هممیهنان سرفراز،
دلیران کانونهای شورشی،
زندانیان مجاهد و مبارز،
یاران مجاهدین و مقاومت ایران!
با تبریک بسیار شصتمین سالگرد حیات رزمآور و رهاییبخش سازمان مجاهدین خلق ایران را گرامی میداریم.
تبریک به همهٔ شما.
این شکوفهٔ مبارزات ۱۲۰سالهٔ مردم ایران است در برابر شاه و شیخ و شایان بالاترین تبریکهاست.
به حنیف کبیر و یاران او سعید محسن و اصغر بدیعزادگان درود!
همان جانها و اندیشههای سرشار از نیکی و پاکی که هر یک آیتی بودند از خردمندی، درایت، محبت، خلوص طینت و بزرگمنشی.
آموزهٔ آنها که با خونهای پرارجشان بر لوح وجدان مبارزاتی جامعه ایران نقش بست، صدق و فدا را در جایگاه والاترین فضیلت نشاند.
از نظر امکانات مادی دستشان خالی بود. اما از نظر معنوی از قدرتی شگرف برخوردار بودند در بیدار ساختن انسانیتی که به خواب فراموشی دچار شده و قدرت حقیقی خود را از یاد برده بود.
در زمانهیی که یکهتازی دیکتاتوری و وابستگی جنبش آزادیخواهی را در ظاهر به بنبست کشانده بود، با یک ژرفبینی ستایشانگیز ضد ارتجاعی «غبار از رخ دین زدوند».
آنها با «اسلام انقلابی» که از چالشهای زمانه عبور میکرد و با نگاه به دوردستترین افقهای رهایی جامعه طرحی نو درافکندند.
-از مرزبندی بین استثمار شونده و استثمار کننده یعنی اساسیترین مرزبندی تاریخ انسان.
-طرح یک جامعه آزاد.
-طرح مناسباتی بر اساس عدالت و برابری با ارزشهای برخاسته از نفی بهرهکشی و جهل و اجبار.
و عاری از سرکوب و تبعیض میان زن و مرد و تأکید بر حقوق ملیتها
نام این طرح، سازمان مجاهدین خلق ایران است.
خالقان صدیق این طرح توسط دژخیمان ساواک شاه تیرباران شدند.
آن راهگشایان با بذل جانهای خود بهقول پدر طالقانی راه جهاد و راه سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی را گشودند.
و فراتر از آن:
ـ مرزهای آئین حنیف محمدی را با هرگونه تلقی ارتجاعی از آن استوار کردند و سرشت ضد بهرهکشانه آن را بارز نمودند.
ـ به خلق مبارزه و سازمانی بر اساس آرمان دست زدند، و یک مبارزه تمامعیار حرفهیی را بنیاد گذاشتند.
بنابراین ۶۰سالگی جنبشی که بر اساس همین مبانی راهی بس طولانی از میان سختیهای پر رنج و خون، طی کرده است، بهمعنی پیروزی مهمترین ابتکارها و راهگشاییهای نظری و آرمانی بنیانگذاران مجاهدین است.
در عینحال، سازمان مجاهدین خلق ایران یک پروژه رهاییبخش است که با رهبری مسعود رجوی به بزرگترین چالشهای ایدئولوژیک و سیاسی تاریخ معاصر ایران در نیم قرن اخیر پاسخ داده است.
از پیریزی نظری و عملی یک انقلاب رهاییبخش برای دگرگونی مناسبات اقتصادی و اجتماعی،
ارائه یک آنتیتز مؤثر فکری و فرهنگی در برابر ارتجاع دینی حاکم که عامل اصلی شکست ایدئولوژی رژیم ولایت فقیه است، تا پاسخ به مسأله رهبری در جنبش سراسری بهمثابه راهگشا و کلید پیروزی.
هموطنان!
حنیف کبیر از ابتدا سازمان مجاهدین را در گسترهٔ افق تابناکی تعریف کرده که با عالیترین مصالح مردم ایران پیوند دارد. مدافع همه نیروهای جبهه خلق است. و تار و پودش از مبارزه و فداکاری آنهاست.
حیات و جنبش این سازمان برخاسته از پایداری زندانیان شجاع است. از قهرمانان بینام و نشان سال ۶۰ تا آخرینشان امثال بهروز و مهدی.
آری این سازمان، گنجینه ملی و تجلی خشم و خروش مقاومت و قیام و خونجگر خلق در زنجیر است.
هممیهنان!
این واقعیت را همه میبینند که رژیم حاکم بهخصوص پس از سلسله شکستهای بزرگ در یکسال اخیر امروز در منتهای درماندگی سیاسی، نظامی و بینالمللی است.
این هم کاملاً آشکار است که در تمام پهنههای اقتصادی و اجتماعی انبوه تضادهای بیپاسخ و لاینحل انباشته شده و طغیان و عصیان جامعه را درنوردیده.
اما این شرایط درست بهدلیل آنکه بهطرز فوقالعادهیی حاّد و انفجاری است فضایی برای راهحلها و انتخابهای گوناگون باقی نگذاشته تا آنجا که به ولایت فقیه و همدستان سیاسی و طبقاتی آن برمیگردد، تنها راهحل برای رژیم مثل همیشه شدیدترین سرکوبها برای مهار جامعه مترصد قیام است.
و تا آنجا که به خلق و جبهه خلق برمیگردد تنها راه، انقلاب برای سرنگونی رژیم آخوندی است.
آری، پاسخ در راهحل انقلابی است.
رژیم دیگر برگی برای افزایش سرکوب در آستین ندارد و سراپا در وضعیت ترسان و تدافعی است.
تصادفی نیست که بقایای دیکتاتوری قبلی نیز پس از سالها تظاهر به دموکراسیخواهی سرانجام راهحل خودشون را بهعنوان دفترچهٔ مشقِ «مرحله اضطراری» اعلام کردهاند.
راهحلی که بر حکومت نظامی، بکارگیری و تقویت وحشیترین نهادهای سرکوبگر کنونی و تجدید بنای سلطنت مطلقه سوار است. این یعنی راهحل نئوفاشیسم هار.
باید تأکید کنیم که هر مسیری، هر جهتگیری و هر آلترناتیوی، بدون تکیه بر انقلاب دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک لاجرم، ارتجاع و استبداد و وابستگی است.
هموطنان!
برای مجاهدین اسباب افتخار است که ۴۰سال از ۶۰سال گذشته را در پرتو انقلاب ایدئولوژیک درونی پیش رفتهاند که مریم رجوی راهگشا و راهنما و راهبر آن بوده است.
و در همین مسیر با ایدئولوژی جنسیت و فردیت بهرهکشانه درافتاده و برای آزادی خلق و میهن از خانه و خانمان دست شستهاند.
بله درخت را از میوهاش میتوان شناخت. این انقلاب را هم از استحکام تشکیلات این جنبش، میتوان شناخت از مسئولیتپذیری زنان و مردان پیشتاز از پاکی مناسبات درونی آن و از قدرت پایداریاش در برابر طوفانهای سهمگینِ سرکوب و شیطانسازی در چند دهه اخیر میشود شناخت.
این انقلاب راه و رسم نویی است که با هدایت مریم رجوی با پیشتازی و پرچمداری زنان، راه سرنگونی این رژیم زنستیز را هموار کرده.
براستی ۶۰سال گذشته و مبارزات آن در برابر دو دیکتاتوری بهویژه ارتجاع و استبداد مهیب دینی، با همه درد و رنجهایش و خونهای پاکی که نثار شد، بغرنجترین آزمایش در تاریخ یک ملت و درخشانترین فصل تاریخ ایران است. فصلی که در آن بنای رفیعی از مجاهدت و انقلابیگری و بالابلندترین فضیلتهای رهاییبخش خلق شده است.
باشد که آیندگان از نبرد بیامان فرزندان رشید ایران در تاریکترین دوران، بیشتر و بیشتر بگویند.
پیام مجاهدین در سرفصل ۶۰سالگی حیات انقلابی پرنشاط و رزمندهٔ این سازمان بهویژه به نسل جوان فراخوان به انقلاب مستمر است، برای رهایی از استبداد استعمار و استثمار!
سلام بر خلق
سلام بر آزادی