1تیر 1392
من بر این باورم که جدای از اینکه ما چه کاری بکنیم، متأسفانه حالا یک ایران اتمی محقق خواهد شد. به نظر من، انتخاب این امر را نزدیکتر و نه دورتر خواهد کرد. اجازه دهید توضیح بدهم. ماشین تبلیغاتی که وی را یک رفرمیست توصیف میکند شنیع است. این آدم یک رفرمیست نیست. شما میدانید که وی یک رفرمیست نیست. اگر او یک رفرمیست است بهتر است ما یک آدم رادیکال داشته باشیم تا یک رفرمیست.
تمامی کاندیداهای این انتخابات که برگزار شد مورد تأیید خامنهای بودند. تمامی آنها تأیید شدند. اگر وی به راستی یک مدره بود، حالا هر چه تعریف مدره باشد، وی مورد تأیید قرار نمیگرفت. روحانی از سال 1991 در شورایعالی امنیت ملی خدمت کرده است. او یکی از مهمترین اعضای آن بوده و نماینده شخصی ولیفقیه است.
آیا شما میدانید در طی این شانزده سالی که وی در این شورا نشسته بوده چه تعداد آدم سلاخی شدهاند؟ آیا شما میدانید چه تعداد آدم کشته شدهاند؟ آیا شما میدانید چه تعداد آدم شکنجه شدهاند؟ و آیا شما میدانید چه تعداد آدم زندانی شدهاند؟ هزاران، هزاران و هزاران! خون این آدمها روی دستان روحانی است. او یک رفرمیست نیست بلکه یک قاتل است. او یک آدمکش است؛ بیدار شوید!
وقتی که شورای امنیت ملی رژیم در مرداد 1372 قتل 80 یهودی و زخمی کردن 800تن در آرژانتین را مورد تأیید قرار داد او در این شورا نشسته بود چرا که آرژانتین حاضر نشده بود مواد اتمی به رژیم ایران بدهد. بنا به گفته دادستان آرژانتینی، روحانی بخشی از این تصمیمگیری بود که بخش جدی این تصمیمگیری خون 80نفر و 800نفری بود که در آرژانتین سلاخی شدند و خون آنها روی دستان روحانی است.
زمان آن است که ما بگونهیی واقعبینانه در مورد آنچه باید صورت گیرد صحبت کنیم. اگر روحانی یک رفرمیست است وی میتواند آن را به ما اثبات کند.
فوراً زندانیان سیاسی در ایران را آزاد کند. به زنان حقوقشان را بدهد و برنامه اتمی را کنار بگذارد. از آنجا که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و شما میدانید که چنین اتفاقی نخواهد افتاد، پس امید ما به کجاست؟ امید ما برای آزادی، نجابت و دموکراسی در کجاست؟ آیا امید ما باید به آخوندها باشد؟! آیا باید به روحانی قاتل باشد؟
نه! امید ما در شماست. در خانم رجوی است. در سازمان مجاهدین خلق است. در کسانی است که به آزادی اعتقاد دارند. در کسانی است که به دموکراسی اعتقاد دارند. در کسانی است که به یک ایران غیراتمی اعتقاد دارند.
من بر این باورم که جدای از اینکه ما چه کاری بکنیم، متأسفانه حالا یک ایران اتمی محقق خواهد شد. به نظر من، انتخاب این امر را نزدیکتر و نه دورتر خواهد کرد. اجازه دهید توضیح بدهم. ماشین تبلیغاتی که وی را یک رفرمیست توصیف میکند شنیع است. این آدم یک رفرمیست نیست. شما میدانید که وی یک رفرمیست نیست. اگر او یک رفرمیست است بهتر است ما یک آدم رادیکال داشته باشیم تا یک رفرمیست.
تمامی کاندیداهای این انتخابات که برگزار شد مورد تأیید خامنهای بودند. تمامی آنها تأیید شدند. اگر وی به راستی یک مدره بود، حالا هر چه تعریف مدره باشد، وی مورد تأیید قرار نمیگرفت. روحانی از سال 1991 در شورایعالی امنیت ملی خدمت کرده است. او یکی از مهمترین اعضای آن بوده و نماینده شخصی ولیفقیه است.
آیا شما میدانید در طی این شانزده سالی که وی در این شورا نشسته بوده چه تعداد آدم سلاخی شدهاند؟ آیا شما میدانید چه تعداد آدم کشته شدهاند؟ آیا شما میدانید چه تعداد آدم شکنجه شدهاند؟ و آیا شما میدانید چه تعداد آدم زندانی شدهاند؟ هزاران، هزاران و هزاران! خون این آدمها روی دستان روحانی است. او یک رفرمیست نیست بلکه یک قاتل است. او یک آدمکش است؛ بیدار شوید!
وقتی که شورای امنیت ملی رژیم در مرداد 1372 قتل 80 یهودی و زخمی کردن 800تن در آرژانتین را مورد تأیید قرار داد او در این شورا نشسته بود چرا که آرژانتین حاضر نشده بود مواد اتمی به رژیم ایران بدهد. بنا به گفته دادستان آرژانتینی، روحانی بخشی از این تصمیمگیری بود که بخش جدی این تصمیمگیری خون 80نفر و 800نفری بود که در آرژانتین سلاخی شدند و خون آنها روی دستان روحانی است.
زمان آن است که ما بگونهیی واقعبینانه در مورد آنچه باید صورت گیرد صحبت کنیم. اگر روحانی یک رفرمیست است وی میتواند آن را به ما اثبات کند.
فوراً زندانیان سیاسی در ایران را آزاد کند. به زنان حقوقشان را بدهد و برنامه اتمی را کنار بگذارد. از آنجا که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و شما میدانید که چنین اتفاقی نخواهد افتاد، پس امید ما به کجاست؟ امید ما برای آزادی، نجابت و دموکراسی در کجاست؟ آیا امید ما باید به آخوندها باشد؟! آیا باید به روحانی قاتل باشد؟
نه! امید ما در شماست. در خانم رجوی است. در سازمان مجاهدین خلق است. در کسانی است که به آزادی اعتقاد دارند. در کسانی است که به دموکراسی اعتقاد دارند. در کسانی است که به یک ایران غیراتمی اعتقاد دارند.