در هر برش از تاریخ، همیشه شبی اگر هست، روزی هم در برابرش هست. با یک برش در تاریخ امروز ایران به دو نام میرسیم. خمینی و مسعود.
ماجرای این دو چیست؟
انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران با اتحاد همه به پیروزی رسید. اما متأسفانه خمینی به مردمی که با یک دنیا آمال و آرزو و مهر و صفا برای او فرش خون گسترده بود جبارانه خیانت کرد. بیدلیل نبود که مسعود رجوی تنها بازمانده از کادر مرکزی سازمان پیشتاز مبارزه علیه شاه، در اولین سخنرانی خود، پس از آزادی از زندان، گفت: «فلسفه انقلاب «آزادی» است. مجاهدین با تشکیل، «جنبش ملی مجاهدین، از همگان دعوت کردند که به نگهبانی از دستاوردهای انقلاب بپردازند».
اما خمینی از همان ابتدا چهرهٴ سرکوبگر خویش را نشان داد. اولین اقدام خمینی دستور حجاب اجباری بود. تظاهرات زنان آزاده تهران با حمله چماقداران خمینی روبهرو شد.
پس از زنان نوبت ملیتهای تحت ستم رسید. در آغاز سال 1358، رژیم به خواست مردم و احزاب کردستان که خودمختاری میخواستند، با حمله و قتلعام پاسخ داد. این بود که به فاصلهٴ کوتاهی از پیروزی انقلاب، کشتار مردم در کردستان و ترکمن صحرا شروع شد.
خمینی حتی در رفراندوم تعیین نظام حکومتی، مردم را تنها بین انتخاب جمهوری اسلامی، یا سلطنت مخیر ساخت. تا هرکس که به جمهوری اسلامی رأی ندهد به سلطنت طلب بودن متهم گردد
پدر طالقانی نیز که مجاهدین او را کاندیدای ریاستجمهوری کردند، در موضعگیریهای خود استبداد زیر پرده دین را محکوم میکرد. خمینی از مجاهدین که راه جهاد گشوده بودند و عامل اصلی پیروزی انقلاب بودند، خواست که مسلمان بودن خود را اعلام کنند! مجاهدین تمامی سعی خود را برای حفظ مسالمت و دفاع از آزادی بهکار بردند. مسعود رجوی در ملاقات با خمینی خیر خواهانه از او رعایت آزادیها را درخواست کرد.
***
خمینی به جای تشکیل مجلس مؤسسان، تصمیم به تشکیل مجلسی مرکب از آخوندها گرفت. انتخابات خبرگان در نیمه مرداد 1358 برگزار شد. اما رژیم با تقلب نگذاشت کاندیدایی از مجاهدین به مجلس خبرگان راه پیدا کند.
20مرداد1358، رژیم خمینی، با بسیج همه چماق به دستانش، بعد از حمله به دفاتر سایر گروهها و انجمنها، متوجه ستاد مجاهدین شد. مجاهدین صبورانه ستادهای خود را تعطیل کردند تا فضای مسالمت حفظ شود. وقتی در شهریور 58 جنگ رژیم با کردستان اوج گرفت، . رژیم مجاهدین را بهخاطر حمایت از کردها، تحت فشار قرار داد.
خمینی با دجالگری همان دولت لیبرالی را که ابتدا برای روی کارآمدنش زدوبند کرده بود، با دجالگری کنار گذاشت. در آبان سال 58 خمینی دانشجویان مزدور خود را به اشغال سفارت آمریکا واداشت و با بهاصطلاح افشا کردن لیبرالها دولت بازرگان را ساقط کرد.
در برابر تمامی این سرکوبگریها و خیانتهای خمینی، مجاهدین تنها به افشاگری میپرداختند. میلیشیای مجاهد خلق که در آذر ماه 58 توسط مسعود رجوی تشکیل بنیان گذاشته شد، نیروی افشاکنندهٴ خمینی بود. مجاهدین روز به روز گستردهتر شدند. بهطوریکه در کلاسهای تبیین جهان مسعود رجوی دههزار نفر شرکت میکردند. در انتخابات ریاستجمهوری در دیماه 58، وقتی مسعود رجوی نامزد ریاستجمهوری شد تمام ملیتها و نیروهای سیاسی و اقشار مختلف اجتماعی زنان، دانشجویان، و اقشار دیگر از او حمایت کردند. اما خمینی برخلاف قول خود، مسعود رجوی را حذف نمود.
حزب جمهوری اسلامی با تشکیل دستههای چماقدار در سراسر کشور به مراکز گروههای سیاسی و مجاهدین و انجمنهای هوادار آنان حمله برده و به ضرب و جرح و کشتار میپرداختند. در اثر این کشتارها، تا پیش از سی خرداد حدود هفتاد مجاهد شهید شدند و هزاران تن مجروح. همچنین هزاران مجاهد و میلیشیا در زندانها شکنجه میشدند. در انتخابات مجلس نیز رژیم خمینی، نگذاشت حتی یک تن از مجاهدینی که بالاترین رأی را در شهرهای خود آورده بودند به مجلس راه پیدا کند. نتیجه، افزایش محبوبیت مجاهدین بود. و تیراژ نشریهٴ مجاهد به 600000 نسخه بالغ شد. در حالیکه تیراژ پر فروشترین روزنامههای رژیم 50000 نسخه بود.
از آن پس خمینی پردهها را کنار زد در آغاز سال 59 مجاهدین را «التقاطی» خطاب کرد. تهاجمات چماقداران زیادتر شد. اما میتینگ افشاگرانهٴ مجاهدین در تهران، روز 10بهمن ماه 1358 با حضور بیش از 150هزارتن از هواداران مجاهدین برگزار گردید.***افکت برادر: «مگر نمیبینین که…»
در رشت و تبریز نیز صدها هزار تن به استقبال مسعود رجوی شتافتند.
قدم بعدی خمینی در فروردین 59 تعطیل کردن دانشگاهها بود، که مرکز آگاهی و حمایت از نیروی انقلابی بود. خمینی به این شبیخون، انقلاب فرهنگی نام گذاشت..
در 22خرداد1359، مسعود رجوی در یک سخنرانی با عنوان «چه باید کرد؟»، در استادیوم امجدیه تهران توطئههای ارتجاع حاکم را برای محو آزادیها افشا کرد.
خمینی رسوا شده در 4تیر ماه طی یک سخنرانی، گفت دشمن نه در آمریکا، و نه در شوروی و نه در کردستان بلکه در همین تهران.. است. و اضافه کرد منافقین بدتر از کفارند.
با شروع جنگ ایران و عراق در 31شهریور59، خمینی جنگ را نعمت خواند و آن را سرپوش سرکوبی مردم و مجاهدین کرد. پاسداران به مجاهدینی که برای دفاع از میهنشان به جبهه رفته بودند از پشت حمله میکردند و آنها را دستگیر میکردند.
در بهمن و اسفند 1359 مسعودرجوی در یک سلسله. مصاحبه ماهیت خمینی، و متحدانش، را بیان کرد. شکرالله پاکنژاد از موسسین جبهه دموکراتیک ملی این مصاحبهها را راهگشای ایجاد یک جبهه مردمی با عنوان شورا دانست. اما خمینی به سرکوبگری خویش ادامه داد تا آنجا که حتی تصمیم به عزل رئیسجمهور نظام خودش گرفت. روزنامههای آزاد به تمامی بسته شدند. در اردیبهشت 60، مسعودرجوی طی نامه سرگشادهیی برای خمینی، از او خواستار دیدار شد، اما خمینی گفت یا تسلیم شوید و یا منتظر گورستان باشید.
در نیمهٴ دوم خرداد مجلس ارتجاع آخرین مرحله طرح حذف رئیسجمهور نظام را پیش میبرد. رژیم نیروهای خود را از نقاط مختلف کشور در تهران گردآورد، و دستههای 100 تا 500 و نفره چماقدار مسلح با وسایل موتوری در مراکز متعدد علنی و مخفی، در حال آمادهباش بودند، آنها نقشهٴ محو آزادی و آزادیخواهان را داشتند اما ناگهان. تظاهرات نیم میلیونی مردم در حمایت از مجاهدین، خیابانهای تهران را پر کرد. هدف، رفتن به جلو مجلس و اعتراض به سرکوب آزادیها بود.
پاسداران به «اذن ولیفقیه» به تظاهرات آتش گشودند. دژخیم خونآشام از شامگاه30خرداد نیز اعدام گروهگروه میلیشیا و مجاهد خلق را در حالیکه حتی اسم آنها را نمیدانست آغاز کرد.
مسعود رجوی در 30تیرماه تأسیس شورای ملی مقاومت ایران برای سرنگونی رژیم خمینی را اعلام کرد. در شامگاه 7مرداد، طی یک عملیات پرخطر، مسعود رجوی، با حمایت دهها تن از پرسنل نظامی مجاهد خلق از قلب پایگاه یکم شکاری تهران با یک هواپیمای بوئینگ 747، که خلبانی آن را سرهنگ بهزاد معزی بهعهده داشت، تهران را بهسوی پاریس ترک کرد. و بدینسان فصلی دیگر در تاریخ ایران گشوده شد: مقاومتی طولانی برای دفاع از آزادی.
ماجرای این دو چیست؟
انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران با اتحاد همه به پیروزی رسید. اما متأسفانه خمینی به مردمی که با یک دنیا آمال و آرزو و مهر و صفا برای او فرش خون گسترده بود جبارانه خیانت کرد. بیدلیل نبود که مسعود رجوی تنها بازمانده از کادر مرکزی سازمان پیشتاز مبارزه علیه شاه، در اولین سخنرانی خود، پس از آزادی از زندان، گفت: «فلسفه انقلاب «آزادی» است. مجاهدین با تشکیل، «جنبش ملی مجاهدین، از همگان دعوت کردند که به نگهبانی از دستاوردهای انقلاب بپردازند».
اما خمینی از همان ابتدا چهرهٴ سرکوبگر خویش را نشان داد. اولین اقدام خمینی دستور حجاب اجباری بود. تظاهرات زنان آزاده تهران با حمله چماقداران خمینی روبهرو شد.
پس از زنان نوبت ملیتهای تحت ستم رسید. در آغاز سال 1358، رژیم به خواست مردم و احزاب کردستان که خودمختاری میخواستند، با حمله و قتلعام پاسخ داد. این بود که به فاصلهٴ کوتاهی از پیروزی انقلاب، کشتار مردم در کردستان و ترکمن صحرا شروع شد.
خمینی حتی در رفراندوم تعیین نظام حکومتی، مردم را تنها بین انتخاب جمهوری اسلامی، یا سلطنت مخیر ساخت. تا هرکس که به جمهوری اسلامی رأی ندهد به سلطنت طلب بودن متهم گردد
پدر طالقانی نیز که مجاهدین او را کاندیدای ریاستجمهوری کردند، در موضعگیریهای خود استبداد زیر پرده دین را محکوم میکرد. خمینی از مجاهدین که راه جهاد گشوده بودند و عامل اصلی پیروزی انقلاب بودند، خواست که مسلمان بودن خود را اعلام کنند! مجاهدین تمامی سعی خود را برای حفظ مسالمت و دفاع از آزادی بهکار بردند. مسعود رجوی در ملاقات با خمینی خیر خواهانه از او رعایت آزادیها را درخواست کرد.
***
خمینی به جای تشکیل مجلس مؤسسان، تصمیم به تشکیل مجلسی مرکب از آخوندها گرفت. انتخابات خبرگان در نیمه مرداد 1358 برگزار شد. اما رژیم با تقلب نگذاشت کاندیدایی از مجاهدین به مجلس خبرگان راه پیدا کند.
20مرداد1358، رژیم خمینی، با بسیج همه چماق به دستانش، بعد از حمله به دفاتر سایر گروهها و انجمنها، متوجه ستاد مجاهدین شد. مجاهدین صبورانه ستادهای خود را تعطیل کردند تا فضای مسالمت حفظ شود. وقتی در شهریور 58 جنگ رژیم با کردستان اوج گرفت، . رژیم مجاهدین را بهخاطر حمایت از کردها، تحت فشار قرار داد.
خمینی با دجالگری همان دولت لیبرالی را که ابتدا برای روی کارآمدنش زدوبند کرده بود، با دجالگری کنار گذاشت. در آبان سال 58 خمینی دانشجویان مزدور خود را به اشغال سفارت آمریکا واداشت و با بهاصطلاح افشا کردن لیبرالها دولت بازرگان را ساقط کرد.
در برابر تمامی این سرکوبگریها و خیانتهای خمینی، مجاهدین تنها به افشاگری میپرداختند. میلیشیای مجاهد خلق که در آذر ماه 58 توسط مسعود رجوی تشکیل بنیان گذاشته شد، نیروی افشاکنندهٴ خمینی بود. مجاهدین روز به روز گستردهتر شدند. بهطوریکه در کلاسهای تبیین جهان مسعود رجوی دههزار نفر شرکت میکردند. در انتخابات ریاستجمهوری در دیماه 58، وقتی مسعود رجوی نامزد ریاستجمهوری شد تمام ملیتها و نیروهای سیاسی و اقشار مختلف اجتماعی زنان، دانشجویان، و اقشار دیگر از او حمایت کردند. اما خمینی برخلاف قول خود، مسعود رجوی را حذف نمود.
حزب جمهوری اسلامی با تشکیل دستههای چماقدار در سراسر کشور به مراکز گروههای سیاسی و مجاهدین و انجمنهای هوادار آنان حمله برده و به ضرب و جرح و کشتار میپرداختند. در اثر این کشتارها، تا پیش از سی خرداد حدود هفتاد مجاهد شهید شدند و هزاران تن مجروح. همچنین هزاران مجاهد و میلیشیا در زندانها شکنجه میشدند. در انتخابات مجلس نیز رژیم خمینی، نگذاشت حتی یک تن از مجاهدینی که بالاترین رأی را در شهرهای خود آورده بودند به مجلس راه پیدا کند. نتیجه، افزایش محبوبیت مجاهدین بود. و تیراژ نشریهٴ مجاهد به 600000 نسخه بالغ شد. در حالیکه تیراژ پر فروشترین روزنامههای رژیم 50000 نسخه بود.
از آن پس خمینی پردهها را کنار زد در آغاز سال 59 مجاهدین را «التقاطی» خطاب کرد. تهاجمات چماقداران زیادتر شد. اما میتینگ افشاگرانهٴ مجاهدین در تهران، روز 10بهمن ماه 1358 با حضور بیش از 150هزارتن از هواداران مجاهدین برگزار گردید.***افکت برادر: «مگر نمیبینین که…»
در رشت و تبریز نیز صدها هزار تن به استقبال مسعود رجوی شتافتند.
قدم بعدی خمینی در فروردین 59 تعطیل کردن دانشگاهها بود، که مرکز آگاهی و حمایت از نیروی انقلابی بود. خمینی به این شبیخون، انقلاب فرهنگی نام گذاشت..
در 22خرداد1359، مسعود رجوی در یک سخنرانی با عنوان «چه باید کرد؟»، در استادیوم امجدیه تهران توطئههای ارتجاع حاکم را برای محو آزادیها افشا کرد.
خمینی رسوا شده در 4تیر ماه طی یک سخنرانی، گفت دشمن نه در آمریکا، و نه در شوروی و نه در کردستان بلکه در همین تهران.. است. و اضافه کرد منافقین بدتر از کفارند.
با شروع جنگ ایران و عراق در 31شهریور59، خمینی جنگ را نعمت خواند و آن را سرپوش سرکوبی مردم و مجاهدین کرد. پاسداران به مجاهدینی که برای دفاع از میهنشان به جبهه رفته بودند از پشت حمله میکردند و آنها را دستگیر میکردند.
در بهمن و اسفند 1359 مسعودرجوی در یک سلسله. مصاحبه ماهیت خمینی، و متحدانش، را بیان کرد. شکرالله پاکنژاد از موسسین جبهه دموکراتیک ملی این مصاحبهها را راهگشای ایجاد یک جبهه مردمی با عنوان شورا دانست. اما خمینی به سرکوبگری خویش ادامه داد تا آنجا که حتی تصمیم به عزل رئیسجمهور نظام خودش گرفت. روزنامههای آزاد به تمامی بسته شدند. در اردیبهشت 60، مسعودرجوی طی نامه سرگشادهیی برای خمینی، از او خواستار دیدار شد، اما خمینی گفت یا تسلیم شوید و یا منتظر گورستان باشید.
در نیمهٴ دوم خرداد مجلس ارتجاع آخرین مرحله طرح حذف رئیسجمهور نظام را پیش میبرد. رژیم نیروهای خود را از نقاط مختلف کشور در تهران گردآورد، و دستههای 100 تا 500 و نفره چماقدار مسلح با وسایل موتوری در مراکز متعدد علنی و مخفی، در حال آمادهباش بودند، آنها نقشهٴ محو آزادی و آزادیخواهان را داشتند اما ناگهان. تظاهرات نیم میلیونی مردم در حمایت از مجاهدین، خیابانهای تهران را پر کرد. هدف، رفتن به جلو مجلس و اعتراض به سرکوب آزادیها بود.
پاسداران به «اذن ولیفقیه» به تظاهرات آتش گشودند. دژخیم خونآشام از شامگاه30خرداد نیز اعدام گروهگروه میلیشیا و مجاهد خلق را در حالیکه حتی اسم آنها را نمیدانست آغاز کرد.
مسعود رجوی در 30تیرماه تأسیس شورای ملی مقاومت ایران برای سرنگونی رژیم خمینی را اعلام کرد. در شامگاه 7مرداد، طی یک عملیات پرخطر، مسعود رجوی، با حمایت دهها تن از پرسنل نظامی مجاهد خلق از قلب پایگاه یکم شکاری تهران با یک هواپیمای بوئینگ 747، که خلبانی آن را سرهنگ بهزاد معزی بهعهده داشت، تهران را بهسوی پاریس ترک کرد. و بدینسان فصلی دیگر در تاریخ ایران گشوده شد: مقاومتی طولانی برای دفاع از آزادی.