تغییر شرایط و دوران، رسانه هاو مهرههای رژیم را سخت به هراس انداخته است. آنها نگران این هستند که تحتتاثیر این تغییر، سیاست روسیه نسبت به رژیم ایران نیز تغییر کند.
نگرانی از این بابت است که منافع روسیه در زمینههایی با منافع آمریکا روی هم بیفتد و تحتتاثیر آن روسیه رژیم را قربانی منافعش با آمریکا کند.
روزنامه حکومتی مردمسالاری نگران این است ”مسکو سوریه را با واشینگتن تقسیم کند و ایران را نیز مورد معامله قرار دهد“ !
نویسنده مقاله مردمسالاری با یادآوری سابقه همکاری روسیه با آمریکا در جریان تصویب قطعنامه 1931 شورای امنیت (قطعنامه ۱۹۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، سندی بینالمللی درباره دادگاه بینالمللی برای یوگسلاوی سابق است)، نگران این است که این همکاری در رابطه با رژیم و سوریه نیز انجام بگیرد و ”منافع تهران در بده بستان کاخ سفید مورد تهدید قرار بگیرد... “ که ”میتواند نقش و حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه و ایفای کارکردی مثبت در بحرانهای خاورمیانه تحتتاثیر قراربگیرد“. (مردمسالاری 18بهمن 95)
روزنامه اعتماد 12بهمن 95 نیز با عنوان ”احتمال انتخاب سیاسی میان ایران و آمریکا از سوی روسیه“، ضمن اشاره به فراز و نشیبهای روابط روسیه با ایران چه در زمان روسیه ترازی و اتحاد جماهیر شوری مینویسد: ”تاریخچه روابط دو کشور نشان میدهد که ایران نمیتواند چندان به روسیه اعتماد داشته باشد. در حال حاضر همکاری میان ایران و روسیه در سوریه نیز قابلتوجه است اما از نظر استراتژیک معنای چندانی ندارد“.
این روزنامه حکومتی در ادامه با طرح این سؤال که روسیه چه مسیری را در برابر رژیم طی خواهد کرد؟ ، مینویسد ”اگر ترامپ به پوتین وعده رفع تحریمهای اقتصادی و بهرسمیت شناختن کریمه بهعنوان بخشی از روسیه را بدهد و دست این کشور را در اوکراین و منطقه بالتیک باز بگذارد، احتمالاً روسیه جانب ایران را رها خواهد کرد. برای پوتین دستیابی به چنین نفوذ و موفقیتهایی در اروپای شرقی بسیار مهمتر از ایران است“.
کاملا روشن است که رژیم به خوبی به این امر واقف است که در سطح بینالمللی و منطقهای تعادلقوا به زیان او است. اعتراف به اینکه روسیه منافع استراتژیکش را بر منافع رابطه تاکتیکی با رژیم ترجیح میدهد بیانگر همین واقعیت است.
واقعیت این است که چنین شرایطی برای رژیم عواقب شومی در برخواهد داشت، زیرا به گفته خامنهای، پاسدار شمخانی و سرکردگان سپاه پاسدارن ضدخلقی و.. ، عمق استراتژیک خود را از دست داده و ناگزیر است که در مرزها و یا داخل شهرهایی نظیر تهران، تبریز و... . بجنگد، که این امر برای رژیم بسیار خطرناک خواهد بود.
در چنین شرایط هولناکی برای رژیم، جامعهای در حال انفجار و مقاومتی سازمانیافته و حاضر و آماده در برابرش قرار دارند که نگرانی اصلی رژیم را تشکیل میدهند.
نگرانی از این بابت است که منافع روسیه در زمینههایی با منافع آمریکا روی هم بیفتد و تحتتاثیر آن روسیه رژیم را قربانی منافعش با آمریکا کند.
روزنامه حکومتی مردمسالاری نگران این است ”مسکو سوریه را با واشینگتن تقسیم کند و ایران را نیز مورد معامله قرار دهد“ !
نویسنده مقاله مردمسالاری با یادآوری سابقه همکاری روسیه با آمریکا در جریان تصویب قطعنامه 1931 شورای امنیت (قطعنامه ۱۹۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، سندی بینالمللی درباره دادگاه بینالمللی برای یوگسلاوی سابق است)، نگران این است که این همکاری در رابطه با رژیم و سوریه نیز انجام بگیرد و ”منافع تهران در بده بستان کاخ سفید مورد تهدید قرار بگیرد... “ که ”میتواند نقش و حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه و ایفای کارکردی مثبت در بحرانهای خاورمیانه تحتتاثیر قراربگیرد“. (مردمسالاری 18بهمن 95)
روزنامه اعتماد 12بهمن 95 نیز با عنوان ”احتمال انتخاب سیاسی میان ایران و آمریکا از سوی روسیه“، ضمن اشاره به فراز و نشیبهای روابط روسیه با ایران چه در زمان روسیه ترازی و اتحاد جماهیر شوری مینویسد: ”تاریخچه روابط دو کشور نشان میدهد که ایران نمیتواند چندان به روسیه اعتماد داشته باشد. در حال حاضر همکاری میان ایران و روسیه در سوریه نیز قابلتوجه است اما از نظر استراتژیک معنای چندانی ندارد“.
این روزنامه حکومتی در ادامه با طرح این سؤال که روسیه چه مسیری را در برابر رژیم طی خواهد کرد؟ ، مینویسد ”اگر ترامپ به پوتین وعده رفع تحریمهای اقتصادی و بهرسمیت شناختن کریمه بهعنوان بخشی از روسیه را بدهد و دست این کشور را در اوکراین و منطقه بالتیک باز بگذارد، احتمالاً روسیه جانب ایران را رها خواهد کرد. برای پوتین دستیابی به چنین نفوذ و موفقیتهایی در اروپای شرقی بسیار مهمتر از ایران است“.
کاملا روشن است که رژیم به خوبی به این امر واقف است که در سطح بینالمللی و منطقهای تعادلقوا به زیان او است. اعتراف به اینکه روسیه منافع استراتژیکش را بر منافع رابطه تاکتیکی با رژیم ترجیح میدهد بیانگر همین واقعیت است.
واقعیت این است که چنین شرایطی برای رژیم عواقب شومی در برخواهد داشت، زیرا به گفته خامنهای، پاسدار شمخانی و سرکردگان سپاه پاسدارن ضدخلقی و.. ، عمق استراتژیک خود را از دست داده و ناگزیر است که در مرزها و یا داخل شهرهایی نظیر تهران، تبریز و... . بجنگد، که این امر برای رژیم بسیار خطرناک خواهد بود.
در چنین شرایط هولناکی برای رژیم، جامعهای در حال انفجار و مقاومتی سازمانیافته و حاضر و آماده در برابرش قرار دارند که نگرانی اصلی رژیم را تشکیل میدهند.