خامنهای هر بدبختی را به جان خرید؛ حتی به هلاکت پاسدار قاسم سلیمانی پاسخ نمایشی داد و تمام امیدش را به بر سرکار آمدن دولت جدید آمریکا بسته بود، در رؤیای خامنهای بازگشت به شرایط برجام و توافق سال۱۳۹۴ یک آیندهٔ در چشمانداز بود؛ اما واقعیت از راه رسید و خوابهای پنبهدانهای خامنهای را به کابوس تبدیل کرد.
اولین دور از مذاکرات با ابراز خوشبینی شروع شد. در روز دوم تردید و پایان مذاکرات با ابراز ناامیدی همراه بود. پس از آن تهدیدهای کشورهای طرف حساب کابوس خامنهای را تشدید کرد.
رویترز نوشت: «سخنگوی وزارتخارجه آلمان گفت، این غیرقابلقبول است که رژیم ایران بهموازات مذاکرات، ظرفیت هستهیی خود را ارتقا دهد. پنجره فرصتها هر روز بیشتر و بیشتر بسته میشود»
ندپرایس سخنگوی وزارتخارجه آمریکا گفت: «همیشه به نفع ما نیست که به برجام بازگردیم. در نهایت ممکن است ما به این نتیجه برسیم که رژیم ایران برای پیشرفت مذاکرات جدی نیست و نخواهد بود».
در قدم بعد وزارت خزانهداری آمریکا ۸شخص و ۴نهاد رژیم را بهخاطر نقض حقوقبشر در لیست سیاه قرارداد.
در گام بعد دولت بایدن یک نفتکش حامل ۱میلیون ۱۰۰هزار بشکه نفت و یک کشتی حامل سلاح ارسالی برای حوثیها را که در زمان ترامپ توقیف شده بود تأیید و مصادره کرد.
رویترز در خبری نوشت: «یک مقام ارشد آمریکا گفت: وزیران دفاع آمریکا و اسراییل روز پنجشنبه درباره تمرینهای نظامی برای شبیهسازی حمله به تأسیسات اتمی رژیم ایران در صورت شکست گفتگوها، رایزنی میکنند»
اکنون کابوس خامنهای در حال محقق شدن است. میان تسلیم یا تقابل با جهان باید یکی را انتخاب کند. این مسیری است که مهرههای رژیم آنرا انتخاب میان مرگ و خودکشی مینامند.