یکشنبه، ۰۵ تیر ۱۳۹۰ / ۲۶ ژوئن ۲۰۱۱
پرونده شماره ۱۰/۲۰۰۹
رأی شماره ۳
سپرده تأمینی مدعی خصوصی: ۱۰۰۰ یورو
دادگاه استیناف پاریس
مرکز ۲- شعبه ۷
(۱۵صفحه)
رأی اعلام شده بهصورت علنی در پنجشنبه ۲۶ می ۲۰۱۱، توسط مرکز دو شعبه ۷، استیناف از حکم جنحهای.
بر روی استیناف از یک حکم دادگاه استان پاریس – شعبه ۱۷- مورخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰ (P۰۹۱۷۵۰۹۳۸۳)
طرفهای درگیر:
کریستف بارژمتولد ۲۵ آوریل ۱۹۷۰ در روان
تبعه فرانسه
ساکن... ... ... ... (آدرس)
شخص تحت پیگرد، استیناف نخواسته
آزاد
در دادگاه حضور نداشت
نمایندگی شده توسط وکیل ویلیان بوردون ووکیل لئا فوریستیه، اعضای کانون وکلای پاریس
ایوبونه
متولد ۲۰ نوامبر ۱۹۳۵ در شارتر
تبعه فرانسه
ساکن... ... (آدرس)
حاضر در دادگاه
کمک شده توسط وکیل تیری لوی ووکیل لویی ماری دو روو. ، اعضای کانون وکلای پاریس
شرکت تیمه
مسئول بهلحاظ مدنی، استیناف نخواسته.
نمایندگی شده توسط وکیل ویلیان بوردون ووکیل لئا فوریستیه، اعضای کانون وکلای پاریس
دادستان
بهصورت تبعی استیناف خواسته است
مدعی خصوصی
احسان نراقی
متولد ۱۳ سپتامبر ۱۹۲۶ در کاشان (ایران)
مدعی خصوصی، استیناف خواسته،
در دادگاه حضور نداشت
نمایندگی شده توسط وکیل دومینیک اتدجیان، عضو کانون وکلای پاریس
ترکیب دادگاه
در جریان مذاکرات دادگاه و شور و اعلام رأی
رئیس: آلن ورلن
مستشاران: ژیل کرواسان
فرانسوا فیگروبله
مدیر دفتر دادگاه
والن ژولی در جریان مذاکرات دادگاه وناتالی کوشین- الیکس هنگام اعلام رأی
دادستان
نمایندگی شده در جریان مذاکرات دادگاه و در زمان اعلام رأی توسط ماری –ژین وییلارد دادیار.
جریان دادرسی
ارجاع به دادگاه بدوی و اتهام
احسان نراقی بر اساس حکم ضابط قضایی مورخ ۱۲، ۱۵ و ۱۸ ژوئن ۲۰۰۹، دعوت کرده است به دادگاه استیناف پاریس کریستف بارژ، ایو بونه و شرکت تیمه را، برای پاسخگویی بترتیب بهعنوان عامل، معاون و مسئول مدنی جرم افترای علنی نسبت به یک شخص، بر اساس گزیدههایی از یک کتاب ایو بونه با عنوان «واواک در خدمت آیتاللهها» و منتشر شده توسط انتشارات تیمه. فرازهای مورد پیگرد در فصل هشتم با عنوان «غریبه ها در خانه» قرار دارد که با یک نقلقول از آیتالله مصباح یزدی معرفی میشود که «هر مسلمان درست باید، به ابتکارعمل خودش، در صحنه هر کافری که به اسلام یا پیامبر توهین کند از پای در بیاورد“.
اولین فراز صفحه ۱۳۵ کتاب:
«پست واواک توسط یک افسر کار کشته، جوادیان، هدایت میشود که غلامرضا جعفری و عادل دستیاران او هستند. شناسایی آنها، همچنانکه شناختن احسان نراقی، علی راستبین، منوچهر شلالی، سراج میر دامادی و جهانگیر شادانلو که جلوتر در کتاب مطرح خواهیم کرد، به ما اجازه میدهد که واقعیت ماموریتهای آنها را بهطور دقیق درک کنیم. این ماموریتها از چرخاندن مخالفان و پناهندگان سیاسی شروع میشود، تا حذف آنها، با این رفرانس بیهمتای بیش از ۴۵۰ عملیات تروریستی در خارجه، و همچنین شامل خنثی سازی، زد و بند، شانتاژ و گسترش بنیاد گرایی که یک امر ثابت در سیاست ایران میباشد»
دومین فراز صفحه ۲۳۷ کتاب:
«ابتدا در مورد چرخاندن: اولین کس از این فرصت طلبان که با اسلحه (ی شکنجه) و تجهیزات (آشنایی و اطلاعات) به دشمن دیروز میپیوندد احسان نراقی نام دارد. مسیری که او طی کرده است روشن کننده است: عضو حزب توده در اولین سالهای حاکمیت شاه، او به سرعت خدمات خود را به ساواک پیشنهاد کرد. او البته بعد از انقلاب دستگیر و زندانی گردید با این وعده جالب که بهزودی اعدام شود. او مجدداً انتخاب کرد که تغییر کند، اگر نه تغییر شغل – چرا که قادر به آن نمیبود- حداقل تغییر جهت. برای اینکه حسن نیت خود را بهتر اثبات کند، تردیدی نمیکند که در شکنجه روانی رفقای سابق خود شرکت کند، به این صورت که درسهای اجباری برای زندانیانی ترتیب بدهد که در برابر شکنجه فیزیکی بیشتر مقاومت کردهاند و نیز تخصص خود را برای شکار مخالفینی که بهطور خاص میشناسد در اختیار قرار دهد»
سومین فراز صفحه ۲۳۷ کتاب:
«آشنایی او با شورشیان در برابر دیکتاتوری شاه که، تا آنجا که به آنها بر میگردد، بر همان خط پابرجا ماندهاند و در برابر رژیم مذهبی بنیادگرا بپاخاستهاند، باعث میشود که او به یک متخصص OMPI تبدیل شود. بنابر این به ابتکارات خود برای بیاعتبار کردن شورای ملی مقاومت ایران، بهویژه نزد دولتهایی که آشکارا از این پرونده بیاطلاعند ادامه میدهد. او همچنین بهمین ترتیب بر علیه دیگر مخالفان رژیم، مانند سلمان رشدی، که در رابطه با او در روزنامه کیهان ۵ مه ۱۹۸۴ [۱۹۹۴؟!] اظهار میکند: «همانطور که در نوشتههای دیگرم تإکید کردم، من بسیار خوشحال شدم از اینکه شنیدم که چنین فتوایی صادر شده است، چرا که من در کتاب سلمان رشدی یک بیادبی و بیاحترامی نسبت به مسلمانان دیدم... من همیشه نسبت به خوی استکباری غربیها، و بهخصوص روشنفکران آنها، آشنا بودهام»
چهارمین فراز صفحه ۲۳۸ کتاب:
”در رابطه با شکنجه، وی آن را ”صد درصد ”قابل توجیه میداند، جاییکه اظهار میدارد: ”نمیشود همینطوری گفت شکنجه چیز بدی است ” (مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا، ۱۲ نوامبر ۱۹۹۹) “.
پنجمین فراز صفحه ۲۳۸ کتاب:
”احسان نراقی بهروشنی با رژیمی که اسلاف کمونیست و سپس سلطنت طلبش توصیه به مبارزه با آن میکردند به سازش رسیده است. در واقع، تعیین وی بهعنوان مشاور یونسکو از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۹ بهوسیله جمهوری اسلامی توصیه شده بود“.
ششمین فراز صفحه ۲۳۹ کتاب:
”همان شخص، با اسم ساختگی شارپانتیه، کتابی با عنوان مجاهدین خلق: مبارزهای مشکوک، در همزمانی کامل با عملیات ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ منتشر میکند [... ] ”
هفتمین فراز صفحه ۲۳۹ کتاب:
”این همزمانی حداقل ناراحت کننده است، ولی با این حال قابلقبول میبود در صورتی که احسان نراقی همزمان شهود بادآوردهای از میان مجاهدین تو به کرده که مأموران واواک هستند را در اختیار سرویسهای فرانسوی، منظور DST، قرار نمیداد. این دست داشتن نامبرده در توطئههای دروغ پراکنی در خدمت ایران مؤید سطح بسیار بالایی از اعتماد به دستگاه واواک میباشد. بدین ترتیب، وی مرتب مأموران واواک را در پاریس، تحت عنوان برگشتیهای مجاهدین، معرفی میکرد. این نفوذیها بکمک رژیم وارد مجاهدین شده بودند. بهعنوان مثال، او تلاش کرد شخصی موسوم به بتول (نسرین) ابراهیمی، مأمور مسجل واواک را بخورد فرانس کولتور یا پارهای روزنامههای سراسری بدهد. او همین شخص را به برنارد پولتی، سفیر فرانسه در تهران معرفی کرد، تا بشکلی غیرمطلوب وی را در مورد سازمان مجاهدین خلق تحت تاثیر قرار دهد.
این شخصیت به صرف صدور بیانیه قناعت نمیکند. به وی ظن این میرود که در کنار آموزش مقابله با تروریسم، با ارائه شهود عملکردهای ”تروریستی ”مجاهدین خلق، یک دوجین مأموران رسمی واواک را بهعنوان ”اعضای سابق مجاهدین ”عرضه میکند“.
جرم پیشبینی شده توسط مواد بند اول ماده ۳۲۱، بند اول ماده ۲۹، ۴۲ قانون مورخ ۲۹/۰۷/۱۸۸۱ و قانون ۸۲-۶۵۲ مورخ ۲۹/۰۷/۱۹۸۲ و مجازات شده توسط ماده بند اول ماده ۳۲ قانون ۲۹/۰۷/۱۸۸۱.
حکم
دادگاه استان پاریس – شعبه هفدهم- با حکم حضوری در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰:
استثناهای بطلان دعوت مطرح شده توسط کریستف بارژ را رد کر،
اعلام کرد که کریستف بارژ بهعنوان عامل اصلی و ایوبونه بهعنوان معاون او مرتکب افترای علنی علیه یک فرد، در این جا احسان نراقی، شدهاند به اتهام به وی نسبت دادن شکنجه روانی زندانیان و به اشتباه افکندن مقامات فرانسوی با معرفی مأموران وواک بهعنوان مجاهدین تواب.
کریستف بارژ، بهعنوان عامل اصلی وایو بونه بهعنوان معاون جرم از سایر پیگردها تبرئه میشوند.
کریستف بارژ به یک غرامت مجرمانه ۱۰۰۰ یورو با تعلیق محکوم میشود.
ایو بونه به یک غرامت مجرمانه معادل ۱۰۰۰ یورو محکوم میشود.
احسان نراقی بهعنوان مدعی خصوصی پذیرفته میشود.
کریستف بارژ وایو بونه بهصورت تضامنی (مشترک) محکوم به پرداخت یک یورو بهعنوان خسارت به احسان نراقی میشوند وهمچنین مبلغ ۱۵۰۰ یورو تحت عنوان ماده ۴۷۵-۱ قانون آیین دادرسی کیفری.
دادگاه اعلام میکند که ضرورت اجرای موقت این حکم وجود ندارد.
دستور میدهد به اینکه در یک ارگان مطبوعاتی به انتخاب مدعی خصوصی و به هزینه متهمین در چارچوب سه هزار یورو و تا یک ماه بعد از تاریخ قطعی شدن حکم حاضر، اطلاعیه زیر چاپ شود:
«بر اساس حکم یازده فوریه ۲۰۱۰، دادگاه استان پاریس (شعبه هفدهم جنحه- شعبه مطبوعات) کریستف بارژ مسئول شرکت انتشاراتی تیمه وایو بونه نویسنده کتاب را بهخاطر افترای علنی به احسان نراقی در برخی از فرازهای کتابی با عنوان «واواک در خدمت آیتاللهها» که در ماه آوریل ۲۰۰۹ منتشر شد و او را زیر سوآل برده بود، محکوم کرد».
اظهار میدارد که شرکت تیمه مسئولیت مدنی در این رابطه دارد.
استینافها
استیناف صورت گرفته است توسط:
وکیل دوروو عضو کانون وکلای پاریس، به اسم آقای ایوبونه، در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۰ علیه اقدامات جزایی و مدنی،
آقای دادستان جمهوری، در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۰ علیه آقای ایو بونه،
وکیل اتدجیان عضو کانون وکلای پاریس، به اسم آقای احسان نراقی، در تاریخ ۱۸ فوریه ۲۰۱۰ علیه اقدامات مدنی،
روند کار دادگاه
در جلسه علنی دادگاه مورخ ۱۰ مارس ۲۰۱۱، آقای رئیس دادگاه هویت آقای ایوبونه متهم را مشاهده کرد، که با وکلایش آقایان تیری لوی ولویی ماری دوروو کمک میشد که لایحه دفاعیه خود را انجام دادند که مورد ملاحظه رئیس دادگاه و مدیر دفتر قرار گرفت و ضمیمه پرونده شد.
کریستف بارژ شخص تحت پیگرد، و غیرحاضر در دادگاه، توسط وکلای خودش آقای ویلیام بوردون وخانم لئا فوریستیه که لایحه دفاعیه خود را تقدیم کردند، کمک میشد، لایحه آنها مورد ملاحظه رئیس دادگاه و مدیر دفتر قرار گرفت وضمیمه پرونده گردید.
شرکت تیمه، مسئول بهلحاظ مدنی، توسط وکلای خودش آقای ویلیام بوردون وخانم لئا فوریستیه که لایحه دفاعیه خود را تقدیم کردند، کمک میشد، لایحه آنها مورد ملاحظه رئیس دادگاه و مدیر دفتر قرار گرفت وضمیمه پرونده گردید.
احسان نراقی، مدعی خصوصی، در دادگاه حضور نداشت، و توسط وکیلش آقای اتدجیان نمایندگی میشد که لایحه خود را در ماهیت و در پاسخ به آقای لوی ارایه داد، توسط رئیس و مدیر دفتر دادگاه مورد ملاحظه قرار گرفت وضمیمه پرونده گردید.
شهود، مشترک برای دو پرونده که تحت شمارههای ۱۰/۲۰۰۷ و۱۰/۲۰۰۹ مطرح بود، فراخوانده شدند واز آنها دعوت شد که از سالن جلسه دادگاه خارج شوند، مرور زمانهای ماده ۴۳۶ قانون آیین دادرسی کیفری مورد ملاحظه قرار گرفت.
ملاحظات طرفهای مختلف در مورد شهادت شهود که از طرف آقایان بوردون ولوی آورده شده بودند، شنیده شد.
شهود باندازه کافی فرانسه صحبت نمیکردند، رئیس دادگاه آقای پاسکال بیشار، مترجم زبان فارسی، را سوگند داد «کارش را در مقابل دستگاه عدالت با شرافت و وجدان انجام دهد». این مترجم هر موردی که لازم میشد دخالت میکرد.
استیناف خواه بهصورت خلاصه دلایل استیناف را توضیح داد.
گزارش آلن ورلین در مورد سه کیس مورد رفرانس تحت شماره های۱۰/۲۰۰۴، ۱۰/۲۰۰۷ و۱۰/۲۰۰۹ استماع گردید.
متهم ایو بونه در موضوعات دفاعیهاش مورد سؤال و جواب قرار گرفت و استماع گردید.
افراد زیر شنیده شدند:
شهود
رضا غفاری
متولد ۱۹۳۷ (به تقویم ایرانی ۱۳۱۶)
استاد سابق علوم اقتصاد
تبعه انگلستان
مقیم لندن،
مجدداً با سالن دادگاه آورده شد، و نسبت به مرور زمانهای ماده ۴۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مطلع گردید و بعد سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید و چیزی جز حقیقت نگوید و اظهار داشت که نه والدین و نه وابسته به هیچیک از طرفها و نه در خدمت آنهاست، و اظهاراتش که روز دادگاه با امانت ابراز نمود ضمیمه پرونده گردید.
پیمان جر نگ
متولد ۲۲ آوریل ۱۹۶۳ در تهران
تبعه آلمان
مجدداً با سالن دادگاه آورده شد، و نسبت به مرور زمانهای ماده ۴۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مطلع گردید و بعد سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید و چیزی جز حقیقت نگوید، واظهاراتش که روز دادگاه با امانت ابراز نمود ضمیمه پرونده گردید.
عباس حسینی
متولد ۱۹۶۰ در ایران
پناهنده سیاسی در هلند
کارگر تراشکار
مجدداً با سالن دادگاه آورده شد، و نسبت به مرور زمانهای ماده ۴۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مطلع گردید و بعد سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید و چیزی جز حقیقت نگوید واظهار داشت که نه والدین و نه وابسته به هیچیک از طرفها و نه در خدمت آنهاست، واظهاراتش که روز دادگاه با امانت ابراز نمود ضمیمه پرونده گردید.
وکیل اتدجیان، وکیل مدعی خصوصی احسان نراقی، در دفاعیه و جمعبندیهایش
ماری –ژین وییلارد. دادیار در درخواستهایش
وکیل ویلیام بوردون، وکیل کریستف بارژ، شخص تحت پیگرد، وشرکت تیمه، دارای مسئولیت مدنی، در دفاعیه وجمعبندیهایش،
وکیل تیری لوی، وکیل متهم ایوبونه، در دفاعیه وجمعبندیهایش،
وکیل کریستف بارژ، شخص تحت پیگرد، وایو بونه، متهم، که بهعنوان آخرین نفر صحبت کردند.
بعداً دادگاه کیس را وارد شور کرد و رئیس دادگاه اظهار داشت که رأی دادگاه در یک جلسه علنی در ۱۲ می ۲۰۱۱ صادر خواهد شد. در این تاریخ رأی به تاریخ ۲۶ می ۲۰۱۱ به تعویق افتاد.
امروز ۲۶ می ۲۰۱۱، در اجرای مواد ۴۸۵، ۴۸۶ و۵۱۲ قانون آیین دادرسی کیفری، رأی دادگاه توسط آلن ورلین قرائت گردید که در مذاکرات دادگاه و در شور در حضور دادستان و مدیر دفتر شرکت داشته است.
تصمیم
احسان نراقی با اقدامات قضایی به تاریخهای ۱۲، ۱۵ و ۱۸ ژوئن ۲۰۰۹ تقاضا کرد، بر اساس بند اول ماده ۲۹ و بند اول ماده ۳۲ قانون مصوب ۲۹ ژوییه ۱۸۸۱ در مورد آزادی مطبوعات، کریستوف بارژ، ایو بونه، و شرکت تیمه که به ترتیب بهعنوان عامل، معاون و قانوناً و مسئول جرم افترای علنی علیه یک شخص، بهدنبال انتشار کتاب وواک در خدمت آیتاللهها، در برابر دادگاه جنحه پاریس احضار شوند. مدعی خصوصی معتقد است قسمتهای متعدد از این کتاب به حثیت و اعتبار او خدشه وارد میکند.
شعبه ۱۷ دادگاه استان پاریس با تصمیم مورخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰:
• تقاضای لغو احضار مطرح شده توسط کریستوف بارژ را رد کرد،
• کریستف بارژ را بهعنوان عامل اصلی، و ایوبونه را بهعنوان معاون جرم مطرح شده در شکایت بهخاطر بخشهایی از کتاب که به احسان نراقی شرکت در شکنجه روانی زندانیان و گمراه کردن مقامات فرانسوی با معرفی اعضای وواک بهعنوان مجاهدین نادم را نسبت داده بود، مجرم شناخت،
• متهمین را در رابطه با سایر اتهامات تبرئه نمود
• کریستوف بارژ را به پرداخت ۱۰۰۰ یورو جریمه تعلیقی و ایوبونه را به همین جریمه بدون حق استفاده از تعلیق محکوم نمود،
• خواستار جبران خسارت وارد شده با محکوم کردن متهمین به پرداخت یک یورو به مدعی خصوصی شد و دستور انتشار یک اطلاعیه قضایی را داد،
• متهمین را به پرداخت مبلغ ۱۵۰۰ یورو بر اساس ماده ۴۷۵.۱ قانون مجازات محکوم نمود،
• شرکت تیمه را بهلحاظ مدنی مسئول دانست.
ایوبونه بهعنوان متقاضی استیناف از دادستان، از دادگاه تقاضای لغو حکم مورد بحث را کرده و خواستار قضاوتی بر این مبنا شد که بخشهای کتاب که میتوانند بهعنوان افترا نسبت به مدعی خصوصی تلقی شوند، با حسن نیت بودهاند.
کریستوف بارژ و شرکت تیمه بهعنوان طرفهایی که تقاضای استیناف نکردهاند، از دادگاه خواستند:
- حکمی را که متهمین را بهخاطر بخشهایی از کتاب مجرم شناخته است، لغو کند،
- بخشهای دیگر حکم را تأیید کند،
- مدعی خصوصی را محکوم به پرداخت مبلغ ۵۰۰۰ یورو به شرکت تیمه بهخاطر خسارت و ۵۰۰۰ یورو بر اساس ماده ۴۷۵.۱ قانون آیین دادرسی کیفری بنماید.
مدعی خصوصی بهعنوان متقاضی استیناف از دادگاه خواست:
- بخشهایی از حکم صادره را مورد تأیید قرار دهد که میگوید متهمین بهدلیل بخشهایی از کتاب محکوم شناخته شدهاند و همچنین شرکت تیمه را بهلحاظ مدنی مسئول بشناسد،
- بقیه موارد حکم صادره را لغو کند و کریستوف بارژ و ایوبونه را بهدلیل افتراء علنی محکوم بشناسد بهخاطر «اتهام نسبت دادن توجیه شکنجه، انتصاب در یونسکو به درخواست دولت اسلامی، انتشار کتابی با نام مستعار شارپانتیه و تأیید فتوای سلمان رشدی»،
- متهمین را به پرداخت مبلغ ۱۰۰، ۰۰۰ یورو خسارت به مدعی خصوصی و ۱۵۰۰۰ یورو در اجرای ماده ۴۷۵.۱ قانون آیین دادرسی کیفری محکوم کند،
- دستور انتشار اطلاعیهای در سه ارگان مطبوعاتی و در سایت اینترنتی شورای ملی مقاومت ایران را بدهد.
اما با این وجود یادآوری میشود که استیناف خواهی دادستانی علیه تنها ایو بونه دارای پیامدهای زیر میشود:
- اعلام اینکه مجرمیت و مجازاتهای صادر شده علیه کریستوف بارژ، که خواستار استیناف نشده قطعی هستند.
- برائت که بخشاً به نفع کریستف بارژ و ایو بونه صادر شده قطعی هستند و فقط به عهده دادگاه است که بررسی کند که آیا اعمال مربوطه را میتواند بهعنوان تخلف جزایی که امکان برخورداری از حق جبران خسارت را میدهد، محسوب کرد یا خیر.
- مجرمیت ایو بونه، استیاف خواه، در مورد دو قسمت از کتاب که مورد شکایت قرار گرفته و مجازات صادره علیه متهم باید مورد ارزیابی دادگاه قرار گیرد.
در این مورد:
۱- فرازهایی مورد شکایت قرار گرفته
در آوریل ۲۰۰۹ مؤسسه انتشاراتی تیمه کتابی را بقلم ایوبونه، رئیس سابق د اس ت، منتشر کرد تحت عنوان واواک در خدمت آیتاللهها. در صفحه چهارم جلد (پشت جلد) آن آمده است:
«درسال ۱۷۹۷ سی سال پیش، خمینی سقوط سلطنت را اعلام کرده و جمهوری اسلامی را برقرار میکند. کلمهای که امید بر میانگیخت، ولی انقلابی که توسط مذهبیها غصب شد. ایرانیها نه تنها به آزادی نرسیدند بلکه ایرانیها تحویل وزارت اطلاعات وامنیت ملی ایران، یعنی وواک وحشتناک، داده شدند.
ایو بونه کارشناس برجسته جهان عرب و اسلامی به بررسی تاریخچه جنجال برانگیز سرویس اطلاعاتی ایران میپردازد، ترور مداخله، شکنجه، مصونیت... ... درحالیکه غرب چشمان خو د را بر روی سازمانی که خود به ظهور ان کمک کرده است میبندد، وواک دمی از تلاش برای نابودی اپوزیسیون سیاسی باز نمیایستد.
یک نوشته آموزنده که موضوع جایگاه ایران در قرن ۲۱ام را مطرح میکند».
همچنین یادآوری میشود که ایوبونه استاندار، رئیس سابق د.اس.ت در سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ بوده است و چندین اثر دیگر نوشته است.
احسان نراقی که خود را بهعنوان روشنفکری معرفی میکند که «ضمن حفظ کامل استقلال خود با تمامی رژیمهای متوالی کشورش گفتگو کرده است» و اظهار میدارد که سازمان مجاهدین خلق ایران را ناراحت میکند.
این فصل تحت عنوان «غریبه در منزل» با ذکر نقل قولی از آیتالله مصباح یزدی بهعنوان مقدمه ارائه میشود: «هر مسلمان خوب وظیفه دارد به ابتکار خود اقدام به از میان بردن هر کافری بنماید که به اسلام و پیغمبر اهانت کرده».
اولین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۵)
«پست واواک توسط یک افسر کارآمد، جوادیان که غلامرضا جعفری و عادل در معاونت او هستند، هدایت میشود، شناسایی آنها همچنین شناسایی احسان نراقی، علی راستبین، منوچهر شلالی، سراج میردامادی و جهانگیر شادانلو که دورتر به آنها خواهیم پرداخت اجازه میدهد دقیقتر به واقعیت مأموریتهای آنها اشراف پیدا کنیم. این مأموریتها شامل براندن مخالفان و پناهندگان سیاسی تا حذف آنها را در بر میگیرد، با تکیه غیرقابل رقابت بر بیش از ۴۵۰ عملیات تروریستی در خارج، تا خنثی سازی، زدو بند، شانتاژ و گسترش بنیادگرایی که یک داده مستمر سیاست ایران است».
دومین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۷)
«ابتدا به بریدگی بپردازیم: اولین این اپورتونیستها که با سلاح (شکنجه) و بار و بنه (شناخت) به دشمن دیروزی میپیوندد نامش احسان نراقی است. مسیر او بسیار گویا است: عضو حزب توده در سالهای اول شاه، خیلی سریع به خدمت ساواک در میآید. بعد از انقلاب دستگیر میشود و با احتمال یک اعدام سریع زندانی میشود. اما او بار دیگر تصمیم میگیرد که دوباره تغییر کند – البته نه تغییر شغل چون از این کار ناتوان است- لذا تغییر جهت بدهد. برای اینکه حسن نیت خود را نشان میدهد، تردیدی در شرکت در جلسات شکنجه روانی رفقای سابقش نمیکند و درسهای اجباری به زندانیانی میدهد که به بهترین نحو در مقابل شکنجه فیزیکی مقاومت کردند و متخصص شکار مخالفان میشود که آنها را خوب میشناسد».
سومین ¬ فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۷)
«شناخت او از شورشیان علیه دیکتاتوری شاه، که با شورش علیه تئوکراسی بنیادگرا در مسیر ثابتی باقی میمانند، از او یک متخصص مجاهدین میسازد. در نتیجه فعالیتهایش را برای بیاعتبار کردن شورای ملی مقاومت ایران تشدید میکند، بهطور خاص نزد دولتهایی که ظاهراً این پرونده را خوب نمیشناسند. همین طور بر علیه سایر مخالفان رژیم مثل سلمان رشدی که در مورد او در اظهاراتی در روزنامه کیهان ۵ مه ۱۹۸۴ میگوید: «همانطوری که قبلاً در نوشتههای دیگرم گفتهام، وقتی که خبر فتوا را شنیدم، خوشحال شدم زیرا من در کتاب سلمان رشدی یک جسارت و بیحرمتی میدیدم نسبت به مسلمین. چون میدانستم همیشه غربیها مغرورند و غرور فکری دارند».
چهارمین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۸)
«در مورد شکنجه نیز آن را «صد در صد» قابل توجیه میداند و در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۹، در گفتگو با برنامه تلویزیون صدای آمریکا گفت: «نمیشود همینطور مطلق گفت که شکنجه چیز بدی است».
پنجمین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۸)
«ظاهراً احسان نراقی با رژیمی که گذشته کمونیستی و سلطنت طلب او حکم میکرد که با آن در مبارزه باشد، در آشتی بهسر میبرد. دلیل دیگر معرفی او از سوی جمهوری اسلامی بهعنوان مشاور یونسکو بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۹ میباشد»
ششمین فراز مورد اتهام (صفحه ۲۳۹)
«... . همین فرد زیر پوش اسم شرپانتیه، کتابی را تحت عنوان مجاهدین خلق: «یک مبارزه مشکوک» را در هماهنگی با عملیات ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ منتشر کرد [... ] »
هفتمین فراز مورد اتهام (صفحه ۲۳۹)
«اگر احسان نراقی بهطور خود جوش به سرویسهای امنیتی فرانسه و بهطور خاص د.اس.ت شاهدینی از مجاهدین بریده که مأمور وزارت اطلاعات هستند ارائه نمیکرد، ممکن بود این تقارن زمان عجیب باشد. دخیل بودن این فرد در کار دروغ پراکنی سرویسهای ایرانی بیانگر یک سطح بالای اعتماد دستگاه واواک به او است. همچنین او در پاریس بهطور منظم مأموران وزارت اطلاعات را بهعنوان بریده گان مجاهدین نمایش میدهد. این افراد از سوی رژیم نفوذ داده شدهاند. بهطور مثال وی تلاش کرد نزد رادیو فرانس کولتور و بعضی روزنامههای سراسری فردی بهنام بتول (نسرین) ابراهیمی، یک مأمور وواک را قالب کند.
این شخص تنها به اظهارات بسنده نمیکند، او متهم به دخالت نزد تحقیقات قضایی ضدتروریستی نیز هست، با ارائه حدود یک دوجین مأمور شناخته شده واواک که بهعنوان «اعضای قدیمی مجاهدین» ارائه شدهاند تا در مورد اقدامات «تروریستی» سازمان مجاهدین شهادت بدهند».
II. در مورد ویژگی افترا آمیز مطالب مورد شکایت
در مقدمه خاطرنشان میشود که، همانطور که دادگاه قبلاً این کار را کرده است صرف نسبت دادن «مامور» سرویسهای مخفی یک کشور خارجی به یک شخص دیگر به خودی خود افترا محسوب نمیشود چنانچه اتهام مربوطه با یک اتهام دیگر همراه نباشد که به حیثیت و اعتبار مأمور ذکر شده خدشه وارد کند
۱- درباره اولین فراز مورد شکایت
مدعی خصوصی اشتباه میکند که میگوید فراز اول مورد شکایت واقع شده او را بهعنوان مأمور سرویسهای ایرانی معرفی میکند که شخصاً در حذف فیزیکی مخالفان، در عملیات تروریستی در خارج، و در فعالیتهای شانتاژ و اشاعه بنیادگرایی شرکت داشته است؛ زیرا در واقع این اتهامات خاص مسؤل وواک در پاریس و معاونان اوست، یعنی کسانی که احسان نراقی در بین آنها به چشم نمیخورد، یعنی کسیکه با تعدادی دیگر تنها از آنها بهعنوان مأمور نام برده شده و یادآوری شده است که نقش آنها «متعاقبا» مطرح خواهد شد.
همانطور که قبلاً توسط دادگاه گفته شده، این اولین فراز افترا علیه مدعی خصوصی محسوب نمیشود.
۲- درباره فراز دوم شکایت
با یادآوری اپورتونیسم احسان نراقی که، بعد از خدمت به سرویسهای مخفی شاه ایران، اکنون به خدمت رژیم جدید درآمده است، این قسمت مدعی خصوصی را متهم میکند که «در شکنجه روانی رفقای سابق خود از طریق اجرای کلاسهای اجباری برای زندانیان که مقاومت بیشتری در برابر شکنجه فیزیکی از خودشان نشان میدادند شرکت داشته است».
۳. درباره فراز سوم اتهام
در عوض این افترا آمیز نیست که نوشته شود «ابتکارات متعددی برای بیثبات کردن شورای ملی مقاومت ایران (ارگانی که مخالفان رژیم را گردهم آورده است) صورت گرفت» زیرا این حرف به هیچ فاکت مشخصی مرتبط نشده است. بعکس اظهاراتی از مدعی خصوصی نقل کرده است که گویا وی در نوشتههایش از «فتوایی» علیه سلمان رشدی اظهار خوشحالی کرده است. یعنی نویسنده کتاب آیات شیطانی که آیتالله روح الله خمینی بهخاطر حرفهایی که اهانت آمیز تلقی شده بود دستور قتل سریع وخودسرانه او را توسط همه مسلمانان صادر کرد.
۴. درباره فراز چهارم شکایت
این همچنین افترا محسوب میشود که گفته شود شکنجه «صد درصد موجه» شمرده شده است، بهوضوح این اتهام مغایر با حیثیت و اعتبار است
۵.۶.درباره فرازهای پنجم وششم شکایت
مطالب عنوان شده در این قسمتها هیچ فاکتی که جنبه افترا آمیز داشته باشد ندارد اتهامات مبنی بر اینکه از یک طرف احسان نراقی توسط جمهوری اسلامی وارد یونسکو شده – هر چند او میگوید قبل از رژیم جدید در این پست بوده است - و از طرف دیگر تحت یک نام مستعار کتاب انتقادی علیه مجاهدین نوشته است خدشهای نه به حیثیت و نه به اعتبار او وارد نمیسازد.
۷. درباره فراز هفتم شکایت
اما برای آخرین فراز شکایت شده این طور نیست. یعنی قسمتی که به احسان نراقی نسبت میدهد مقامات فرانسوی و بهویژه د.اس.ت و دستگاه قضایی ضدتروریستی را گمراه کرده است و بهمنظور نفوذ، افرادی را بهعنوان «مجاهدین نادم» معرفی کرده درحالیکه آنها در واقع ماموان واواک بودهاند، اتهامی که به فاکت مشخص اشاره دارد و مغایر با حیثیت و اعتبار مدعی خصوصی بوده است، که به این ترتیب به خباثت نسبت به نهادهای جمهوری متهم میشود.
به این ترتیب ارزیابیهای قضات قبلی درباره اینکه قسمتهای شکایت شده جنبه افترا آمیز دارند یا ندارند، توسط این دادگاه مورد تأیید قرار میگیرد.
(IIIدرباره حسن نیت.
اگرچه اتهامات افترا آمیز معمولاً بهمنظور رساندن زیان مطرح میشود اما افراد تحت پیگیرد با نشاندادن اینکه هدف مشروعی را دنبال میکردهاندکه فاقد هرگونه دشمنی شخصی بوده است میتوانند خود را از این ظن مبرا سازند،
این دو شرط که برای اثبات حسن نیت ضروری هستند باید همراه باشند با بیانی احتیاط آمیز و سنجیده که روی دادههای جدی و از پیش گردآوری شده تکیه داشته باشند.
این برای ایو بونه، یک متخصص امور اطلاعاتی که هیچ چیز نشان نمیدهد او دشمن شخص خاصی با مدعی خصوصی داشته است، مشروع بوده است کتابی را منتشر کند که موضوع آن مربوط است به تاریخ و فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی ایرانی. موضوعی که مورد توجه عام است بهویژه برای کسانی که علاقهمند به تحولات کشوری هستند که به گفته بسیاری از ناظران، از تروریسم بینالمللی پشتیبانی میکند.
دیگر معیارهای حسن نیت بهطور جداگانه درباره هر یک از چهار مورد اتهامی که طبق شیوه دادگاه اول افترا آمیز بر آورد شدهاند مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۱) اظهارات مطرح شده در فراز دوم شکایت
اگرچه مدعی خصوصی [احسان نراقی] از دادگاه درخواست کرده است تصمیم قضات قبلی را تأیید کند و دادن امتیاز حسن نیت به متهمین درباره اتهام اینکه او در «شکنجه روانی رفقای سابق خود شرکت داشته است» را رد کند، اما ایو بونه و کریستوف بارژ مطالب زیر را در دفاع از خود ارائه دادهاند.
- یک گواهی از مهدی ژورک، کارگردان وسناریو نویس، در زمانی که در سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ در زندان اوین محبوس بوده است شرایطی را بازگو میکند که طی آن حرفهای خصوصی یک زندانی دیگر را شنیده که میگفته همراه با احسان نراقی «به بازجوها و به روسای بخش شیوههای علمی و تکنیکی و برخورد لازم برای شکستن متهم را آموزش میدادهاند».
- یک نامه از محمد صادقی، که به ضمیمه آن فتوکپی کارت پناهندگی وی در برابر دادگاه ارائه شده است. وی در این نامه میگوید نامبرده درحالیکه زندانی بوده شاهد بوده برخی از زندانیان «باتوجه به شرایط بسیار سخت زندان، بهویژه اعدامها و شکنجهها، بهجای مقاومت کردن شروع به همکاری با سرویسهای اطلاعاتی، بازجوها و شکنجهگران کردند و یا» نظیر احسان نراقی «اقدام به شرکت در فعالیتهای تبلیغاتی به نفع رژیم کردند». مدعی خصوصی [احسان نراقی] «ازطریق تلویزیون مداربسته» در این فعالیتها شرکت داشته و با اقدام به «موعظه برای به زانو در آؤردن زندانیان» عمل میکرده است.
- وین گریفیث نماینده پارلمان انگلستان، در شهادت نامهیی که ضمیمه پرونده شده فاش میسازد که بعد از بازدید از زندان اوین در سال ۲۰۰۴ او با احسان نراقی ملاقات کرده است؛ کسیکه «جهت دادن ظاهری احترام آمیز برای رژیم آنجا بود». گریفیث اظهار میدارد «محتمل است» که مدعی خصوصی [احسان نراقی] بهمنظور وادار کردن زندانیان به «تغییر عقیده و همکاری با رژیم در تکنیک رژیم معروف به بازی باز وکبوتر شرکت کرده باشد».
بهطور خاص از شهادت در برابر دادگاه توسط عباس حسینی، یک پناهنده سیاسی در هلند، بر میاید که هنگامی که او در ایران زندانی بوده مجبور به «تماشای ویدیو های اجباری» بوده است که در آن احسان نراقی از «تجارب» خود صحبت میکرده و میگفته است بهزودی آزاد خواهد شد. او به زندانیان میگفته است که «در زندان باقی خواهند ماند و همانجا خواهند مرد». او به آنها میگفته است باید یاد بگیرند با رژیم دشمنی نورزند و هدف او «شکستن مقاومت در زندانها بود».
این دادهها، در کنار مسیر طی شده توسط احسان نراقی که سابقا در خدمت شاه بوده و بعد از نزدیکان رژیم جدید شده است، امری که تکذیب نمیکند، به ایوبونه اجازه میدهد بنویسد، در عین حال که طرف احتیاط را نگه میدارد، که مدعی خصوصی «در شکنجه روانی رفقای سابق خود با ارائه کلاسهای اجباری برای زندانیان شرکت کرده است».
این چنین، دادگاه در محدوده صلاحیتش، رأی قبلی را روی این نکته تغییر میدهد.
۲-مطالب مندرج در فراز سوم مورد شکایت
اگرچه درباره اتهام مربوط به فتوای علیه سلمان رشدی طرف مدعی بدرستی میگوید که ایو بونه به مصاحبهای اشاره میکند که در ۵ می ۱۹۸۴ با روزنامه کیهان صورت گرفته است درحالیکه آیات شیطانی در سال ۱۹۸۴ منتشر شده است، وکلا ترجمه مصاحبه احسان نراقی با روزنامه مزبور در ۹ مارس ۱۹۹۵ منتشره شده (و نه ۵ می ۱۹۸۴ آنطور که به اشتباه در کتاب مورد شکایت آمده است) ارائه دادهاند.
در پاسخ به این سؤال که «نظر کلی شما درباره فتوای آیتالله خمینی علیه سلمان رشدی چه میباشد؟» احسان نراقی جواب میدهد: «همانطور که درنوشتههایم گفتهام وقتی خبر مربوط به فتوی را شنیدم خوشحال شدم».
اگرچه او اظهار تأسف میکند که «دوستانش تلاشی برای روشن شدن قضیه نکردهاند» او کمی بعد میافزاید: «خدا میداند که این فتوی باید اجرا شود» و میگوید «در آغاز این گفتگو من مطرح کردم که از صدور این فتوی خوشحال شدم، اما مسأله این است که این فتوی امروز تبدیل به یک مسأله بینالمللی شده است».
به این ترتیب این سند که بهوسیله یک مترجم متخصص مورد تأیید دیوان عالی کشور فرانسه ترجمه شده است، به ایو بونه اجازه میدهد همانطور که نوشته است اظهار عقیده کند و موجه میسازد که دادگاه امتیاز حسن نیت را برای افرادتحت پیگرد بدهد.
۳) -مطالب فراز چهارم شکایت
چندین شاهد که بعد از سوگند توسط دادگاه شنیده شدند اظهار داشتند که احسان نراقی از شکنجه حمایت میکرده و میگفته «الزاما چیز بدی نیست» و همچنین از «قصاب تهران» که شکنجه اعمال میکرده است به نیکی یاد میکرده است. مدعی خصوصی خود در این باره در برابر قضات قبلی اذعان داشته است که میتوان «روی افرادی که در حال انجام کارهای وخیم هستند فشار آورد، اگر این کار با ملاحظه انسانی انجام شود».
رضا غفاری، شاهدی که بهوسیله دادگاه شنیده شد اعلام کرد در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۹ درحالیکه او در استودیوی تلویزیون بوده است، احسان نراقی در برنامه تلویزیون صدای آمریکا خود را بهعنوان «مقام یونسکو» معرفی کرده است و در پاسخ به این سؤال که «آیا معتقد هستید شکنجه ضرورت داشته باشد؟» گفت: «بعضی وقتها موجه است و افزود که این شیوه «حتی در انگلستان» هم استفاده میشود.
در اینجا نیز این دادهها به ایو بونه اجازه میدهد با واژههای غیرافراطی بنویسد، و به کریستف بارژ اجازه میدهد منتشر میکند آنچه را که توسط مدعی خصوصی در فراز چهارم شکایت به آنها ایراد گرفته شده است.
۴) - اظهارات مندرج در فراز هفتم شکایت
اما درباره آخرین اتهام که افترا آمیز تلقی شده چنین نمیتوان گفت. وکلا هیچ دادهای ارائه ندادهاند تا بتوان مشخص کرد ایو بونه مجاز به نوشتن این بوده که احسان نراقی «میآمد بهطور خودانگیخته به سرویسهای فرانسوی شهادتهای مورد نیازی را ارائه میداد که از جانب مجاهدین نادم مطرح میشد کسانی که چیزی جز مأموران وواک نبودند» و همین کار را با «تحقیقات ضدتروریستی» نیز انجام میداد.
اگرچه بعضی اسناد ارائه شده نشان میدهند که احسان نراقی به تحقیقات قضایی انجام شده در پاریس توسط بخش ضدتروریستی و نیز درباره فعالیتهای مجاهدین خلق که او مخالف سیاسی آنها است، علاقه نشان میدهد، اگرچه این شیوها بطوررایج توسط سرویسهای ویژه مورد استفاده قرار میگیرند، هیچ چیز نشان نمیدهد که مدعی خصوصی شخصاً در یک کارزار «تبلیغات سوء» شرکت کرده باشد مبنی بر ارائه مجاهدین نادم کاذب به د.اس.ت یا به دستگاه قضایی که چیزی نبودند جز مأموران وواک؛ امری که، همانطور که قضات قبلی گفتهاند، اجازه نمیدهد به ایو بونه امتیاز حسن نیت را درباره این اتهام داد.
به این ترتیب مجرم بودن ایو بونه درباره این تنها و آخرین نکته تأیید میشود.
***
مجازاتهای صادر شده توسط قضات قبلی، متناسب با شرایط تخلف و با شخصیت ایو بونه، مورد تأیید قرار میگیرد، همچنین با توجه اینکه دادگاه دارای دادههای کافی برای ارزیابی میباشد و بهرغم برائت صادر شده به نفع ایو بونه در مورد بخشی از اتهامات، دادگاه مادههای مدنی مربوط به تصمیم را در رابطه با مبلغ خسارات و اجرای مفاد ماده ۴۷۵/۱ قانون جزایی، مورد تأیید قرار میدهد.
متن اطلاعیه قضایی تغییر خواهد یافت و متناسب با تصمیم حاضر منطبق خواهد شد.
درپایان، انصاف حکم میکند که ایوبونه و کریستف بارژ محکوم به پرداخت مبلغ تکمیلی ۱۰۰۰ یورو، بر اساس ماده ۴۷۵/۱ قانون دادرسی کیفری بهخاطر مخارج استیناف خواهی، بشوند.
به این دلایل:
دادگاه با رسیدگی علنی و حضوری، و بعد از شور:
- تقاضاهای استیناف ایو بونه، متهم، دادستان و احسان نراقی، مدعی خصوصی را میپذیرد.
- در محدودههای این تقاضاهای استیناف رسیدگی خود را انجام میدهد،
در مورد وجه جزایی کیس
- حکم دادگاه قبلی را تأیید میکند مبنی بر اینکه ایو بونه را، بهعنوان معاون، محکوم مینماید بهخاطر ارتکاب جرم افترای علنی علیه یک فرد، یعنی احسان نراقی، با نسبت دادن به وی که مقامات فرانسوی را با معرفی مأموران واواک بهعنوان مجاهدین نادم گمراه کرده است.
- حکم داده شده را تا آنجا که به جرم افترا در مورد نسبت دادن طرف مدعی خصوصی به شرکت در شکنجه روانی زندانیان را نقض میکند، و ایو بونه را در رابطه با این اتهام تبرئه مینماید.
- مجازاتهای صادر شده توسط قضات قبلی علیه ایوبونه تأیید میکند،
در مورد وجه مدنی کیس
- مفاد حکم را در رابطه با پرداخت خسارت به مدعی خصوصی و اجرای مقررات ماده ۴۷۵/۱ قانون آیین دادرسی کیفری را تأیید میکند و شرکت تیمه را بهلحاظ مدنی مسؤل میشناسد،
-حکم را تغییر میدهد و میگوید اطلاعیه قضایی که باید طبق ملاحظات تعیین شده توسط قضات قبلی دراولین ماه پس از صدور قطعی حکم حاضر منتشر شود، اینگونه نوشته خواهد شد:
«به موجب رأی مورخ ۲۶ می ۲۰۱۱، صادره از شعبه ۷-۲ دادگاه استان پاریس (شعبه مطبوعات) کریستف بارژ، مسؤل مؤسسه انتشاراتی تیمه، و ایو بونه نویسنده کتاب را محکوم به جبران خسارت وارده به احسان نراقی کرد که علناً توسط آنها در دو بخش از کتاب واواک در خدمت آیتاللهها مورد افترا قرار گرفته بود».
-به حکم میافزاید و کریستف بارژ و ایو بونه را مشترکاً به پرداخت ۱۰۰۰ یورو طبق ماده ۴۷۵-۱ قانون جزایی به احسان نراقی بهخاطر مخارج ناشی از استیناف، محکوم میکند،
- هرگونه نتیجهگیری بیشتر یا مغایر را رد میکند.
مترجم هر گاه که ضروری بوده یاری رسانده است.
با توجه به عدم حضور ایوبونه در زمان اعلام رأی، رئیس دادگاه قادر به مطلع کردن او از پیآمدهای یک محکومیت قطعی برای ارتکاب یک جرم جدید در مهلت زمانی ۵ ساله (ماده ۱۳۲-۲۹ قانون جزایی) نشد.
رئیس مدیر دفتر دادگاه
تصمیم زیر در برگیرنده یک حق الزحمه ثابت پروسه دور بهمبلغ ۱۲۰ یورو که ایو بونه بدهکار است.
اگر این مبلغ در مهلت یک ماهه پرداخت شود شامل ۲۰ درصد تخفیف میشود:
- از روز اعلام تصمیم اگر حضوری صورت گرفته باشد
- از روز ابلاغ رأی حضوری درصورتیکه نیاز به ابلاغ آن باشد.
پرونده شماره ۱۰/۲۰۰۹
رأی شماره ۳
سپرده تأمینی مدعی خصوصی: ۱۰۰۰ یورو
دادگاه استیناف پاریس
مرکز ۲- شعبه ۷
(۱۵صفحه)
رأی اعلام شده بهصورت علنی در پنجشنبه ۲۶ می ۲۰۱۱، توسط مرکز دو شعبه ۷، استیناف از حکم جنحهای.
بر روی استیناف از یک حکم دادگاه استان پاریس – شعبه ۱۷- مورخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰ (P۰۹۱۷۵۰۹۳۸۳)
طرفهای درگیر:
کریستف بارژمتولد ۲۵ آوریل ۱۹۷۰ در روان
تبعه فرانسه
ساکن... ... ... ... (آدرس)
شخص تحت پیگرد، استیناف نخواسته
آزاد
در دادگاه حضور نداشت
نمایندگی شده توسط وکیل ویلیان بوردون ووکیل لئا فوریستیه، اعضای کانون وکلای پاریس
ایوبونه
متولد ۲۰ نوامبر ۱۹۳۵ در شارتر
تبعه فرانسه
ساکن... ... (آدرس)
حاضر در دادگاه
کمک شده توسط وکیل تیری لوی ووکیل لویی ماری دو روو. ، اعضای کانون وکلای پاریس
شرکت تیمه
مسئول بهلحاظ مدنی، استیناف نخواسته.
نمایندگی شده توسط وکیل ویلیان بوردون ووکیل لئا فوریستیه، اعضای کانون وکلای پاریس
دادستان
بهصورت تبعی استیناف خواسته است
مدعی خصوصی
احسان نراقی
متولد ۱۳ سپتامبر ۱۹۲۶ در کاشان (ایران)
مدعی خصوصی، استیناف خواسته،
در دادگاه حضور نداشت
نمایندگی شده توسط وکیل دومینیک اتدجیان، عضو کانون وکلای پاریس
ترکیب دادگاه
در جریان مذاکرات دادگاه و شور و اعلام رأی
رئیس: آلن ورلن
مستشاران: ژیل کرواسان
فرانسوا فیگروبله
مدیر دفتر دادگاه
والن ژولی در جریان مذاکرات دادگاه وناتالی کوشین- الیکس هنگام اعلام رأی
دادستان
نمایندگی شده در جریان مذاکرات دادگاه و در زمان اعلام رأی توسط ماری –ژین وییلارد دادیار.
جریان دادرسی
ارجاع به دادگاه بدوی و اتهام
احسان نراقی بر اساس حکم ضابط قضایی مورخ ۱۲، ۱۵ و ۱۸ ژوئن ۲۰۰۹، دعوت کرده است به دادگاه استیناف پاریس کریستف بارژ، ایو بونه و شرکت تیمه را، برای پاسخگویی بترتیب بهعنوان عامل، معاون و مسئول مدنی جرم افترای علنی نسبت به یک شخص، بر اساس گزیدههایی از یک کتاب ایو بونه با عنوان «واواک در خدمت آیتاللهها» و منتشر شده توسط انتشارات تیمه. فرازهای مورد پیگرد در فصل هشتم با عنوان «غریبه ها در خانه» قرار دارد که با یک نقلقول از آیتالله مصباح یزدی معرفی میشود که «هر مسلمان درست باید، به ابتکارعمل خودش، در صحنه هر کافری که به اسلام یا پیامبر توهین کند از پای در بیاورد“.
اولین فراز صفحه ۱۳۵ کتاب:
«پست واواک توسط یک افسر کار کشته، جوادیان، هدایت میشود که غلامرضا جعفری و عادل دستیاران او هستند. شناسایی آنها، همچنانکه شناختن احسان نراقی، علی راستبین، منوچهر شلالی، سراج میر دامادی و جهانگیر شادانلو که جلوتر در کتاب مطرح خواهیم کرد، به ما اجازه میدهد که واقعیت ماموریتهای آنها را بهطور دقیق درک کنیم. این ماموریتها از چرخاندن مخالفان و پناهندگان سیاسی شروع میشود، تا حذف آنها، با این رفرانس بیهمتای بیش از ۴۵۰ عملیات تروریستی در خارجه، و همچنین شامل خنثی سازی، زد و بند، شانتاژ و گسترش بنیاد گرایی که یک امر ثابت در سیاست ایران میباشد»
دومین فراز صفحه ۲۳۷ کتاب:
«ابتدا در مورد چرخاندن: اولین کس از این فرصت طلبان که با اسلحه (ی شکنجه) و تجهیزات (آشنایی و اطلاعات) به دشمن دیروز میپیوندد احسان نراقی نام دارد. مسیری که او طی کرده است روشن کننده است: عضو حزب توده در اولین سالهای حاکمیت شاه، او به سرعت خدمات خود را به ساواک پیشنهاد کرد. او البته بعد از انقلاب دستگیر و زندانی گردید با این وعده جالب که بهزودی اعدام شود. او مجدداً انتخاب کرد که تغییر کند، اگر نه تغییر شغل – چرا که قادر به آن نمیبود- حداقل تغییر جهت. برای اینکه حسن نیت خود را بهتر اثبات کند، تردیدی نمیکند که در شکنجه روانی رفقای سابق خود شرکت کند، به این صورت که درسهای اجباری برای زندانیانی ترتیب بدهد که در برابر شکنجه فیزیکی بیشتر مقاومت کردهاند و نیز تخصص خود را برای شکار مخالفینی که بهطور خاص میشناسد در اختیار قرار دهد»
سومین فراز صفحه ۲۳۷ کتاب:
«آشنایی او با شورشیان در برابر دیکتاتوری شاه که، تا آنجا که به آنها بر میگردد، بر همان خط پابرجا ماندهاند و در برابر رژیم مذهبی بنیادگرا بپاخاستهاند، باعث میشود که او به یک متخصص OMPI تبدیل شود. بنابر این به ابتکارات خود برای بیاعتبار کردن شورای ملی مقاومت ایران، بهویژه نزد دولتهایی که آشکارا از این پرونده بیاطلاعند ادامه میدهد. او همچنین بهمین ترتیب بر علیه دیگر مخالفان رژیم، مانند سلمان رشدی، که در رابطه با او در روزنامه کیهان ۵ مه ۱۹۸۴ [۱۹۹۴؟!] اظهار میکند: «همانطور که در نوشتههای دیگرم تإکید کردم، من بسیار خوشحال شدم از اینکه شنیدم که چنین فتوایی صادر شده است، چرا که من در کتاب سلمان رشدی یک بیادبی و بیاحترامی نسبت به مسلمانان دیدم... من همیشه نسبت به خوی استکباری غربیها، و بهخصوص روشنفکران آنها، آشنا بودهام»
چهارمین فراز صفحه ۲۳۸ کتاب:
”در رابطه با شکنجه، وی آن را ”صد درصد ”قابل توجیه میداند، جاییکه اظهار میدارد: ”نمیشود همینطوری گفت شکنجه چیز بدی است ” (مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا، ۱۲ نوامبر ۱۹۹۹) “.
پنجمین فراز صفحه ۲۳۸ کتاب:
”احسان نراقی بهروشنی با رژیمی که اسلاف کمونیست و سپس سلطنت طلبش توصیه به مبارزه با آن میکردند به سازش رسیده است. در واقع، تعیین وی بهعنوان مشاور یونسکو از ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۹ بهوسیله جمهوری اسلامی توصیه شده بود“.
ششمین فراز صفحه ۲۳۹ کتاب:
”همان شخص، با اسم ساختگی شارپانتیه، کتابی با عنوان مجاهدین خلق: مبارزهای مشکوک، در همزمانی کامل با عملیات ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ منتشر میکند [... ] ”
هفتمین فراز صفحه ۲۳۹ کتاب:
”این همزمانی حداقل ناراحت کننده است، ولی با این حال قابلقبول میبود در صورتی که احسان نراقی همزمان شهود بادآوردهای از میان مجاهدین تو به کرده که مأموران واواک هستند را در اختیار سرویسهای فرانسوی، منظور DST، قرار نمیداد. این دست داشتن نامبرده در توطئههای دروغ پراکنی در خدمت ایران مؤید سطح بسیار بالایی از اعتماد به دستگاه واواک میباشد. بدین ترتیب، وی مرتب مأموران واواک را در پاریس، تحت عنوان برگشتیهای مجاهدین، معرفی میکرد. این نفوذیها بکمک رژیم وارد مجاهدین شده بودند. بهعنوان مثال، او تلاش کرد شخصی موسوم به بتول (نسرین) ابراهیمی، مأمور مسجل واواک را بخورد فرانس کولتور یا پارهای روزنامههای سراسری بدهد. او همین شخص را به برنارد پولتی، سفیر فرانسه در تهران معرفی کرد، تا بشکلی غیرمطلوب وی را در مورد سازمان مجاهدین خلق تحت تاثیر قرار دهد.
این شخصیت به صرف صدور بیانیه قناعت نمیکند. به وی ظن این میرود که در کنار آموزش مقابله با تروریسم، با ارائه شهود عملکردهای ”تروریستی ”مجاهدین خلق، یک دوجین مأموران رسمی واواک را بهعنوان ”اعضای سابق مجاهدین ”عرضه میکند“.
جرم پیشبینی شده توسط مواد بند اول ماده ۳۲۱، بند اول ماده ۲۹، ۴۲ قانون مورخ ۲۹/۰۷/۱۸۸۱ و قانون ۸۲-۶۵۲ مورخ ۲۹/۰۷/۱۹۸۲ و مجازات شده توسط ماده بند اول ماده ۳۲ قانون ۲۹/۰۷/۱۸۸۱.
حکم
دادگاه استان پاریس – شعبه هفدهم- با حکم حضوری در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰:
استثناهای بطلان دعوت مطرح شده توسط کریستف بارژ را رد کر،
اعلام کرد که کریستف بارژ بهعنوان عامل اصلی و ایوبونه بهعنوان معاون او مرتکب افترای علنی علیه یک فرد، در این جا احسان نراقی، شدهاند به اتهام به وی نسبت دادن شکنجه روانی زندانیان و به اشتباه افکندن مقامات فرانسوی با معرفی مأموران وواک بهعنوان مجاهدین تواب.
کریستف بارژ، بهعنوان عامل اصلی وایو بونه بهعنوان معاون جرم از سایر پیگردها تبرئه میشوند.
کریستف بارژ به یک غرامت مجرمانه ۱۰۰۰ یورو با تعلیق محکوم میشود.
ایو بونه به یک غرامت مجرمانه معادل ۱۰۰۰ یورو محکوم میشود.
احسان نراقی بهعنوان مدعی خصوصی پذیرفته میشود.
کریستف بارژ وایو بونه بهصورت تضامنی (مشترک) محکوم به پرداخت یک یورو بهعنوان خسارت به احسان نراقی میشوند وهمچنین مبلغ ۱۵۰۰ یورو تحت عنوان ماده ۴۷۵-۱ قانون آیین دادرسی کیفری.
دادگاه اعلام میکند که ضرورت اجرای موقت این حکم وجود ندارد.
دستور میدهد به اینکه در یک ارگان مطبوعاتی به انتخاب مدعی خصوصی و به هزینه متهمین در چارچوب سه هزار یورو و تا یک ماه بعد از تاریخ قطعی شدن حکم حاضر، اطلاعیه زیر چاپ شود:
«بر اساس حکم یازده فوریه ۲۰۱۰، دادگاه استان پاریس (شعبه هفدهم جنحه- شعبه مطبوعات) کریستف بارژ مسئول شرکت انتشاراتی تیمه وایو بونه نویسنده کتاب را بهخاطر افترای علنی به احسان نراقی در برخی از فرازهای کتابی با عنوان «واواک در خدمت آیتاللهها» که در ماه آوریل ۲۰۰۹ منتشر شد و او را زیر سوآل برده بود، محکوم کرد».
اظهار میدارد که شرکت تیمه مسئولیت مدنی در این رابطه دارد.
استینافها
استیناف صورت گرفته است توسط:
وکیل دوروو عضو کانون وکلای پاریس، به اسم آقای ایوبونه، در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۰ علیه اقدامات جزایی و مدنی،
آقای دادستان جمهوری، در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۰ علیه آقای ایو بونه،
وکیل اتدجیان عضو کانون وکلای پاریس، به اسم آقای احسان نراقی، در تاریخ ۱۸ فوریه ۲۰۱۰ علیه اقدامات مدنی،
روند کار دادگاه
در جلسه علنی دادگاه مورخ ۱۰ مارس ۲۰۱۱، آقای رئیس دادگاه هویت آقای ایوبونه متهم را مشاهده کرد، که با وکلایش آقایان تیری لوی ولویی ماری دوروو کمک میشد که لایحه دفاعیه خود را انجام دادند که مورد ملاحظه رئیس دادگاه و مدیر دفتر قرار گرفت و ضمیمه پرونده شد.
کریستف بارژ شخص تحت پیگرد، و غیرحاضر در دادگاه، توسط وکلای خودش آقای ویلیام بوردون وخانم لئا فوریستیه که لایحه دفاعیه خود را تقدیم کردند، کمک میشد، لایحه آنها مورد ملاحظه رئیس دادگاه و مدیر دفتر قرار گرفت وضمیمه پرونده گردید.
شرکت تیمه، مسئول بهلحاظ مدنی، توسط وکلای خودش آقای ویلیام بوردون وخانم لئا فوریستیه که لایحه دفاعیه خود را تقدیم کردند، کمک میشد، لایحه آنها مورد ملاحظه رئیس دادگاه و مدیر دفتر قرار گرفت وضمیمه پرونده گردید.
احسان نراقی، مدعی خصوصی، در دادگاه حضور نداشت، و توسط وکیلش آقای اتدجیان نمایندگی میشد که لایحه خود را در ماهیت و در پاسخ به آقای لوی ارایه داد، توسط رئیس و مدیر دفتر دادگاه مورد ملاحظه قرار گرفت وضمیمه پرونده گردید.
شهود، مشترک برای دو پرونده که تحت شمارههای ۱۰/۲۰۰۷ و۱۰/۲۰۰۹ مطرح بود، فراخوانده شدند واز آنها دعوت شد که از سالن جلسه دادگاه خارج شوند، مرور زمانهای ماده ۴۳۶ قانون آیین دادرسی کیفری مورد ملاحظه قرار گرفت.
ملاحظات طرفهای مختلف در مورد شهادت شهود که از طرف آقایان بوردون ولوی آورده شده بودند، شنیده شد.
شهود باندازه کافی فرانسه صحبت نمیکردند، رئیس دادگاه آقای پاسکال بیشار، مترجم زبان فارسی، را سوگند داد «کارش را در مقابل دستگاه عدالت با شرافت و وجدان انجام دهد». این مترجم هر موردی که لازم میشد دخالت میکرد.
استیناف خواه بهصورت خلاصه دلایل استیناف را توضیح داد.
گزارش آلن ورلین در مورد سه کیس مورد رفرانس تحت شماره های۱۰/۲۰۰۴، ۱۰/۲۰۰۷ و۱۰/۲۰۰۹ استماع گردید.
متهم ایو بونه در موضوعات دفاعیهاش مورد سؤال و جواب قرار گرفت و استماع گردید.
افراد زیر شنیده شدند:
شهود
رضا غفاری
متولد ۱۹۳۷ (به تقویم ایرانی ۱۳۱۶)
استاد سابق علوم اقتصاد
تبعه انگلستان
مقیم لندن،
مجدداً با سالن دادگاه آورده شد، و نسبت به مرور زمانهای ماده ۴۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مطلع گردید و بعد سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید و چیزی جز حقیقت نگوید و اظهار داشت که نه والدین و نه وابسته به هیچیک از طرفها و نه در خدمت آنهاست، و اظهاراتش که روز دادگاه با امانت ابراز نمود ضمیمه پرونده گردید.
پیمان جر نگ
متولد ۲۲ آوریل ۱۹۶۳ در تهران
تبعه آلمان
مجدداً با سالن دادگاه آورده شد، و نسبت به مرور زمانهای ماده ۴۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مطلع گردید و بعد سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید و چیزی جز حقیقت نگوید، واظهاراتش که روز دادگاه با امانت ابراز نمود ضمیمه پرونده گردید.
عباس حسینی
متولد ۱۹۶۰ در ایران
پناهنده سیاسی در هلند
کارگر تراشکار
مجدداً با سالن دادگاه آورده شد، و نسبت به مرور زمانهای ماده ۴۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مطلع گردید و بعد سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید و چیزی جز حقیقت نگوید واظهار داشت که نه والدین و نه وابسته به هیچیک از طرفها و نه در خدمت آنهاست، واظهاراتش که روز دادگاه با امانت ابراز نمود ضمیمه پرونده گردید.
وکیل اتدجیان، وکیل مدعی خصوصی احسان نراقی، در دفاعیه و جمعبندیهایش
ماری –ژین وییلارد. دادیار در درخواستهایش
وکیل ویلیام بوردون، وکیل کریستف بارژ، شخص تحت پیگرد، وشرکت تیمه، دارای مسئولیت مدنی، در دفاعیه وجمعبندیهایش،
وکیل تیری لوی، وکیل متهم ایوبونه، در دفاعیه وجمعبندیهایش،
وکیل کریستف بارژ، شخص تحت پیگرد، وایو بونه، متهم، که بهعنوان آخرین نفر صحبت کردند.
بعداً دادگاه کیس را وارد شور کرد و رئیس دادگاه اظهار داشت که رأی دادگاه در یک جلسه علنی در ۱۲ می ۲۰۱۱ صادر خواهد شد. در این تاریخ رأی به تاریخ ۲۶ می ۲۰۱۱ به تعویق افتاد.
امروز ۲۶ می ۲۰۱۱، در اجرای مواد ۴۸۵، ۴۸۶ و۵۱۲ قانون آیین دادرسی کیفری، رأی دادگاه توسط آلن ورلین قرائت گردید که در مذاکرات دادگاه و در شور در حضور دادستان و مدیر دفتر شرکت داشته است.
تصمیم
احسان نراقی با اقدامات قضایی به تاریخهای ۱۲، ۱۵ و ۱۸ ژوئن ۲۰۰۹ تقاضا کرد، بر اساس بند اول ماده ۲۹ و بند اول ماده ۳۲ قانون مصوب ۲۹ ژوییه ۱۸۸۱ در مورد آزادی مطبوعات، کریستوف بارژ، ایو بونه، و شرکت تیمه که به ترتیب بهعنوان عامل، معاون و قانوناً و مسئول جرم افترای علنی علیه یک شخص، بهدنبال انتشار کتاب وواک در خدمت آیتاللهها، در برابر دادگاه جنحه پاریس احضار شوند. مدعی خصوصی معتقد است قسمتهای متعدد از این کتاب به حثیت و اعتبار او خدشه وارد میکند.
شعبه ۱۷ دادگاه استان پاریس با تصمیم مورخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰:
• تقاضای لغو احضار مطرح شده توسط کریستوف بارژ را رد کرد،
• کریستف بارژ را بهعنوان عامل اصلی، و ایوبونه را بهعنوان معاون جرم مطرح شده در شکایت بهخاطر بخشهایی از کتاب که به احسان نراقی شرکت در شکنجه روانی زندانیان و گمراه کردن مقامات فرانسوی با معرفی اعضای وواک بهعنوان مجاهدین نادم را نسبت داده بود، مجرم شناخت،
• متهمین را در رابطه با سایر اتهامات تبرئه نمود
• کریستوف بارژ را به پرداخت ۱۰۰۰ یورو جریمه تعلیقی و ایوبونه را به همین جریمه بدون حق استفاده از تعلیق محکوم نمود،
• خواستار جبران خسارت وارد شده با محکوم کردن متهمین به پرداخت یک یورو به مدعی خصوصی شد و دستور انتشار یک اطلاعیه قضایی را داد،
• متهمین را به پرداخت مبلغ ۱۵۰۰ یورو بر اساس ماده ۴۷۵.۱ قانون مجازات محکوم نمود،
• شرکت تیمه را بهلحاظ مدنی مسئول دانست.
ایوبونه بهعنوان متقاضی استیناف از دادستان، از دادگاه تقاضای لغو حکم مورد بحث را کرده و خواستار قضاوتی بر این مبنا شد که بخشهای کتاب که میتوانند بهعنوان افترا نسبت به مدعی خصوصی تلقی شوند، با حسن نیت بودهاند.
کریستوف بارژ و شرکت تیمه بهعنوان طرفهایی که تقاضای استیناف نکردهاند، از دادگاه خواستند:
- حکمی را که متهمین را بهخاطر بخشهایی از کتاب مجرم شناخته است، لغو کند،
- بخشهای دیگر حکم را تأیید کند،
- مدعی خصوصی را محکوم به پرداخت مبلغ ۵۰۰۰ یورو به شرکت تیمه بهخاطر خسارت و ۵۰۰۰ یورو بر اساس ماده ۴۷۵.۱ قانون آیین دادرسی کیفری بنماید.
مدعی خصوصی بهعنوان متقاضی استیناف از دادگاه خواست:
- بخشهایی از حکم صادره را مورد تأیید قرار دهد که میگوید متهمین بهدلیل بخشهایی از کتاب محکوم شناخته شدهاند و همچنین شرکت تیمه را بهلحاظ مدنی مسئول بشناسد،
- بقیه موارد حکم صادره را لغو کند و کریستوف بارژ و ایوبونه را بهدلیل افتراء علنی محکوم بشناسد بهخاطر «اتهام نسبت دادن توجیه شکنجه، انتصاب در یونسکو به درخواست دولت اسلامی، انتشار کتابی با نام مستعار شارپانتیه و تأیید فتوای سلمان رشدی»،
- متهمین را به پرداخت مبلغ ۱۰۰، ۰۰۰ یورو خسارت به مدعی خصوصی و ۱۵۰۰۰ یورو در اجرای ماده ۴۷۵.۱ قانون آیین دادرسی کیفری محکوم کند،
- دستور انتشار اطلاعیهای در سه ارگان مطبوعاتی و در سایت اینترنتی شورای ملی مقاومت ایران را بدهد.
اما با این وجود یادآوری میشود که استیناف خواهی دادستانی علیه تنها ایو بونه دارای پیامدهای زیر میشود:
- اعلام اینکه مجرمیت و مجازاتهای صادر شده علیه کریستوف بارژ، که خواستار استیناف نشده قطعی هستند.
- برائت که بخشاً به نفع کریستف بارژ و ایو بونه صادر شده قطعی هستند و فقط به عهده دادگاه است که بررسی کند که آیا اعمال مربوطه را میتواند بهعنوان تخلف جزایی که امکان برخورداری از حق جبران خسارت را میدهد، محسوب کرد یا خیر.
- مجرمیت ایو بونه، استیاف خواه، در مورد دو قسمت از کتاب که مورد شکایت قرار گرفته و مجازات صادره علیه متهم باید مورد ارزیابی دادگاه قرار گیرد.
در این مورد:
۱- فرازهایی مورد شکایت قرار گرفته
در آوریل ۲۰۰۹ مؤسسه انتشاراتی تیمه کتابی را بقلم ایوبونه، رئیس سابق د اس ت، منتشر کرد تحت عنوان واواک در خدمت آیتاللهها. در صفحه چهارم جلد (پشت جلد) آن آمده است:
«درسال ۱۷۹۷ سی سال پیش، خمینی سقوط سلطنت را اعلام کرده و جمهوری اسلامی را برقرار میکند. کلمهای که امید بر میانگیخت، ولی انقلابی که توسط مذهبیها غصب شد. ایرانیها نه تنها به آزادی نرسیدند بلکه ایرانیها تحویل وزارت اطلاعات وامنیت ملی ایران، یعنی وواک وحشتناک، داده شدند.
ایو بونه کارشناس برجسته جهان عرب و اسلامی به بررسی تاریخچه جنجال برانگیز سرویس اطلاعاتی ایران میپردازد، ترور مداخله، شکنجه، مصونیت... ... درحالیکه غرب چشمان خو د را بر روی سازمانی که خود به ظهور ان کمک کرده است میبندد، وواک دمی از تلاش برای نابودی اپوزیسیون سیاسی باز نمیایستد.
یک نوشته آموزنده که موضوع جایگاه ایران در قرن ۲۱ام را مطرح میکند».
همچنین یادآوری میشود که ایوبونه استاندار، رئیس سابق د.اس.ت در سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ بوده است و چندین اثر دیگر نوشته است.
احسان نراقی که خود را بهعنوان روشنفکری معرفی میکند که «ضمن حفظ کامل استقلال خود با تمامی رژیمهای متوالی کشورش گفتگو کرده است» و اظهار میدارد که سازمان مجاهدین خلق ایران را ناراحت میکند.
این فصل تحت عنوان «غریبه در منزل» با ذکر نقل قولی از آیتالله مصباح یزدی بهعنوان مقدمه ارائه میشود: «هر مسلمان خوب وظیفه دارد به ابتکار خود اقدام به از میان بردن هر کافری بنماید که به اسلام و پیغمبر اهانت کرده».
اولین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۵)
«پست واواک توسط یک افسر کارآمد، جوادیان که غلامرضا جعفری و عادل در معاونت او هستند، هدایت میشود، شناسایی آنها همچنین شناسایی احسان نراقی، علی راستبین، منوچهر شلالی، سراج میردامادی و جهانگیر شادانلو که دورتر به آنها خواهیم پرداخت اجازه میدهد دقیقتر به واقعیت مأموریتهای آنها اشراف پیدا کنیم. این مأموریتها شامل براندن مخالفان و پناهندگان سیاسی تا حذف آنها را در بر میگیرد، با تکیه غیرقابل رقابت بر بیش از ۴۵۰ عملیات تروریستی در خارج، تا خنثی سازی، زدو بند، شانتاژ و گسترش بنیادگرایی که یک داده مستمر سیاست ایران است».
دومین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۷)
«ابتدا به بریدگی بپردازیم: اولین این اپورتونیستها که با سلاح (شکنجه) و بار و بنه (شناخت) به دشمن دیروزی میپیوندد نامش احسان نراقی است. مسیر او بسیار گویا است: عضو حزب توده در سالهای اول شاه، خیلی سریع به خدمت ساواک در میآید. بعد از انقلاب دستگیر میشود و با احتمال یک اعدام سریع زندانی میشود. اما او بار دیگر تصمیم میگیرد که دوباره تغییر کند – البته نه تغییر شغل چون از این کار ناتوان است- لذا تغییر جهت بدهد. برای اینکه حسن نیت خود را نشان میدهد، تردیدی در شرکت در جلسات شکنجه روانی رفقای سابقش نمیکند و درسهای اجباری به زندانیانی میدهد که به بهترین نحو در مقابل شکنجه فیزیکی مقاومت کردند و متخصص شکار مخالفان میشود که آنها را خوب میشناسد».
سومین ¬ فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۷)
«شناخت او از شورشیان علیه دیکتاتوری شاه، که با شورش علیه تئوکراسی بنیادگرا در مسیر ثابتی باقی میمانند، از او یک متخصص مجاهدین میسازد. در نتیجه فعالیتهایش را برای بیاعتبار کردن شورای ملی مقاومت ایران تشدید میکند، بهطور خاص نزد دولتهایی که ظاهراً این پرونده را خوب نمیشناسند. همین طور بر علیه سایر مخالفان رژیم مثل سلمان رشدی که در مورد او در اظهاراتی در روزنامه کیهان ۵ مه ۱۹۸۴ میگوید: «همانطوری که قبلاً در نوشتههای دیگرم گفتهام، وقتی که خبر فتوا را شنیدم، خوشحال شدم زیرا من در کتاب سلمان رشدی یک جسارت و بیحرمتی میدیدم نسبت به مسلمین. چون میدانستم همیشه غربیها مغرورند و غرور فکری دارند».
چهارمین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۸)
«در مورد شکنجه نیز آن را «صد در صد» قابل توجیه میداند و در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۹، در گفتگو با برنامه تلویزیون صدای آمریکا گفت: «نمیشود همینطور مطلق گفت که شکنجه چیز بدی است».
پنجمین فراز مورد شکایت (صفحه ۲۳۸)
«ظاهراً احسان نراقی با رژیمی که گذشته کمونیستی و سلطنت طلب او حکم میکرد که با آن در مبارزه باشد، در آشتی بهسر میبرد. دلیل دیگر معرفی او از سوی جمهوری اسلامی بهعنوان مشاور یونسکو بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۹ میباشد»
ششمین فراز مورد اتهام (صفحه ۲۳۹)
«... . همین فرد زیر پوش اسم شرپانتیه، کتابی را تحت عنوان مجاهدین خلق: «یک مبارزه مشکوک» را در هماهنگی با عملیات ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ منتشر کرد [... ] »
هفتمین فراز مورد اتهام (صفحه ۲۳۹)
«اگر احسان نراقی بهطور خود جوش به سرویسهای امنیتی فرانسه و بهطور خاص د.اس.ت شاهدینی از مجاهدین بریده که مأمور وزارت اطلاعات هستند ارائه نمیکرد، ممکن بود این تقارن زمان عجیب باشد. دخیل بودن این فرد در کار دروغ پراکنی سرویسهای ایرانی بیانگر یک سطح بالای اعتماد دستگاه واواک به او است. همچنین او در پاریس بهطور منظم مأموران وزارت اطلاعات را بهعنوان بریده گان مجاهدین نمایش میدهد. این افراد از سوی رژیم نفوذ داده شدهاند. بهطور مثال وی تلاش کرد نزد رادیو فرانس کولتور و بعضی روزنامههای سراسری فردی بهنام بتول (نسرین) ابراهیمی، یک مأمور وواک را قالب کند.
این شخص تنها به اظهارات بسنده نمیکند، او متهم به دخالت نزد تحقیقات قضایی ضدتروریستی نیز هست، با ارائه حدود یک دوجین مأمور شناخته شده واواک که بهعنوان «اعضای قدیمی مجاهدین» ارائه شدهاند تا در مورد اقدامات «تروریستی» سازمان مجاهدین شهادت بدهند».
II. در مورد ویژگی افترا آمیز مطالب مورد شکایت
در مقدمه خاطرنشان میشود که، همانطور که دادگاه قبلاً این کار را کرده است صرف نسبت دادن «مامور» سرویسهای مخفی یک کشور خارجی به یک شخص دیگر به خودی خود افترا محسوب نمیشود چنانچه اتهام مربوطه با یک اتهام دیگر همراه نباشد که به حیثیت و اعتبار مأمور ذکر شده خدشه وارد کند
۱- درباره اولین فراز مورد شکایت
مدعی خصوصی اشتباه میکند که میگوید فراز اول مورد شکایت واقع شده او را بهعنوان مأمور سرویسهای ایرانی معرفی میکند که شخصاً در حذف فیزیکی مخالفان، در عملیات تروریستی در خارج، و در فعالیتهای شانتاژ و اشاعه بنیادگرایی شرکت داشته است؛ زیرا در واقع این اتهامات خاص مسؤل وواک در پاریس و معاونان اوست، یعنی کسانی که احسان نراقی در بین آنها به چشم نمیخورد، یعنی کسیکه با تعدادی دیگر تنها از آنها بهعنوان مأمور نام برده شده و یادآوری شده است که نقش آنها «متعاقبا» مطرح خواهد شد.
همانطور که قبلاً توسط دادگاه گفته شده، این اولین فراز افترا علیه مدعی خصوصی محسوب نمیشود.
۲- درباره فراز دوم شکایت
با یادآوری اپورتونیسم احسان نراقی که، بعد از خدمت به سرویسهای مخفی شاه ایران، اکنون به خدمت رژیم جدید درآمده است، این قسمت مدعی خصوصی را متهم میکند که «در شکنجه روانی رفقای سابق خود از طریق اجرای کلاسهای اجباری برای زندانیان که مقاومت بیشتری در برابر شکنجه فیزیکی از خودشان نشان میدادند شرکت داشته است».
۳. درباره فراز سوم اتهام
در عوض این افترا آمیز نیست که نوشته شود «ابتکارات متعددی برای بیثبات کردن شورای ملی مقاومت ایران (ارگانی که مخالفان رژیم را گردهم آورده است) صورت گرفت» زیرا این حرف به هیچ فاکت مشخصی مرتبط نشده است. بعکس اظهاراتی از مدعی خصوصی نقل کرده است که گویا وی در نوشتههایش از «فتوایی» علیه سلمان رشدی اظهار خوشحالی کرده است. یعنی نویسنده کتاب آیات شیطانی که آیتالله روح الله خمینی بهخاطر حرفهایی که اهانت آمیز تلقی شده بود دستور قتل سریع وخودسرانه او را توسط همه مسلمانان صادر کرد.
۴. درباره فراز چهارم شکایت
این همچنین افترا محسوب میشود که گفته شود شکنجه «صد درصد موجه» شمرده شده است، بهوضوح این اتهام مغایر با حیثیت و اعتبار است
۵.۶.درباره فرازهای پنجم وششم شکایت
مطالب عنوان شده در این قسمتها هیچ فاکتی که جنبه افترا آمیز داشته باشد ندارد اتهامات مبنی بر اینکه از یک طرف احسان نراقی توسط جمهوری اسلامی وارد یونسکو شده – هر چند او میگوید قبل از رژیم جدید در این پست بوده است - و از طرف دیگر تحت یک نام مستعار کتاب انتقادی علیه مجاهدین نوشته است خدشهای نه به حیثیت و نه به اعتبار او وارد نمیسازد.
۷. درباره فراز هفتم شکایت
اما برای آخرین فراز شکایت شده این طور نیست. یعنی قسمتی که به احسان نراقی نسبت میدهد مقامات فرانسوی و بهویژه د.اس.ت و دستگاه قضایی ضدتروریستی را گمراه کرده است و بهمنظور نفوذ، افرادی را بهعنوان «مجاهدین نادم» معرفی کرده درحالیکه آنها در واقع ماموان واواک بودهاند، اتهامی که به فاکت مشخص اشاره دارد و مغایر با حیثیت و اعتبار مدعی خصوصی بوده است، که به این ترتیب به خباثت نسبت به نهادهای جمهوری متهم میشود.
به این ترتیب ارزیابیهای قضات قبلی درباره اینکه قسمتهای شکایت شده جنبه افترا آمیز دارند یا ندارند، توسط این دادگاه مورد تأیید قرار میگیرد.
(IIIدرباره حسن نیت.
اگرچه اتهامات افترا آمیز معمولاً بهمنظور رساندن زیان مطرح میشود اما افراد تحت پیگیرد با نشاندادن اینکه هدف مشروعی را دنبال میکردهاندکه فاقد هرگونه دشمنی شخصی بوده است میتوانند خود را از این ظن مبرا سازند،
این دو شرط که برای اثبات حسن نیت ضروری هستند باید همراه باشند با بیانی احتیاط آمیز و سنجیده که روی دادههای جدی و از پیش گردآوری شده تکیه داشته باشند.
این برای ایو بونه، یک متخصص امور اطلاعاتی که هیچ چیز نشان نمیدهد او دشمن شخص خاصی با مدعی خصوصی داشته است، مشروع بوده است کتابی را منتشر کند که موضوع آن مربوط است به تاریخ و فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی ایرانی. موضوعی که مورد توجه عام است بهویژه برای کسانی که علاقهمند به تحولات کشوری هستند که به گفته بسیاری از ناظران، از تروریسم بینالمللی پشتیبانی میکند.
دیگر معیارهای حسن نیت بهطور جداگانه درباره هر یک از چهار مورد اتهامی که طبق شیوه دادگاه اول افترا آمیز بر آورد شدهاند مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۱) اظهارات مطرح شده در فراز دوم شکایت
اگرچه مدعی خصوصی [احسان نراقی] از دادگاه درخواست کرده است تصمیم قضات قبلی را تأیید کند و دادن امتیاز حسن نیت به متهمین درباره اتهام اینکه او در «شکنجه روانی رفقای سابق خود شرکت داشته است» را رد کند، اما ایو بونه و کریستوف بارژ مطالب زیر را در دفاع از خود ارائه دادهاند.
- یک گواهی از مهدی ژورک، کارگردان وسناریو نویس، در زمانی که در سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ در زندان اوین محبوس بوده است شرایطی را بازگو میکند که طی آن حرفهای خصوصی یک زندانی دیگر را شنیده که میگفته همراه با احسان نراقی «به بازجوها و به روسای بخش شیوههای علمی و تکنیکی و برخورد لازم برای شکستن متهم را آموزش میدادهاند».
- یک نامه از محمد صادقی، که به ضمیمه آن فتوکپی کارت پناهندگی وی در برابر دادگاه ارائه شده است. وی در این نامه میگوید نامبرده درحالیکه زندانی بوده شاهد بوده برخی از زندانیان «باتوجه به شرایط بسیار سخت زندان، بهویژه اعدامها و شکنجهها، بهجای مقاومت کردن شروع به همکاری با سرویسهای اطلاعاتی، بازجوها و شکنجهگران کردند و یا» نظیر احسان نراقی «اقدام به شرکت در فعالیتهای تبلیغاتی به نفع رژیم کردند». مدعی خصوصی [احسان نراقی] «ازطریق تلویزیون مداربسته» در این فعالیتها شرکت داشته و با اقدام به «موعظه برای به زانو در آؤردن زندانیان» عمل میکرده است.
- وین گریفیث نماینده پارلمان انگلستان، در شهادت نامهیی که ضمیمه پرونده شده فاش میسازد که بعد از بازدید از زندان اوین در سال ۲۰۰۴ او با احسان نراقی ملاقات کرده است؛ کسیکه «جهت دادن ظاهری احترام آمیز برای رژیم آنجا بود». گریفیث اظهار میدارد «محتمل است» که مدعی خصوصی [احسان نراقی] بهمنظور وادار کردن زندانیان به «تغییر عقیده و همکاری با رژیم در تکنیک رژیم معروف به بازی باز وکبوتر شرکت کرده باشد».
بهطور خاص از شهادت در برابر دادگاه توسط عباس حسینی، یک پناهنده سیاسی در هلند، بر میاید که هنگامی که او در ایران زندانی بوده مجبور به «تماشای ویدیو های اجباری» بوده است که در آن احسان نراقی از «تجارب» خود صحبت میکرده و میگفته است بهزودی آزاد خواهد شد. او به زندانیان میگفته است که «در زندان باقی خواهند ماند و همانجا خواهند مرد». او به آنها میگفته است باید یاد بگیرند با رژیم دشمنی نورزند و هدف او «شکستن مقاومت در زندانها بود».
این دادهها، در کنار مسیر طی شده توسط احسان نراقی که سابقا در خدمت شاه بوده و بعد از نزدیکان رژیم جدید شده است، امری که تکذیب نمیکند، به ایوبونه اجازه میدهد بنویسد، در عین حال که طرف احتیاط را نگه میدارد، که مدعی خصوصی «در شکنجه روانی رفقای سابق خود با ارائه کلاسهای اجباری برای زندانیان شرکت کرده است».
این چنین، دادگاه در محدوده صلاحیتش، رأی قبلی را روی این نکته تغییر میدهد.
۲-مطالب مندرج در فراز سوم مورد شکایت
اگرچه درباره اتهام مربوط به فتوای علیه سلمان رشدی طرف مدعی بدرستی میگوید که ایو بونه به مصاحبهای اشاره میکند که در ۵ می ۱۹۸۴ با روزنامه کیهان صورت گرفته است درحالیکه آیات شیطانی در سال ۱۹۸۴ منتشر شده است، وکلا ترجمه مصاحبه احسان نراقی با روزنامه مزبور در ۹ مارس ۱۹۹۵ منتشره شده (و نه ۵ می ۱۹۸۴ آنطور که به اشتباه در کتاب مورد شکایت آمده است) ارائه دادهاند.
در پاسخ به این سؤال که «نظر کلی شما درباره فتوای آیتالله خمینی علیه سلمان رشدی چه میباشد؟» احسان نراقی جواب میدهد: «همانطور که درنوشتههایم گفتهام وقتی خبر مربوط به فتوی را شنیدم خوشحال شدم».
اگرچه او اظهار تأسف میکند که «دوستانش تلاشی برای روشن شدن قضیه نکردهاند» او کمی بعد میافزاید: «خدا میداند که این فتوی باید اجرا شود» و میگوید «در آغاز این گفتگو من مطرح کردم که از صدور این فتوی خوشحال شدم، اما مسأله این است که این فتوی امروز تبدیل به یک مسأله بینالمللی شده است».
به این ترتیب این سند که بهوسیله یک مترجم متخصص مورد تأیید دیوان عالی کشور فرانسه ترجمه شده است، به ایو بونه اجازه میدهد همانطور که نوشته است اظهار عقیده کند و موجه میسازد که دادگاه امتیاز حسن نیت را برای افرادتحت پیگرد بدهد.
۳) -مطالب فراز چهارم شکایت
چندین شاهد که بعد از سوگند توسط دادگاه شنیده شدند اظهار داشتند که احسان نراقی از شکنجه حمایت میکرده و میگفته «الزاما چیز بدی نیست» و همچنین از «قصاب تهران» که شکنجه اعمال میکرده است به نیکی یاد میکرده است. مدعی خصوصی خود در این باره در برابر قضات قبلی اذعان داشته است که میتوان «روی افرادی که در حال انجام کارهای وخیم هستند فشار آورد، اگر این کار با ملاحظه انسانی انجام شود».
رضا غفاری، شاهدی که بهوسیله دادگاه شنیده شد اعلام کرد در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۹ درحالیکه او در استودیوی تلویزیون بوده است، احسان نراقی در برنامه تلویزیون صدای آمریکا خود را بهعنوان «مقام یونسکو» معرفی کرده است و در پاسخ به این سؤال که «آیا معتقد هستید شکنجه ضرورت داشته باشد؟» گفت: «بعضی وقتها موجه است و افزود که این شیوه «حتی در انگلستان» هم استفاده میشود.
در اینجا نیز این دادهها به ایو بونه اجازه میدهد با واژههای غیرافراطی بنویسد، و به کریستف بارژ اجازه میدهد منتشر میکند آنچه را که توسط مدعی خصوصی در فراز چهارم شکایت به آنها ایراد گرفته شده است.
۴) - اظهارات مندرج در فراز هفتم شکایت
اما درباره آخرین اتهام که افترا آمیز تلقی شده چنین نمیتوان گفت. وکلا هیچ دادهای ارائه ندادهاند تا بتوان مشخص کرد ایو بونه مجاز به نوشتن این بوده که احسان نراقی «میآمد بهطور خودانگیخته به سرویسهای فرانسوی شهادتهای مورد نیازی را ارائه میداد که از جانب مجاهدین نادم مطرح میشد کسانی که چیزی جز مأموران وواک نبودند» و همین کار را با «تحقیقات ضدتروریستی» نیز انجام میداد.
اگرچه بعضی اسناد ارائه شده نشان میدهند که احسان نراقی به تحقیقات قضایی انجام شده در پاریس توسط بخش ضدتروریستی و نیز درباره فعالیتهای مجاهدین خلق که او مخالف سیاسی آنها است، علاقه نشان میدهد، اگرچه این شیوها بطوررایج توسط سرویسهای ویژه مورد استفاده قرار میگیرند، هیچ چیز نشان نمیدهد که مدعی خصوصی شخصاً در یک کارزار «تبلیغات سوء» شرکت کرده باشد مبنی بر ارائه مجاهدین نادم کاذب به د.اس.ت یا به دستگاه قضایی که چیزی نبودند جز مأموران وواک؛ امری که، همانطور که قضات قبلی گفتهاند، اجازه نمیدهد به ایو بونه امتیاز حسن نیت را درباره این اتهام داد.
به این ترتیب مجرم بودن ایو بونه درباره این تنها و آخرین نکته تأیید میشود.
***
مجازاتهای صادر شده توسط قضات قبلی، متناسب با شرایط تخلف و با شخصیت ایو بونه، مورد تأیید قرار میگیرد، همچنین با توجه اینکه دادگاه دارای دادههای کافی برای ارزیابی میباشد و بهرغم برائت صادر شده به نفع ایو بونه در مورد بخشی از اتهامات، دادگاه مادههای مدنی مربوط به تصمیم را در رابطه با مبلغ خسارات و اجرای مفاد ماده ۴۷۵/۱ قانون جزایی، مورد تأیید قرار میدهد.
متن اطلاعیه قضایی تغییر خواهد یافت و متناسب با تصمیم حاضر منطبق خواهد شد.
درپایان، انصاف حکم میکند که ایوبونه و کریستف بارژ محکوم به پرداخت مبلغ تکمیلی ۱۰۰۰ یورو، بر اساس ماده ۴۷۵/۱ قانون دادرسی کیفری بهخاطر مخارج استیناف خواهی، بشوند.
به این دلایل:
دادگاه با رسیدگی علنی و حضوری، و بعد از شور:
- تقاضاهای استیناف ایو بونه، متهم، دادستان و احسان نراقی، مدعی خصوصی را میپذیرد.
- در محدودههای این تقاضاهای استیناف رسیدگی خود را انجام میدهد،
در مورد وجه جزایی کیس
- حکم دادگاه قبلی را تأیید میکند مبنی بر اینکه ایو بونه را، بهعنوان معاون، محکوم مینماید بهخاطر ارتکاب جرم افترای علنی علیه یک فرد، یعنی احسان نراقی، با نسبت دادن به وی که مقامات فرانسوی را با معرفی مأموران واواک بهعنوان مجاهدین نادم گمراه کرده است.
- حکم داده شده را تا آنجا که به جرم افترا در مورد نسبت دادن طرف مدعی خصوصی به شرکت در شکنجه روانی زندانیان را نقض میکند، و ایو بونه را در رابطه با این اتهام تبرئه مینماید.
- مجازاتهای صادر شده توسط قضات قبلی علیه ایوبونه تأیید میکند،
در مورد وجه مدنی کیس
- مفاد حکم را در رابطه با پرداخت خسارت به مدعی خصوصی و اجرای مقررات ماده ۴۷۵/۱ قانون آیین دادرسی کیفری را تأیید میکند و شرکت تیمه را بهلحاظ مدنی مسؤل میشناسد،
-حکم را تغییر میدهد و میگوید اطلاعیه قضایی که باید طبق ملاحظات تعیین شده توسط قضات قبلی دراولین ماه پس از صدور قطعی حکم حاضر منتشر شود، اینگونه نوشته خواهد شد:
«به موجب رأی مورخ ۲۶ می ۲۰۱۱، صادره از شعبه ۷-۲ دادگاه استان پاریس (شعبه مطبوعات) کریستف بارژ، مسؤل مؤسسه انتشاراتی تیمه، و ایو بونه نویسنده کتاب را محکوم به جبران خسارت وارده به احسان نراقی کرد که علناً توسط آنها در دو بخش از کتاب واواک در خدمت آیتاللهها مورد افترا قرار گرفته بود».
-به حکم میافزاید و کریستف بارژ و ایو بونه را مشترکاً به پرداخت ۱۰۰۰ یورو طبق ماده ۴۷۵-۱ قانون جزایی به احسان نراقی بهخاطر مخارج ناشی از استیناف، محکوم میکند،
- هرگونه نتیجهگیری بیشتر یا مغایر را رد میکند.
مترجم هر گاه که ضروری بوده یاری رسانده است.
با توجه به عدم حضور ایوبونه در زمان اعلام رأی، رئیس دادگاه قادر به مطلع کردن او از پیآمدهای یک محکومیت قطعی برای ارتکاب یک جرم جدید در مهلت زمانی ۵ ساله (ماده ۱۳۲-۲۹ قانون جزایی) نشد.
رئیس مدیر دفتر دادگاه
تصمیم زیر در برگیرنده یک حق الزحمه ثابت پروسه دور بهمبلغ ۱۲۰ یورو که ایو بونه بدهکار است.
اگر این مبلغ در مهلت یک ماهه پرداخت شود شامل ۲۰ درصد تخفیف میشود:
- از روز اعلام تصمیم اگر حضوری صورت گرفته باشد
- از روز ابلاغ رأی حضوری درصورتیکه نیاز به ابلاغ آن باشد.