مقاله «زندانیان شورشی» اشپیگل ۱۶فوریه، حاوی افترائاتی علیه مجاهدین و مقاومت ایران است که برگردان آلمانی دروغهای رسانههای وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس است. فاشیستهای حاکم بر ایران دروغهایی که خودشان نمیتوانند بگویند به کارپردازان خارجیشان سفارش میدهند. ما هزار نفر از اعضای مجاهدین خلق ایران مستقر در آلبانی با تأکید بر اینکه این افترائات صرفاً زمینهساز تروریزم علیه مجاهدین بهویژه در آلبانی است، مدافعان دموکراسی و مبارزان علیه تروریزم را به اعتراض علیه اشپیگل که به سطح مبتذلترین ننگیننامههای رژیم ایران تنزل یافته، فرامیخوانیم.
این مقاله بدون شک فضاحتی بالاتر از کیس کلاوس رولوتیوس است، اینبار اشپیگل شنیعترین افترائات را متوجه افرادی کرده است که هرگز آنها را ندیده و دو بار دعوت نماینده شورای ملی مقاومت در آلمان از معاون سردبیر اشپیگل برای بازدید از محل اقامت ما را (۱۴و ۱۸نوامبر ۲۰۱۸) بیپاسخ گذاشته است. این بیتوجهی جزیی از یک سناریوی بزرگتر است که بخش دیگر آن انتخاب یک خبرنگار کارآموز برای تهیه این گزارش است که تنها خاصیتش آموزش در ایران و همنشینی با پاسداران و بسیجیهاست. بخش دیگر سناریو به فراموشی سپردن ۱۲۰هزار اعدام سیاسی، ۵۰۰عمل تروریستی در خارج کشور و۷حمام خون در کمپیهای اشرف و لیبرتی در عراق علیه مجاهدین است. هدف شیطانسازی مجاهدین و توجیه اقدامات تروریستی قبلی رژیم و زمینهسازی برای اقدامات تروریستی بعدی است.
رژیم آخوندی در سالهای ۲۰۰۹تا ۲۰۱۶به یمن سیاست مماشات آمریکا ۱۷۷تن از اعضای مجاهدین را در عراق بهقتل رساند یا به گروگان گرفت و ۱۵۰۰تن را مجروح کرد. هدف قتلعام تمام مجاهدین بود که تنها با یک کارزار جهانی گسترده ناتمام ماند و ما توانستیم عراق را ترک کنیم. حالا بهنظر میرسد، اشپیگل برای تکمیل مأموریت ملایان علیه مجاهدین در آلبانی زمینهسازی میکند. با این مأموریت اشپیگل انبوه اسناد و مدارک و پاسخ جزیی به سؤالهای خودش را تماماً به کناری میگذارد. بوی قراردادهای پر سود و دلارهای نفتی آغشته به خون مردم ایران جایی برای انصاف وبیطرفی ژورنالیسیتی باقی نمیگذارد، برخی از پاسخها و اسناد ارسال شده برای اشپیگل را در سایت آلمانی کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت ایران میتوانید ملاحظه کنید.
مشوقهای ایرانی آنقدر نویسندگان اشپیگل را سرمست کرده است که تناقضگویی نیز برایشان اهمیتی ندارد، از یکسو مینویسند ما در آلبانی «تلفن دستی، ساعت و تقویم» نداریم و از سوی دیگر مینویسند مجاهدین «در بخش کامپیوتر با حسابهای تقلبی روی توئیتر و فیسبوک برای سازمان تبلیغات میکنند. سایر اعضا بایستی روی شبکه تلگرام افراد جدیدی را جذب و با فریب به آلبانی بیاورند»، ساعت و تلفن و تقویم نداریم اما به توئیتر و تلگرام و فیسبوک دسترسی داریم. به این میگویند به حراج گذاشتن شرافت نداشته. پذیرش دعوت بازدید از ما میتوانست آنها را در دروغگویی محدود کند و مأموریت ناقص بماند.
در حالیکه خبرنگار اشپیگل مبتذلترین سؤالات را با نمایندگی شورا در آلمان در میان گذاشته، اما جرأت نکرده برخی از افتراءات را سؤال کند. از جمله اینکه مجاهدین «هفتهیی سه بار تمرین میکنند که گلوها را با چاقو از هم بدرند، دستها را بشکنند، چشمها را با انگشت از حدقه در بیاورند و دهانها را پاره کنند». این تصویر دراکولایی به نقل از بریده مزدوران در حالی است که اداره حراست از قانون اساسی آلمان از سال ۲۰۰۰تاکنون مستمراً تأکید کرده که وزارت اطلاعات با استخدام بریده مزدوران درصدد جمعآوری اطلاعات و شیطانسازی مجاهدین است. نمایندگی شورا اسناد مربوطه را برای اشپیگل فرستاده بود هر چند اشپیگل ظرف یک دقیقه میتوانست از روی اینترنت گزارش ۱۸سال متوالی اداره حراست نگاه کند و حقیقت را دریابد. البته از اشپیگل انتظار شرافت سیاسی نداشتیم اما شرافت حرفهیی هم که اشپیگل کبادهکش آن بود و در جریان رولوتیوس قول داده بود که بیشرافتی حرفهیی را تکرار نکند، توهمی بیش نیست.
غلامرضا شکری که اسناد مزدوریاو منتشر شده یکی از سوژههای این مقاله است. او مدعی است در سال ۱۹۹۴توسط ما شکنجه شده است، اما تا سال ۲۰۱۶نزد مجاهدین مانده است بهرغم اینکه دهها بار بهصورت تکی یا مقامات آمریکایی، عراقی، سازمان ملل، کمیساریای عالی پناهندگان، صلیبسرخ بینالمللی و... دیدار کرده است. در روز ۲۴ نوامبر متن مصاحبه اشپیگل با شکری توسط رسانههای دست سوم وزارت اطلاعات منتشر شد. واضح بود که متن توسط توسط خبرنگار اشپیگل تنظیم شده است. نمایندگی شورا این متن فارسی را به همراه ترجمه و آدرس اینترنتی آنها برای معاون سردبیر در ۲۴و ۲۵ نوامبر فرستاد. همان مصاحبه، با همان نکات در مقاله ۱۶ فوریه منتشر شده است، اما فقط این جمله را که شکری به سفارت رژیم ایران رفته تا به ایران برگردد را حذف کرده است احتمالاً اشپیگل بعد از اخراج سفیر و یک دیپلمات تروریست دیگر رژیم از آلبانی بهخاطر دست داشتن در تروریسم خجالت کشیده است. همین اندازه خجالت هم از اشپیگل قابل تقدیر است!
در قبال تجارت کثیفی که قیمت آن با ترور و کشتار ما پرداخت شده، سکوت جایز نیست. سکوت در قبال این نقض وخیم اصول اولیه دموکراسی،حقوق بشرو آزادی بیان؛ جاده صاف کن فاشیزم است.
بیشتر بخوانید:
فتوای مدرن قتل و ترور؟ - اشپیگل یا "دادگاه انقلاب اسلامی" ملایان؟