نامش بهنود بود و نام خانوادگیاش رمضانی. متولد 1371 و دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل.
در شب چهارشنبهسوری 1389، مورد هدف حمله مزدوران بسیجی قرار گرفت. این مزدوران با شوکر به بهنود حمله کردند و بعد از ضرب و شتم، او را روی زمین رها کرده و فرار کردند. دوستان بهنود او را به بیمارستان منتقل کردند. اما دیگر دیر شده بود. بهنود در شب چهارشنبهسوری شعلهٴ جانش را برافروخته بود و به کاروان شهدای آزادی پیوسته بود تا خرمن نظام سفیانی را بسوزاند. روز 26اسفند89 خانوادهٴ بهنود، پیکر بیجان وی را از پزشکی قانونی تحویل گرفتند و به روستای قراخیل از توابع شهرستان قائمشهر منتقل کردند. روز بیست و هفتم بهنود در این روستا به خاک سپرده شد. شاهدان آثار کبودی ناشی از ضربات وحشیانهٴ مزدوران را در همه جای بدن او دیده بودند. دندههای قفسه سینهٴ بهنود کاملاً شکسته بوده، از ناحیه سر بهشدت مجروح و استخوان پایش هم شکسته از گوشت بیرون زده بود.
در شب چهارشنبهسوری 1389، مورد هدف حمله مزدوران بسیجی قرار گرفت. این مزدوران با شوکر به بهنود حمله کردند و بعد از ضرب و شتم، او را روی زمین رها کرده و فرار کردند. دوستان بهنود او را به بیمارستان منتقل کردند. اما دیگر دیر شده بود. بهنود در شب چهارشنبهسوری شعلهٴ جانش را برافروخته بود و به کاروان شهدای آزادی پیوسته بود تا خرمن نظام سفیانی را بسوزاند. روز 26اسفند89 خانوادهٴ بهنود، پیکر بیجان وی را از پزشکی قانونی تحویل گرفتند و به روستای قراخیل از توابع شهرستان قائمشهر منتقل کردند. روز بیست و هفتم بهنود در این روستا به خاک سپرده شد. شاهدان آثار کبودی ناشی از ضربات وحشیانهٴ مزدوران را در همه جای بدن او دیده بودند. دندههای قفسه سینهٴ بهنود کاملاً شکسته بوده، از ناحیه سر بهشدت مجروح و استخوان پایش هم شکسته از گوشت بیرون زده بود.
داسهای شقاوت
این بادهای غارتگر
به غارت کدام باغ آمدهاند
و شریان کدام گل
دوباره در دستان پلید شب
با داسهای شقاوت
چیده خواهد شد؟
چیده خواهد شد؟
این هیمههای افروخته
این شعلههای پاک ایستاده
در خواب کدام پنجره خواهند رفت
تا قلبهای یخ زده را
به گرمی محبتی بیتاب کند
من فریاد خواهم زد
زردی من از تو سرخی تو از من
بهنود یادت گرامی باد.