728 x 90

کنفرانس در کلوپ ملی مطبوعات آمریکا با حضور نیوت گینگریچ

نیوت گینگریچ – رئیس پیشین کنگرهٴ آمریکا - سفیر لینکلن بلومفیلد
نیوت گینگریچ – رئیس پیشین کنگرهٴ آمریکا - سفیر لینکلن بلومفیلد
در کنفرانسی در کلوپ ملی مطبوعات در واشینگتن که توسط سازمان جوامع ایرانیان در آمریکا برگزار شد، نیوت گینگریچ رئیس پیشین کنگره و کاندیدای ریاست‌جمهوری، درباره سیاست جدید ایالات متحده در قبال رژیم آخوندی و لیست‌گذاری تروریستی سپاه پاسداران، مسیر آینده و راه کارهایی که باید برای عملی ‌کردن این سیاست اتخاذ کرد، به سخنرانی پرداخت.

این کنفرانس تحت مدیریت سفیر لینکلن بلومفیلد مدیرکل پیشین وزارت‌خارجه آمریکا در امور سیاسی- نظامی برگزار شد و شماری از نمایندگان هیأت‌های دیپلوماتیک در واشینگتن، متخصصان امور خاورمیانه و ایران در اندیشکده‌ها و بانکهای فکری و خبرنگاران رسانه‌های گروهی آمریکایی و بین‌المللی در این برنامه حضور داشتند.

دکتر مجید صادق پور
از شما به‌خاطر این‌که این‌جا حضور پیدا کرده‌اید تشکر می‌کنم. من مجید صادقی هستم. من مدیر سیاسی سازمان جوامع ایرانیان مقیم آمریکا هستم. ما سازمانی از ایرانیان مقیم آمریکا هستیم که در 40ایالت آمریکا فعالیت می‌کنیم. هدف ما بر قراری یک نظام دمکراتیک، آزاد و غیرمذهبی در ایران است و به اعتقاد ما این به نفع ایالت متحده آمریکا، جامعه جهانی و مردم ایران است بعد از این‌که دولت آمریکا سیاست‌گذاری جدیدی را در مورد ایران اعلام کرد، به اعتقاد ما این سیاست جدید بایستی به خواسته اصلی و اساسی مردم ایران که همانا آزادی است، توجه ویژه نماید.
 
 

سفیر لینکلن بلومفیلد - مدیرکل پیشین وزارت‌خارجه آمریکا در امور سیاسی- نظامی

از حضور همهٴ شما متشکرم. من لینکلن بلومفیلد هستم و افتخار آن‌را دارم که امروز به شما مهمان ویژه‌مان را معرفی کنم و با وی گفتگویی بعد از سخنرانی‌اش، داشته باشم. این یک مسئولیت متناقض است، زیرا نیوت گینگریچ معرف حضور همه در این شهر و همه در این کشور هست. او بسیار شناخته‌شده و شایستهٴ آن هم هست. وی سخنگوی پیشین کنگره است. وی هم‌چنین در آغاز به‌خاطر بازگرداندن اکثریت کنگره به جمهوریخواهان در سال 1994شناخته شده که همان کارزار قرارداد با آمریکاست. فکر می‌کنم ارزشش را دارد که «قرارداد با آمریکا» را ذکر کنیم، زیرا یک گروه دیگری هست که ایرانی و در تبعید است و برنامه 10ماده‌یی خودش را دارد. من در این‌جا یک تشابه می‌بینم.

نیوت گینگریچ هم‌چنین از مفسران فاکس‌ نیوز است، مشاور ارشد مؤسسه دنتینز بزرگترین شرکت حقوقی جهان، دانشمند برجسته در گالوپ، کاندیدای ریاست‌جمهوری آمریکا، نویسندهٴ 27کتاب و بسیاری برنامه‌های مطبوعاتی داشته است و به همین دلیل بسیار شناخته‌شده است. وی علاقه خاصی به سیستم بیمه درمانی آینده آمریکا دارد و جوایز زیادی از طرف انجمن دیابت آمریکاییها دریافت کرده است. وی مرکز تبادلات درمانی را در سال 2003 راه انداخت. وی یک متفکر رنسانس می‌باشد با حیطه بسیار وسیع. وی مردی با ایده‌های بسیار است که واشینگتن از آن منفعت برده و می‌برد خانم‌ها و آقایان، لطفاً به نیوت گینگریچ خوشآمد بگویید.

نیوت گینگریچ – رئیس پیشین کنگرهٴ آمریکا
گینگریچ: متشکرم، لینکلن. از همه شما برای امروز آمدنتان متشکرم. زمان بسیار جالبی است. من فکر می‌کنم که رئیس‌جمهور در تصمیم و سخنرانی 13اکتبر برای عدم تأیید مجدد (برجام)، دقیقاً مسیر درست را دنبال می‌کند. او از توافق خارج نشد، اما اعلام کرد که این توافق آسیب‌پذیر است. او هم‌چنین به همه ما یادآوری کرد که این توافق فقط در مورد سلاحهای اتمی نیست، بلکه با روشی که لایحهٴ کورکر-کاردین نوشته شده، بخشی از عدم تأیید می‌تواند تابع منافع و عملکرد غیر از برنامه اتمی باشد. فکر می‌کنم این واقعاً یک نقطهٴ عطف برای اوست که بگوید این به اندازه کافی برای من خوب نیست که بتوانم به‌عنوان رئیس‌جمهور تأیید کنم که منافع ما این است که به آن ادامه بدهیم. اما در عین‌حال من فکر می‌کنم محتاطانه بود که توافق را ترک نکردیم، بلکه می‌گویند توافق باید دوباره بازنگری شود، می‌بایست مجدداً مورد بازنگری و احتمالاً مورد مذاکره مجدد قرار گیرد.

 
 
این در نهایت در مورد برنامه اتمی نیست. در مورد رژیمی است که فکر می‌کنم همین سه یا چهار هفته پیش مجلس آن در تصویب یک لایحهٴ دفاعی شعار می‌داد «مرگ بر آمریکا». حالا به‌عنوان یک مورخ، وقتی دیکتاتوریهایی را می‌بینم که از زبان خاصی استفاده می‌کنند، مظنون هستم. یکی از دلایلی که چرچیل هیتلر را درک کرد، او احتمالاً تنها پارلمانتر انگلیسی نسلش بود که «نبرد من» را خوانده بود. زیرا او متوجه شد که در واقع هیتلر کسی نبود که شما با او بتوانید مذاکره کنید، مصالحه کنید، زیرا او چنین آینده وحشتناکی را نمایندگی می‌کرد. خب، ما طی یک روند طولانی و با جزییات در دنیای غرب تلاش کردیم تا به‌طور دائم دیکتاتوری (حاکم بر) ایران را دوباره توضیح بدهیم. اجازه بدهید اول از همه بر آن تأکید کنم، این یک دیکتاتوری با ظاهر دموکراسی است. اگر بخشی از دیکتاتوری نباشید و شما برای دیکتاتور قابل‌قبول نباشید، نمی‌توانید کاندیدا شوید و بنابراین وانمود کردن این‌که انتخابات (در این حکومت) واقعاً یک گزینهٴ جدی را برای مردم ایران ارائه می‌دهد، صرفاً فانتزی است.

بنابراین فکر می‌کنم آنچه رئیس‌جمهور ترامپ در تصمیم خود انجام داد، به‌نظرم یک لحظه بسیار مهم برای دولت او است، فکر می‌کنم اگر او می‌گفت ـ او به سازمان ملل‌متحد رفت و سخنرانی کرد که احتمالاً قوی‌ترین محکومیت دیکتاتوری (حاکم بر) ایران بود که در سازمان ملل‌متحد بیان شده است. اگر او بعد از آن برمی‌گشت و منفعلانه (توافق را) تأیید می‌کرد، همهٴ حرف‌هایش را مضحکه کرده بود؛ حال آن‌که سخنانش، بسیار قوی بود. اما به جای آن با عدم تأیید، او نشان داد که در واقع به سخنان خود وفادار است و شاید بقیه ما نیز باید به حرف‌هایش گوش فرا دهیم. اگر به سخنرانی عدم تأیید نگاه کنید، این بدون شک به‌نظرم اصولی‌ترین بیان از میزان شرارت این دیکتاتوری بود که تاکنون هیچ رهبر ارشد آمریکایی آن‌را این‌طور بیان نکرده بود. سخنرانی بسیار قابل توجهی است و این به شما می‌گوید که در درازمدت نه تنها به نفع ایالات متحده است که راه بهتری برای بازرسی و یا پیدا کردن اسباب دیگری برای ادامه کار با توافق کنونی است، بلکه در درازمدت به نفع آمریکاست که راهی برای جایگزینی این دیکتاتوری پیدا کند. تا زمانی که این دیکتاتوری در قدرت باشد، تا زمانی که بتواند پول خرج کند، تا زمانی که بتواند تروریسم را به سراسر جهان صادر کند، در نهایت یک خطر مهلک برای ایالات متحده است. البته امری بسیار وحشتناک برای مردم ایران هم هست. یک دیکتاتوری که در سال 1988سی هزار نفر را کشت، چیزی که بنا‌ به دلایل مشخصی، نیویورک‌تایمز و واشینگتن‌پست آن‌را وحشتناک نمی‌بینند. این یک فانتزی است که بگوییم این دیکتاتوری بدون سرکوب به حیاتش ادامه خواهد داد. لذا با یک دیکتاتوری سرکوبگر مواجهید که اکنون قدرتش را به‌سمت مدیترانه گسترش می‌دهد، قصد دارد یک بندر در لبنان بسازد که آن‌را کنترل کند، قصد دارد کارخانه‌های موشکی را در سوریه و لبنان بسازد، منظورم این است که ما هیچ الگویی برای چگونگی مقابله با تهدید در این مقیاس نداریم و همه‌چیز بدتر می‌شود. لذا به‌نظرم آنچه رئیس‌جمهور شروع کرده، به‌ویژه با گسترش‌دادن صحبت به فراتر از توافق اتمی، با صحبت در مورد سپاه پاسداران و شروع به گفتن این‌که نگاه کنید، این قلب مسأله است، این سپاه پاسدارانی است که وقف تروریسم شده است و این علیه آمریکایی‌ها هم بوده است، در دورهٴ 1979-1983. از دیدگاه سپاه پاسداران، آنها با ما در جنگ بوده‌اند، اگر ‌چه ما نمی‌دانستیم که با آنها در جنگیم. به‌نظرم باید این‌را در همین چهارچوب درک کنید. فکر می‌کنم خزانه‌داری نخستین گام را با شروع به نام‌گذاری سپاه پاسداران به‌عنوان یک سازمان تروریستی، برداشت. این گام - و این یکی از چالشهای بزرگی است که رئیس‌جمهور در تمام حکومتش با آن روبه‌رو می‌شود - که شما می‌توانید تصمیمات بزرگی را بالا اتخاذ کنید، اما بعد شما باید راه‌هایی برای یافتن بوروکراسی پیدا کنید که در آنها را به‌شیوه‌یی تهاجمی و مؤثر به‌اجرا بگذارد و به‌نظرم این یک چالش طولانی است، وقتی شما سیستمی به اندازه ما دارید که در خارج از جنگ به اندازه جنگ جهانی دوم است. بوروکراسی‌ها بسیار پیچیده و کُند هستند، اغلب برای کارهایی که می‌خواهید انجام بدهید کمبود نفر هست و برای کاری که نمی‌خواهید بکنید افراد بیش از حدی در اختیار دارید. اما نمی‌توانید بفهمید چگونه از بخش بیش از حد نفرات خلاص شوید برای انتقال منابع به‌منظور شکل‌دادن بخشی که کمبود نفر دارد. لذا به‌نظرم دولت دوره‌یی دارد تا بتواند بفهمد چگونه به اجرای مؤثر دستورات رئیس‌جمهور بپردازد. بخشی از آن در وزارت‌خزانه‌داری خواهد بود که به‌نظرم توان آن‌را دارد که به‌واقع به‌نحوی جدی سپاه پاسداران (رژیم) ایران را تضعیف کند، اگر منابع را به آن اختصاص بدهند، سخت‌گیر باشند و آن‌را به همهٴ نهادها گسترش بدهند. سپاه پاسداران (رژیم) ایران بخش بزرگی از اقتصاد (رژیم) ایران است و اگر واقعاً در منزوی و محدود کردن آنها جدی باشیم، تأثیر عظیمی خواهیم داشت که بر تمامیت اقتصاد (رژیم) ایران تأثیر می‌گذارد. لذا این نمونه‌یی از نوع کارهایی است که ما باید در مورد آن بیندیشیم. هم‌چنین فکر می‌کنم باید به آن این‌گونه بنگریم که این یک تحول بزرگ است. من به‌طور فعال در این امر درگیر بوده‌ام، از جمله درگیر شدن در تلاش برای دفاع از نام نیک شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق آن هم از زمانی که رئیس (کنگره) بودم. چون اساساً دیکتاتوری (حاکم بر) ایران یک عملیات با پرچم دروغین را به پیشبرد برای ایجاد یک نامگذاری تماماً جعلی که بوروکراسی وزارت‌خارجه هم آن‌را به‌اجرا گذاشت. لذا برای مدتی طولانی ما مایل به گوش‌دادن به دیکتاتوری واقعی بودیم، در حالی که ما به مقاومت گوش نمی‌دادیم، با این‌که مقاومت تلاش داشت تا حقیقت را درباره همان دیکتاتوری به ما بگوید که به ما دروغ می‌گفت. ما به‌تدریج مسیر خود را ادامه دادیم، بعضی از شما در تمام طول عمر خود در این امر مشارکت داشته‌اید و می‌دانید که برخی دورانها واقعاً بسیار دشوار بود، روند قضایا در مکانهایی مانند کمپ لیبرتی و کمپ اشرف، بسیار دردناک بود. اما فکر می‌کنم، شروع به حرکت در جهت درست کرده‌ایم. امیدوارم که این دولت هم‌اکنون به‌عنوان بخشی از این‌روند شروع به در هم‌شکستن هم سپاه پاسداران و سپس نهایتاً خود دیکتاتوری، در جهت هماهنگی اطلاعات و هماهنگ کردن توصیه‌ها و پیدا کردن راه‌های همکاری با یکدیگر، با همکاری بیشتری نزدیک شود. چون من معتقدم که در واقع شورای ملی مقاومت ایران توان بالقوه فراوانی دارد و هم‌چنین می‌خواهم بگویم، معتقدم که خانم رجوی کار بسیار شگفت‌انگیزی در رهبری یک سازمان در یک دورهٴ بسیار طولانی و بسیار دشوار انجام داده است. به‌نظر من او یکی از الگوها از نماد مقاومت در برابر دیکتاتوری است که تأثیر عظیمی بر کل کشور خواهد گذاشت.

ما هم‌چنین یک پیام مهم برای اروپا خواهیم فرستاد، در مورد مسیری که سیاستهایمان طی می‌کنند. بنابراین من فکر می‌کنم زمانهٴ خطرناکی است، بین بحران کره شمالی و چالش (رژیم) ایران، به‌خصوص چالش (رژیم) ایران در جنوب لبنان و جنوب سوریه، که کاملاً ممکن است با آن مواجه شویم، ولی فکر می‌کنم رئیس‌جمهور این روند را آغاز کرد و او شایستهٴ اعتبار زیادی است اولاً برای تصمیم به تأکید بر عدم تأیید (برجام) و ثانیاً دو بار هم در سازمان ملل و هم در سخنرانی‌اش در مورد عدم تأیید، واضح و روشن و قاطع، حقیقت را در مورد دیکتاتوری (حاکم بر) ایران گفت، آن هم به‌نحوی که هیچ رهبر سیاسی ارشد آمریکایی قبلاً انجام نداده است. بنابراین من به رئیس‌جمهور اعتبار واقعی به‌خاطر شروع حرکت به‌سمت درست را می‌دهم. این مسیری است که تقریباً هر فرمانده ارشد نظامی آمریکایی درک می‌کند، زیرا آنها مأیوس شده‌اند از این‌که (رژیم) ایران به‌طور مرتب به کشتن آمریکایی‌ها کمک کرده‌اند و تقریباً هیچ هزینه‌یی برای آن پرداخت نکرده‌اند؛ چه در مورد تفنگداران دریایی در لبنان در سال‌های 80و چه در مورد تجهیزات (رژیم) ایران که وارد عراق شده بود و برای بمبهای کنار جاده‌یی استفاده می‌شد، (بمب‌هایی که) به‌وضوح در ایران تولید می‌شد و برای کشتن آمریکایی‌ها ارسال می‌شد. لذا فکر می‌کنم خواهید دید که در میان رتبه‌های ارشد ارتش آمریکا، بسیار مایل به کار مستقیم و سخت‌کوشانه برای تضعیف و انزوای سپاه پاسداران و شروع روند پس‌راندن (رژیم) ایران از مکانهایی مانند لبنان و سوریه و در نهایت جایگزین‌کردن این دیکتاتوری با یک دولت منتخب مردمی هستند. بنابراین من به‌لحاظ استراتژیکی خوشبین هستم، کار فوق‌العاده عظیمی پیش روی ماست، ولی فکر می‌کنم قابل انجام است و جریان تاریخ با آزادی است، نه با دیکتاتوری. به همین علت، به‌رغم موانعی که گهگاه وجود دارد، فکر می‌کنم در درازمدت ما قوی‌تر و آنها ضعیف‌تر می‌شوند. از همهٴ شما بابت حضورتان بسیار سپاسگزارم، فکر می‌کنم دوران بسیار مهم و موضوعی فوق‌العاده مهم است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/024ac4c1-5ddd-4f04-80ef-ec47f5de868f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات