگران چه هستیم که انفعالی برخورد بکنیم و این رفت و آمدهای مشکوک آمریکاییها از مسئولان محترم، ... مردم را به شبهه نیندازند، امور ناگفتنی برای مردم وجود نداره، پس پرده را برای مردم بگویند، اعتماد مردم را جلب کنند“.
امام جمعه نمره موقت تهران همین ترس و وحشت را عیناً در رابطه با یمن و بنبستی که رژیم با آن درگیر است بیان کرد. اینجا نیز غیض و کین آخوندها را از سیلی که در منطقه دریافت کردهاند با بیان سلسلهای از فحش و بد و بیراه نشان داد: ”این رسوایی سیاسی است“، ”این رسوایی فرهنگی است“، ”این رسوایی جهانی است“، ”این رسوایی اسلامی است. حرمت و قداست ماههای حرام را هم در هم شکستند“، ”سفاک جعلی درنده ”، ”ددمنشی وابسته به قدرتهای بزرگ ”، ”یک غدهیی بهعنوان مزاحم با عالم اسلام“، ”یک مشت نظامیهای بیاصالت“.
او که عامدانه خود را به فراموشی زده بود که همین چند وقت اخیر مقامات رژیم صحبت از گستره نفوذ به یمن و باب المندب و وجود پایتخت چهارم برای ارتجاع آخوندی و.. داشتند، در نقش یک عنصر بیتقصیر، این جا نیز با نثار یکسری فحش و بد و بیراه، همه را متهم کرد و مشخصاً نشان داد که تمام درد رژیم از بههم خوردن بساطی است که توسط ائتلاف منطقهیی علیه دخالتهای حاکمیت آخوندی صورت گرفته است. اگر چه او سعی میکرد با بیان عباراتی در حمایت از مردم یمن، اصل مسأله که عبارت از دخالتهای رژیم و حمایت از نیروی دستنشاندهاش (انصارالله) در یمن است را بپوشاند، اما از آنجا که واقعیت را نمیشود پوشاند، دم خروس اینکه مسبب این وضعیت، رژیم و دخالتهای افسارگستختهاش در یمن است در حرفهای وی آشکار بود. او گفت: ”مردم در بهدست آوردن حاکمیت در خویشتن خود، آن هم با اعتقادات اسلامی و دینی و با الهام گرفتن از نهضت صددرصد اسلامی ایران، با شعارهای مشترک و با اهداف مطرح شده و در این میان، کشور عربستان سعودی و چند کشوری که در اختیار قدرتهای بزرگ جهانی هستند، ... گروههای وابسته به عربستان را در داخل یمن اقتدار بیشتر بدهند، سلاحهای انصارالله را نابود بکنند، ... سیطره و سلطه خودشون را به یمن مستقر بکنند.. اینها مال انصارالله است“...
واقعیت این است که ابراز وحشت آخوند صدیقی بیانگر وحشت و بنبستی است که کل نظام در دو مقوله اتمی و یمن با آن روبهروست، دو بحرانی که رابطه تنگاتنگی با هم دارند و وقتی به آنها بحران اقتصادی – اجتماعی هم اضافه شود، عمق و ریشه وحشت و نگرانی رژیم قابل فهم است. نگرانی از امنیت و موجودیت نظام آخوندی که این روزها جابهجا در مواضع مقامات و مهرههای رژیم بیان میشود. نگرانی آخوند صدیقی هم ریشه در همین واقعیت دارد.