همزمان با هشتمین دور مذاکرات سه جانبهٴ هستهیی در مسقط پایتخت عمان، یک فضای تاریک و پرابهام خبری بر این مذاکرات حاکم بود. اگر آنچه را که رسانهها و مهرههای رژیم در این باره گفتند و نوشتند، از نظر بگذرانیم، این نکته روشنتر میشود:
تیتر روزنامه شرق: چانهزنی هستهیی در سکوت خبری
تیتر روزنامه جوان ارگان بسیج: فتو دیپلوماسی هستهیی در مسقط! جز دست دادن ظریف و کری، خبری از مذاکرات عمان نشد.
عراقچی معاون وزیر خارجه رژیم هم پیش از شروع مذاکرات در مورد آن، نمونهیی از مبهم گذاشتن عمدی است؛ او گفت: «یک خوشبینیهایی وجود دارد. در عینحال عواملی وجود دارد که بدبینیهایی را ایجاد میکند».
گزارشگر تلویزیون رژیم از مسقط این مبهم گذاشتن و خاموش کردن را از زبان یک مقام آمریکایی تئوریزه کرد و گفت که مذاکرات مثل قارچ است، در محیط تاریک بهتر رشد میکند. همین تشبیه را روزنامه کیهان هم مورد استفاده قرار داد که نشان میدهد در این زمینه یک تعمد شاید دوطرفه در جریان است.
بعد از مذاکرات هم، بهرغم قولی که داده شده بود، نه کنفرانس مشترک مطبوعاتی برگزار شد و نه بیانیهیی صادر شد. تنها برخی اظهارنظرهای کوتاه افرادی از دو طرف منتشر شد که حاکی از فضای یأس و ناامیدی ناشی از به نتیجه نرسیدن مذاکرات بود. عراقچی گفت: «مذاکرات با آنکه پس رفتی نداشته، اما پیشرفتی هم نداشته است».
جن ساکی سخنگوی وزارتخارجه آمریکا هم اعلام کرد مذاکرهکنندگان در عمان گفتگوهای ”دشوار، صریح و جدی“ داشتند. هنوز نمیتوان مشخص کرد، پشت این پردهٴ سکوت، توافقهای سری صورت گرفته که فعلاً مصلحت نیست علنی شود، یا واقعاً هیچ توافقی صورت نگرفته است.
اما درک علت این همه امساک رژیم از انتشار هر گونه اطلاع و خبری درباره مذاکرات، چندان دشوار نیست. اگر سخنرانی پاسدار سعید قاسمی سرکرده لباس شخصیهای خامنهای را دیده یا شنیده باشید که چطور بهخاطر مواضع ذلتبار رژیم در مذاکرات عربده میکشید و مخاطبانش هم که از پاسدارها و بسیجیها و لباس شخصیهای رژیم بودند، ضجه میزدند… علت این خودداری رژیم روشن میشود؛ اینکه مذاکرات، تا همین جا هم که ولیفقیه تنها یک جرعه از جام زهر کذایی را فرو داده، چه بلبشویی در درون رژیم و بین نیروهایش به وجود آورده است و از اینجا میتوان دریافت که عبارت زهر خوردن و آثار و تبعات زهر چقدر منطبق با واقعیت و چقدر مناسب توصیف این وضعیت است.
اگر چه از محتوای مذاکراتی که طی دو روز اخیر در پشت پرده گذشته هنوز اطلاعی در دست نیست، اما از روی آنچه که در علن منابع و مهرههای رژیم میگویند و مینویسند، میشود چیزهایی را دریافت؛ از جمله اینکه به نظر میرسد فشار حلقه طناب دار تحریمها، بهراستی رژیم را بهحالت خفگی انداخته است؛ چرا که این بار ترجیعبند تمام حرفها، روضهخوانیها، عربدهها و ضجههای رژیم از بالا تا پایین، در مورد تحریمهاست.
کیهان خامنهای در یادداشت روز (19آبان) بهطور خندهداری مدعی شده که اصلاً «موضوع و دستور کار اصلی مذاکرات، لغو تحریمهاست» اما آمریکاییها میخواهند آن را به حاشیه ببرند، انگار نه انگار که اصل موضوع، پروژه بمبسازی رژیم است و تحریمها، معلول و زاییده آن است. سپس بر پایه این فرض موهوم، بهطور خندهداری برای طرف مقابل خط و نشان میکشند که اگر تحریمها، آن هم تمام تحریمها، یعنی هم تحریمهای دولت آمریکا، هم تحریمهای کنگره، هم تحریمهای اتحادیه اروپا و هم حتی تحریمهای شورای امنیت بایستی یکجا لغو شود، وگرنه ما برمیگردیم به همان وضعیت سابق و به غنیسازی 20درصد و خلاصه به شغل بمبسازی سابق! این را علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع در تلویزیون رژیم (18آبان) چنین بیان کرد: «هیچ دلیلی ندارد که ما بعد از عدم توافق احتمالی… مثلاً 20 درصد را غنی نکنیم؛ ما… خودمان را با توجه به اینکه در سوی دوم معادله، رفع تحریمها قرار داشته باشد، محدود کردیم؛ اگر قرار باشد که آنها عمل نکنند، بهنظر من استمرار وضعیت فعلی هیچ منطق و توجیهی ندارد».
البته روشن است که این حرفها پارس خوابیده و دود و دم تبلیغاتی است، همانطور که مقامهای آمریکایی به کرات گفتهاند، در بدو امر بحث لغو تحریمها اصلاً مطرح نیست. رژیم اول باید ثابت کند (و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم باید تأیید کند) که پروژه بمبسازی خودش را منهدم کرده، تازه بعد آمریکا در مورد تعلیق تدریجی بعضی تحریمها و نه لغو کامل نظام تحریمها اقدام میکند، چرا که تجدیدنظر در نظام تحریمها، بسیار دشوار و کار سالیان است و این هم خارج از عهده و اختیار رئیسجمهور آمریکاست.
اما از این شروط غیرعملی که رژیم مطرح کرده، نتیجهیی که میشود گرفت این است که نظام بهشدت شقه شقه و تکهپارهٴ ولایت به سختی در تنگنا افتاده و از هیچ طرف راهی به جایی نمیتواند باز کند. باند رفسنجانی ـ روحانی چشم دوخته به کرم ارباب که اگر نه با لغو تحریمها، لااقل با قدری شل کردن طناب تحریمها، فرجه بقا برای رژیم بخرد، باند خامنهای هم ظاهراً به مصداق از این ستون به اون ستون…، چشم دوخته به تمدید مهلت توافق نهایی.
به این ترتیب اگرچه فضای مذاکرات و نتیجه مذاکرات مبهم و ناروشن است، اما یک چیز روشن و واضح است و آن اینکه نتیجه مذاکرات هر چه که باشد، بههمریختگی، تشتت و بلبشوی درون رژیم تشدید میشود و شکافهای آن عمیقتر میگردد.
تیتر روزنامه شرق: چانهزنی هستهیی در سکوت خبری
تیتر روزنامه جوان ارگان بسیج: فتو دیپلوماسی هستهیی در مسقط! جز دست دادن ظریف و کری، خبری از مذاکرات عمان نشد.
عراقچی معاون وزیر خارجه رژیم هم پیش از شروع مذاکرات در مورد آن، نمونهیی از مبهم گذاشتن عمدی است؛ او گفت: «یک خوشبینیهایی وجود دارد. در عینحال عواملی وجود دارد که بدبینیهایی را ایجاد میکند».
گزارشگر تلویزیون رژیم از مسقط این مبهم گذاشتن و خاموش کردن را از زبان یک مقام آمریکایی تئوریزه کرد و گفت که مذاکرات مثل قارچ است، در محیط تاریک بهتر رشد میکند. همین تشبیه را روزنامه کیهان هم مورد استفاده قرار داد که نشان میدهد در این زمینه یک تعمد شاید دوطرفه در جریان است.
بعد از مذاکرات هم، بهرغم قولی که داده شده بود، نه کنفرانس مشترک مطبوعاتی برگزار شد و نه بیانیهیی صادر شد. تنها برخی اظهارنظرهای کوتاه افرادی از دو طرف منتشر شد که حاکی از فضای یأس و ناامیدی ناشی از به نتیجه نرسیدن مذاکرات بود. عراقچی گفت: «مذاکرات با آنکه پس رفتی نداشته، اما پیشرفتی هم نداشته است».
جن ساکی سخنگوی وزارتخارجه آمریکا هم اعلام کرد مذاکرهکنندگان در عمان گفتگوهای ”دشوار، صریح و جدی“ داشتند. هنوز نمیتوان مشخص کرد، پشت این پردهٴ سکوت، توافقهای سری صورت گرفته که فعلاً مصلحت نیست علنی شود، یا واقعاً هیچ توافقی صورت نگرفته است.
اما درک علت این همه امساک رژیم از انتشار هر گونه اطلاع و خبری درباره مذاکرات، چندان دشوار نیست. اگر سخنرانی پاسدار سعید قاسمی سرکرده لباس شخصیهای خامنهای را دیده یا شنیده باشید که چطور بهخاطر مواضع ذلتبار رژیم در مذاکرات عربده میکشید و مخاطبانش هم که از پاسدارها و بسیجیها و لباس شخصیهای رژیم بودند، ضجه میزدند… علت این خودداری رژیم روشن میشود؛ اینکه مذاکرات، تا همین جا هم که ولیفقیه تنها یک جرعه از جام زهر کذایی را فرو داده، چه بلبشویی در درون رژیم و بین نیروهایش به وجود آورده است و از اینجا میتوان دریافت که عبارت زهر خوردن و آثار و تبعات زهر چقدر منطبق با واقعیت و چقدر مناسب توصیف این وضعیت است.
اگر چه از محتوای مذاکراتی که طی دو روز اخیر در پشت پرده گذشته هنوز اطلاعی در دست نیست، اما از روی آنچه که در علن منابع و مهرههای رژیم میگویند و مینویسند، میشود چیزهایی را دریافت؛ از جمله اینکه به نظر میرسد فشار حلقه طناب دار تحریمها، بهراستی رژیم را بهحالت خفگی انداخته است؛ چرا که این بار ترجیعبند تمام حرفها، روضهخوانیها، عربدهها و ضجههای رژیم از بالا تا پایین، در مورد تحریمهاست.
کیهان خامنهای در یادداشت روز (19آبان) بهطور خندهداری مدعی شده که اصلاً «موضوع و دستور کار اصلی مذاکرات، لغو تحریمهاست» اما آمریکاییها میخواهند آن را به حاشیه ببرند، انگار نه انگار که اصل موضوع، پروژه بمبسازی رژیم است و تحریمها، معلول و زاییده آن است. سپس بر پایه این فرض موهوم، بهطور خندهداری برای طرف مقابل خط و نشان میکشند که اگر تحریمها، آن هم تمام تحریمها، یعنی هم تحریمهای دولت آمریکا، هم تحریمهای کنگره، هم تحریمهای اتحادیه اروپا و هم حتی تحریمهای شورای امنیت بایستی یکجا لغو شود، وگرنه ما برمیگردیم به همان وضعیت سابق و به غنیسازی 20درصد و خلاصه به شغل بمبسازی سابق! این را علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع در تلویزیون رژیم (18آبان) چنین بیان کرد: «هیچ دلیلی ندارد که ما بعد از عدم توافق احتمالی… مثلاً 20 درصد را غنی نکنیم؛ ما… خودمان را با توجه به اینکه در سوی دوم معادله، رفع تحریمها قرار داشته باشد، محدود کردیم؛ اگر قرار باشد که آنها عمل نکنند، بهنظر من استمرار وضعیت فعلی هیچ منطق و توجیهی ندارد».
البته روشن است که این حرفها پارس خوابیده و دود و دم تبلیغاتی است، همانطور که مقامهای آمریکایی به کرات گفتهاند، در بدو امر بحث لغو تحریمها اصلاً مطرح نیست. رژیم اول باید ثابت کند (و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم باید تأیید کند) که پروژه بمبسازی خودش را منهدم کرده، تازه بعد آمریکا در مورد تعلیق تدریجی بعضی تحریمها و نه لغو کامل نظام تحریمها اقدام میکند، چرا که تجدیدنظر در نظام تحریمها، بسیار دشوار و کار سالیان است و این هم خارج از عهده و اختیار رئیسجمهور آمریکاست.
اما از این شروط غیرعملی که رژیم مطرح کرده، نتیجهیی که میشود گرفت این است که نظام بهشدت شقه شقه و تکهپارهٴ ولایت به سختی در تنگنا افتاده و از هیچ طرف راهی به جایی نمیتواند باز کند. باند رفسنجانی ـ روحانی چشم دوخته به کرم ارباب که اگر نه با لغو تحریمها، لااقل با قدری شل کردن طناب تحریمها، فرجه بقا برای رژیم بخرد، باند خامنهای هم ظاهراً به مصداق از این ستون به اون ستون…، چشم دوخته به تمدید مهلت توافق نهایی.
به این ترتیب اگرچه فضای مذاکرات و نتیجه مذاکرات مبهم و ناروشن است، اما یک چیز روشن و واضح است و آن اینکه نتیجه مذاکرات هر چه که باشد، بههمریختگی، تشتت و بلبشوی درون رژیم تشدید میشود و شکافهای آن عمیقتر میگردد.