سایت نشنال ریویو روز سهشنبه ۱۵ خرداد در مطلبی به وضعیت رژیم ایران پرداخت و نوشت:
ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری اسلامی ایران، ۱۹ مه به همراه وزیر خارجه کشور، تعدادی از محافظان و خلبان هلیکوپترشان که ظاهراً بهدلیل مه سقوط کرده، جان باختند.
اگر آمریکا سیاست خاورمیانهای مناسبی داشت، این فرصتی برای افزایش امنیت آمریکا در منطقه بود. دولت ما در آن موقع هر کاری که میتوانست انجام میداد تا جمهوری اسلامی را تضعیف کند. تحریمها میتوانست به رژیم ضربه بزند. ذخایر خارجی آن کاهش مییافت. داراییهای خارجی آن مسدود میشد. فروش نفت تا حدی کاهش مییافت. و توافقات آبراهام قبلاً با موفقیت گسترش یافته بود و تعداد بیشتری از کشورهای خلیجفارس را شامل میشد. علاوه بر این، رهبران ما با برجسته کردن سرکوب شدید مردم ایران، رژیم را در سطح بینالمللی منزوی میکردند.
اگر این کار انجام میشد، آمریکا در موقعیتی قرار میگرفت که از بیثباتی که مرگ رئیسی در تهران ایجاد میکند، استفاده کند. رئیسی نه تنها رئیسجمهور بود، بلکه نامزد پیشتاز جایگزینی علی خامنهای، ولیفقیه نیز بود که ۸۵ سال سن دارد. اکنون که رئیسی پاداش خود را دریافت کرده است، رژیم باید رئیسجمهور جدیدی پیدا کند و در عینحال تصمیم بگیرد که آیا او یا شخص دیگری جانشین خامنهای خواهد شد. این میتواند دورهای از تنش را در میان جناحهای مختلف که کشور را کنترل میکنند آغاز کند، که – به غیر از اینکه رژیم بهنحوی از آن جلوگیری میکرد – بعد از آن یک انتخابات از پیش تعیین شده ریاستجمهوری به گزینش رژیم برای جایگزینی رئیسی واقع میشد.
انتخابات البته مدیریت شده و نتیجه از پیش تعیین شده است، اما حتی یک انتخابات ساختگی نیز فرصتی برای مخالفان است تا نارضایتی مردمی را که همیشه در زیر سطح ایران موجود است، بکار بگیرند و رشد دهند.
شاید هیچ دولتی در دنیا منفورتر از دولت ایران نزد مردم خودش وجود نداشته باشد. ایرانیان مردمی پرافتخار با تاریخ غنی و شناختی پیچیده از جهان هستند. بنابراین جای تعجب نیست که فساد، سرکوب و اجرای وحشیانه قوانین شریعت رژیم، تقریباً همه را در ایران از آن دور کرده است، البته به جز متعصبترین روحانیان، سپاه پاسداران و سایر خودیهای رژیم که از دزدی ثروت کشور بسیار سود بردهاند... .
با این حال، دولت بایدن اشتباه استراتژیک باور نکردنی را مرتکب شده است که با جمهوری اسلامی بهعنوان یک شریک بالقوه و نه یک دشمن مرگبار رفتار میکند. و وقتی اشتباهی به این بزرگی مرتکب میشوید، در آن سطح بالای سیاست، هر کاری که برای اجرای این سیاست انجام میدهید، منافع شما را تضعیف میکند.
بنابراین غیرمنتظره نبود که دولت درگذشت رئیسی را تسلیت گفت. در سالهای قبل از آن، تیم بایدن، حوثیها (یکی از نیروهای نیابتی ایران) را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرده بود... .
در مجموع، سیاست بایدن رژیم را تا ۵۰ میلیارد دلار ثروتمند کرده است، و میتوانست بدتر از این هم باشد: طبق گزارشها، دولت آماده بود در صورتی که رژیم توافق هستهیی را امضا کرده بود، ۸۰ تا ۱۳۰ میلیارد دلار از تحریمها را برای ایران فرستاده که رابرت مالی به آن التماس میکرد که آن را امضا کند، کاهش دهد... .
طبیعتاً رژیم از هر دلار پولی که سیاست آمریکا در اختیارش گذاشته است - به جز بخشی که برای ثروتمند کردن شخصی رهبرانش به سرقت رفته است - برای ایجاد ارتش خود، از جمله برنامه هستهایاش، و توانمندسازی نیروهای نیابتی خود برای حمله به دشمنان و بیثبات کردن منطقه استفاده کرده است... .
اما هیچ چیز درخشانی در مورد خود استراتژی فشار حداکثری وجود نداشت. این سیاست واقعاً فقط منطقی بود. شاید دونالد ترامپ نظریهپرداز بزرگ سیاست خارجی نباشد، اما او قادر بود دشمنان آمریکا را از دوستان و شرکای آن تشخیص دهد.
متأسفانه جانشین او چنین توانایی ندارد. مرگ ابراهیم رئیسی ممکن است در ماههای آینده دردسرهای زیادی برای رژیم ایجاد کند، اما این بهخاطر دولت بایدن نخواهد بود. مردم ایران بهحال خودشان رها شدهاند.