روز جهانی علیه کار کودکان. بر طبق یک گزارش سازمان ملل ۱۱۵ میلیون کودک در جهان مشغول کارهای خطرناک هستند. در کشورهایی نظیر افغانستان و ایران کودکان در کارهای سختی چون کوره پزخانهها بهکار گرفته میشوند. تلویزیون سی.ان.ان گزارشی از وضعیت کودکان در این کوره پزخانهها در افغانستان تهیه کرده است که مشابهت زیادی با آنچه در ایران میگذرد، دارد.
در میان این چهرهها که مشغول کار با گل هستند، یک پسر هشت ساله بهنام صادق هست. او در کارش خوب است، ولی با یک لبخند تلخ میگوید از این کار متنفر است. او میگوید من ناراحت و عصبانی هستم و اگر خدا بخواهد اینکار را کنار میگذاریم، چون این کار خیلی سختی است. او با دقت قابل تحسینی یک قسمت از گل را با دست جدا کرده و آن را برای برادرش غلت میدهد، آنها گل را به داخل قالب انداخته، اضافه آن را برداشته و بهصورت آجر در میاورند. یک کار تمام نشدنی با هزاران آجر در روز. این ۵ برادر با سنین بین ۷ تا ۱۷سال، و پدرشان به مدت ۳سال است که به اینصورت زندگی میکنند. پدر آنها میگوید بهخاطر پسرانش بسیار غمگین و ناراحت است، اما باید کار کنیم تا بدهیهایمان را بپردازیم. او که یکی از پاهایش روی مین قطع شده، با قرض کردن ۳۵۰ دلار در روستایشان به اینجا آمده تا با کار کردن مخارج خانوادهاش را تأمین کند. سپس پدرش بیمار شد و او مجبور به قرض کردن ۹۰۰ دلار دیگر از صاحب آجرپزی شد تا مخارج بیماری پدرش را بپردازد. آنها ۶روز در هفته کار میکنند تا بدهیهایشان را بپردازند. او میگوید پرداخت این بدهی سالها طول خواهد کشید. در همان نزدیکی یک خانواده دیگر با بچه کوچکشان داستان مشابهی دارند. ذبیح الله که بهخاطر خشونتها از افغانستان به پاکستان پناه برده بود، از صاحب یک کارخانه آجرپزی پول قرض کرد تا بچههایش را سیر کند، ولی بهاندازه کافی کار نبود تا بدهیش را بپردازد.
این فقط داستان یک کورهپزخانه نزدیکی جلال آباد در شرق افغانستان است. در این ناحیه حدود ۶۰ کورهپزخانه دیگر وجود دارد. بنابه گفته گروههای حقوقبشری، این کار رایجترین نوع بردهداری در جهان امروز بهشمار میرود. مقامات میگویند حدود ۴۰۰۰ کودک فقط در کورهپزخانههای جلال آباد هستند که در میان خاک و گل به این طریق بزرگ میشوند.
در میان این چهرهها که مشغول کار با گل هستند، یک پسر هشت ساله بهنام صادق هست. او در کارش خوب است، ولی با یک لبخند تلخ میگوید از این کار متنفر است. او میگوید من ناراحت و عصبانی هستم و اگر خدا بخواهد اینکار را کنار میگذاریم، چون این کار خیلی سختی است. او با دقت قابل تحسینی یک قسمت از گل را با دست جدا کرده و آن را برای برادرش غلت میدهد، آنها گل را به داخل قالب انداخته، اضافه آن را برداشته و بهصورت آجر در میاورند. یک کار تمام نشدنی با هزاران آجر در روز. این ۵ برادر با سنین بین ۷ تا ۱۷سال، و پدرشان به مدت ۳سال است که به اینصورت زندگی میکنند. پدر آنها میگوید بهخاطر پسرانش بسیار غمگین و ناراحت است، اما باید کار کنیم تا بدهیهایمان را بپردازیم. او که یکی از پاهایش روی مین قطع شده، با قرض کردن ۳۵۰ دلار در روستایشان به اینجا آمده تا با کار کردن مخارج خانوادهاش را تأمین کند. سپس پدرش بیمار شد و او مجبور به قرض کردن ۹۰۰ دلار دیگر از صاحب آجرپزی شد تا مخارج بیماری پدرش را بپردازد. آنها ۶روز در هفته کار میکنند تا بدهیهایشان را بپردازند. او میگوید پرداخت این بدهی سالها طول خواهد کشید. در همان نزدیکی یک خانواده دیگر با بچه کوچکشان داستان مشابهی دارند. ذبیح الله که بهخاطر خشونتها از افغانستان به پاکستان پناه برده بود، از صاحب یک کارخانه آجرپزی پول قرض کرد تا بچههایش را سیر کند، ولی بهاندازه کافی کار نبود تا بدهیش را بپردازد.
این فقط داستان یک کورهپزخانه نزدیکی جلال آباد در شرق افغانستان است. در این ناحیه حدود ۶۰ کورهپزخانه دیگر وجود دارد. بنابه گفته گروههای حقوقبشری، این کار رایجترین نوع بردهداری در جهان امروز بهشمار میرود. مقامات میگویند حدود ۴۰۰۰ کودک فقط در کورهپزخانههای جلال آباد هستند که در میان خاک و گل به این طریق بزرگ میشوند.