728 x 90

-

گلریزان «اشرف‌نشان» رزم و عاطفه - مهین حری

-

خانم مهین حری
خانم مهین حری
ـ از طرف فرهنگیان بلوار فردوس خواستم کمک کنم. این، سیمای فرهنگیان اعدام‌شده است. سیمای فرزاد کمانگرو…

ـ تصمیم گرفتم خانه خودم را بفروشم و پول آن‌را به سیما بدهم. هرکاری از ماشین‌شویی تا گل‌فروشی می‌کنم تا به سیما کمک کنم… زندگی ما بدون سیمای آزادی مفهومی ندارد.

ـ ۳۰یورو از پول غذای خودشان زدند و به سیما کمک کردند.

ـ من وضع خوبی ندارم همسرم هم بیکار است ولی مقدار کمی را که داریم به سیما کمک می‌کنیم رسانه ما سیمای آزادی است.

ـ ما تازه زراعتمان را برداشت کرده‌ایم. می‌فروشیم و کمک می‌کنیم به سیمای آزادی…

ـ این پول را از طرف خودم و بعضی پناهندگانی کمک می‌کنم که حقوقی هم ندارند…

ـ من پناهنده‌ام. درآمدی ندارم ولی حقوق یک‌ماهم را کمک می‌کنم.

ـ سلام به نسل مسعود و مریم که با دستهای خالی در برابر مالکی مزدور رژیم ایران مقاومت کردند.

با تمام قلبم با اشرفیها هستم.
ـ خدا را شکر که مجاهدین هستند و چراغ مقاومت را روشن نگه می‌دارند…

ـ آماده‌ام جانم را بدهم. لحظه‌شماری می‌کنم که در صفوف شما باشم.

ـ من از استقامت شما دلگرم هستم… هیچ‌چیز به‌جز مجاهدین نمی‌تواند جلو این رژیم بایستد.

ـ فقط برادرمسعود و خواهرمریم هستند که دنبال سرنگونی این رژیم‌اند. خامنه‌ای بدان! ما دنبال سرنگونی هستیم و کوتاه نمی‌آییم و تو را پایین می‌کشیم.

****************
آری، آری
پرشتاب می‌آیند،
ضربان قلبهایی که توفانی از عزم ایستادگی را
در عطوفت سرسخت و بی‌پایان عشق به آزادی و میهن، پرنغمه می‌کنند و می‌خروشند:
فریاد هیهات عاصی و پرطاقت من، آن‌چنان نیرومند است که گوشهای ابلهان را در جای‌جای جهان خواهد آزرد.

میهنم را پشتوانه‌ایست که عشق و زیبایی را درخود به‌یک‌جا به او پیشکش می‌کند…

عشق در نان خالی اشرف‌نشانی که آن‌را به‌همیاری، همراه می‌کند
و درظرف غذایی که نیمه می‌شود
و درخانه‌یی که به‌فروش می‌رود
و آوارگی را برای پایان‌نهادن بر آوارگی کودکان میهنش برمی‌گزیند،
غوغایی است از نام‌آورانی بی‌نام،
شوری سربلند از قیامی که دشمن، خاموش و خفته‌اش می‌خواست؛
بنگرید که چه‌سان در کانون نبرد، سرشاری عواطف رزمنده یک خلق، با نشان اشرفی، ذخیره گدازان راه آزادی است…

«و شعرها برتیغه شمشیر دشمن سروده شد
هنگام که برقلب خلق و پرچم این میهن فرود می‌آمد
شعرها اما در توفان،
برمدار آینده
و بر نصف‌النهار زمین می‌چرخند
تا نان، بوی خود را در کوچه‌های پرفریاد
تا گل، نام توفانی خود را برزبان مر‌دمان
و ”ایران، پرچمش را در سپیده‌دم البرز بازیابد“ …».
تلخیص و گزیده‌یی از شعر آرش یغمایی.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e310fb40-f44c-4bba-bc2e-852fa840ad5b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات