خامنهای طی سالهای گذشته بارها هشدار داده است که هر گونه عقبنشینی در زمینهٴ اتمی، زنجیرهیی از عقب نشینیهای پیدرپی را به همراه خواهد داشت...
البته در آن زمان، خط رژیم، تاختن بیدنده و ترمز برای دستیابی به اتمی و صدور بحران و تروریسم و سرکوب داخلی بود. سیاستی که خامنهای، پس از دستاوردهای بادآوردهٴ جنگ عراق، با آوردن احمدینژاد و یکپایه کردن رژیم، آن را در پیش گرفته بود.
اما پس از رسیدن به مرحلهٴ «خفگی» ناشی از انزوای جهانی و تحریمها، خامنهای به نقطهای رسید که ناگزیر از سر کشیدن جام زهر شد و از روز 30 دیماه، با توقف سانتریفیوژها، مهر و موم شدن مراکز غنیسازی و آغاز روند تخریب و اکسیده کردن اورانیوم 20درصد، زهر بهطور مادی هم وارد پیکر فرتوت رژیم شد. با برداشتن همین «نخستین گام» طرفهای غربی بیدرنگ اعلام کردند «در مرحلة بعد، ایران باید تأسیسات هستهیی خود را برچیند!» (جان کری- بهمن 92) یعنی زهر اتمی تا قطرهٴ آخر!
به فاصلهٴ کوتاهی از توافق ژنو، رفسنجانی در مصاحبه با تایمز مالی گفت: «سرنوشت سوریه باید به دست مردم این کشور رقم بخورد و اگر مردم سوریه بخواهند اسد برود، نباید مشکلی باشد و ما هم حق دخالت نداریم». این نمونه و کنفرانس ژنو 2 و تندادن به نشستن با اپوزیسیون پشت یک میز توسط رژیم اسد، همپیمان استراتژیک رژیم آخوندی، نشان داد که آخوندها در سراشیب سر کشیدن زهر سوریه نیز افتادهاند.
اکنون در زنجیرهٴ عقبنشینیهای پیدرپی رژیم، موضوع «حقوقبشر» بهطور جدی مطرح شده است. بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، هشدار داد: اگر فتیله بحث هستهیی پایین کشیده شود آمریکاییها بحث حقوقبشر را علم میکنند» (رسالت 7بهمن).
محمد جواد لاریجانی از مقامهای قوة قضاییه و تئوریسین سنگسار و شکنجه، طی مصاحبهای با تکرار این حرف سخیف که «حقوقبشر» یک مقولهٴ غربی است و مسلمانها حقوقبشر خودشان را دارند (که لابد شکنجه و دست بریدن و سنگسار از اصول آن است!) گفت: «ما ملت مسلمان حق داریم که زندگی خود را بر اساس مدل دیگری مثل اسلام بنا کنیم. امروز درگیری که غرب با جمهوری اسلامی در قسمت پایهیی دارد مربوط به همین حق است، این حق از حق انرژی اتمی و دسترسی به صنایع هستهیی هم مسلمتر است» (خبرگزاری تسنیم 8بهمن 92).
منظور او از اینکه این «حق» (شکنجه) برای ما از «انرژی هستهیی مسلمتر است» کاملاً روشن است، یعنی این برای رژیم «حیاتیتر» از اتمی است و البته این را «راست» میگوید!
در این نمونهها، به خوبی میتوان نگرانی و وحشت سردمداران رژیم، از گامهای بعدی عقبنشینی، بهویژه در زمینة حقوقبشر را دید. چرا که آنها با تجربهای که از سقوط رژیم شاه دارند، خوب میدانند، یک سانتیمتر کوتاه آمدن در زمینة حقوقبشر، یک ذره پایین آوردن میزان سرکوب و شکنجه و اعدام، قیام و انفجاری به مراتب سهمگینتر از انفجاری را در پی دارد که به انقلاب بهمن و واژگونی دیکتاتوری سلطنتی انجامید.
البته هیچ دیکتاتوری، خودش به ارادهٴ خود از شلاق و شکنجه دست نکشیده و به حقوقبشر تن نداده است؛ دیکتاتوری ولایتفقیه هم، اکنون در چنان بنبستی گرفتار شده که هیچ راهی جز غلتیدن در سراشیب عقبنشینیهای پیدرپی ندارد. البته رفسنجانی ـ روحانی خودشان خیال میکنند که میتوانند این مسیر را با «اعتدال» طی کنند. چه خوب است آن را تجربه کنند! اما آنها چه بخواهند و چه نخواهند، این مسیری است که سرکشیدن جام زهر حقوقبشر در تقدیر آن است. جام زهری که مردم و مقاومت ایران از سالها پیش برای رژیم مهیا کردهاند.
البته در آن زمان، خط رژیم، تاختن بیدنده و ترمز برای دستیابی به اتمی و صدور بحران و تروریسم و سرکوب داخلی بود. سیاستی که خامنهای، پس از دستاوردهای بادآوردهٴ جنگ عراق، با آوردن احمدینژاد و یکپایه کردن رژیم، آن را در پیش گرفته بود.
اما پس از رسیدن به مرحلهٴ «خفگی» ناشی از انزوای جهانی و تحریمها، خامنهای به نقطهای رسید که ناگزیر از سر کشیدن جام زهر شد و از روز 30 دیماه، با توقف سانتریفیوژها، مهر و موم شدن مراکز غنیسازی و آغاز روند تخریب و اکسیده کردن اورانیوم 20درصد، زهر بهطور مادی هم وارد پیکر فرتوت رژیم شد. با برداشتن همین «نخستین گام» طرفهای غربی بیدرنگ اعلام کردند «در مرحلة بعد، ایران باید تأسیسات هستهیی خود را برچیند!» (جان کری- بهمن 92) یعنی زهر اتمی تا قطرهٴ آخر!
به فاصلهٴ کوتاهی از توافق ژنو، رفسنجانی در مصاحبه با تایمز مالی گفت: «سرنوشت سوریه باید به دست مردم این کشور رقم بخورد و اگر مردم سوریه بخواهند اسد برود، نباید مشکلی باشد و ما هم حق دخالت نداریم». این نمونه و کنفرانس ژنو 2 و تندادن به نشستن با اپوزیسیون پشت یک میز توسط رژیم اسد، همپیمان استراتژیک رژیم آخوندی، نشان داد که آخوندها در سراشیب سر کشیدن زهر سوریه نیز افتادهاند.
اکنون در زنجیرهٴ عقبنشینیهای پیدرپی رژیم، موضوع «حقوقبشر» بهطور جدی مطرح شده است. بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، هشدار داد: اگر فتیله بحث هستهیی پایین کشیده شود آمریکاییها بحث حقوقبشر را علم میکنند» (رسالت 7بهمن).
محمد جواد لاریجانی از مقامهای قوة قضاییه و تئوریسین سنگسار و شکنجه، طی مصاحبهای با تکرار این حرف سخیف که «حقوقبشر» یک مقولهٴ غربی است و مسلمانها حقوقبشر خودشان را دارند (که لابد شکنجه و دست بریدن و سنگسار از اصول آن است!) گفت: «ما ملت مسلمان حق داریم که زندگی خود را بر اساس مدل دیگری مثل اسلام بنا کنیم. امروز درگیری که غرب با جمهوری اسلامی در قسمت پایهیی دارد مربوط به همین حق است، این حق از حق انرژی اتمی و دسترسی به صنایع هستهیی هم مسلمتر است» (خبرگزاری تسنیم 8بهمن 92).
منظور او از اینکه این «حق» (شکنجه) برای ما از «انرژی هستهیی مسلمتر است» کاملاً روشن است، یعنی این برای رژیم «حیاتیتر» از اتمی است و البته این را «راست» میگوید!
در این نمونهها، به خوبی میتوان نگرانی و وحشت سردمداران رژیم، از گامهای بعدی عقبنشینی، بهویژه در زمینة حقوقبشر را دید. چرا که آنها با تجربهای که از سقوط رژیم شاه دارند، خوب میدانند، یک سانتیمتر کوتاه آمدن در زمینة حقوقبشر، یک ذره پایین آوردن میزان سرکوب و شکنجه و اعدام، قیام و انفجاری به مراتب سهمگینتر از انفجاری را در پی دارد که به انقلاب بهمن و واژگونی دیکتاتوری سلطنتی انجامید.
البته هیچ دیکتاتوری، خودش به ارادهٴ خود از شلاق و شکنجه دست نکشیده و به حقوقبشر تن نداده است؛ دیکتاتوری ولایتفقیه هم، اکنون در چنان بنبستی گرفتار شده که هیچ راهی جز غلتیدن در سراشیب عقبنشینیهای پیدرپی ندارد. البته رفسنجانی ـ روحانی خودشان خیال میکنند که میتوانند این مسیر را با «اعتدال» طی کنند. چه خوب است آن را تجربه کنند! اما آنها چه بخواهند و چه نخواهند، این مسیری است که سرکشیدن جام زهر حقوقبشر در تقدیر آن است. جام زهری که مردم و مقاومت ایران از سالها پیش برای رژیم مهیا کردهاند.