در یک نشست با عنوان ”کرسی نقد اجتماعی سیاستها و برنامههای بخش عمومی“ درانجمن جامعه شناسان حکومتی، کارگزاران رژیم به گوشهیی از ابعاد نتایج فاجعهآمیز مدیریت و حکومت علم ستیز درحوزه اقتصادی اشاره کردند و چند نمونه را به شکل آمار وارقام بیان کردند. در این آمار بهطور مشخص از گرسنگی و سوء تغذیة خانوادههای ایرانی، تحت عنوان «فقر انرژی» مردم، آماری ارائه دادند. رئیس انجمن علمی اقتصاد بهداشت ایران گفت: ”40 درصد خانوارهای تهرانی دچار فقر انرژی هستند و این میزان در بین خانوارهای فقیر به 70 درصد میرسد». منظور از فقر انرژی این است که غذای مصرفی کالری و انرژی مورد نیاز فرد را تأمین نمیکند. کارگزار مربوطه سپس با اشاره به بودجه اجتماعی در لایحه بودجه 92 دولت خاطرنشان کرد:“ حدود 85 درصد اعتبارات هزینهیی دولت صرف پرداخت حقوق و دستمزد افراد شاغل و بازنشسته و پرداخت یارانه از منابع عمومی میشود. وبخش مهمی از بودجه نیز صرف استفاده از کالاها و خدمات میشود. وی میافزاید: سقوط رشد اقتصادی در سال 1391 به منهای ۵.۸ افزایش تورم، تزریق نقدینگی و کاهش قدرت خرید، افزایش نرخ بیکاری، کاهش سرمایهگذاری، عدم حضور فعال بخش خصوصی، وابستگی بودجه به نفت، وضعیت شکننده ناشی از شرایط تحریم، وجود ظرفیتهای خالی در اقتصاد ایران، آثار رفتاری بودجه نفتی همچون رانت جویی، عدم محوریت کار و تولید، افزایش قیمت دولتی ارز، منابع غیرواقعی و کسر بودجه بخشی ازآثار اجتماعی سیاستهای مالی بودجه سالانه کشوراست.
در واقع در شرایط امروز جامعه، دستاندرکاران رژیم چه درمحافل خصوصی ویاانجمن ها وتشکلات شبه دولتی ویانهادها و ارگانهای رسمی نظیر مجلس وکمیسیونهای آن و رسانههای عمومی ویانشریات باندهای مختلف، آشکار وپنهان، صریح وضمنی به بنبست و در گل ماندگی مطلق رژیم اشاره مینمایند و ناگزیر اذعان میکنند که این همه ناشی از سوءمدیریت، چپاول و غارت، بیبرنامگی و باند بازی ونداشتن هیچ استراتژی وهدف روشن ومشخص، دارای چه آثاراجتماعی و سیاسی و فرهنگی ویران گر است، که در نهایت به طغیان تودههای گرسنه وعاصی منجر میگردد.