در ایران تحت حاکمیت آخوندها، سیاهچالهٔ فقر هر روز خانوادههای بیشتری را فرو میبلعد. این فقر تحمیلشده توسط حکومت، بر کسی پوشیده نیست. اکنون در تجمعات اعتراضی هم شعار میدهند. دشمن ما همینجاست.
روی دیگر این سکه، انزوای بینالمللی رژیم آخوندی است، رژیم در تلهٔ اتمی گرفتار شده، برای همین خامنهای تلاش کرد روی شکاف روسیه و چین از یکسو و کشورهای غربی بهویژه آمریکا از سوی دیگر بازی کند؛ اما نتیجهٔ این تلاش چیزی جز انزوای بیشتر نبوده، حتی هیأت روسیه در مذاکرات اتمی اعلام کرده است:
«ایران باید اقداماتی را انجام دهد که به دیگر طرفهای توافق هستهیی و سازمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه دهد تا مطمئن شوند که دیگر انحرافی در حوزه هستهیی وجود ندارد».
چین حتی حاضر نیست پولهای بلوکهشدهٔ رژیم بهخاطر تحریمهای آمریکا را آزاد کند. بنابراین راه پیشروی نظام ولایت فقیه در این زمینه بسته شده؛ اما سؤال این است که راه پس را چه کسی بسته است؟! چرا خامنهای از یکقدم به عقب برداشتن وحشت دارد و آنرا آغاز سلسلة عقبنشینی میداند؟!
یکی از مهرههای رژیم نوشته بود: «نظام مانند فردی است که روی اره نشسته باشد، نه میتواند به جلو حرکت کند نه به عقب»
واقعیت این است که خامنهای به هر سمتی که حرکت کند تمامیت نظامش تضعیف میشود و اکنون که برای خامنهای و نظامش نایی نمانده، هر حرکتی ممکن است کشنده باشد؛ البته ایستادن در همین شرایط هم مرگ خاموشی است که خامنهای بهخوبی آنرا حس میکند.