وقتی ستم و استبداد بر جامعه حاکم است، یعنی کل مردم زندانیاند، و کل کشور یک زندان بزرگ است. در این زندان، همه رنج میبرند؛ و در حاکمیت ولایتفقیه، که یک استبداد معمول نیست بلکه هیولای آدمخوار و زمینخواری است که علاوه بر آدم، رود و جنگل و کوه و معدن و دریای این کشور را و سرمایهها و دسترنج همة مردم را میرباید و میبلعد، همه، بهطور شدیدی درد میکشند. اما یک جا هست که درد و تیغة ستم تیزتر و مستقیمتر بالای سر کل مردم این زندان بزرگ است. آنجا، زندانهای درون زندان بزرگ کشور است. اوینها، و گوهردشتها، و وکیل آبادها و... .
این هم قابل فهم است که زندان جایی ست که فرد بیشتر از همه زیر چشم زندانبان کل کشور است. بیشتر از همه در حصار و در محدودیت است، و کسی انتظار ندارد که از داخل زندان، فریادی به بیرون برسد. نامهیی فرستاده شود. و صدایی بلند شود.
و این یکی از شگفتیهای زمان ماست که درست از همانجا که محدودترین نقطة زندان بزرگ ایران ماست، صداهایی با رشادت، با جرأت بلند میشود.
یک نگاه به نامههایی که زندانیان سیاسی از داخل زندانها برای فراخواندن به گردهمایی مقاومت نوشتند، و یک نگاه به نامههایی تشکر و تبریک بعد از گردهمایی، به همه نشان داد که مقاومت مردم ما، با الگوهایی که از مجاهدان سربردار خود گرفته، و با صحنههایی از رشادت زندانیان مقاومت گرفته است، زندانها را تبدیل به کانونی نوین از نبرد با دیوان حاکم کرده است. قهرمانانی، چه مرد، چه زن، که از قلب بندها و از زیر تیغ شکنجه و اعدام، رساترین شعارها را برای سرنگونی نظام حاکم فریاد کردند.
اما بر این شگفتی، یک شگفتی دیگر هم افزوده شد: نامههای فراخوان زندانیان عادی، و تشکر و تقدیر زندانیان عادی از گردهمایی مقاومت ایران. این دیگر بوالعجب کاری بود که همه را به حیرت انداخت. دو نامهی زندانیان زندان گوهردشت کرج، به واقع خواندنیترین و سوزناکترین نامههایی است که در حاکمیت ولایتفقیه از قلب زندان بزرگ ایران، برای برج بلند مقاومت نوشته شده است. نامههایی که در حقیقت فریاد تظلم ملت محروم و اسیر ایران است. بهخصوص آنجا که نوشتند:
«در این سالها هرهفته شاهد بودیم که هم بندیان ما، هم سفرههای ما روزهای دوشنبه با سلام و صلوات به اجرای حکم اعدام به انفرادیهای زندان رجایی شهر رفتند. از هر 10نفر یک نفر که خانوادهاش میتوانست یک میلیارد تومان پول بدهد آزاد شد، هرکس که نداشت مثل ما ماهها، یا سالها در زندان میماند تا یک هفته روز دوشنبه آخرین ملاقات را با خانوادهاش انجام بدهد و بعد هم بیسر و صدا اعدام میشود. ما زندانیان عادی از شما بزرگان و همه کسانی که برای آزادی ما از دست این خامنهای و قاضیهای بیانصافشان تلاش میکنید دست تکتک شما را میبوسیم و تقاضا میکنیم به کمک ما زندانیان عادی که کسی را نداریم برسید. »
اما تدبر و تأمل در این کلمات زندانیان عادی، چه نتایجی را پیش روی ما میگذارد؟
براستی معنای نامة زندانیان عادی برای مقاومت ایران این نیست که:
1ـ محرومترین و زیرستمترین اقشار مردم و دربندترین آنها، منجی و راه نجات خود را در همین مقاومت یافتهاند. بهنحوی که از هیچ چیز نترسیدهاند و از زیر تیغ رژیم برای منجی خود نامه مینویسند.
2ـ آنگاه که صدا از قلب زندانهای درونی زندان بزرگ ایران برمیخیزد، نشان آن است که نفرت ملت ایران از دیو استبداد ولایتفقیه، در نقطة اوج خود است. و این از نشانههای دوران جدیدی در مقاومت مردم ایران برای قیام علیه استبداد است.
3ـ وقتی زندانیان عادی و دست بستة زیراعدام، از زندانهای رژیم چنین به صراحت منجی خود را اعلام میکنند، این نشانة آگاهی و شناخت کل جامعة ایران نسبت به ماهیت پلید رژیم حاکم و همچنین نشانة شناخت و استقبال مردم از این مقاومت و راهحل آن برای رهایی ایران است.
4ـ آخرین نتیجه این است که اگر چنین است، پس مردم ایران، رگبار بیامان دروغها و تبلیغات منفی رژیم جعال و دجال حاکم را به هیچ گرفتهاند.
از آنجا که این نامهها بواقع زیباترین نامههای زمانهٴ مایند، اسامی نمونههای این نامهها را ضمیمه میکنم که در صورت تمایل از سایت مجاهدین خلق ایران مطالعه کنید:
1ـ دلنوشتهای از زندانیان عادی بند ٦ گوهردشت در حمایت از گردهمایی ایرانیان در پاریس – فرانسه
2ـ فراخوان زندانیان گوهردشت به شرکت در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران
3ـ تهران ـ پیام تبریک جمعی از کامیونداران و رانندگان جنوب تهران به برگزاری گردهمایی بزرگ پاریس
... ...
این هم قابل فهم است که زندان جایی ست که فرد بیشتر از همه زیر چشم زندانبان کل کشور است. بیشتر از همه در حصار و در محدودیت است، و کسی انتظار ندارد که از داخل زندان، فریادی به بیرون برسد. نامهیی فرستاده شود. و صدایی بلند شود.
و این یکی از شگفتیهای زمان ماست که درست از همانجا که محدودترین نقطة زندان بزرگ ایران ماست، صداهایی با رشادت، با جرأت بلند میشود.
یک نگاه به نامههایی که زندانیان سیاسی از داخل زندانها برای فراخواندن به گردهمایی مقاومت نوشتند، و یک نگاه به نامههایی تشکر و تبریک بعد از گردهمایی، به همه نشان داد که مقاومت مردم ما، با الگوهایی که از مجاهدان سربردار خود گرفته، و با صحنههایی از رشادت زندانیان مقاومت گرفته است، زندانها را تبدیل به کانونی نوین از نبرد با دیوان حاکم کرده است. قهرمانانی، چه مرد، چه زن، که از قلب بندها و از زیر تیغ شکنجه و اعدام، رساترین شعارها را برای سرنگونی نظام حاکم فریاد کردند.
اما بر این شگفتی، یک شگفتی دیگر هم افزوده شد: نامههای فراخوان زندانیان عادی، و تشکر و تقدیر زندانیان عادی از گردهمایی مقاومت ایران. این دیگر بوالعجب کاری بود که همه را به حیرت انداخت. دو نامهی زندانیان زندان گوهردشت کرج، به واقع خواندنیترین و سوزناکترین نامههایی است که در حاکمیت ولایتفقیه از قلب زندان بزرگ ایران، برای برج بلند مقاومت نوشته شده است. نامههایی که در حقیقت فریاد تظلم ملت محروم و اسیر ایران است. بهخصوص آنجا که نوشتند:
«در این سالها هرهفته شاهد بودیم که هم بندیان ما، هم سفرههای ما روزهای دوشنبه با سلام و صلوات به اجرای حکم اعدام به انفرادیهای زندان رجایی شهر رفتند. از هر 10نفر یک نفر که خانوادهاش میتوانست یک میلیارد تومان پول بدهد آزاد شد، هرکس که نداشت مثل ما ماهها، یا سالها در زندان میماند تا یک هفته روز دوشنبه آخرین ملاقات را با خانوادهاش انجام بدهد و بعد هم بیسر و صدا اعدام میشود. ما زندانیان عادی از شما بزرگان و همه کسانی که برای آزادی ما از دست این خامنهای و قاضیهای بیانصافشان تلاش میکنید دست تکتک شما را میبوسیم و تقاضا میکنیم به کمک ما زندانیان عادی که کسی را نداریم برسید. »
اما تدبر و تأمل در این کلمات زندانیان عادی، چه نتایجی را پیش روی ما میگذارد؟
براستی معنای نامة زندانیان عادی برای مقاومت ایران این نیست که:
1ـ محرومترین و زیرستمترین اقشار مردم و دربندترین آنها، منجی و راه نجات خود را در همین مقاومت یافتهاند. بهنحوی که از هیچ چیز نترسیدهاند و از زیر تیغ رژیم برای منجی خود نامه مینویسند.
2ـ آنگاه که صدا از قلب زندانهای درونی زندان بزرگ ایران برمیخیزد، نشان آن است که نفرت ملت ایران از دیو استبداد ولایتفقیه، در نقطة اوج خود است. و این از نشانههای دوران جدیدی در مقاومت مردم ایران برای قیام علیه استبداد است.
3ـ وقتی زندانیان عادی و دست بستة زیراعدام، از زندانهای رژیم چنین به صراحت منجی خود را اعلام میکنند، این نشانة آگاهی و شناخت کل جامعة ایران نسبت به ماهیت پلید رژیم حاکم و همچنین نشانة شناخت و استقبال مردم از این مقاومت و راهحل آن برای رهایی ایران است.
4ـ آخرین نتیجه این است که اگر چنین است، پس مردم ایران، رگبار بیامان دروغها و تبلیغات منفی رژیم جعال و دجال حاکم را به هیچ گرفتهاند.
از آنجا که این نامهها بواقع زیباترین نامههای زمانهٴ مایند، اسامی نمونههای این نامهها را ضمیمه میکنم که در صورت تمایل از سایت مجاهدین خلق ایران مطالعه کنید:
1ـ دلنوشتهای از زندانیان عادی بند ٦ گوهردشت در حمایت از گردهمایی ایرانیان در پاریس – فرانسه
2ـ فراخوان زندانیان گوهردشت به شرکت در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران
3ـ تهران ـ پیام تبریک جمعی از کامیونداران و رانندگان جنوب تهران به برگزاری گردهمایی بزرگ پاریس
... ...