728 x 90

«مرگ بر ستمگر» در هفتادمین سالگرد۱۶آذر

سخن روز
سخن روز

هفتاد سال پیش وقتی که دیکتاتوری وابسته و فاسد شاه سرمست از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و به بندکشیدن مصدق، دانشگاه تهران را در ۱۶آذر همان سال به خاک و خون کشید، هرگز گمان نمی‌کرد که از همین دانشگاه پیشتازانی به‌پامی‌خیزند که توفان خون پاک و راه و رسم آزادگی آنها نظام ستمشاهی را به زباله دادن تاریخ خواهد افکند.

هفتادمین سالگرد ۱۶آذر را در شرایطی گرامی می‌داریم که دیکتاتوری آخوندی با استخوانهای پوسیده در لبه پرتگاه، بیهوده می‌کوشد با جنگ‌افروزی و موج اعدامها از مهلکه قیام بگریزد. خامنه‌ای با چنگالهای «خالص سازی» گلوی دانشگاههای ایران را می‌فشارد تا هیچ عنصری از آزادیخواهی و علم و فرهنگ انسانی و ایرانی در آن باقی نماند. زیرا آگاهی و آزادی و پیوند دانشگاه و دانشجو با مقاومت سازمان‌یافته و پیشتاز انقلابی، برای رژیم جهل و جنایت معنایی جز نابودی ندارد.

این رژیمی است که بنیانگذار دجالش یک سال پیش از ۳۰خرداد۶۰، در سخنانی صریح نشان داد که اسلامی کردن دانشگاه و کودتای ضدفرهنگی، هدفش تصفیه دانشگاهها از مجاهدین و نیروی آگاه و پیشتازی است که ارتجاع و استبداد دینی را برنمی تابد، مشت را بامشت و گلوله را با گلوله پاسخ می‌دهد و آماده است تا با «تفنگ» در برابرش بایستد و برای آزادی دامن محبت را به‌خون رنگین کند.

خمینی در ۴ تیر ۱۳۵۹ گفت: «اینها را ببینید چه می‌کنند. ممکن است من هی بگویم اسلام و هی بگویم فدای اسلام و فدای خلق و هی بگویم مجاهد اسلام و مجاهد خلق. این حرفها را بزنم. لاکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه کنید ببینید که از اول من مخالفت کردم. در هرجا تفنگ کشیدم و مخالفت کردم. هرجا بنا بود که یک اصلاحی بشود. شما دیدید که من آمدم و مقابلش ایستادم و مشتم را گره کردم و تفنگم را هم کشیدم. می‌خواستند که دانشگاههایی که در خدمت استعمار بود و جزء مهمات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود. همین که طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این کاربشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها. نه آنجا در دانشگاه اما در خارج دنبال این هستند که نگذارند این اصلاح فرهنگی بشود. انقلاب فرهنگی بشود».

خمینی یک سال بعد هزاران و هزاران دانشجو و استاد و دانشگاهی و فرهنگی و هزاران دانش‌آموز و نوجوان مجاهد و مبارز ایرانی را به جوخه‌های تیرباران سپرد و در شکنجه و کشتار آگاه‌ترین و فداکارترین فرزندان ایران در دههٔ ۶۰ و قتل‌عام۶۷ از هیچ جنایت و شقاوتی فروگذار نکرد. وقتی که گربهٔ عابد و زاهد «اصلاحاتی» هم شده بود، حریم دانشگاه و گوی دانشگاه را با سم ستوران چماقدار و قداره‌بندانی مانند قالیباف (در تیر۱۳۷۸) لگدکوب کرد. در دهه بعد هم در فجایع کهریزک و تصفیه و زندانی کردن و قتل دانشجویان در زیر شکنجه در سرکوب قیامهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ نشان داد که «افعی هرگز کبوتر نمی‌زاید».

اما دلیل این سرکوب و شقاوت علیه دانشگاه و دانشجو چیست و چرا چنگالهای سرکوب و خالص سازی این‌چنین گلوی دانشگاه‌های ایران را هم‌چنان درهم می‌فشارد؟ آیا جز این است که خلیفه خون‌آشام از جامعه انفجاری و فوران قیامهایی که یک‌سال پیش زمین را در زیر پایش به لرزه در آورده بود هراسان است؟ خامنه‌ای به جنگ‌افروزی و موج اعدامها و به سرکوب و تصفیه دانشگاهها روی می‌آورد زیرا فریادهای «خامنه‌ای ضحاک می‌کشیمت زیر خاک» در گوشش زنگ می‌زند. او به یاد دارد که روز چهارشنبه ۱۶آذر۱۴۰۱ این دانشجویان آگاه و مجاهد و مبارز ایران بودند که در دانشگاههای سراسر کشور فریاد می‌زدند: «مرگ بر خامنه‌ای»، «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر»، «مرگ بر دیکتاتور»، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «چه با حجاب چه بی‌حجاب پیش بسوی انقلاب»، «فقر، فساد، گرونی، میریم تا سرنگونی»، «فرزند کارگرانیم کنارشان می‌مانیم».

بله، پیوند دانشجویان و کارگران و محرومان در جامعه انفجاری ایران و نقش پیشتاز کانون‌های شورشی، که امسال سالگرد روز دانشجو را در شهرهای سراسر کشور با فعالیت‌های درخشان خود گرامی داشتند، هم سرنوشتی محتوم شیخ و شاه را در سالگرد ۱۶آذر به خلیفه خون‌ریز یادآوری می‌کند.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/205cd33f-094e-4a90-a2e2-d1bddc922bd1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات