728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

«درباره‌ی خود سلام»

-

دوستی به‌نام «ب. پرواز» مطلبی «درباره‌ی خود سلام» برای سلام پنجره فرستاده‌اند که دیدیم بهتر است همه‌اش را در همین سلام بگذاریم. بنابراین امروز، سلام پنجره، درباره‌ی خود سلام است.

«خیلی وقتها سلام می‌کنیم، اما سلامی نکرده‌ایم! چرا؟ چون سلام یک کلام تنها نیست که پرتابش کنیم و بعد، راهمان را بکشیم و برویم. سلام، باز کردن در دل به روی کسی، دنیایی، درکی، فکری، و تصمیمی است. اما تنها همین «بازکردن در» هم نیست. بلکه از این در باید چیزی بیرون برود. چیزی درون بیاید. بده بستانی از نیکی، و داد و گرفتی که چیزی بر نیکی‌ها بیفزاید و چیزی از بدیها کم کند. به این ترتیب می‌بینیم که سلام، چندان بی‌بها هم نیست. مثل وقتی که به خانه‌ی دوستی می‌رویم، نباید دست خالی برویم. اگر این کار را کردیم، خواهیم دید که از این‌گونه سلام کردن، به «کسی، دنیایی، درکی، فکری و تصمیمی»، در برگشت، دست خودمان هم پر است.

سلام کن به سرودی که آب می‌خواند
که بی‌خروش، کویر از سراب می‌خواند
بنوش جام شرابی که ابر می‌بارد
وگرنه دشت دل و، آفتاب می‌ماند
به پیش باد گل جان خویش پرپر کن
که از فشرده‌ی گلها گلاب می‌ماند
سرود تازه بر اوراق دشت دل بنویس
که از تمامت شاعر، کتاب می‌ماند».
******************************
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/249503a4-d59a-4888-9b33-bfed91e77d3d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات