جنایتی در حال وقوع است
نوشته سعید ماسوری - ۲۶ تیر ۱۴۰۴
از صبح با هزار و یک ترفند تهدید و تطمیع و قسمهای آنچنانی تلاش در انتقال این جانب داشتند. قدر مسلم اینکه، این شیوه کار (آدمربایی در زندان به اسم انتقال) به هیچوجه تنها معطوف به اینجانب نبود و نیست و اساساً برای کنترل، منزویسازی و بیصدا کردن زندانیان صورت میگیرد.
و انتقال یا عدم انتقال هم مطلقاً موضوع منازعه نیست بلکه تنها برای سرکوب، سرکوب و باز هم سرکوب بیشتر است و اصرار بر کشتار و اعدامهای بیشتر! درست همانطور که در سال ۶۷ واقع شد و امروز هم بیم آن میرود که همان مسیر با زبان و شیوه دیگر تکرار شود، آن زمان نامش کمیته مرگ بود و امروز «آتش به اختیار» ولی این سرکوب گسترده و تشدید اعدامها نه نشانه اقتدار که اعترافی به درماندگی حاکمیت در برابر حقیقت و اراده مردم است و بر همین سیاق آن «آتش به اختیار» هم جز تلاشث برای پوشاندن، عمق نفوذ، پوسیدگی و فروپاشی ساختاری حاکمیت نیست! که میخواهند با تقاص گرفتن از مردم ایران و زندانیان آنها، جبرانش کنند.
خودداری اینجانب از پذیرش "انتقال" از تبعیدگاه قزلحصار به تبعیدگاه دیگر نه از سر ترس از جابهجایی و انتقال است و نه توهم اینکه ما چند زندانی میتوانیم جلوی این اعمال غیرقانونی را بگیریم بلکه تنها و تنها از آن جهت است که مثل سال ۶۷ قتلعام در سکوت و بیخبری صورت نگیرد و به تمامی در برابر چشمان تاریخ و وجدانهای بیدار باشد! آری، بگذار اینبار جهان بشنود که «جنایتی در حال وقوع است» و البته مقاومتی در برابر آن! ولو اینکه این تفاوتی تنها منجر به یک هشدار و هشیار باش برای مردم ایران و جهان بشود که «جنایتی در حال وقوع است»! صبراً بنی الکرام!
آنچه که به شخص من بهعنوان یک زندانی سیاسی هوادار مجاهدین خلق برمیگردد، بهویژه در ایام محرم و در معرض پیام جاودانه امام حسین، میخواهم تصریح کنم که آن خونی که از فرزند ایشان به هوا پرتاب شد، کماکان در حال فرو چکیدن بر ما ایرانیان، شیعیان و پیروان اوست و هیهات اگر با این زندان و تبعید و اعدامها گامی در آن سیر آزادی و آزادگی به عقب برداریم
حتی اگر کشتار همه ما تنها در حد خبری باشد که از روز واقعه خبر دهد و اجازه ندهد که جنایتی به سکوت برگزار گردد!
زهی شرف و سعادت اگر به این میهن و مردممان تنها آماده باشی داده باشیم و تنها هشداری، اگر چه به قیمت جانمان! که ایران و ایرانی از اسطورههایش سیاوش و و آریو برزن و حماسههای فردوسی، چیزی جز پایداری و ایستادگی نیاموخته و چه افتخار بیمانندی که هم از ایشان الهام گرفته و آموختهایم و هم از اسلام رهاییبخش و پیامبر رحمت و اسطورهها و اصحاب وی که تزول الجبال ولاتزل
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدینا الله
سعید ماسوری
تیرماه ۱۴۰۴