در سلسلهٔ کهکشان و تجمع ستارگان پر فروغ آزادی در اشرف، به آتشفشان دادخواهی رسیدیم.
یکی از شاهدان از نوجوانانی گفت که پس از پایان محکومیتشان روانه میدان اعدام شدند و بیمارانی که در میدان اعدام درخشیدند و امروز در نگاه حاضرین شعلهور شدند.
سید احمد غزالی نخستوزیر پیشین الجزایر گفت:
«وقتی که قربانیان با ما سخن میگویند ما نمیتوانیم ناظر باقی بمانیم. حتی ناظر سمپات. بلکه باید جایگاه ناظر را ترک کرد و در موضع پذیرفتن مسئولیت قرار گرفت... من در همه جلسات سه روز گذشته شرکت کردم. اما این برای من سختترین جلسه بود».
یکی از شاهدان از تجربیات خودش در قفس و فشارهای مضاعفی گفت که بر زنان زندانی اعمال میشد و دیگری از مقاومت خواهران در واحد مسکونی.
سالن ظرفیت شنیدن این همه جنایت را نداشت.
مهم نیست از کدام تبار و آیین و اندیشهای! حتی مهم نیست در کجای جهان ایستادهای. مهم این است که فقط قلب داشته باشی تا با نگاه قلبت ببینی و شعلهور شوی.
سناتور رابرت توریسلی بعد از شنیدن شهادت شاهدان گفت: «من هیچوقت اینچنین احساس نکردم که کلمات نمیتوانند کمکی کنند. در تمام طول عمرم هیچ چیزی نزدیک به آنچه امروز اینجا شنیدهام نشنیده بودم. با وجود ملیت متفاوت، مذهب متفاوت و میراث متفاوت من به آرمان شما متعهد هستم. مشکل است بتوان علتی برای وقوع آنچه که اتفاق افتاده است پیدا کرد...»