برلین
کنفرانس برنامه هستهیی رژیم ایران
مکانیسم ماشه، استراتژی سه کشور اروپایی و گامهای بعدی
سخنرانیهای
دکتر فرانتس یوزف یونگ وزیر دفاع آلمان ۲۰۰۹-۲۰۰۵
دکتر رودولف آدام دیپلمات ارشد
و معاون پیشین سرویس اطلاعات فدرال آلمان
سفیر رابرت جوزف معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا
لئو داتسنبرگ رئیس کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد
و علی صفوی عضو شورای ملی مقاومت ایران
دکتر فرانتس یوزف یونگ
تحریمها بهتنهایی کافی نیست راهحل واقعی در تغییر رژیم نهفته است
این همان چیزی است که خانم مریم رجوی آن را «راهحل سوم» نامیده است
نه مماشات، نه جنگ، بلکه تغییر از درون توسط مردم ایران
و مقاومت سازمانیافتهای که سالها برای آزادی و دموکراسی مبارزه کرده است
دکتر فرانتس یوزف یونگ
اروپا باید سرانجام مقاومت سازمانیافته و دموکراتیک ایران را
که توسط شورای ملی مقاومت نمایندگی میشود بهرسمیت بشناسد
و در کنار مردم ایران بایستد
نه اینکه همچنان با ناقضان حقوقبشر مذاکره کند
سفیر رابرت جوزف
اروپا باید حق تعیین سرنوشت مردم ایران را بهرسمیت بشناسد
غرب اسیر دوگانگی دروغین مذاکره یا جنگ نیست
راهحل سوم سرمایهگذاری روی مردم و مقاومت سازمانیافته ایران است
که حلقه مفقوده سیاست غرب در قبال ایران بوده است
دکتر رودولف آدام
شورای ملی مقاومت با برنامه ده مادهای خود جایگزینی معتبر و قانعکننده
برای رژیم حاکم ارائه داده است و نیرویی آماده
برای پر کردن خلأ قدرت پس از سقوط این رژیم است
هرکس میخواهد برنامه هستهیی رژیم ایران را متوقف کند
باید به حاکمیت آخوندها پایان دهد
تغییر رژیم در ایران نباید بازگشت به گذشته باشد
نه بازگشت به شاه، نه پادشاهی، نه رژیم آخوندها
باید شکلی از حکومت باشد که مورد حمایت اکثریت قاطع مردم باشد
در کنفرانسی که به ابتکار کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد روز پنجشنبه دوم مرداد در برلین برگزار شد، جمعی از مقامات ارشد پیشین دولتهای آلمان و آمریکا، نمایندگان پارلمان و اعضای شورای ملی مقاومت ایران بر ضرورت قاطعیت اروپا در آستانه مذاکرات سه کشور اروپایی با رژیم آخوندی در استانبول تأکید کردند.
لئو داتسنبرگ، نماینده پیشین پارلمان
لئو داتسنبرگ، نماینده پیشین پارلمان آلمان از حزب دموکراتمسیحی و رئیس کمیته آلمانی همبستگی برای ایران آزاد، که مدیریت این کنفرانس را برعهده داشت در شروع سخنان خود گفت: «این کنفرانس در لحظهای حساس برگزار میشود. فرصت فعالسازی مکانیزم ماشه بهسرعت رو به پایان است. مسألهٔ اساسی این است که کشورهای اروپایی باید اقدام کنند و اهمیت سیاسی این تصمیم فقط به منطقه محدود نمیشود، بلکه امنیت اروپا و جهان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
در اینجا لازم میدانم تأکید کنم که این شورای ملی مقاومت ایران بود که در سال ۲۰۰۲، با افشای تأسیسات هستهیی مخفی نطنز و اراک، توجه افکار عمومی جهانی را به نیات واقعی رژیم ایران جلب کرد.
این افشاگری شجاعانه، یکی از نظامیترین برنامههای پنهانی یک رژیم خطرناک را برملا کرد. از آن زمان، مقاومت بیش از ۱۰۰ افشاگری درباره برنامههای هستهیی و موشکی مخفی رژیم ایران منتشر کرده است.
برنامههایی که آشکارا هدف آنها توسعه سلاحهای کشتار جمعی است. بدون این افشاگریها، جامعه بینالمللی در ارزیابی و واکنش نسبت به برنامه هستهیی ایران بسیار منفعلتر عمل میکرد.
. . هدف ما از کنفرانس امروز این است که گزینههای استراتژیک و سیاسی اروپا را در زمانی که برای امنیت بینالمللی بسیار حیاتی است، ترسیم کنیم».
دکتر فرانتس یوزف یونگ وزیر دفاع آلمان ۲۰۰۹-۲۰۰۵
دکتر فرانتس یوزف یونگ وزیر دفاع پیشین آلمان در سخنان خود گفت: «سؤال کلیدی این است که اروپا چه ابزارهایی برای مقابله با این وضعیت دارد؟ آیا جایگزینی برای مداخله نظامی وجود دارد؟ خوشبختانه بله – همان مکانیزم موسوم به اسنپبک. چرا این ابزار اهمیت دارد؟ زیرا قویترین و شاید آخرین راهکار غیرنظامی برای جلوگیری از ایران اتمی است. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا خیلی دیر خواهد بود و ممکن است به تشدید نظامی منجر شود. این مکانیزم ابزاری مؤثر برای مقابله با جاهطلبیهای هستهیی رژیمی است که آشکارا بهدنبال بمب اتمی است. ما نباید وقت خود را با مذاکرات بینتیجه با رژیمی که نه به قانون پایبند است و نه به تعهدات بینالمللی احترام میگذارد، تلف کنیم. رژیم ایران باید به قوانین بینالمللی احترام بگذارد. هر چه مکانیسم ماشه زودتر فعال شود، بهتر است...
دکتر یونگ تأکید کرد: باید بهروشنی بگویم که تحریمها بهتنهایی کافی نیست... راهحل واقعی در تغییر رژیم نهفته است. این همان چیزی است که خانم مریم رجوی، بهحق آن را «راهحل سوم» نامیده است: نه مماشات، نه جنگ، بلکه تغییر توسط مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهای که سالها برای آزادی و دموکراسی مبارزه کردهاند.
دکتر یونگ افزود: اما رژیم تلاش میکند این تصور را ایجاد کند که هیچ آلترناتیو دموکراتیکی در ایران وجود ندارد. به همین دلیل است که اعضای مقاومت را بهطور مکرر به اعدام محکوم میکند کما اینکه در هفتههای اخیر ۱۵ تن به اتهام ارتباط با مجاهدین به اعدام محکوم شدند.
در حال حاضر، ایستهای بازرسی جدیدی در جادهها ایجاد شده تا از پیوستن اعتراضات به یکدیگر و شکلگیری یک جنبش سراسری جلوگیری شود. رژیم بهخوبی میداند که در داخل ایران با مقاومتی جدی روبهروست.
به همین خاطر تمام تلاش خود را میکند تا این آلترناتیو دموکراتیک در غرب مورد حمایت قرار نگیرد.
اروپا باید سرانجام مقاومت سازمانیافته و دموکراتیک ایران را که توسط شورای ملی مقاومت نمایندگی میشود بهرسمیت بشناسد و در کنار آزادیخواهان و مردم ایران بایستد، نه اینکه همچنان با ناقضان حقوقبشر مذاکره کند».
سفیر رابرت جوزف معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا
سفیر رابرت جوزف معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا در سخنان خود گفت: «مذاکرات با رژیم ایران به جایی نمیرسد. بیش از ۲۰ سال مذاکره هیچ نتیجه مثبتی نداشته است. فقط به رژیم زمان لازم را داد تا برنامه تسلیحات هستهیی و موشکهای بالستیک خود را تا سطح تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی پیش ببرد. بنابراین سه کشور اروپایی باید مکانیزم ماشه را فعال کنند، شش قطعنامه شورای امنیت را بازگرداند و بر برچیدن کامل برنامه هستهیی ایران پافشاری کند. اما مؤثرترین راهحل، تغییر رژیم توسط مردم ایران و مقاومت سازمانیافته است. اروپا باید حق تعیین سرنوشت مردم ایران، به دور از هر گونه دیکتاتوری را بهرسمیت بشناسد. غرب اسیر دوگانگی دروغین مذاکره یا جنگ نیست. راهحل سوم، سرمایهگذاری روی مردم و مقاومت سازمانیافته ایران است که حلقه مفقوده سیاست غرب در قبال ایران بوده است. این راهحلی برد-برد است».
این موضوع ارتباطی به مداخله نظامی ندارد. این عراق نیست. این لیبی نیست. موضوع، ارسال حجم عظیمی از تجهیزات نظامی به مقاومت ایران نیست.
بحث این نیست که منابع مالی به آنها ارائه شود. بلکه مسأله بر سر بهرسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت مردم ایران است.
این پروژه ملتسازی نیست. ایران کشوری است با پنج هزار سال تمدن. این شرایط کاملاً متفاوتی است که در آن، راهحل سوم از قابلیت اجرایی بسیار بالایی برخوردار است.
رابرت جوزف تأکید کرد: «راهحل سوم، حمایت از خواستههای مردم ایران است که در دههٔ های گذشته بهروشنی در تعهد آنها برای یک ایران آزاد، مبتنی بر جدایی دین و دولت و غیراتمی نمایان شده است. این همان پلتفرم شورای ملی مقاومت و مجاهدین است و در برنامهٔ ۱۰مادهیی تبلور یافته است. برنامهیی که حمایت گستردهیی را در سراسر جهان بهدست آورده است».
باید ماهیت واقعی این رژیم را بشناسیم. دیگر کافی است که خود را به این توهم خوش کرده باشیم که در آینده، رهبران میانهروتری در ایران سر کار خواهند آمد. چند سال است که چنین فکری در ذهن داریم؟ خوب، بیش از چهل سال.
و هنگامی که به ماهیت این رژیم مینگریم، لازم است بپذیریم که شر در این جهان وجود دارد.
و گاهی شر، تجسم مییابد. چه جایگاه مناسبی برای بیان این سخن بهتر از برلین.
شر تجسم مییابد در حکومتی که مردم را به گروگان میگیرد. و اگر به اعدامهای دستهجمعی دهه ۱۳۶۰ بنگرید، اعدامهایی که امروز نیز از سوی آخوندها ستایش میشوند، این جنایت علیه بشریت است. این، ماهیت واقعی رژیمی است که با آن سر و کار داریم. و باید خود را از توهمی که چیز دیگری غیر از این است، برهانیم.
آنها برنامه موشکی خود را گسترش دادهاند. آنها بر برنامه هستهیی خود پافشاری کردهاند. و خودشان نیز به این امر اذعان دارند. و در این زمینه، بهگمان من، باید آنها را باور کرد. میرسیم به پیشنهاد راهبردی سوم:
مذاکرات شکستخوردهاند. ما بیش از بیست سال است که با این رژیم بر سر موضوع هستهیی در حال مذاکرهایم. و مهم نیست قالب مذاکره چه باشد، چه سه کشور اروپایی، چه گروه ۵+۱، چه ایالات متحده مستقیم یا غیرمستقیم، قالب مذاکره اهمیتی ندارد.
و نوع ترکیب مشوقها و تنبیههایی که ارائه میدهیم نیز اهمیتی ندارد، چه سیاست مماشات دولتهای اوباما و بایدن، یا سیاست فشار حداکثری در دولت ترامپ.
هیچکدام از اینها به توافقی منجر نشده که واقعاً برنامه هستهیی ایران را متوقف کرده باشد.
نه، ما گزینهیی دیگر داریم: حمایت از مردم ایران، که خود اولین و مهمترین قربانیان این رژیماند.
میتوانیم با بهرسمیت شناختن اپوزیسیون دموکراتیک و سازمانیافته، یعنی شورای ملی مقاومت ایران (NCRI)، که خواهان پایان دادن به دیکتاتوری مذهبی است، این کار را انجام دهیم.
و همچنین میتوانیم فشارها را بر رژیمی که بهنظر من از همیشه ضعیفتر و مستأصلتر است، افزایش دهیم.
و دو نکته هست که نباید انجام دهیم، و با اینها سخنم را به پایان میبرم:
اول اینکه نباید همچنان برای این رژیم طناب نجات بیاندازیم.
نباید منابعی را در اختیارش بگذاریم که بتواند از آنها برای پیشبرد برنامه هستهیی، برنامه موشکی، حمایت از نیابتیهای تروریستی، و دستیابی به ابزارهای سرکوب برای ادامه سرکوب مردم خود استفاده کند.
دکتر رودولف آدام، دیپلمات ارشد
دکتر رودولف آدام، دیپلمات ارشد، رئیس پیشین آکادمی فدرال سیاست امنیتی و معاون پیشین سرویس اطلاعات فدرال آلمان اظهار داشت: «آخوندها خاماندیش خواهند بود اگر اکنون از آنچه بیش از ۳۰ سال برایش تلاش کردهاند، دست بکشند. غرب اکنون با سه گزینه روبهروست: میتواند به توافقها و تحریمهای قراردادی تکیه کند؛ که شاید مکانیزم ماشه بهترین راهکار برای اقدام سریع و قاطع باشد... اما این رویکرد شاید در کوتاهمدت فشار را افزایش دهد، ولی امنیت بلندمدت را تأمین نمیکند. منابع مالی و تخصصی موجود است و عزم سیاسی – بهویژه پس از تهدید وجودی ماه گذشته – بیش از هر زمان دیگر است. سه شرط اساسی برای ساخت بمب اتم و ابزارهای لازم آن همچنان وجود دارد...
دکتر ردولف آدام افزود: اعتماد به رژیم حاکم بر ایران و انتظار وفاداری واقعی از این رژیم، برخلاف تجربیات ۳۰ سال گذشته است. آخرین راه در مقابله با این رژیم، ریسکپذیرترین و در عینحال تنها راهی است که میتواند اثر ماندگار داشته باشد: تغییر رژیم در ایران این رویکرد نباید بازگشت به گذشته باشد. نه بازگشت به شاه، نه سلطنت نه رژیم آخوندها، . باید شکلی از حکومت باشد که مورد حمایت اکثریت قاطع مردم باشد. هرکس میخواهد برنامه هستهیی رژیم ایران را متوقف کند باید به حاکمیت آخوندها پایان دهد. چنین تغییری را نمیتوان از بیرون تحمیل کرد. تغییر باید از درون و با حمایت اکثریت مردم باشد... فقط یک تغییر واقعی در حکومت میتواند تضمین کند که ایران به حمایت از گروههای نیابتی خود پایان دهد. فقط یک دولت جدید میتواند به قتلهای روزانه مخالفان پایان دهد. شورای ملی مقاومت خود را بهعنوان جایگزین سیاسی رژیم ایران معرفی کرده است و نیرویی آماده برای پر کردن خلأ قدرت پس از سقوط رژیم حاکم است. شورای ملی مقاومت با برنامه ده مادهای خود جایگزینی معتبر و قانعکننده برای این رژیم ارائه داده است. اکنون زمان عمل است».
علی صفوی عضو شورای ملی مقاومت ایران
آخرین سخنران کنفرانس برلین، علی صفوی عضو شورای ملی مقاومت ایران، تأکید کرد: «بیش از سی سال است که رژیم ایران بر سه رکن انکار، فریب و دورویی عمل میکند – نه فقط درباره برنامه هستهیی خود، بلکه درباره هر وعدهیی که به جامعه جهانی داده است. در سال ۲۰۰۳، آخوندها بیانیه تهران را امضا کردند. در ۲۰۰۴ توافق پاریس را پذیرفتند. در ۲۰۰۵ ادعا کردند غنیسازی را تعلیق کردهاند. اما در پشت پرده، خلاف آن عمل کردند: سانتریفیوژها را پنهان کردند، عملیات مخفی را گسترش دادند و سایتهای زیرزمینی ساختند. چه کسی این تخلفات را افشا کرد؟ نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نه سرویسهای اطلاعاتی غرب، بلکه شورای ملی مقاومت و جنبش مقاومت ایران. دوران مذاکرات بینتیجه به پایان رسیده است. سابقه فریبکاری تهران، مستلزم حسابرسی است. نقشه راه رژیم روشن است: پذیرش امتیازات موقت، رفع تحریمها و سپس نقض تعهدات پس از کاهش فشار. علی صفوی افزود: جامعه جهانی باید اقدام کند. شش قطعنامه شورای امنیت را بازگرداند و تحریمهای جامع و واقعی اعمال کنند، رژیم را وادار کنند غنیسازی را به صفر برساند و بر برچیدن کامل زیرساختهای هستهیی رژیم پافشاری کنند. هر چیزی کمتر از این، چراغ سبز به نقضهای بیشتر است. جهان در یک نقطهعطف ایستاده است. جهان باید قاطع، فوری و مصمم عمل کند».
در ادامه این کنفرانس سخنرانان به سؤالات خبرنگاران حاضر در صحنه پاسخ دادند.